صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۱۳۷۸۲۳

تحليل از انتخاب برانكو به عنوان بهترين مربي 20 سال اخير؛ اين جماعت زنده‌كش مرده‌پرست

سال‌ها گذشته و كارشناس‌ها همان كارشناس‌ها هستند. از امير حاج‌رضايي تا دكتر بيژن. اجراي رقابت‌هاي مهم فوتبال با رضا جاوداني است و عادل فردوسي‌پور برنامه پرطرفدارش را روي آنتن مي‌برد. اگر اين نظرسنجي پيامي داشته باشد بايد متوجه كساني باشد كه برانكو را با چوب حذف، شماتت كرده‌اند .
 گل ـ‌ شامگاه دوشنبه گذشته زماني كه نام برانكو ايوانكوويچ سرمربي سابق تيم ملي ايران از قوطي نظرسنجي نود بيرون آمده بود همه به ياد صعود بي‌دردسر به جام جهاني با وي افتاده بودند. اما مهمتر چيزي بود كه از ياد رفته بود؛ روزي كه تيم ملي در غياب سرمربي‌اش از جام جهاني 2006 به ايران بازمي‌گشت سرمربي‌اي كه جرأت نكرده بود به كشوري برگردد كه 6 سال در آنجا اولين دوره سرمربيگري‌اش را پشت سر گذاشت. اين واكنش البته نتيجه طبيعي‌اي چيزهايي بود كه در ايران گذشته بود ... بهتر است داستان را از كمي قبل‌تر آغاز كنيم زماني كه برانكو هدايت تيم ملي ايران را در دست گرفت

پروفسور ملي‌پوش

اولين سفر برانكو ايوانكوويچ به  ايران به زماني برمي‌گردد كه در معيت ميروسلاوا بلاژويچ سرمربي سابق تيم ملي به ايران آمد. او بخشي از كادرفني تيمي بود كه قرار بود ايران را به جام جهاني 2002 ببرند. آنها البته از نظر فوتبالي در كار خود موفق بودند اما در نهايت زمستان شكست از راه رسيد. بلاژويچ بزرگ ايران را ترك كرد و برانكو با تصميم عجيب محسن صفايي فراهاني هدايت تيم ملي را در دست گرفت، صفايي مذاكرات خود را براي استخدام مربي از روي هاجسون بزرگ شروع كرد و به برانكو رسيد كه به عقيده بسياري شايستگي لازم را براي هدايت تيم ملي ايران نداشت. بخشي از اين جمع شامل ناصر ابراهيمي،‌ ناصر حجازي، خداداد عزيزي و ... بودند كه هميشه تكليفشان با آدم‌ها تازه وارد روشن است. بخش ديگر هم افرادي بودند كه در ناصيه برانكو چهره يك سرمربي را نمي‌ديدند.

دوباره‌سازي ، هدف بزرگ

برانكو اما كار خود را آغاز كرد به هر شكلي كه بود او تيم شكست خورده جام جهاني 2002 را با شيبي بسيار ملايم جوان كرد و در شرايطي كه هيچ كس به موفقيت او و تيمش اميدي نداشت نسلي بزرگ از بازيكنان را به فوتبال ايران تحويل داد و دوران طلايي را آغاز كرد دوراني كه با كسب مقام سومي جام ملت‌هاي آسيا و صعود به جام جهاني ادامه يافت.

در اين مدت اما برانكو هرگز مربي محبوبي نبود. حقيقت اين بود كه تريبون و تيترهاي اول همچنان دست كساني بود كه حمايت  روزنامه‌نگاران تنبل و كم‌مسئوليت را به همراه دارند. كساني كه انتقاد از همه چيز و همه كس حق مسلم آنهاست. در اين مدت آنچه برانكو براي تيم ملي كرد به سادگي ناديده گرفته شد، آنچه ما مي‌ديديم توقعات بيش از حد از تيم ملي ايران و سرمربي‌اش بود. ملت مي‌خواستند ايران يك تيم غيرقابل شكست باشد و همه عناوين را كسب كند و صد البته برانكوبا سابقه دستياري مردي نبود كه بتواند اين آرزوها را به سرانجام برساند. آن وقتها همه مي خواستند سرمربي ايران يك چهره بزرك جهاني باشد ، از اسكولاري تا هيتسفلد و از مورينيو تا كاپلو...

جام جهاني

جام جهاني كه رسيد انتظارات در اوج بود، اوج يعني ارتفاعي كه فوتبال ايران حتي به حوالي آن هم نزديك نشده اما مردم و البته مخالف‌خوان‌ها اين را مي‌خواستند. ايران بايد در جام جهاني از گروه دشوار خود به مرحله بعد صعود مي‌كرد و البته همان وقت هم گفته مي‌شد با برانكو نمي‌شود كه بشود. تيم ملي با شرايط غيرطبيعي و با مصدوميت 7 بازيكن كليدي قبل از آغاز جام(مهدي مهدوي‌كيا،  علي كريمي، وحيد هاشميان، فريدون زندي، ستار زارع، نيكبخت واحدي،‌ مجتبي جباري، يحيي گل‌محمدي دچار مصدوميت‌هاي جدي و جزيي بودند و علي دايي، يحيي گل‌محمدي و سهراب بختياري‌زاده تا آخرين اردو با صبا درگير مسابقات آسيايي) ... اما جام جهاني با نمايش درخشان يك نيمه‌اي ايران مقابل مكزيك آغاز شد و اگر اشتباه فردي رحمان رضايي نبود بازي مي‌توانست با تساوي به پايان برسد.

روزهاي جهنمي برانكو

درست از لحظه گل دوم مكزيك مقابل ايران بود كه همه چيز تغيير كرد. اولين واكنش اس ام اس‌هاي بسيار تندي بود كه عليه برانكو، ميرزاپور و علي دايي بين مردم رد و بدل مي‌شد در اين شرايط و در حالي كه هيجان عمومي به دنبال قرباني مي‌گشت، مسئولان تلويزيون نيز روي مقصر قلمداد كردن مربي تيم ملي به جمع‌بندي رسيدند. زماني كه داور سوت پايان بازي ايران مقابل پرتغال را مي‌كشيد عادل فردوسي‌پور فرياد مي‌زد خداحافظ برانكو تا ملت خشمگين و عصبي  دلي خنك كنند!

اعاده حيثيث

زمان مُسكن بزرگي است. حالا هيجانات روزهاي جام جهاني از ياد رفته و بسياري از مردم به اين نتيجه رسيده‌اند كه كاش در جام‌جهاني حضور داشتيم حتي اگر آنجا به تيم‌هاي بزرگتر از خودمان مي‌باختيم. مردم همچنين نمايش تيم ملي با امير قلعه‌نويي را ديده‌اند و بازي‌هاي درخشان تيم ايران با برانكو در جام ملت‌هاي 2004 نوستالژي شده است. همه اين‌ها دست به دست همه داده تا وقتي نود نظرسنجي‌اش را مي‌گذارد، گزينه برانكو سكوي اول را مال خود كند. اين واكنش طبيعي عوام به شكست‌هايي است كه بعد از اخراج يك مربي نسبتاً‌ موفق رخ مي‌دهد. البته به اين جمع قهرمان‌پرور و حماسه‌ساز هرگز گفته نشده كه سرمربي منتخبشان با دلشكستگي به دوران ملي خود پايان داد. او همواره از خود پرسيده است كه چرا مردم ايران بعد از آن موفقيت‌ها با او چنين كردند.

يك سوال مهم

 سال‌ها گذشته و كارشناس‌ها همان كارشناس‌ها هستند. از امير حاج‌رضايي تا دكتر بيژن.  اجراي رقابت‌هاي مهم فوتبال با رضا جاوداني است و عادل فردوسي‌پور برنامه پرطرفدارش را روي آنتن مي‌برد. اگر اين نظرسنجي پيامي داشته باشد بايد متوجه كساني باشد كه برانكو را با چوب حذف، شماتت  كرده‌اند. كساني مثل همان كارشناسان محترم، مثل رضا جاوداني(كه صحنه‌گردان محاكمات يك طرفه جام جهاني بود) و البته همان كسي كه فرياد زد خداحافظ برانكو....

 راستي اين درست كه مي‌گويند تاريخ از شايستگان اعاده حيثيت مي‌كند اما اين اعاده حيثيت بعد از آن همه آزار و بي‌انصافي به چه دردي مي‌خورد؟
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200