عصرایران - حمید رسایی ، از مهم ترین حامیان پارلمانی احمدی نژاد که اخیرا در آستانه سالروز 9 دی هفته نامه ای را با همین عنوان منتشر کرده است در تحلیلی همراه با تامل و علامت سوال های فراوان در این هفته نامه نسبت به موج جدید عزل و نصب ها در دولت به ویژه برکناری متکی و بذرپاش واکنش نشان داد.
متن این تامل نامه که در هفته نامه 9 دی به مدیرمسئولی یکی از نزدیکترین یاران دولت در مجلس شورای اسلامی منتشر شده به این شرح است.
1. در حق قانوني رييس جمهور بر اساس قانون اساسي براي عزل و نصب وزرا و معاونان رييس جمهور هيچ شك و شبههاي وجود ندارد اما از آنجا كه بارها دكتر احمدينژاد بر آغوش باز خود براي پذيرفتن انتقادات تأكيد كرده است حداقل اين حق را براي آحاد مردم بويژه علاقهمندان به ايشان و هوادارن دولت ايجاد ميكند كه بتوانند نظرات خود را درباره اين عزل و نصبها بيان كنند. حتي اگر از اين حد نيز تنزل كنيم ديگر نميشود حق سوال كردن از دلايل اين تغييرات و يا پرس و جو كردن از فوايد آن يا مضرات ادامه وضع گذشته و همچنين حواشي مربوط به اين تغييرات را منكر شد.
2. رييس جمهور مكتبي به درستي مدعياند كه در تاريخ سياسي ايران تا كنون بيشترين ارتباطات مردمي و رسانهاي را داشتهاند، بنابراين طبيعي است از كسي كه بيشترين مصاحبه و گفتگوي تلويزيوني را به نام خود ثبت كرده است انتظار داشت پس از بيش از 5 سال يا به عبارت دقيقتر حدود 64 ماه با وزير خارجه خود، در مصاحبه تلويزيوني حداقل 5 دقيقه درباره دلايل اين تغيير و حكمت زمان آن براي مردم توضيح بدهد. بويژه آنكه در همين مصاحبه درباره مذاكرات 2 هفته قبل ژنو صحبت شد و قطعاً سرنوشت وزارت خارجه براي مردم كمتر از مذاكرات هستهاي نيست. اهميت اين مسأله به اين دليل است كه توضيح ندادن درباره اين تغييرات باعث شدت گرفتن تلقيهاي خاص و شايعات و گمانهزنيها ميشود و هيج انسان عاقلي نميگويد كه اين شايعات و گمانهزنيها به نفع دولت است، اما خلاف آن صادق است يعني سكوت رييس دولت و اطرافيان وي قطعاً به سود شايعهسازان و گمانهزنان خواهد بود.
3. پاسخهاي كليشهاي مانند اينكه آفرينش بر مبناي تغيير است و تغيير هميشه وجود دارد و ... را نيز مردم بهتر از هر كس ديگر بلد هستند و نيازي به زحمت مسوولان محترم در اين زمينه نيست! در دوره 5 ساله رياست جمهوري دكتر احمدينژاد كه با تغييرات بسياري در تيم كاري وي همراه بوده است بسياري از تغييرات نه تنها با انتقادي روبرو نشده بلكه با استقبال مردم و خواص نيز همراه بود مانند تغيير وزراي سابق آموزش و پرورش، تعاون، رفاه، صنايع و برخي ديگر. بنابراين آنچه كه مورد انتظار است صحبت صادقانه با مردم درباره دلايل مصداقي درباره فوايد اين تغيير و زمان و شكل آن است نه بيان كلي فلسفه تغييرات.
4. حتي اگر به تكذيب اظهارات محمدرضا رحيمي درباره اطلاع قبلي منوچهر متكي از بركناري قريبالوقوعش از وزارت امور خارجه كاري نداشته باشيم و اظهارات متناقض اين دو را ناشي از سوءتفاهم ميان دكتر احمدينژاد و منوچهر متكي بدانيم، ماجراي عزل مهرداد بذرپاش و انتصاب پرحاشيه خواهر زن آقاي بقايي را چطور ميتوان توجيه كرد؟ براستي دليل اين شتابزدگيها چيست؟ مثلاً آيا رييس جمهور قدرت بركناري آقاي متكي زماني كه پايش روي زمين و در خاك ايران بود را نداشت؟ همينطور وقتي قرار است يكي از معاونان رييس جمهور عزل شود و بر اساس مستحبات مؤكد! خودش هم بايد از دلايل و زمان عزلش بياطلاع باشد آيا واجب قطعي! است كه جانيشين وي هم از اعلام حكمش بيخبر باشد؟ آيا نميتوان همان برخوردي كه پس از اعلام وي مبني بر عدم پذيرش حكم با او شد تا بگويد سرباز رييس جمهور است و حكم را ميپذيرد قبلاً با او ميشد تا باعث سردرگمي مردم و رسانهها نشود و اين گونه به همه وانمود نكند كه دولت بدون برنامه و تصميماتش خلقالساعه است. رييس جمهور محترم و دولت بايد به فكر انبوه علاقهمنداني باشند كه در تهران و شهرستانها رفتار دولت را رصد ميكنند و در برابر سوالات متكثر و متعدد، پاسخي ندارند. بنابر اطلاع موثق آقاي صالحي نيز خبر انتصاب خود به سرپرستي وزارت خارجه را از منابع خبري و به صورت پيامك دريافت كرده است و البته تجربه كاري وي بيشتر از آن بود كه بخواهد از اين موضوع به طور علني اظهار بياطلاعي كند و مسائلي شبيه خانم تركستاني به وجود بيايد.
5. در فقدان سخنگوي رسمي در دولت و در سكوت مطلق رييس جمهور درباره دلايل اين تغييرات، برخي رسانهها منتقد و برخي رسانههاي همسو به بيان دلايلي براي بركناري متكي پرداختند اما نميدانستند كه با بركناري قريبالوقوع بذرپاش، ديگر اين توجهات هم جواب نخواهد داد و نوعي سردرگمي تحليلي در رسانهها مشاهده شد.
متكي 5 سال و چند ماه وزير بود و البته در اين مدت ضعفهايي هم داشت اما بذرپاش كه تازه مشغول شده بود و براي به ثمر نشاندن ايدههاي فرهنگياش به زمان نياز داشت. متكي در سال 84 رييس ستاد استان تهران علي لاريجاني بوده و با رقباي انتخاباتي و سياسي دكتر احمدينژاد ارتباطات خوبي داشته، اما بذرپاش كه از عنفوان جواني جزو اطرافيان احمدينژاد و از مسئولان اصلي ستادهاي تبليغاتي او در انتخابات 84 و 88 و رييس ستاد انتخاباتي رايحه خوش خدمت در انتخابات شوراي شهر سوم بود.
متكي به تصميم احمدينژاد براي انتصاب نمايندگاي ويژه به طور علني انتقاد كرده بود اما بذرپاش كه تا كنون چنين مواضعي به طور علني نگرفته است.
احمدينژاد متكي را عليرغم ميل باطني و به دليل مناسبات سياسي از جمله امكان رأيآوري از مجلس و توان تعامل با ساير نهادهاي حكومتي انتخاب كرده بود اما بذرپاش كه جزء سربازان خاص احمدينژاد بود و سال گذشته به رغم ميل باطني خود به اصرار رييس جمهور مسئوليت سازمان ملي جوانان را پذيرفته بود.
پس همزماني اين بركناريها كه با شتابزدگي خاصي صورت گرفته ايجاب ميكند به دنبال دلايل ديگري براي آنها باشيم.
6. شايد دليل مشتركي كه بتوان براي بركناري متكي و بذرپاش يافت ـ با توجه به خصوصيات شخصيتي آنها و همچنين موج بركناريهاي سال گذشته كه شامل وزراي پرنفوذ و توانمند دولت همچون محسني اژهاي، صفار هرندي، باقري لنكراني و الهام نيز شد ـ يك محور اصلي باشد و آن اينكه اين افراد در كنار قدرت تعامل سياسي بالا با رييس جمهور و علاقهمندي به شخصيت و تفكر وي، شخصيتهاي مستقلي هستند كه حاضر نيستند در كنار رييس رسمي و قانوني خود، سر بر آستان مراكز قدرت غيررسمي در دولت فرود بياورند. بنابراين يك مركز آتش عليه خود را كه بسيار پرنفوذ هم هست به جان خريدند و بالاخره اين مركز فشار در شرايطي كه رييس جمهور به شدت نيازمند فضاي آرامي براي مديريت بزرگترين جراحي اقتصادي و برنامه اصلاحي تاريخ ايران است توانست كار خود را به سرانجام برساند. به عبارت ديگر با اين بركناريها رييس جمهور تصور ميكند كه خود را از حاشيههاي آزار دهنده پيراموني خود خلاص ميكند تا بتواند با آرامشي موقت به كار مهم و اصلي خود يعني اجراي هدفمند كردن يارانهها بپردازد.
اگر اين تحليل صحيح باشد كه بعيد نيست چنين باشد، دير يا زود بايد منتظر چند بركناري ديگر باشيم مثلاً بركناري آقايان مصلحي، محصولي، ميركاظمي، سردار وحيدي، خانم وحيد دستجردي و حتي آقاي زريبافان. علت نيز روشن است؛ حلقهاي كه براي اثبات خود حرف پرمايهاي ندارد و توانسته خود را به همجواري بالاترين مقام اجرايي كشور بكشاند مجبور است براي دوام خود ديگران را نفي كرده و مدام يك دشمن فرضي بتراشد تا كسي به دنبال حسابكشي از خود او نباشد.
7. نگارنده آرزومند است رييس جمهور را در قامت احمدينژادي ببيند كه به تدبير امور كلان ميپردازد، احمدينژادي كه با سفرهاي استاني و هدفمندكردن يارانهها شناخته ميشود و با سفرهاي سالانه به سازمان ملل، جهان را مبهوت قدرت انقلاب اسلامي ميكند، نه احمدينژادي كه با عزل و نصبهاي پرحاشيه، جلوههاي مثبت دولت را تحتالشعاع قرار ميدهد. به راستي چه كساني و با چه انگيزههايي تمايل دارند دولت توان خود را مصروف حاشيهها كند؟
چطور میشه همه کارای خوب دولت پای احمدی نژاد نوشته میشه و کارای اشتباه میفته گردن مشایی بدبخت؟
جناب مشایی بیشتر از هرکس دیگری شما هم با حمایت های جاهلانه خود در ایجاد این وضعیت شریک و مقصر هستید. به امید بصیرتی پایدار برای همه
بند آخرش خیلی مهم وقابل دقتاست
يك روحند در دو بدن
جفاي بزرگي در حق متكي است