صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۱۴۹۹۱۱
تاریخ انتشار: ۱۸:۰۴ - ۲۹ آذر ۱۳۸۹ - 20 December 2010

"اگر کل اتاقم را طلا می گرفتم بیشتر از 700 میلیون نمی شد"

مساله اين است که اين هواپيماي اشرافي به قول آقاي الهام، يک ساعت هم در اختيار مردم نبود و فقط دولت خودش سوار مي شود و کار خوبي هم مي کنند که خودشان سوار مي شوند، چون هواپيماي قبلي بوئينگ ۷۳۷ که در اختيار دولت خاتمي بود، سي و سه سال از عمرش گذشته بود.
افکار - احمد خرم از آن دسته وزاری دولت خاتمی بود که به دلیل نوع بیان و صراحت گفتارش همیشه با حاشیه هایی همراه بود .این حاشیه ها به خصوص در جریان افتتاح فرودگاه امام خمینی(ره) بسیار افزایش یافت.

او هم اکنون بیشتر به کارهای اقتصادی در حوزه ساخت و ساز می پردازد و اخیرا مصاحبه ای را با روزنامه مردم سالاری انجام داده است که خواندن آن خالی از لطف نیست.
در ادامه بخشهایی از گفت وگوی وی را انتخاب کرده ایم که بدون قضاوت درباره آنها منتشر می کنیم.

ماجرای هواپیمای تشریفاتی خاتمی

همين هواپيماي که آقاي احمدي نژاد سوار مي شود ما خريديم، پول هم داديم، وي.آي. پي کردند و براي دولت آورديم. اگر يادتان باشد همين آقاي الهام اظهار نظر کردند و گفتند " اين هواپيما اشرافي است و ما اين را در اختيار مردم مي گذاريم" پس چه شد؟ چرا در اختيار مردم نمي گذارند؟

مساله اين است که اين هواپيماي اشرافي به قول آقاي الهام، يک ساعت هم در اختيار مردم نبود و فقط دولت خودش سوار مي شود و کار خوبي هم مي کنند که خودشان سوار مي شوند، چون هواپيماي قبلي بوئينگ ۷۳۷ که در اختيار دولت خاتمي بود، سي و سه سال از عمرش گذشته بود.
من چند بار به آقاي خاتمي گفتم که شما با چه جراتي سوار اين هواپيما مي شويد؟

سرنوشت فرودگاه مهرآباد

درصنعت هوانوردي يکي از نکات مهمي که وجود دارد و جريان اصولگراي مجلس هفتم با آن مقابله کرد و با آن تفکر، ريشه اش را زد، اين بود که ما تصميم گرفته بوديم فرودگاه امام را به عنوان هاب منطقه مطرح کنيم و سريع قبل از اينکه دبي به ترمينال سوم و چهارمش دست پيدا کند، ما ترمينال ۲ و ۳ را درست کنيم.
 قرارداد هم بسته شد و ۲ سال مدت قرارداد بود که دوره اش از ۸۳ تا ۸۵ بود. شما مي دانيد که ترمينال ۳ فرودگاه امام در سال ۸۸ افتتاح شد در حالي که تعهد افتتاح ما در سال ۸۵ بود. اما مجلس هفتم قانوني گذاشت و قرارداد ساخت فرودگاه امام لغو شد و هاب بودن فرودگاه امام براي منطقه، خاورميانه و اروپا کلا منتفي شد.

الان شما مي بينيد قراردادي که ۸۳ بايد استارت مي خورد و ۸۵ افتتاح مي شد هنوز فراخوانش هم زده نشد و اين لطمه اي که زده شد، لطمه جبران ناپذيري بوده است.

با توجه به هاب بودن فرودگاه امام، اين اورفلاي در سال بيش از ۵۰۰ ميليون دلار درآمد زايي براي کشور داشت و اين در حالي بود که در زمان مديريت من، درآمد ناشي از اورفلاي۱۸۰ ميليون دلار بود و هنوز فرودگاه امام هم در کار نبود.

فرودگاه امام الان درسال ۲ تا ۲و نيم ميليون مسافر دارد. در حالي که اين فرودگاه بايد بتواند سالانه ۴۵ تا ۵۰ ميليون مسافر داشته باشد. زماني اين فرودگاه در دنيا معنا پيدا مي کند و به عنوان يک کانون اقتصادي، سياسي و امنيتي تاثير گذار خواهد بود که بتواند حجم پذيرش مسافر را به حدي برساند که از مرز ۲۰ ميليون مسافر در سال عبور کند.

 اما آقايان الان يک تخم لقي انداخته و مي گويند به جاي ۵۰ ميليون نفر، مي خواهيم به ۱۰۰ ميليون نفر برسانيم. شما حالا همين ۵۰ ميليون مسافر را راه بيندازيد، ۱۰۰ ميليون نفر پيشکش تان باشد افزون بر آنکه با دنيا طوري برخورد کنيد که همين ۵۰ ميليون مسافر بيايد و برود، ۱۰۰ ميليون مسافر پيشکشتان باشد. 

فرودگاهی به دور از کارکردهای اصلی

براي پروازهاي اروپا و خاورميانه، بهترين مسير عبور و کانال فضايي، مسير ايران است، زيرا حدود يک هزار کيلومتر مسافت پروازها کوتاه تر مي شود و طي طريق کمتري نسبت به مسير پايين دست يا بالا دستي دارد اما به دليل مشکلات متعدد، اين فضا، فضاي اولويت دار نيست.

 يک مساله، بحث تحريم و برخوردهاي تقابلي و تند است. دومين مساله اين است که ارگان هاي نظامي يک محدوديت هايي در فضا ايجاد کرده اند که هواپيماها بايد چندين بار کريدورهاي فضايي را عوض کنند و اين يک عامل است. عامل بعدي هم خود فرودگاه امام به عنوان يک هاب در منطقه است که مي تواند و بايد جاذبه ايجاد کند. سرويس دادن، سوخت رساني به هواپيما، داشتن يک منطقه آزاد که مسافر ۲ تا ۳ ساعت در فرودگاه حضور دارد، يک جايي باشد که وقتشان را بگذرانند، هتلي در فرودگاه باشد که بتوانند استراحتي در فرودگاه داشته باشند. اينها خيلي تعيين کننده است که متاسفانه هيچکدام اينها نيست.

قیمت بلیت هواپیما

من موافق گران کردن بليت هواپيما هستم. چون هواپيما را بيشتر مديران بخش دولتي و خصوصي، کارشناسان بخش دولتي و خصوصي، تجار و افراد متمکن استفاده مي کنند.

ممکن است يک دانشآموز، دانشجو، کارگر يا يک فرد عادي هم استفاده کند. ممکن است خانواده ايثارگران هم سوار هواپيما بشوند يا بسياري از افراد معمولي ديگر، اما اينها کمتر از ۵ الي ۶ درصد جامعه هستند که مسافر هواپيما مي شوند. اکنون سوال من اين است که آيا شما مي خواهيد هزينه اصلي و هزينه واقعي هواپيما را از ۹۵ درصد نگيريد تا براي اين ۵ درصد امتياز قايل شويد؟ 

انتقاد شدید از طرح تثبیت قیمتها

شما خاطرتان هست که بنزين ليتري ۱۰۰ تومان بود و در يک تصميم گيري منطقي قرار شد سال بعدش ۱۲۰ تومان ، سال بعد از آن ۱۵۰ تومان، سال بعد ۲۰۰ تومان و در نهايت بعد از ۵ سال ليتري ۴۰۰ تومان بشود که اين يک تصميم منطقي و در يک دوره مشخص بود. اما چه شد؟ به بهانه در نظر گرفتن حال مردم مستضعف جامعه، اجراي اين قانون را چهار سال متوقف کردند و يک ريال هم به آن اضافه نکردند. در حالي که استفاده کننده بنزين که افراد مستضعف نيستند و نبودند، بلکه افراد متوسط به بالا هستند.

در مملکت يک برنامه ريزي شده بود که همين هدفمند کردن يارانه ها ظرف ۵ سال در قالب برنامه چهارم به اجرا در بيايد و سال پاياني برنامه چهارم، قيمت حامل هاي انرژي قيمت منطقه خليج فارس بشود، اما يک باره اين قانون اصلا تعطيل شد و روي آن خط کشيدند. بعد آمدند طرح هدفمند کردن يارانه ها را مطرح کردند و گفتند که اين يک غولي است که ما مي خواهيم کمرش را بشکنيم. 

هواپیمای ایران 140 را همان موقع هم نمی خریدند

هواپيمايي که ساخته شده است، هواپيماي "توربو تراف ملخي" است.هواپيماي ايران ۱۴۰ را آن زمان که در وزارت راه بودم، تست کرديم. هواپيماي مناسبي نيست . ايرلاين ها نيز حاضر نشدند بخرند. چند ايرلاين هم که تعداد معدودي خريدند، با زور و فشار خريدند.
گزارش هواپيمايي کشوري هم گزارش مثبتي نبود. با توجه به قيمتي که داشت و کارکرد و کيفيتي که داشت، قابل قبول نمي ديدند.

روسیه هم از توپولوف استفاده نمی کند

ما مي خواهيم با تکيه بر دانش و تکنولوژي شرقي که حتي خودشان هم از محصولاتشان استفاده نمي کنند، غوغا کنيم. در همين کشور روسيه برويد و ببينيد که بالاي ۹۰ درصد هواپيماهايش بوئينگ است. سوال من اين است که چرا توپولف خودش را مصرف نمي کند؟

چون مي داند که ايرباس و بوئينگ ايمن تر و به صرفه تر است. لذا توجيه ندارد يک هزينه سنگين بکند و اين درهمه زمينه ها جاري است. حرف من اين است که بلايي که غربي ها بر سر شوروي سابق آوردند، اکنون دارد بر سر ما ميآيد. شوروي سابق در همه زمينه ها کار مي کرد به خصوص غربي ها آن کشور را به سمت تسليحات، جنگ ستارگان و آرايش موشک هاي با کلاهک هسته اي هدايتش کردند در نتيجه هرچه پول داشت خرج همين کرد و از صنايع اصلي و کاربردي در جامعه غافل ماند و درست از همين جا هم گزيده شد. من فکر مي کنم که در هواپيما سازي اگر مي خواهيم هواپيما بسازيم، بايد با يک کمپاني معتبر دنيا همکاري کنيم.

 نه آنکه برويم از يک کمپاني که موتور هليکوپتر مي سازد موتور بگيريم و بدنه هواپيما را نيز از يک کمپاني ديگر بگيريم و سرهم کنيم و بگوييم که حالا ديگر اين يک هواپيماست. بعد هم در عمل جواب لازم را ندهد.

اقیانوس یک میلیمتری

مي خواهيم اتوبوس، ميني بوس، انواع سواري، لوکوموتيو، کشتي و تمام صنايعي که در دنيا تعريف شده را داشته باشد و اين نمي شود که همه چيز را يک کشور داشته باشد.

هر کشوري با توجه به توان و امکاناتش روي يک زمينه ۲ زمينه يا۱۰ زمينه سرمايه گذاري مي کند و پيشرفت هم دارد و ما در شاخه هاي مختلف صنعت تلاش مي کنيم و نتيجه اش اين مي شود که اقيانوسي هستيم به قطر يک ميليمتر. فرض کنيد ۲۰۰ شاخه صنعت و توليد داريم اگر ما حداقل در۵۰ شاخه حرف براي گفتن داشته باشيم اما به جاي ۵۰ شاخه در ۲۰۰ شاخه فعاليت کنيم، معنايش هدر دادن منابع کشور است.

 زيرا بايد منابع محدود مالي و انساني را متمرکز کنيد روي يک سري رشته هاي محدود و به آنها عمق بدهيد.بنا بر اين مي بينيد که ما در صنعت و در شاخه هاي اقتصادي داريم يک اقيانوس به عمق يک ميليمتر مي شويم .

امروزه در هر جاي دنيا ، يک مزيت نسبي يا وضعيت مناسبي در يک صنعت وجود داشته باشد، در آن تمرکز پيدا مي کنند. مثلا هندوستان در صنعت آي.تي ، هم آدم فراوان دارد، هم کار کرده است، زمينه هم دارد، زبان رسمي هندوستان، زبان انگليسي است در نتيجه زبانش را هم دارد بنا بر اين در اين زمينه سرمايه گذاري کرده است.سوال من اين است که آيا هندوستان در زمينه کشتي سازي هم سرمايه گذاري کرده است؟ نکرده است.

 کره جنوبي در کشتي سازي سرمايه گذاري کرده ولي هندوستان نکرده اما در آي.تي سرمايه گذاري کرده است. هند روي ناوگان ريلي سرمايه گذاري کرده است، اما شما اتوبوس هندي ديده ايد؟نه. چون نرفته در اتوبوس سرمايه گذاري کند. بلکه رفته روي قطار سرمايه گذاري کرده است.

اگر اتاقم را طلا می گرفتم 700 میلیون بیشتر نمی شد

جواب هايي که تاکنون شنيده ام، جواب هاي کاملا غير کار شناسي و احساسي بوده است. مثلا يک مورد جوابي که آقايان داده بودند، گفته بودند اين هماني است که ۲ ميليارد تومان خرج دکوراسيون اتاق کارش کرده است. من همين جا تاکيد مي کنم که همان موقع کل خبرنگارها را جمع کردم و بهشان نشان دادم که اسناد دکوراسيون اتاق من ۱۷/۵ ميليون تومان بيشتر نيست و آن کار يک جنجال بيشتر نبوده است.

 همان موقع هم گفتم که اگر طول و عرض و ارتفاع اين اتاق را حساب کنيد اگر مي خواستيم به ضخامت دو ميليمتر طلا بگيريم ۷۰۰ ميليون تومان مي شد البته اگر مي خواستم کل اتاق را طلا بگيرم، يعني يک سوم دوميليارد تومان مي شد. اما متاسفانه آقايان جواب را اينطوري مي دهند.اما در نهايت باز هم تاکيد مي کنم که اگر جوابي براي اين صحبتهاي من دارند دعوت مرا بپذيرند. من که دعوت کردم تا بياييم در يک مناظره به صورت زنده در تلويزيون بنشينيم و به صورت کارشناسي حرف بزنيم تا معلوم شود کي، چه کاره است.

هر کس مدعی است بیاید مناظره تلویزیونی

من، احمد خرم ، وزير راه دولت آقاي خاتمي اينجا اعلام مي کنم هرکسي مدعي است، بايد بيايد در يک برنامه مناظره زنده از تلويزيون (نه در برنامه غير زنده) شرکت کند. در آمارهايي که دارم، موارد متعددي را از اين دولت درمقايسه با قبل دارم.
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200