صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۱۵۴۳۷۵
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۲ - ۰۷ بهمن ۱۳۸۹ - 27 January 2011

روايت عضو انقلاب فرهنگي از ديدار با موسوي يك ساعت قبل از راهپيمايي 25 خرداد

موسوي مي گفت: من در ختم امام يا روزهاي پس از فوت امام، داشتم، در خيابان مي‌رفتم كه يك پيرزني مرا صدا زد و گفت: آقا! بعد امام با هم دعوا نكنيد! مي‌‌گفت كه اگر بيايم ممكن است اختلاف شود و اين كشور براي نزاع ظرفيت ندارد.
  حسين كچوئيان عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي كه در دوره نخست وزيري آقاي موسوي، معاونت سياسي دفتر نخست وزيري را برعهده داشته، در مصاحبه اخير خود با نشريه "پنجره "، دو خاطره از ارتباط خود با او بيان كرده است.

وي اظهار داشته است: در طول اين بيست سال هر وقت كه به ايشان (موسوي) مي‌گفتيم كه به صحنه بيايد، يك خاطره‌اي تعريف مي‌كرد كه: "من در ختم امام يا روزهاي پس از فوت امام، داشتم، در خيابان مي‌رفتم كه يك پيرزني مرا صدا زد و گفت: آقا! بعد امام با هم دعوا نكنيد! " مي‌‌گفت كه اگر بيايم ممكن است اختلاف شود و اين كشور براي نزاع ظرفيت ندارد. آدمي كه اين حرف را مي‌زد، بيايد يك چنين مسئله‌اي را ايجاد كند و كشور را اينجوري به هم بريزد، يعني چي؟ من نمي‌فهمم.

كچوئيان همچنين به ديدار خود با آقاي موسوي در روز 25 خرداد اشاره كرده و گفته است: يكبار،‌ همان دوشنبه‌اي كه رفتند تظاهرات كردند (25 خرداد)، قبل از تظاهرات به ديدن موسوي رفتم. ايشان گفت بياييد دفاع كنيم از راي مردم، من گفتم نمي‌‌فهمم راي مردم چه جوري مشكل‌دار شده است، كه حالا دفاع بكنيم يا نه! حالا شما مي‌‌گوييد چقدر از راي‌‌ها مشكل دارند؟ ايشان اول نمي‌‌گفت، بعد گفت هزار و سيصدتا صندوق! من بلافاصله بعد از ديدار زنگ زدم به يكي از مشاوران احمدي‌نژاد، او گفت همه هزار و سيصدتا صندوق براي شما! بين 45000 صندوق، اين اصلاً به حساب نمي‌‌آيد! يك و نيم ميليون رأي هم نمي‌‌شود. با اين ارزيابي دقيقاً ايشان ساعت سه‌و نيم يا چهار آمد بيرون، با هم وارد آسانسور شديم و ايشان رفت طرف آنجا (راهپيمايي) و من هم به راه خودم رفتم.
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200