شهلا که باورش نمی شد قرار است اعدام شود ناگهان شروع به جیغ و داد کرده و التماس کرد که مرا نکشید.
به گزارش خبرنگار ما از محل اعدام، هیئت صلح و سازش 45 دقیقه با خانواده مقتول صحبت کرد اما فایده ای نداشت و مادر لاله رضایت نداد.
رحیمی که از طرف قوه قضاییه آمده بود تا شاهد اجرای حکم باشد به شهلا گفت در اخرین لحظه آیا حرفی برای گفتن داری؟ وی جواب داد اگر حرفی داشتم در این 9 سال می زدم.
شهلا درآخرین لحظاتی که طناب دار به گردنش آویخته می شد، نه با ناصرمحمدخانی صحبت کرد و نه حتی به وی نگاه کرد. ناصر سرش پایین بود و چیزی نمی گفت.
هنگام نماز شهلا جیغ زد و التماس کرد که مرا نکشید . تازه آن وقت باورش شد که می خواهند وی را بکشند.
در نهایت پسر لاله سحرخیزان صندلی را از زیر پای شهلا کشید و شهلا جان داد.
بنظر من كاري كه آقاي محمد خاني كرد مشابه كاريه كه خانم مرتبط با جنايت ميدان كاج كرد اون با دو مرد رابطه داشت ايشون با دو زن نتيجه كارشون هم مرگ يك يا دو انسان رو به همراه داشت بايد قوه قضاييه فكري در مورد اين جور آدما ها بكنه كه با احساسات ديگران بازي مي كننن ولي مجازاتي براشون در نظر گرفته نميشه
حتما میدونید وقتی داشته محل جرم رو بازسازی میکرده به محل لکه های خونی که نتونسته بود به طور کامل پاکسازیشون کنه اشاره کرده بود
در حالی که ماموران آگاهی هم متوجه اونها نشده بودن
واقعا خيلي رو ميخواد كه بايستي و اعدام كسي رو تماشا كني كه خودت اجازه دادي وارد زندگيت بشه