صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۱۵۶۰۱۴
تاریخ انتشار: ۱۷:۱۹ - ۲۲ بهمن ۱۳۸۹ - 11 February 2011

داماد پروین احمدی نژاد:مکتب ایرانی مشایی همنوا با آثار آیت الله سبحانی است

افراشته ، داماد پروین احمدی نژاد در سایت محرمانه نیوز نوشت:
روز گذشته بر روی خروجی برخی از پایگاههای خبری،مطلبی تحت عنوان " آیا تشیع مکتب ایرانی است؟ "،به  قلم استاد معظم، آیت الله جعفر سبحانی منتشر گردید. تیتر مغرضانه انتخاب شده از سوی سایت های جریان حذف مشایی، در وهله اول، خواننده را بر این نکته رهنمون می ساخت که این نوشته سعی بر آن دارد تا با نگاه تاریخی- علمی آنهم به قلم یک مرجع مکرم جهان تشیع، که خود از مبرزین در حوزه تاریخ اسلام هستند؛ سعی بر تخطئه نمودن گفتار رئیس دفتر رئیس جمهور در خصوص مکتب ایرانی دارد.ولیکن نگاهی حتی گذرا به نوشتار معظم له، عیان می گردد که اولاً این مطلب، یک نوشته تخصصی و پژوهشی بوده و با هدف فحص در تاریخ پیدایش شیعه و انتساب آن با ارائه ادله مطقن به شخص ِ شخیص ختمی مرتبت با دستور حق جل و اعلا می باشد. به عبارت دیگر در پاسخ به این شبهه که تاسیس و ایجاد مکتب تشیع را به ایرانیان  و در سالهای بعد از بعثت پیامبر اکرم و آنهم  با هدف  ابتر نمودن ریشه های وحیانی امامت و همچنین نفی اصالت شیعه ، نسبت داده شده؛ معظم له با ارائه ادله تاریخی  در مقام پاسخ به مستشرقانی بر آمده اند که با نفی امضاء پیامبر اکرم با اذن الهی بر مکتب شیعه ،سعی در وارد آوردن شبهاتی بر دامان پاک ائمه اطهار و پیروان راستین ایشان دارند.

ثانیاً ساختر علمی نوشته و همچنین اسلوب نگارش و شیوه های ارجاع از یک سو و همچنین حال و هوای حاکم بر نوشته ، نمی توان آنرا یک نوشته سیاسی قلمداد نمود. فذا بی اخلاقی این سایت ها در الصاق این نوشته به سایر بی اخلاقی های خود در مورد رئیس دفتر رئیس جمهور و بهره برداری سیاسی از یک مطلب علمی ( که مصداق یحرففون الکلم من بعد مواضعه  می باشد)این بار بیش از اهانت به مشایی، توهین و هتک حرمت به ساحت مرجعیت قلمداد می شود.

ثالثاً مکتب ایرانی سعی در انتساب پیدایش شیعه به ایرانیان ندارد؛ بلکه به پیوند ناگسستی اران و شیعه اشاره دارد.ارتباطی که امروز سبب شناخته شدن هریک به واسطه دیگری در جهان میشود.رابعاً سیاسی نمودن این نوشته و تحریف تیتر از متن، و همچنین ایجاد ارتباط غیر واقعی میان آن و مکتب ایرانی و به انحراف کشاندن خاستگاه و مخاطب این نوشته، از زاویه دیگری، نوعی نا جوانمردی در بزرگ در خصوص شیعه مظلوم ( و البته عزیز ) می باشد.در توضیح این مطلب بایستی گفت،این نوشته که به قلم یکی از مراحع معظم تقلید نوشته شده است , سعی دارد تا در باب دفاع از کیان شیعه و پاسخ به تلاشهای سازمان دهی شده  برخی فرق منحرف تحت رهبری نظام سلطه  برای تخطئه حقانیت شیعه، وارد شود.و این موضوعیست که هر محب اهل بیت با غیرت دینی خود دنبال می کند. فلذا آنچه که این پایگاههای خبری در ایجاد انحراف این موضوع و تنزل مرتبه آن به عنوان یک ملعبه  در ادامه بی اخلاقی های رسانه ای خود، نمونه ای دیگر از بی بصیرتی و عدم شناخت دشمن است. و مجروح اصلی این تیر آستان رفیع شیعه است.

فلذا به طور خلاصه،می توان با مشاهده بی ربطی میان تیتر گززینش شده از سوی این عده  و نوشته استاد معظم، می توان این گونه نتیجه گرفت که ایشان سعی در مصادره این نوشته علمی در بازی مشایی هراسی خود داشته اند؛ فارغ آن که بداند، این موضوع خیانتی عظیم به شیعه مرجعیت آن است.

صرف نظر از این سیاسی کاری سایت های ضد مشایی که شواهد فراوانی حاکی از مدیرت واحد بر آنها می باشد، ذکر چند نکته خالی از لطف نیست:

1-      مکتب ایرانی برای شیعه ، منشاء نژادی و قومی قایل نیست . و هیچ گاه مدعی آ ن نشده است که شیعه زاده تفکر و تلاش ایرانیان است.و برعکس هر چه عزت و عظمت را که برای ایران و ایرانی قایل است، ناشی از سرسپردگی به نظام توحیدی می داند. و قایل است که فرهنگ و تمدن ایرانی ، با عجین شدن با فرهنگ مترقی شیعی توانسته است جلوه های بی بدیلی در طول تاریخ ایجاد نماید.

2-      مشایی مکتب ایرانی را در راستای اسلام ناب و در مقابل هر برداشت سخیف، انحرافی و غیر واقعی از اسلام می داند.برداشت هایی که امروزه با عناوینی همچون سلفی گری و وهابیت، ورای مباحث مذهبی و فرقه ای به محملی برای بهره برداری های غرب و آمریکا جهت تهدیدات امنیتی علیه جمهوری اسلامی در آمده است. و نکته جالب آنکه در این مصاف استاد معظم آیت الله سبحانی، خود ید طولایی دارند.

مدیریت واحد سایت های ضد مشایی ، هیچ گاه مجال مطالعه کامل گفته های مشایی را به یاران قلیل خود نمی دهد ؛ ولی اگر اندکی در آثار استاد معظم آیت الله سبحانی، جستجو نمایند؛ مشاهده خواهند نمود که بخش عمده ای از همت مبارک ایشان صرف پاسخ به شبهات ساخته وهابیت می شود. فلذا مکتب ایرانی همنوا با استاد معظم، و تمام کسانیست که سعی در پاک نمودن غبار بی بصیرتی از دامان اسلام عزیز دارند.

3-      تحولات اخیر مصر بار دیگر بر حقانیت مکتب ایرانی و لزوم صدور این مکتب به ملل آزاذی خواه و حق طلب جهان به عنوان تنها راه نجات به سوی سعادت و زندگی آرمانی ، تاکید نمود.

با مقایسه انقلاب اسلامی و اتفاقاتی که امروز در حال وقوع در مصر است؛ با وجود مشابهت فراوان به یک نکته افتراق  و آن هم وجود رهبری واحد و جامع  می رسیم.بی شک فقدان این عامل سبب گردیده است که  هنوز این موج و خوروش به سر منزل اصلی خود نرسد.مکتب ایرانی که شالوده اش بر تبعیت محض حاکمیت الهی و نفی تمام طواغیت عالم است، توانست در خود رهبری همچون امام راحل را متولد و ملتی برتر از مردمان حجاز در زمان رسول اکرم، برای تبعیت از وی منسجم نماید. فلذا جان و شالوده صدور انقلاب همان صدور مکتب ایرانیست .مکتبی توحیدی با نفی طواغیت در عالم در گروی رشد و بالندگی یک ملت در پذیرش ولایت الهی و همچنین جهد و کوشش یک ملت در بسط ولایت الهی.


۴-  سوالی که در این میان طرح میشود آنست که علی رغم اینکه رئیس دفتر رئیس جمهور اخیرا اظهارنظرجدیدی نداشته اند ،اظهارنظری که در اکثر مواجهاتم با توده های جوان  از آن بعنوان اظهارنظرهایی تعبیر میشود که "همه مردم میدانند درست است ولی فقط مهندس مشائی شجاعت بیان آنرا دارد"، داغ کردن تنور حرارت و بغض نسبت به ایشان با چه هدفی دنبال میشود؟

مگر جدیدا مشایی دم ازمکتب ایرانی زده (نویسنده براصالت آنها تاکید دارد) که سایتهای ضد ایشان برمقام پاسخ و نقد آن برآمده اند. درجواب باید گفت در شرایظی که جریان مقابل دولت با مدیریت مجمعت شخیص مصلحت وهمکاری مجلس(نظیرآنچه که در استقلال بانک مرکزی و استیضاح وزیر راه اتفاق افتاد) سعی در توقف حرکت دولت دارند.

عده ای از بی بصیرتان که خود را از جزیان اصولگرایی میدانند ناآگاهانه قظعه ای از این پازل درآمده و در این بزم خوش رقصی میکنند.

درحالیکه پروژه تخریب مشایی مدتها مسکوت مانده بود و حتی ایرادات ورود وی به موضوع وزارت خارجه و دخالت در دستگاه های امنیتی راه بجایی نبرد،اینبار دوباره با طرح بحث مکتب ایرانی سعی در تخریب وی دارند. و می توان گفتُ در شرایطی که نیزه دار با نیزه اش و کماندار با تیرش می تازند؛ اینان با سنگ جهالت بر این رخساره می زنند.
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200