فارس: ابراهیمی معاون سیاسی امنیتی استانداری مازندران در واکنش به پخش سریال «پایتخت» اظهار داشت: یکی از تاسف بارترین سوگیری های رسانه ملی در هر یک از شبکه های سراسری، سوگیری قومی و ناسیونالیسم های کور از جمله تعصبات دگماتیسمی شهری و تزریق شبهه برتری نژادی و یا همان آپارتاید شهری به نفع خود و علیه اقوام موجود در یک ملیت و یا شهرهای موجود در یک مملکت است!
وی یادآور شد: عقده گشائی های اخیر در سریال پایتخت که متاسفانه عزت اجتماعی و فرهنگ قومی مازندرانی ها را بشدت هدف قرار داده و به غیرواقعی ترین شکل ممکن به زبان، لهجه، رفتار، افکار، بافت خانوادگی، ارتباطات اجتماعی و اتفاقات محتمله در یک زندگی شمالی پرداخته، تنها و تنها یادآور تفکری آپارتایدگونه علیه هر قومیتی بجز قومیت تهرانی و یا قومیت منسوب به رسانه ای های پایتخت نشین است!
ابراهیمی در پاسخ به سئوال خبرنگار ما مبنی بر اینکه چرا مازندران در اولویت تهاجم قومی قرار گرفت، گفت: این تفکر تا دیروز جهت ضد آذری و ضد گیلانی و تا حدودی هم ضد لری داشته، اما این روزها بخاطر دریافت جوابهای دندان شکن از سوی اقوام غیور یادشده، تغییر مسیر داده و مازنی ها و لرها را بطور مستقیم هدف گرفته است و در سالهای اخیر در اکثر تولیدان سینمائی، سریالی، انیمیشنی، گزارشی، طنزی و لودگی در غالب شبکه های سرارسری رادیویی و تلویزیونی این رویکرد غلط به وضوح قابل رویت است و شاید علت دوم آن نیز، عدم استفاده کامل ما از ظرفیت های فرهنگی مازندرانی است که در سطح کشور به فعالیت مشغول اند...
وی ادامه داد: آنچه که بشدت مرا می آزارد، دوگانگی سیاست گذاری در رسانه ملی است که از یک طرف با افتتاح و راه اندازی و بودجه گذاری برای شبکه های استانی در راستای احیاء و ترویج فرهنگ های بومی و قومی، آستین های همت را بالا زده و با نصب مدیران توانمند تجلیات فکری ناب را در جلسات و عملکردهای فرهنگ عمومی به نمایش می گذارند و از طرفی دیگر در شبکه های سراسری نبردهای نابرابری را در جهت تحقیر و تخریب و توهین علیه قومیتها و خرده فرهنگهای تشکیل دهنده فرهنگ ملی استارت زده و قلع و قمع فرهنگی را بیادگار می گذارند!
ابراهیمی در فراز دیگر این مصاحبه اظهار داشت: حقیر در ارزیابی عملکرد فرهنگی صدا و سیمای مازندران که با مدیریت مسلط جناب آقای مهندس حمیدی در جریان است، کاملاً احساس رضایت می کنم و از یکایک کارشناسان، تهیه کنندگان، کارگردانان، گزارشگران، خبرنگاران و مدیران میانی و کارکنان تاثیرگذار و فرهیخته قلباً ممنون و سپاسگزارم، اما انصافاً نمی توانم در برابر مطالبات مردم و فشار افکار عمومی که در ایام نوروزی با ثبت بالاترین آمار تماس در خصوص یک موضوع که همان اعتراض به فضای حاکم ضدقومی و ضدفرهنگی در سریال پایتخت بوده، اغماض کرده و مطالبی را به استحضار مدیران محترم شبکه های سراسری و مخصوصاً شبکه یک موسوم به شبکه ملی نرسانم!
وي در ادامه با اشاره به سوابق بسیار مثبت ریاست سازمان صدا و سیما اظهار داشت: جناب آقای مهندس ضرغامی که به تعبیر رهبری معظم از عناصر و مدیران حزب اللهی جامعه ما هستند و انصافاٌ نظام مقدس جمهوری اسلامی به داشتن چنین مدیران توانمند و متعهدی مباهات می کند، باید مستحضر باشند که رسانه ملی بشدت توسط افکار عمومی رصد شده و یکایک استانها و اقوام موجود در کشور سهم حضور خود را در آن محاسبه و نوع نگرش به خود را آنالیز می کنند و نسبت به هرگونه کجروی گفتاری و رفتاری علیه خود و یا قومیت و فولکلور و نیز افکار و آرمانهای خویش حساسیت نشان داده و در مرحله آغازین اعتراض خود، مدیران ارشد استانی را تحت فشار شدید قرار داده و برای بهبود عاجلانه تضادها و پارادوکس ها،زیرکانه و فعالانه به انتظار می نشینند که طبعاً در صورت عدم دریافت مطالبات بحق خود، اعتراضات قشری را در دستور کار خود قرار می دهند که طبیعی است ما نگران انتقال مرحله آغازین اعتراضات به مرحله پسین آن باشیم!
ابراهیمی همچنین گفت: ای کاش ساخت اینگونه سریالهای پر هزینه در شبکه های پرمخاطب، ساخت و بافتی تحقیق محورانه داشته باشند تا معلوم گردد که تا چه اندازه با واقعیات زندگی اقوام و مشخصاً شمالی ها و ترجیحاً مازندرانی ها در منافات مشهودند و اینگونه سریالها و اینگونه پردازشها تا چه حد، تثبیت ظلم های آشکار علیه مازندرانی هائی است که در تمام رسالت های ملی خویش، جلودار و رکورددارند و از طرفی میزبانان مهربان و صمیمی همین میمانانان ناسپاس در همین ایامی هستند که این سریال در حال پخش از شبکه سراسری است!
وی در پایان گفت: امیدوارم که رسانه ملی بخود آید و در دستوری موکد برای همیشه ساخت چنین سریالهای موهنی را متوقف ساخته و بر عکس با ارائه برنامه های حمایتی جدید، از مازندرانی های همیشه سرافراز در تمامی صحنه های اعتقادی و ارزشی، دلجوئی نماید.
جمعی از طرفداران پر و پا قرص این سریال از استان گلستان- گرگان
من يك شمالي ( مازني) هستم و به بسيار هم به شمالي بودنم ميبالم
سريال پايتخت سراسر توهين است. شما فرض بفرماييد كه اگر اين لهجه مسخره به اصطلاح شمالي را از اين سريال حذف كنيد آيا سريال باز هم به قول بعضي ها خنده دار است. متاسفانه اين سالها توهين به مازندراني ها در تمامي برنامه هاي رسانه ميلي ديده ميشود و كار به جايي ميرسد كه حتي امير محمد در برنامه عمو پورنگ هم لهجه شمالي را مورد تمسخر قرار ميدهد. اين راز عقب ماندگي ايران است آنقدر تركهاي عزيز را مورد تمسخر قرار دادند كه خود من كه سال پيش جهت انجام يك پروژه به هر اداره تبريز سر زدم جوابي جز تركي نشنيدم. حق هم با آن كارمندان بود چون چيزي كه عوض دارد گله ندارد.
سریال پایتخت یه سریال واقعا تماشایی
صفا و پاکی یه خانواده رو نشون میده
که اومدن تو این همه ناپاکیهای تهران
بعد هم شمالی های عزیز جز مردم هستن یا نه؟؟؟ اگه نشه با شمالی ها کار داشت با ترک ها و کردها و غیره پس بیای زندگی کیو نشون بدی
این سریال یه پاکی ای رو داره نشون میده که من تا حالا ندیده بودم
خوبی این سریال اینه که به زور نمیخواد بخندونه آدمو مثل خیلی سریالای دیگه
خواهشا تعصباتو بذارید کنار
یکم منطقی برخورد کنید
اصلا نظر منو خوندید یا نه!؟؟
گویی تهرانی بودن حتی به قیمت زندگی در یک آلونت 40 متری هم باشد به زندگی درهمه شهرهای ایران برتری داردو همه فرهنگ و اخلاق و مظاهر پیشرفت در تهران است و بس . اگر رشتی غذایی می خورد باید باقالاقاتوق باشد وتهرانی از بیرون پیتزا سفارش دهد و...
اينجانب يك مازني هستم و حدود هشت سال در تهران زندگي ميكنم. واقعا براي آقاي سيروس مقدم متاسفم چرا براي خنده و سرگرمي ديگران به شخصيت و لهجه ، قوميت و ... ديگران را به سخره گرفته به نظر من اين نشان از ضعف سينماي ايران ميباشد. در هفته اول عيد كه در شمال بودند بين مردم فقط فحش و ناسزا به بازيگران و كارگردان و همه افرداي كه در اين فيلم ايفاي نقش كردند را شاهد بودم اگر شك داريد ميتوانيد بين شهر و روستا آمار بگيريد و نظر سنجي كنيد.
به نظر من ساده ترين و سبك مغزترين افراد در همين پايتخت خودمان وجود دارند كه فقط روز را شب ميكنند تا بتنونند سر يه بابايي را كلاه بزارن ...عياشي كنند و اخر اسمشو بذارن كلاس...
بنظر من اين سريال حتي امنيت مسافران را نيز كاهش ميدهد چون به عينه اين را مشاهده كردم
وسلام
این سریال سراسر توهین به مردم شمال است
من مقداری از توهیناتش رو می نویسم تا دوستان کمی به خود بیان:
1-تقلید تمسخرآمیز و کاملاً غیرواقعی و آزارنده از زبان و لهجه و بیان غلط محتوای فرهنگی مازندرانی ها
۲-شیرین عقلی مازندرانی ها در مواجهه و برخورد با قضایا و مشکلات اجتماعی
۳-نمایش روابط فریبنده و شکننده خانوادگی بین شمالی ها
۴-سوارشدن گله ای یک خانواده مازندرانی در کابین محدود کامیون
۵-لودگی و رقص و آواز نیمه شبانه در یکی از شلوغ ترین پلهای شهر تهران
۶-رشوه دادن های بی کلاس شمالی ها و امتناع شخصیتی پایتخت نشین ها
۷-روابط ناسالم اخلاقی بین دختران شمالی و پسران پایتخت نشین
۸-نمایش بازی قمار بین اعضای خانواده های شمالی از بزرگ تا کوچک و محکومیت های جاهلانه
۹-فاصله فاحش فرهنگی چند خانواده پایتخت نشین طرف معامله با خانواده شمالی
۱۰-خنده های زجر آور خانواده شمالی در میان عزاداران حاضر در پزشک قانونی به بهانه دیدن طنز
۱۱-میهمانی های تحمیلی و رو کم کنی شمالی ها و حضور گله وار آنها در منازل هم
۱۲-ناآشنائی و ناشیگری شمالیها با امکانات رفاهی مستقر در تهران و ادا و اطوار مسخره پدر خانواده
۱۳-ورود، اقامت، استراحت و حتی پذیرائی غیرمجاز شمالی ها از میهمانان شمالی
۱۴-غذاخوردن سرپائی و بی کلاس و رقت بار شمالی ها در کنار کامیون و تعجب همگانی
۱۵-لغو ضایع سفر دختر دانشجوی شمالی و همراهی با مرد اجنبی در حالیکه او با دیگری قرار می گذارد
۱۶-دست و پا چلفتی مازندرانی ها و هجوم حوادث ناجور علیه آنها و خنداندن مخاطب از کلافه شدن آنها
۱۷-قهر و آشتی بی دوام اعضای خانواده و خام شدن های پی درپی پس از چرب زبانی های ناشیانه
۱۸-استفاده از کامیون بعنوان تاکسی این خانواده و تابلو بودن رفتار و حضور آنها در یک زندگی شهری
۱۹-بی ملاحظه گی های خانواده های فامیل شمالی نسبت به هم و حتی نسبت به بیمارانشان
۲۰-............
احساس مي كنم خيلي بدبينانه به اين سريال نگاه كرده ايد ، گمان نمي كنم استفاده از گويش هاي متفاوت و شيرين اقصي نقاط اين كشور با انگيزه ي تحقير و توهين به مردم آن منطقه صورت گيرد ، بلكه به شكلي باعث آشنايي ساير قوميت ها با اين گويش خواهد بود ، از طرفي ساخت فيلم طنز همواره بر پايه ي ايجاد اتفاقات غيرمنتظره و بعضا فكاهي براي شخصيت هاي داستان صورت مي پذيرد كه رفتار هاي متفاوت و غافلگير كننده ي اين شخصيت ها گل لبخند را بر چهره ي بينندگان مي نشاند ، اكنون با اين برداشت هاي متعصبانه گمان نمي كنيد بايد ساخت فيلم هاي طنزآميز را به فراموشي بسپاريم ؟ چرا كه اگر قهرمان داستان از هر گويشي استفاده كند مردم آن سرزمين اين امر را توهين به خود قلمداد مي كنند و اگر از هيچ گويش محلي استفاده نشود حتما مردم پايتخت احساس تحقير خواهند كرد ، اگر بازيگر نقش اول داستان طنز معلم باشد به دبيران توهين شده و اگر پزشك به جامعه ي پزشكي و همينطور ساير مشاغل ... و حتي اگر يك فرد بيكار معتاد به تصوير كشيده شود به هموطناني كه گرفتار بلاي خانمانسوز اعتياد شده و بيماراني هستند كه به ياري جامعه نياز دارند كم لطفي شده ...
دقت مي كنيد ؟ پس بايد دور فيلم طنز را خط كشيده و از خيرش بگذريم ! با اين حساب و كتاب مو شكافانه ي شما پس بزرگترين توهين ها در سه سريال ديگر ساير شبكه ها به تهراني ها شده !
هموطنان ما در هر نقطه ي كشور برادران ايماني ما هستند و همه اعضاي يك پيكريم پس سعي نكنيم با ايجاد حساسيت هاي بيجا و نگرش هاي متعصبانه با اثري كه سعي دارد در ايام نوروز به شادي دل هموطنانمان كمك كند اينچنين بدبينانه برخورد كنيم .
من با اين فيلم موافق هستم چون اين فيلم آموزش هايي به انسان ها ميده وخوش قلبي وصفا مردم ده رو نشون ميده
نشون ميده كه زن وشوهري كه 12سال پيش هم بودند نه به پيش دكتر روانشناس رفتن نه ايروبيك و...
در ضمن تشويق كننده بازديد از علي اباد هست ومشوق مهاجرت به روستاها كه اعصاب انسان راحت تر هستش
موفق باشيد
کارها ندارد.