صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۱۴۱۱۵۴
تاریخ انتشار: ۱۷:۳۱ - ۲۶ مهر ۱۳۸۹ - 18 October 2010

فوتبال ما را شب‌زنده‌داری و‌ قلیان از بین برد !

از همین‌جا اعلام می‌کنم که من هم اشتباهاتی داشتم. آن فیلمی که از من پخش شد، وجهه تمام فوتبالیست‌ها را خراب کرد، با این‌که در آن فیلم من هیچ گناهی مرتکب نشدم و بعدها نیز تبرئه شدم.کتاب زندگینامه‌ام را به‌زودی چاپ می‌کنم و تمام ناگفته‌ها را می‌گویم.
مهرداد میناوند را با جام جهانی 98 و تیم رویایی آن مقطع فوتبال ملی ایران و همچنین تیم فوتبال پرسپولیس می شناسند. او اما دچار حاشیه های زیادی شد و خیلی زود از فوتبال کنار گذاشته شد.

 خیلی زود از فوتبال کنار رفت. می‌گویند اشباع شده بود، اما خودش می‌گوید فوتبال‌زده شده بود. مهرداد میناوند، فوتبالش را از زمین‌های خاکی 30‌متری جی که در آن‌جا به دنیا آمده، شروع کرد. او که در 35سالگی می‌توانست همچنان بازی کند، اکنون دل پردردی از فوتبال و اهالی‌اش دارد. او حتی از نزدیکان و خانواده خود هم شاکی است!

خودش می‌گوید با تیم‌ملی سال‌98 کاری کردند که سیاسیون و نظامیون و  بزرگان و خلاصه همه غیرورزشی‌ها به فوتبال گرایش پیدا کردند. فوتبال را سر سفره مردم بردند و غرور ملی را در مردم زنده کردند. با میناوند از هر دری صحبت کردیم‌؛ از ممنوع‌التصویر شدن در تلویزیون و ماجرای آن بلوتوث کذایی تا نامه سعیدلو مبنی‌بر قرارداد نبستن با میناوند.

بخش هایی از پاسخ های میناوند در ادامه می آید :

• بعد از 5سال که از اروپا برگشتم، دیدم آدم‌هایی در این فوتبال پست و مقام گرفته‌اند که سرشان به تن‌شان نمی‌‌ارزد. کسی که مسئول جمع‌آوری چمدان ما بود، شده بود همه‌کاره و این عذابم می‌داد.

 وقتی برگشتم نتوانستم با مدیریت و مربی پرسپولیس کار کنم. من در 19‌سالگی در تیم‌ملی بازی کردم و 21‌‌سالگی در جام‌جهانی. 25‌سالم بود که در اروپا بازی کردم و 29‌بازی اروپایی هم دارم. من در اولدترافورد و سانتیاگو‌برنابئویی بازی کردم که کارشناسان تلویزیونی فوتبال هنوز آن‌جا را از نزدیک ندیدند

• نزدیک‌ترین افراد در زندگی‌ام سرم کلاه گذاشتند. توصیه‌ام به بچه‌هایی که تازه‌وارد فوتبال شده‌اند این است که فوتبال عوض شده و آدم دیگر نمی‌‌تواند به برادرش هم اعتماد کند.کار عطر و ادکلن می‌کردم که فعلا انجام نمی‌‌دهم، ولی هنوز آن‌قدر اعتبار دارم که محتاج کسی نباشم.

زمانی که هیچ‌کس نمی‌‌دانست ماشین چی هست، بهترین ماشین‌ها زیر پای میناوند بود، ولی الان به جایی رسیدم که اعتقاد دارم هر‌چی ساده‌تر و خاکی‌تر باشی نزد مردم قابل احترام‌تر می‌شوی.الان ملک و زمین هم خرید‌وفروش می‌کنم.

• خودم کار اقتصادی نمی کردم. کسی برایم انجام می‌داد. من وقت نداشتم، چون تمام فکر و ذکرم فوتبال بود. دیوید بکام 4‌تا مشاور دارد؛ مشاور اقتصادی‌، مشاور امور تبلیغاتی، مشاور مصاحبه با مطبوعات و‌... من با خیلی از کارهای علی دایی مخالفم، اما کارهای خوب او را هم باید گفت. علی دایی وقتی در اروپا بود، کار اقتصادی هم انجام می‌داد، درحالی‌که هیچ‌‌وقت به فوتبالش لطمه نزد. فوتبالیست‌های امروزی، اولین کاری که بعد از قرارداد و گرفتن پول می‌کنند، این است که یک ماشین مدل بالا می‌خرند.

• بازیکن نباید با یک ماشین اشباع شود. که اگر این طور بود ما نه علی دایی داشتیم، نه علی کریمی. کریم باقری 45‌ساله است، اما می‌گویند 37ساله است و در سن 12‌سالگی(!) شناسنامه گرفته، ولی تا 50‌سال دیگر هم می‌تواند خوب بازی کند.

• ویژگی نسل ما این بود که بیرون فوتبال با مردم بودیم و پول همه‌چیز نبود‌. اگر کسی به پیراهن تیم‌ملی پشت می‌کرد، مردم طردش می‌کردند. علی دایی روده‌اش 30سانت پاره شد، سرش 20‌تا بخیه خورد، ولی با این حال آمد و بازی کرد. وقتی بازی را می‌باختیم، یک‌هفته از خانه خارج نمی‌‌شدیم‌، اما حالا داربی را می‌بازند و با مردم دعوا هم می‌کنند.

• فوتبال این مملکت را شب‌زنده‌داری(!) خراب کرده، قلیان خراب کرده، حرفه‌ای نبودن خراب کرده. امیر عابدینی شب زنگ می‌زد و بازیکنان را چک می‌کرد که بازیکن سر ساعت بخوابد.از همین‌جا اعلام می‌کنم که من هم اشتباهاتی داشتم. آن فیلمی که از من پخش شد، وجهه تمام فوتبالیست‌ها را خراب کرد، با این‌که در آن فیلم من هیچ گناهی مرتکب نشدم و بعدها نیز تبرئه شدم.

• فرهاد مجیدی و سهراب بختیاری‌زاده در این سن غیر از تمرین با تیم، صبح‌ها هم انفرادی تمرین می‌کنند. اگر فوتبالیستی 500 تا 700 میلیون می‌گیرد من می‌گویم حقش است، ولی نه بازیکنی که حرفه‌ای نیست. من گران‌ترین بازیکن تیم در اتریش بودم، ولی اگر دیر سر تمرین می‌رفتم و علیه باشگاه صحبت می‌کردم، جریمه می‌شدم. ما مسلمانیم وطبعاً مشروبات الکلی در دین ما حرام است، اما در اتریش برای غیر مسلمان‌ها هم خوردن مشروبات الکلی و شب‌زنده‌داری ممنوع بود.

• می‌خواستم برگردم و در تیم‌های پایه فعالیت کنم، اما گفتند آقای سعیدلو نامه زده که نباید با مهرداد میناوند قرارداد امضا کنید. من 7‌سال پیش اتفاقی برایم افتاد و تاوان آن را هم دادم. از آقایان می‌خواهم مهرداد میناوند را به خاطر خوبی‌هایش ببخشند. وقتی در اتریش بودم، تیم با‌ ها‌پوئل رژیم صهیونیستی بازی داشت‌. سرپرست ‌ها‌پوئل به من قول پرداخت پول و عوض کردن پاسپورتم را داد‌، اما من به خاطر اعتقاد وکشورم مقابل آن تیم بازی نکردم. خیلی از آقایان آن موقع که من بازی می‌کردم، آرزوی گرفتن عکس یادگاری کنار ما داشتند و حالا به پست و مقامی رسیدند!

• امثال فیروز کریمی اصلا باید از این فوتبال بروند، نه این‌که بروند در لیگ دسته اول و با خیال راحت به کارهای خود ادامه دهند. فیروز کریمی در حدی نیست که با عابدینی کل‌کل کند. متاسفانه در فوتبال ما آدم‌ها سر جای‌شان نیستند.

• 10‌سال پیش من می‌رفتم گمرک لباس می‌خریدم، اما الان لباس مارک‌دار می‌پوشم. آن‌موقع روی سرم کاسه می‌گذاشتم و موهایم را کوتاه می‌کردم، اما در‌حال‌حاضر آرایشگرم در خیابان الهیه است‌. این هیچ ایرادی ندارد. ما باطن آدم‌ها را ول کرده و به ظاهر آن‌ها چسبیده‌ایم. آن زمان هم به خاطر نماز خواندن و قرآن خواندن به من می‌گفتند: «ریاکار».

• متاسفانه در فوتبال ما پشت آدم‌ها‌ حرف زیاد است. در یک‌سالی که دوبی بودم، بیمار شدم و کورتون مصرف می‌کردم‌. زیر چشم‌هایم هم پف داشت، برایم حرف درست کردند که میناوند معتاد شده و سرطان خون دارد. آبروی یک آدم را به همین راحتی می‌ریزند.

• حاضرم قسم بخورم آدم‌هایی که به عنوان کارشناس به تلویزیون می‌روند، با ارتباط می‌روند. سند دارم کسی که در ایتالیا پیتزا می‌فروخته، الان کارشناس تلویزیون است. رفتم حراست صدا‌و‌سیما گفتم چرا ممنوع‌التصویرم‌، اما هیچ جوابی نشنیدم. از همه کارشناسان‌شان بهتر حرف می‌زنم، بهتر سیستم فوتبال را می‌شناسم و بیشتر فوتبال بازی کردم. هر جایی که می‌خواهم بروم می‌گویند میناوند نباشد. امام‌حسین(ع) «حر» ‌را بخشید، حالا ما شدیم یزید .

• کتاب زندگینامه‌ام را به‌زودی چاپ می‌کنم و تمام ناگفته‌ها را می‌گویم.

• کلاس‌c را گذرانده‌ام. 2، 3دوره بدنسازی هم رفته‌ام. دوره ایجنتی فیفا را هم دیده‌ام، اما در کشور ما این چیزها مهم نیست و رابطه حرف اول و آخر را می‌زند، نه مدرک.

• وقتی به پرسپولیس آمدم، شاهرودی زیاد از من خوشش نمی‌‌آمد. بعد از تمرین رفتم دوش بگیرم. صورتم کفی بود، عجله هم داشتم، چون بعدش باید برای مصاحبه می‌رفتم. رضا شاهرودی وارد رختکن شد و چون یک دوش بیشتر نبود، جلوی در آمد و گفت: « بیرون!» گفتم چرا؟ گفت برای این‌که من بزرگ‌ترم. من با صورت کفی بیرون آمدم و شاهرودی که همیشه ‌2دقیقه دوش گرفتنش طول می‌کشید، آن روز کیسه کشید، روشور زد، سنگ پا زد و نیم‌ساعت طول داد.

هفته نامه تماشاگر
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200