عصر ایران ورزشی؛ عباس خادم الحسینی- اینکه چه عواملی باعث می شود که یک ستاره مشهور فوتبال که سابقه بازی در تیم های بزرگ پایتخت یعنی استقلال و پرسپولیس را دارد به یکباره این چنین در دام خلاف گرفتار می شود و به پای طناب دار کشیده می شود را کاری نداریم.
اینکه چرا باید برای جرم همراه داشتن مواد مخدر برای یک جوان که بچه ای سه ساله دارد و همسری جوان حکم اعدام بریده شود و عواقبی بدتر و ناگوارتر از این را برای آینده این بچه رقم بزنند هم به کنار.
بحث این است که امروز حکم اعدام یک انسان بریده شده است و این خود به تنهایی چیزی است که باعث بشود آدم به تکاپو بیافتد و ناراحت شود.
چه بسیار فوتبالیست هایی که امروز پشت فرمان ماشین های گران قیمت خود نشسته اند و بیشترین دغدغه آن ها این است که لباس مارک دار بپوشند و مدل ماشینشان را ارتقا دهند، شاید روزی به بلایی گرفتار شوند که علی اکبریان به آن دچار شده بود.
شهرت چیزی بسیار خوشمزه و گوارا است، اما اگر بخواهد به صاحبش خیانت کند اتفاقی را رقم می زند که شبیه یک فاجعه است.
می گویند از هر دست بدهی از همان دست می گیری.
در این فوتبال همه به جان هم افتاده اند و اگر یک روز بیانیه علیه هم ندهند روزشان روز نمی شود و چرخ این فوتبال کثیف نمی چرخد.
در برنامه نود که همه سنگش را به سینه می زنیم، ساعت ها بر سر یک کرنر بحث می شود، ساعت ها به اشخاص میلیاردر برای گرفتن طلب خود وقت می دهد، ساعت ها توهین ها و بی ادبی های افراد بی سواد و بی نزاکت را باید شنید و هیچ نتیجه ای هم نگرفت.
اما اگر کمی به سرنوشت نیوشا، دختر سه ساله علی اکبریان پس از اعدام پدر فکر کنیم شاید خیلی چیزها برایمان عوض شود و رنگی دیگر به خود بگیرد.
آینده این بچه خراب می شود و مشخص نیست که سرنوشتی در انتطارش خواهد بود.
بهتر نیست عادل فردوسی پور عزیز کمی بیشتر به این بیاندیشد که جان یک انسان بسیار بیشتر از 800000000 علی دایی ارزش دارد، بهتر نیست کمی بیشتر دربیابد که حرف های مایلی کهن در مقابل جان آدمی پشیزی نمی ارزد.
... و بهتر نیست که ما به خودمان بیاییم و به جای پرداختن به مسائل سخیف و روزمره فوتبال بی در و پیکر ایران، کمی انسانیت به خرج بدهیم و برای لحظه ای، فقط لحظه ای دلمان برای آن دختر معصوم به رحم بیاید؟
آری! ما داریم مدام پر حرفی می کنیم و حرف های بیهوده می زنیم، گوش همگی ما پر شده است از شلوغی و جنگ و جدل و بیانیه و ...
شما چرا در مورد این آقا ایجوری رفتار می کنید.انگار هیچ کاری نکرده و بی گناهه. هر کی خربزه می خوره پا لرزش میشینه.این آقا هم یکی مثل بقیه.یا اینکه به نظر شما باید برای ایشون یه تبصره در نظر بگیرن چون توپ بازی کرده و پول های باد آورده ریختن تو حلقش.اگه برادر خودت بواسطه رفت وآمد با این آقا معتاد میشد اونوقت چطور مطلب می نوشتی. در ضمن یه جوری "نیوشا کوچولو" نوشتی که انگار همه اینایی که اعدام میشن بی کس و کارن.خوب ریگی هم زن و بچه داشت.اون یه دفعه چند نفرو میکشت این آقا هم با اون کارگاهی که راه آنداخته بود کم کم جوونای مردم رو می کشت.این رفتا ها "خجالت آوره" و البته بیش از یه کم "بودار".
چرا به سشرنوشت صدها نیوشا که پدران و مادرانشان براثر مصرف موادی که این آقا ساخته و فروخته به تباهی و هرزگی کشیده شدند فکری نمی کنید ؟
چرا به کانون های گرم خانواده هائی که از هم پاشید و به نگاه رقت بار پدران و مادرانی که فرزندانشان در اثر مصرف مواد تولیدی این آقا که درقفای شهرتش پنهان شده بود دلتون نمی سوزه اعدام حقشه و اگر اعدام نشه باید برای این قوه قضائیه تاسف خورد
از اينكه انسانها بتوانند از اعدام شدن هم نوعشان جلو گيري كنند بي شك جاي تقدير دارد ولي مي خواهم توجه تان را به يك نكته جلب نماييم وآن اين است كه درروزگار ما بسيا راتفاق افتاده است كه جان انسانها گرفته شده ويا به گرفتار زندان باشند ولي هيچ كسي به فكر آنها نبوده وگمنام بوده وپس از گرفتارشدن خانواده آنها نيز متلاشي شده است .