صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۱۳۶۷۴۱
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۹ - ۲۸ شهريور ۱۳۸۹ - 19 September 2010

تحريم‌ها را هم بردارند ديگر مناسبات سابق را نمي‌پذيريم

محمود احمدي‌نژاد

امسال براي ششمين‌بار است كه همزمان با برگزاري مجمع عمومي سازمان ملل، دكتر محمود احمدي‌نژاد تهران را به مقصد نيويورك ترك كرده است. مسلماً امسال نيز چشم‌هاي بسياري در داخل و خارج كشور به دنبال سخنراني رياست جمهوري در سازمان ملل است. پيش از سفر نيويورك، رئيس جمهور در مصاحبه‌اي كه نزديك به دو ساعت به طول انجاميد، به سؤالات مختلف روزنامه ايران در زمينه‌هاي داخلي، بين‌الملل و... پاسخ گفت. هرچند محور اصلي اين مصاحبه پيرامون سفرهاي رياست جمهوري به امريكا است، اما دكتر احمدي‌نژاد به سؤالات ما در‌خصوص هدفمند كردن يارانه‌ها، تحريم‌هاي اقتصادي، وحدت ميان سه قوه و بالاخره مسائل داخلي كشور در ماه‌هاي اخير با صبر و حوصله جواب داد.

ضمن تشكر از اين‌كه وقتتان را در اختيار روزنامه ايران قرار داديد تا بتوانيم نظراتتان را براي مردم و همه خوانندگان روزنامه منعكس كنيم. آقاي دكتر با توجه به اين‌كه به زمان سفر شما به نيويورك نزديك مي‌شويم، در سال‌هاي اخير بارها شاهد بوديم كه جنابعالي به همراه هيأت محترم همراهتان در اين سفر حضور داشتيد، منطق حضور قوي شما در نشست‌هاي جهاني و مجامع بين‌المللي در سال‌هاي اخير چيست؟

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم، «اللهم‌عجل لوليك‌الفرج والعافيه والنصر و اجعلنا من خير انصاره و اعوانه والمستشهدين بين يديه» من سلام مي‌كنم به ملت عزيز ايران و به شما دوستان خوب و همه همكارانتان در روزنامه ايران. به‌اعتقاد من معناي سياست خارجي حضور فعال در عرصه مديريت جهاني است. ماحتي اگر بخواهيم منافع ملي خود را حفظ كنيم حتماً بايد يك نقش فعال و اثرگذار در اين عرصه ايفا كنيم وگرنه اين‌كه ديگران بنشينند، برنامه‌ريزي و طراحي كنند و براي ما نقش تعيين كنند نه شايسته ملت ايران است و نه حافظ منافع ملي، منافع آرماني و اعتقادي ما.

وظيفه دولت اين است كه در اين گونه موارد حضور و مشاركت پيدا كند و سعي در اصلاح مديريت جهاني داشته باشد. از منظر ديگر هم اگر به سير تحولات جهاني و منطقه‌اي نگاهي بيفكنيم به‌خوبي متوجه مي‌شويم كه جهان نيازمند تغيير و اصلاح است. امروزه هم مديريت جهاني و هم نظم حاكم ناشي از اين مديريت در نقطه مقابل اعتقادات، آرمان‌ها و منافع ملي ماست. در واقع اين نظم در جهت منافع يك گروه خاص است، مانند صهيونيست‌ها، سرمايه‌داران و كلان‌ سرمايه‌داران. اين نوع مديريت و آرايش آن عليه ملت‌ها از جمله ملت‌ايران تنظيم شده است. طبيعي است كه تلاش كنيم اين مناسبات اصلاح و بر مبناي عدالت و انسانيت بازتعريف شود.

در اين راستا، يكي از جاهايي كه بايد اين هدف را دنبال كرد همين مجامع بين‌المللي است بويژه در سازمان ملل. سازمان ملل در واقع ساز و كار اصلي پياده‌كردن راهبردها و نظريات كلان سرمايه‌داران و مديران حاكم بر جهان است و البته يك تريبون بسيار بزرگ ويك نقطه تماس و ارتباط گسترده با همه كشورها محسوب مي‌شود. در واقع الآن قوانين جهان در آنجا تنظيم و بعد بر دنيا حاكم مي‌شود. حضور فعال و اثر‌گذاري در تصميمات سازمان ملل و بر فضاي آن و افكار عمومي جهان حداقل كاري است كه ما مي‌توانيم براي نقش آفريني در مديريت جهاني و اصلاح وضع موجود انجام دهيم.

آقاي دكتر اگر بخواهيم يك مرور خيلي مختصر داشته باشيم به دستاوردهاي حضور شما در سازمان ملل طي سال‌هاي اخير، به چه مواردي مي‌توانيد اشاره كنيد؟

اين تغيير فضاي حاكم بر جهان و اصلاح مناسبات و مديريت آن موضوعي نيست كه يك روزه اتفاق بيفتد. از سوي ديگر بايد به موضوع ايران و نقش‌آفريني آن اشاره كرد. همه شاهد بوديم كه قبلاً به‌گونه‌اي رفتار شد كه ملت ايران به‌عنوان يك ملت دست دوم و تابع و حذف شده در مناسبات جهاني معرفي مي‌شد. در سال 84 هدف اول از حضور در نشست سازمان ملل اين بود كه اين فضا را بشكنيم، بگوييم ايران زنده است. اثرگذار خواهد بود و آماده مشاركت فعال درعرصه جهاني و بين‌المللي است. به اعتقاد من اين هدف تا حدود زيادي محقق شد. آن فضا را شكست و ايران تبديل به موضوع اول جهان شد از اين جهت كه ايران دوباره با يك انرژي بسيار متراكم و جدي به عرصه جهاني آمده و راجع به همه چيز حرف براي گفتن دارد. در اين ميان يكي از مباحث هم انرژي هسته‌اي بود اما اين موضوع ظرفي براي بيان ديدگاه‌ها و اعمال تغييرات مورد نظر بود.

حضور هيأت ايراني در سازمان ملل طي سال‌هاي بعد به نقد وضع موجود گذشت و اين‌كه در جهان نيازمند تغييرات اساسي هستيم. اين هدف نيز محقق شد. خوشبختانه سال گذشته كه در سازمان ملل حضور پيدا كرديم، تقريباً همه سخنران‌ها اعلام كردند كه جهان نيازمند تغييرات اساسي است، وضع موجود قابل دوام نيست، نظام فعلي، نظامي ناعادلانه است و دنيا نيازمند عدالت است.

به‌ نظرمن همين كه در اين باره در جهان يك نظر مشتركي پيدا مي‌شود و همه خواهان تغيير وضع موجود در نظم جهاني مي‌شوند، يك پيروزي براي جمهوري اسلامي رقم خورده است. حتي رأي آوردن شعار تغيير در امريكا باز حاصل كار جمهوري اسلامي ايران بود. اين موضوع بدان معنا نيست كه ديگران كار نكردند بلكه در واقع جمهوري اسلامي در محور حركت قرار داشت و ضرورت تغيير را بخوبي تبيين كرد.

جالب است كه اگر به سخنراني رئيس‌جمهور امريكا در مجمع عمومي سال گذشته نگاهي بيفكنيم، محورهاي آن، نقد رفتار دولت امريكا، نقد نظام موجود حاكم در جهان و تعهد براي تلاش در جهت اصلاح آن است.

ما در گام اول همين را مي‌خواستيم. اين گام تا حدود زيادي محقق شده و همانطور كه گفتم اكنون همه به دنبال تغيير در وضع ناعادلانه جهان هستند. اما طبيعي است كه همان كساني كه مسبب وضع فعلي هستند، بخواهند خودشان مديريت تغيير را نيز برعهده بگيرند. اينجا كار سخت‌تر مي‌شود. يعني اكنون كه اثبات شد نيازمند تغيير در جهان هستيم، حال بايد بگوييم كه ملت‌ها چه تغييري مي‌خواهند و اين تغييرات به كدام سمت و سو بايد باشد. اين موضوع در واقع وجه اثباتي نظريه جمهوري اسلامي براي مديريت جهاني است كه آن‌ را دنبال مي‌كنيم.

يعني اين برنامه شما در سفر امسال به نيويورك است؟

ما پيگيري آن هدف را كه ذكر شد، آغاز كرده‌ايم. حضور ما دركنفرانس N.P.T نيز براي همين بود. در اين كنفرانس نيز يك اصلاح در بخشي از مناسبات جهاني رخ داد. البته همه آن‌چيزي كه ما مي‌خواستيم در قطعنامه پاياني كنفرانس N.P.T نيامد اما تقريباً روح خواسته‌ها و همچنين بسياري از خواسته‌ها آمد. يك بخشي از خواسته‌هاي ما اين بود كه قدرت‌هاي هسته‌اي نسبت به خلع‌سلاح تعهد بدهند، و سازو‌كاري بدين منظور تدوين شود كه براي مدت معيني آنها را خلع سلاح كند كه در قطعنامه پاياني نيامد، اما از اين طرف حق انرژي صلح‌آميز هسته‌اي براي همه، ضرورت خلع سلاح جهاني، اين‌كه رژيم صهيونيستي بايد تابع N.P.T شود كه در حقيقت معنايش اين است كه اين رژيم خلع‌سلاح شود و اين‌كه كسي حق ندارد در مناسبات تحميل و زورگويي كند، مورد توافق قرار گرفت. از سوي ديگر با حضور ايران در اين كنفرانس طراحي‌هايي كه‌به‌طور خاص عليه كشورمان انجام داده بودند، خنثي شد، اما مهم اين بود كه اصلاحي در موضوع N.P.T در جهت منافع عمومي ملت‌ها و در نقطه مقابل حاكميت چند كشور خاص صورت گرفت. اين يك كار بزرگي بود كه اكنون بايد در بخش‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي و امنيتي ادامه پيدا كند. از جمله اصلاح ساختار سازمان ملل، چون بالاخره اين برنامه‌ها از دل اين سازمان بيرون مي‌آيد. اين ساختار بايد اصلاح و در واقع متعلق به ملت‌ها بشود. الآن سازمان ملل نيست، اين سازمان دول است، آن هم فقط چند كشور. ما بايد براي اصلاح اين مسئله حركت كنيم، تعداد زيادي از كشورها نيز با ما هم عقيده هستند. منتهي ‌چند كشور بالاخره حاكم هستند و تا اين مسئله به يك فلش و مؤلفه واحد تبديل شود بايد كار را ادامه بدهيم.

آقاي دكتر منتقدين شما چه در داخل و چه در خارج از كشور به يك تعارض اشاره مي‌كنند كه چطور آقاي رئيس‌جمهور كه اعتقادش بر اين است‌كه سازمان ملل برآمده از نيازها و خواسته‌هاي جهان استعمار است و مورد قبولش نيست، حاضر مي‌شود در اين سازمان سخنراني كند و هر سال حضور داشته باشد؟

خيلي چيزها مورد قبول ما نيست، آيا بايد همه آنها را تعطيل كنيم؟

اين تعارض را قبول داريد؟

خير‌، مثالي مي‌زنم، وضع اقتصادي كشور برپايه سرمايه‌داري است و ما مي‌خواهيم آن‌را به سمت اقتصاد ديني و اسلامي سوق دهيم آيا براي رسيدن به چنين هدفي بايد اقتصاد و بانك‌ها را تعطيل كنيم؟ پاسخ منفي است. اين نظم موجود است و ما بايد براي رسيدن به اهداف مذكور از همه ظرفيت‌هاي آن استفاده كنيم. سازمان ملل يك ظرفيت است. البته معناي اين سخن من اين نيست كه همه تغييرات از قِبَل حضور ما در سازمان ملل اتفاق مي‌افتد. در واقع همانطور كه گفتم آنجا يك ظرفيت است و حتماً بايد از آن استفاده كنيم. كساني هم كه اين حرفي را كه مطرح كرديد مي‌زنند نه به اصل مديريت توجه دارند و نه به اصول ديپلماسي. اگر ما حضور پيدا نكنيم، چه اتفاقي مي‌افتد؟ آيا مي‌تواند اثر‌گذار باشد، پاسخ منفي است. از طرف ديگر اين مسئله زماني است كه ما حضور پيدا كنيم و در آنجا حل ‌شويم يعني مثل يك موجود منفعل برويم، يك موجي را 4 تا كشور درست كنند، ما نيز همان‌ها را تكرار ‌كنيم كما اين‌كه درسال‌هاي گذشته برخي اين‌كار را مي‌كردند. اين چند كشور يك موج به‌عنوان موضوع مهم جهان درست مي‌كردند، بعضي‌ها هم همان را تكرار مي‌كردند و به‌نام روشنفكري به خورد ملت مي‌دادند و منت مي‌گذاشتند كه مثلاً چيزي به‌عنوان حرف‌هاي نو زده‌اند كه در واقع اين حرف‌ها، حرف‌هاي نو نبود بلكه تكرار همان موجي بود كه برخي كشور‌ها درست مي‌كردند. برعكس، يك زماني حضور كاملاً مؤثر است يعني تماس برقرار مي‌شود، حرف‌ها زده مي‌شود، نقاط اصلي نظم ناعادلانه مورد هدف قرار مي‌گيرد. الآن آژانس بين‌المللي انرژي اتمي تحت فشار امريكا و متحدانش برخي تصميمات را اتخاذ مي‌كند، پس ما بايد بيرون بياييم؟ اين حرف غلطي است. ما حقوقي داريم كه با اتكا به آن در مقابل آنها مي‌ايستيم. با بيرون آمدن و نرفتن ما مشكل حل نمي‌شود، ما فكر مي‌كنيم مديريت‌هاي جهاني همچون سازمان ملل و آژانس بايد در اختيار دولت‌هاي مستقل باشد و بايد براي رسيدن به اين هدف تلاش كرد.

آنقدر بايد برويم و تلاش كنيم تا در اختيار دولت‌هاي مستقل قرار گيرد نه اين‌كه بگوييم ما نمي‌رويم، معناي اين‌اقدام در واقع گام برداشتن در همان جهت نخست است كه مطرح كردم. يعني آنها تصميم بگيرند و ما اجرا كنيم. من فكر نمي‌كنم كه هيچكس در ايران راضي باشد كه آنها تصميم‌بگيرند و ما اجرا كنيم. حضور فعال ضرورت دارد و هر جا هم كه تصميمي ‌را قبول نداشته باشيم آن را اعلام مي‌كنيم و از حق و حقوق خود استفاده مي‌كنيم. زير بار تصميم غلط و ناعادلانه هم نمي‌رويم، اما منطق ديپلماسي اقتضا مي‌كند كه ما در تمامي مجامع جهاني حضور داشته باشيم.

البته همانطور كه گفتم تغييرات آرام‌ آرام رخ مي‌دهد. تقريباً پنج سال پيش تنها كشورهايي كه مي‌گفتند تغييرات اساسي لازم است و نظم موجود غير انساني است، ايران و يكي دو كشور انقلابي بودند. الآن شما نگاه كنيد، همه اين را مي‌گويند، اين خيلي پيشرفت خوبي است و مقدمه تغييرات است.

با توجه به ابتكار دولت حضرتعالي درباره ايجادنظم و نهادهاي جديد تأثير‌گذار در نظام بين‌الملل، يك لحظه‌ ياد برنامه شما در دانشگاه كلمبيا و حماسه آن افتادم يا نشست خلع‌سلاح يا اجلاس مبارزه با تروريسم كه در پيش است تدابير و برنامه‌ها براي گسترش اين امور و مشاركت در امور جهاني چگونه خواهد بود؟

ببينيد اين برنامه ادامه دارد، نشست خلع سلاح كه برگزار شد يك فضاي جديدي به‌وجود آورد، نشست مبارزه با تروريسم نيز ان‌شاءالله يك گام جديد است. ما داريم بسرعت براي مشاركت فعال در مديريت جهاني حركت مي‌كنيم. در بخش اقتصاد ابتكارات خوبي هست كه در حال انجام است و جزئيات آن بعداً اعلام مي‌شود. در بخش فرهنگ نيز همين‌طور با ده‌ها ابتكار كار را ان‌شاءالله جلو خواهيم برد. مهم اين‌است كه نقطه هدف تغيير نمي‌كند و بايد به آن توجه داشته باشيم.

با‌توجه به اين‌كه يك‌سال از فعاليت‌هاي دولت دهم مي‌گذرد بفرماييد كه آيا تغييري در سياست خارجي دولت و از سوي وزارت خارجه براي پيشبرد منافع ملي خواهيم ديد؟ شما چه نمره‌اي به دستگاه ديپلماسي مي‌دهيد و آيا اين وزارتخانه توانسته منويات نظام و دولت را به نحو احسن اجرا كند؟

بايد توجه داشته باشيم كه سياست خارجي در وزارت خارجه تنظيم نمي‌شود، گرچه وزارت خارجه پيشنهاد مي‌دهد و مسائل را پيگيري مي‌كند، اما در واقع وزارتخانه مجري سياست‌هاي خارجي است يعني بخش مهمي از بار اجراي تصميمات سياست‌خارجي در حيطه وزارت خارجه است. البته مركز هماهنگي فعاليت‌هاي خارج از كشور هم هست. اگر چه متأسفانه نهادهايي داريم كه بدون هماهنگي عمل مي‌كنند. اما موضوع مهم آن است كه اين تغيير نگاهي كه در سياست خارجي رخ داده، بايد در وزارت‌خارجه نهادينه شود. بالاخره چندين سال اين وزارتخانه بر مسير همراهي با معادلات جهاني حركت كرده يعني اين‌كه، نوع نگاه، ادبيات، برنامه‌ها، سازماندهي‌ها و كارشناسي‌ها با رويكرد ديگري بوده است. حالا بناست تحول رخ دهد، البته تحولاتي نيز شروع شده كه من اميدوارم اين تحولات بسرعت جلو برود.

ما بايد خود را صاحب موضوع در جهان بدانيم، ما براي جهانيان حرف داريم.
ما يك ملت دست بسته‌اي در برابر سياست‌هاي جهاني نيستيم، قرن‌ها ايراني‌ها دنيا را اداره كرده‌اند، نمي‌گوييم فقط ما دنيا را اداره كنيم اما بايد حضوري فعال و مؤثر داشته باشيم. دراين راستا، ساختار وزارت خارجه، تشكيلات سفارتخانه‌ها و درجه‌بندي آنها بايد عوض شود. همچنين ارزيابي‌ها و ادبيات ديپلماتيك بايد تغيير كند كه اين كار آغاز شده و من اميدوارم با سرعت ادامه پيدا كند و تكميل شود. بايد بدانيم كه بار سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران كمتر از بار امور داخلي نيست. براي امور داخلي ده‌ها وزارتخانه و سازمان مشغول فعاليت هستند. البته بار سياست‌خارجي به مرور بيشتر از بار داخلي مي‌شود. هرچه جمهوري اسلامي بزرگ شود، عظمت و اقتدار پيدا كند و اثرگذاري آن بيشتر شود به همان ميزان نمود بيشتري پيدا مي‌كند و در مرحله جهاني بيشتر به فعاليت مي‌پردازد.

در اين ميان بخشي از امور اقتصادي است، قراردادهاي اقتصادي، پروژه‌ها، رفت‌وآمدها، بخشي از آن هم سياسي و بخشي ديگر هم فرهنگي است، به همين نسبت وزارت خارجه بايد بزرگ شود. يك مفهوم اين بزرگ شدن، تشكيلاتي است كه بايد حتماً صورت گيرد. وزارتخانه‌اي كه قرار است در عرصه بين‌الملل اثر‌گذار باشد با وزارت خارجه‌اي كه حالت تدافعي دارد، متفاوت است. بنابراين تشكيلات آن، تعداد معاونين و ساختارها همه بايد عوض شود. به‌عنوان مثال در يك كشور فقط يك سفير داريم در حالي‌كه يك سفير بايد 20 تا كارشناس داشته باشد. دركشوري كه سالي چند ميليارد مراوده اقتصادي داريم حتماً بايد يك كارشناس اقتصادي آنجا باشد، ده‌ها رفت‌وآمد سياسي داريم، حتماً يك كارشناس سياسي مي‌خواهد، مراودات فرهنگي داريم حتماً يك كارشناس فرهنگي مي‌خواهد، بنابراين ساختارها و نظام تصميم‌گيري در وزارت خارجه بايد عوض شود.

در اين راستا همكاران ما واقعاً زحمت مي‌كشند و مي‌خواهند كه اين اتفاقات رخ دهد اما بايد قبول كرد كه كار سنگيني است و بايد با دقت عمل شود. اميدواريم نتايج اين كار شيرين باشد و در اختيار ملت قرار گيرد.

به عملكرد وزارت خارجه چه نمره‌اي مي‌دهيد؟

بگذاريد تحولات را انجام بدهند بعداً نمره مي‌دهم.

آيا از عملكرد فعلي دستگاه سياست خارجي راضي هستيد؟

مسئله اين است كه در اين باره در حال تحول هستيم، بايد اين تحولات ان‌شاءالله رخ دهد.

آيا دستگاه ديپلماسي انتظارات حضرتعالي را برآورده كرده است؟

بالاخره در سياست خارجي همه به هم كمك مي‌كنيم و كار را جلو مي‌بريم.

حضرتعالي چند ماه گذشته به مقامات روسيه درباره تضييع تعامل با ايران هشدارهايي داده‌ايد، ارزيابي شما از روابط‌تهران و مسكو بعد‌از راه‌اندازي نيروگاه بوشهر چيست و چه توصيه‌اي براي تبديل روابط ايران و روسيه به يك روابط سازنده و استراتژيك داريد؟

ما و روسيه دو كشور همسايه هستيم و دو كشور همسايه هم بطور قهري بايد با هم دوست باشند. ما دو تا قدرت بزرگ دنيا با توان اثرگذاري در مناسبات جهاني هستيم كه مي‌توانيم با يكديگر همكاري كنيم و اگر اين همكاري صورت پذيرد قدرتمان با يكديگر هم‌افزا خواهد بود. دو تا كشور توليد كننده انرژي عظيم در دنيا هستيم، منافع مشترك داريم و مي‌توانيم در منطقه درياي خزر، آسياي‌ميانه و خاور‌ميانه كارهاي مشترك خوبي انجام دهيم. كارهاي خوبي در اين باره انجام‌شده و در مجموع روابطمان توسعه پيدا كرده، اما تحت تأثير عوامل بيروني هم بوده است.

انقلاب اسلامي ايران كه پيروز شد شوروي نتوانست يك تنظيم مناسبي را در روابط با ايران برقرار كند. تا جايي كه در دوران جنگ تحميلي كنار صدام قرار گرفت در حالي كه همه‌ملت‌هاي مستقل انتظار داشتند كه اين كشور در كنار ايران بايستد، چون شوروي شعار عدالت و ضديت با امپرياليسم مي‌داد، ايران هم كه يكپارچه ضد امريكا، ضد سرمايه‌داري بين‌المللي و طرفداري از مظلومين بود، اما اين اتفاق رخ نداد و يك سردرگمي در سياست خارجي شوروي به‌وجود آمد كه عمدتاً به نفع بلوك غرب شد. در واقع بلوك غرب از اين مسئله عليه انقلاب ما استفاده كرد. بعد از فروپاشي شوروي هم، تلاش‌هايي شد كه امور ميان دوكشور اصلاح شود، بخصوص در دوره آقاي پوتين گام‌هاي خوبي برداشته شد، اما بعداً دوباره يك مقدار دستخوش تحولات شد. دولت روسيه بايد بداند كه ما هيچ اقدامي عليه منافع روسيه انجام نداده‌ايم، هيچ وقت تلاش نكرديم به قول سياسيون بي اخلاق با كارت روسيه، بازي كنيم. در مناسبات جهاني هم اين انتظار وجود دارد كه آنها نيز چنين كاري را نكنند. اما متأسفانه برخي اتفاقات رخ داد كه ديگر براي ما قابل تحمل نبود. اين انتظار نبود كه مواضعي بگيرند كه ابزار دست تبليغات عليه ملت ما باشد و در كنار امريكايي‌ها بايستند. بنابراين برخورد لازم صورت گرفت و ما اين‌موضوع را بطور علني اعلام كرديم. پس از آن تصحيحاتي اتفاق افتاده كه اميدوارم ادامه پيدا كند. اميدواريم اين كارها تكرار نشود و به قرارهايي كه با هم گذاشتيم عمل شود. اكنون در نيروگاه بوشهر مشغول جاي‌گذاري سوخت هستند و اميدواريم كه نيروگاه راه‌اندازي شود و در اختيار ملت ايران قرار بگيرد كه حتماً اثر بالايي هم در مناسبات دو كشور و هم در روابط بين‌الملل خواهد داشت.

راه‌اندازي نيروگاه بوشهر چه زماني است؟

فعلاً سوخت بايد نصب شود و در مرحله بعد راه‌اندازي مي‌شود. در دوره راه‌اندازي نيز بايد به نقطه بهره‌برداري و بهره‌وري مناسب برسد. همچنين از لحاظ ايمني و فني، نگهداري شود و پشتيباني و تداركات نيز بخوبي براي نيروگاه صورت گيرد. از سوي ديگر در حال صحبت هستيم كه براي توليد 4 هزار مگاوات نيروگاه ديگر هم با طرف روسي به تفاهم برسيم. اميدواريم كه در مسير درست حركت و از پتانسيل‌هاي مثبت يكديگر استفاده كنيم.

اگر امكان دارد در مورد اين 4 هزار مگاوات نيروگاه توضيحات بيشتري بفرماييد.

اكنون در حال مذاكره با طرف روسي هستيم. ما 20 هزار مگاوات مي‌خواهيم كه براي 4 هزار مگاوات سازمان انرژي اتمي كشورمان در حال گفت‌وگو با روسيه است.

مكان ساخت كجاست؟

اين موضوع مهم نيست، بخشي از آن مي‌تواند بوشهر يا جاهاي ديگر باشد و براي اين‌كار بايد كار كارشناسي صورت پذيرد.

آقاي دكتر در ادامه به مسائل اقتصادي گريزي مي‌زنيم. از تحريم‌ها شروع مي‌كنم، به‌هرحال تحريم‌ها عليه كشورمان ناعادلانه و ناجوانمردانه وضع شده كه اثراتي در برخي حوزه‌ها دارد. در صنايع نفت و گاز و پتروشيمي يك سري اثرات را مي‌بينيم، ولي در كنار تحريم‌ها، تجربه 30 ساله كشورمان نشان داده كه تحريم براي ما موهبت‌هايي هم دارد، به‌عنوان رئيس‌جمهور كشورمان اگر بخواهيد اشاره‌اي به اين موهبت‌ها داشته باشيد به چه‌دستاوردهايي اشاره مي‌كنيد؟

اجازه دهيد اين موضوع را به‌طور دقيق و ريشه‌اي مورد واكاوي قرار دهيم. معناي اقتصاد چيست؟ معني آن اين‌است كه كسي توليد كند، يك عده خدماتي ارائه دهند و اينها با هم مبادله كنند. خلاصه اقتصاد اين است. ماكشوري هستيم كه ظرفيت‌هاي اقتصادي‌مان خيلي بالاست. يعني حتماً مي‌توانيم به يك قدرت اقتصادي جهاني تبديل شويم، مردم ما هم اين ظرفيت را دارند و كار شروع شده است. حالا عده‌اي از كشورهاي زورگو مي‌گويند تحريم مي‌كنيم من مي‌پرسم كه معناي تحريم چيست؟ و اين تحريم آيا از موضع قدرت يا از سر ضعف است؟ بايد بدانيم كه اين اقدام از موضع ضعف است، اگر از موضع قدرت بود كه فشار مي‌آوردند و به كشور ما حمله مي‌كردند. شرايطي هم كه اتفاق افتاده نشان مي‌دهد كه از موضع ضعف است.
چون اين‌ها در مقابل منطق ملت ما مانده‌اند. هر اقدامي عليه كشور كردند نتيجه نگرفتند. جنگ رواني راه‌انداختند و تهديد كردند به هيچ نتيجه‌اي نرسيدند.

حالا آمده‌اند مي‌گويند ما تحريم مي‌كنيم. يعني اين‌كه يك مشت كالا به‌ ما نمي‌فروشند كه البته بخشي از كشورهاي بزرگ جهان بيش از نيمي از كل كشورها مي‌گويند ما به مراودات اقتصادي با ايران ادامه مي‌دهيم.

ما بايد اقتصادمان را از نگرش به سمت اروپا اولاً به سمت داخل برگردانيم و ثانياً با ديگر كشورهاي جهان به مراوده بپردازيم. البته اين كار زحمت دارد اما بايد انجام شود. از سوي ديگر بايد بگويم كه اين تحريم‌ها يك آثاري براي ما دارد يك آثاري هم براي آنها. ببينيد امريكا كه 30 سال است با ما مراوده ندارد. آنها در حالي كه مراوده ندارند در يك طرف تحريم‌ها قرار دارند و در حقيقت امريكايي‌ها ديگران را تحريم كرده‌اند. به آنها ديكته كرده‌اند كه شما حق نداريد به ايران كالا بفروشيد يعني حق نداريد سود ببريد. در واقع امريكايي‌ها اقتصاد ديگران را تحت فشار قرار داده‌اند، خودشان كه مراوده نداشته‌اند حالا ديگران را نيز محروم مي‌كنند. اما اروپايي‌ها حدود 23 ميليارد دلار با ما مبادله دارند كه حدود 6/3 ميليارد دلار آن صادرات ايران به آنهاست و حدود 19 ميليارد دلار نيز صادرات آنها به ماست. اعلام كرده‌اند كه بخشي از كالاها را به ايران نمي‌دهيم. اصلاً همه 19 ميليارد دلار را ندهند البته ما اين مسئله را نمي‌خواهيم اما سؤال اينجاست كه فرض كنيم كه معامله نكنند چه اتفاقي رخ مي‌دهد. پاسخ روشن است. اولاً توليد داخلي‌ما بسرعت رشد مي‌كند، چرا كه الآن زيرساخت‌ها، ظرفيت‌ها، دانشگاه‌ها و متخصصان داخلي قادر به توليد همه چيز هستند كه اين موضوع باعث رشد و شكوفايي كشور مي‌شود، ثانياً اين مسئله باعث مي‌شود كه فرصت براي ديگران پيدا شود.

در دوره مسابقه سنگين اقتصادي در رقابت آزاد، همه در جهان به‌دنبال مشتري مي‌گردند. اروپايي‌ها مي‌گويند كالا نمي‌فروشيم بسيار خوب نفروشند، 50 كشور ديگر صف كشيده‌اند. حالا ممكن است اصطكاكاتي نيز به‌وجود بيايد و زحمتي هم درست شود يا بازار را به هم بريزد كه اين‌ها واقعاً آثار اين مسئله نيست.

اين موضوع را خيلي غليظ كرده‌اند، مي‌خواهند با جنگ رواني آن خلأ تأثير ناگذاري اين كاغذپاره‌ها را پركنند چرا كه اثري كه بتواند در زندگي مردم داشته باشد، ندارد. اقتصاد كشور ما در داخل حدود 900 هزار ميلياردتومان در سال چرخش دارد. بنابراين 19 ميليارد در مقايسه با آن به حساب نمي‌آيد. از سوي ديگر اگر تاجران ايراني يك مقدار كمك كنند قيمت كالا در كشور ما ارزان‌تر مي‌شود. چون اين كالايي كه به صورت رسمي نمي‌فروشند، قاچاقي مي‌فروشند. يعني به‌دليل آن‌كه كالا از گمرك نمي‌آيد بنابراين ماليات و عوارض نمي‌دهند، بنابراين بايد جنس ارزان‌تر شود. يعني جنس‌هاي اروپايي بايد ارزان‌ترشود. هر كالايي كه آنها ممنوع كرده‌‌اند خودشان به صورت قاچاق مي‌فروشند. ضمن اين‌كه خيلي از شركت‌هاي خودشان اعلام كرده‌‌اند كه تحريم‌ها را قبول ندارند و با ايران كار مي‌كنند. مي‌دانند كه بازار بزرگ و رو به گسترش ايران را هركس از دست بدهد، ديگر نمي‌تواند به راحتي به اين بازار برگردد.

تحريم‌ها يك مقدار زحمت براي دولت و صنعتگران ما درست مي‌كند اما زحمت شيريني است، به‌دليل آن‌كه با اعتقادي كه در كشورمان وجود دارد اين موضوع به يك فرصت استثنايي تبديل مي‌شود. هر فشاري كه وارد مي‌كنند به يك مؤلفه مثبت براي حركت روبه‌جلو مبدل مي‌شود. خوشبختانه اين اتفاق رخ داده، شما مي‌بينيد كه هيچ‌كس در اثر تحريم‌ها واهمه‌اي به خود راه نداده‌است. با صنعتگران و تاجران جلسه مي‌گذاريم مي‌گويند ما اين موضوع را درست مي‌كنيم. در حقيقت تحريم‌ها به يك نعمت و فرصت براي ملت ما تبديل شده و ان‌شاءالله سرعت پيشرفت اقتصادي ما را افزايش خواهد داد.

در بحث تجهيزات و تأمين آنها با شما موافقم چرا كه واقعاً به يك فرصت تبديل شده است اما در عرصه بانكداري چطور؟

آن‌هم همين‌طور، اتفاقاً اين موضوع يك فرصت بين‌المللي در اختيار ما قرارداده است. آنها يك شبكه طراحي و درست كرده‌اند اما شبكه‌اي نيست كه تمام نقاط را پر كرده باشد. يك بخشي را پركرده اما هزاران خلأ دارد. بسياري از كشورها از اين نظم بانكي و پولي حاكم بر جهان ناراضي‌اند، اين مسئله را اسباب ظلم به خود و تبعيض اقتصادي مي‌دانند و به دنبال نظم جديد هستند. بنابراين فرصت خوبي است كه نظم جديدي را شكل دهيم. در اين زمينه با بيش از 40 كشور ارتباط و توافق كرده‌ايم. از سوي ديگر همه سيستم‌هاي بانكي و مراودات از نيويورك و لندن نمي‌گذرد. سيستم‌هاي مستقلي وجود دارند كه كارهاي خود را به‌خوبي پيگيري مي‌كنند.

تحريم‌ها راه‌هاي جديدي براي ما بازكرده كه ارزان‌تر، كم‌هزينه‌تر، بهتر و سهل الوصول‌تر هستند.
اينها اگر تحريم‌ها را هم بردارند ما حاضر نيستيم به مناسبات قبلي برگرديم، حاضر نيستيم دوباره پول‌ها و سرمايه‌هاي خود را دست اروپايي‌ها بدهيم و بعد التماسشان كنيم. الآن سرمايه‌ها را تحت مديريت خود آورده‌ايم و بر اين اساس اقتصاد خودمان را فعال كرده‌ايم كه سود آن‌هم به‌جيب ملت خودمان مي‌رود. اينها در مراودات خود يكي، دو درصد سود مي‌دهند كه از همين هم براي اهرم فشار عليه خودمان استفاده مي‌كنند. در همين راستا بانك مركزي اعلام كرده ما سرمايه‌هاي خود را بيرون مي‌آوريم.

سيستم مالي آنها با پول ما و امثال ما مي‌چرخد كه با اين گونه‌كارها خود ضرر مي‌بينند. در اين ميان اروپايي‌ها بيش از همه ضرر مي‌كنند چرا كه امريكايي‌ها كه رابطه‌اي نداشتند، اروپايي‌ها ضمن اين‌كه بازار ايران را از دست مي‌دهند، در كوتاه‌مدت هم ضرر مي‌كنند.

با اين سؤال از بحث تحريم‌ها مي‌گذريم. با توجه به اين‌كه كشور در آستانه اجراي هدفمند‌كردن يارانه‌هاست، برخي از متخصصان اعتقاد دارند كه تحريم‌ها اثرگذار است و خوب است كه اين طرح به تعويق بيفتد، نظر شما چيست؟

اين 2 موضوع با هم ارتباطي ندارد و به‌لطف خدا، طرح هدفمند‌كردن يارانه‌ها با قدرت اجرا مي‌شود، البته عده‌اي هستند كه خيال مي‌كنند، اين موضوع فرصتي براي تبليغ عليه دولت و ملت و آسيب‌زدن به كشور به آنها مي‌دهد اما بدانند كه اشتباه مي‌كنند و اين يك طرح كاملاً مردمي است و با كمك مردم اجرا خواهد شد. از طرف ديگر اكنون كه مي‌گويند ما صادرات بنزين به ايران را تحريم مي‌كنيم بايد مصرف بنزين در كشور پائين بيايد و مردم با اين‌كار خود بگويند كه علي‌رغم تحريم‌ها بامصرف بنزين كمتر كارهاي خود را انجام مي‌دهند و اين يعني بهره‌وري بالا كه همان هدف طرح تحول اقتصادي است.

پيشنهاد ايران به گروه 1+5 و بويژه امريكا درباره گفت‌وگو درباره مسائل مختلف جهاني با پاسخ مثبت مواجه نشد، اين مسئله بيانگر چه حقايقي است و چه چيزي را اثبات مي‌كند؟

ببينيد، انتظار نداشته باشيد كه 6-5 كشور كه دنيا را بين خود تقسيم كرده‌اند حرف ايران را كه با قدرت آمده و اعلام موضع مي‌كند و خواهان گفت‌وگو بر سر مسائل مختلف جهاني است را بسادگي بپذيرند، گرچه آنها در واقع اين موضوع را پذيرفته‌اند. يعني مي‌دانند و خود نيز معترفند كه ايران قدرت بزرگي است، اما برايشان سخت است كه اين موضوع را به رسميت بشناسند و مي‌خواهند امتياز بگيرند.

تلاش مي‌كنند كمترين فرصت را بدهند و كارها را با سختي مواجه كنند كه بالاخره ايران كوتاه بيايد، اما اصل موضوع را پذيرفته‌اند كه ايران يك قدرت روبه جلو و نوظهور است، در عرصه‌هاي بين‌الملل حرف براي گفتن دارد. الآن در داخل خودشان نيز اختلاف نظر است، بعضي‌ها مي‌گويند اگر ما قدرت ايران را به رسميت نشناسيم علي‌رغم ما ايران عرصه‌ها را مي‌گيرد. برخي ديگر مي‌گويند كه ما بايد ايران را تحت فشار بگذاريم و كمترين امتياز را بدهيم تا بتوانيم نيروي ايران را مستهلك كنيم. برخي ديگر مي‌گويند طوري عمل كنيم تا اين سه سال باقي مانده دولت هم بگذرد. اما ما مي‌خواهيم از سيطره آنها بيرون باشيم. بنابراين بايد مقاومت كنيم. آنها مجبورند با ما گفت‌وگو كنند، راه ديگري جز گفت‌وگو با ما ندارند، در واقع گفت‌وگو بيشتر به نفع آنان است و به آنها فرصت مي‌دهد. اصل گفت‌وگو راجع به مسائل جهاني را پذيرفته‌اند البته مي‌گويند راجع به موضوع هسته‌اي ايران هم صحبت كنيم، ما هم اعلام كرده‌ايم كه راجع به حقوق هسته‌اي خود و در واقع آن چيزي كه حق مسلم ماست صحبت نمي‌كنيم اما درباره مسائل عام گفت‌وگو مي‌كنيم. در اين راستا اگر شما نگراني داريد ما هم از نگراني‌ها درباره شما مي‌گوييم، راجع به خلع‌سلاح جهاني صحبت مي‌كنيم، خطرات بمب اتمي در جهان را بر مي‌شماريم، درباره اقتصاد، امنيت و... صحبت مي‌كنيم. همانطور كه گفتم آنها نيز گفت‌و‌گو در اين باره را رد نكرده‌اند، آنها گفته‌بودند كه بطور خاص بايد گفت‌وگو‌ها راجع به موضوع هسته‌اي ايران باشد. اما موضوع هسته‌اي ايران دو بخش است: يكي حقوق مسلم ماست. بار ديگر تأكيد مي‌كنم ما راجع به اين موضوع مطلقاً گفت‌وگو نمي‌كنيم، اين موضوع مربوط به استقلال ماست و ما راجع به استقلال خود صحبت نمي‌كنيم. اما درباره همكاري‌ها از جمله همكاري هسته‌اي، تأمين نيروگاه، تأسيسات مشترك توليد سانتريفيوژ با ايران، تأسيس كنسرسيوم سوخت و... مذاكره مي‌‌كنيم.

اما اگر گفتند شما بايد اين قانون را علاوه بر قانون جديد بپذيريد، مي‌گوييم نه ما اگر خواستيم مي‌پذيريم. سال گذشته يك خبرنگار امريكايي از من سؤال كرد كه شما بالاخره اين پروتكل الحاقي را مي‌پذيريد يا نه كه در پاسخ گفتم بله، گفت: كي، گفتم با امريكا با هم، اگر خوب است دو تا با هم مي‌پذيريم. درباره گفت‌وگو‌هاي جديد هم اميدوارم شروع شود، ما بعضي مسائل را مطرح كرديم كه آنها بايد اظهار نظر كنند و بعضي كشورها هم بايد به جمع گفت‌و‌گو‌كنندگان اضافه شوند.

چشم‌انداز گفت‌وگو با امضا‌كنندگان بيانيه تهران و اعضاي گروه وين را چگونه مي‌بينيد؟

خود بيانيه تهران يك موضوع بزرگ بود، فقط درباره موضوع هسته‌اي نبود، در واقع يك شكاف در مناسبات سياسي حاكم بر جهان بود. امريكا و بعضي به دنيا تحميل كرده بودند كه تمام روندهاي سياسي بايد با اراده آنها شروع و با اراده آنها حركت كند. بيانيه تهران ابتكار عملي بود كه خارج از اراده امريكا و دوستانش اتفاق افتاد كه البته آنها سعي كردند آن را بشكنند. يكي از علت‌هاي صدور قطعنامه عليه ايران هم اين بود كه بگويند هيچكس برخلاف اراده آنها حق ندارد ابتكار عمل داشته باشد اما بيانيه تهران زنده‌ماند، ادامه حيات داد و نگاه را در دنيا عوض كرد. يعني الآن يك باور جديد بسرعت شكل گرفته كه خارج از اراده آنهاست. بيانيه تهران‌كار خود را مي‌كند ولو اين‌كه منجر به يك توافق براي تأمين سوخت رآكتور تهران نشود.

آنها خيلي از برزيل، تركيه و ايران عصباني هستند چرا كه يك شكست در سيطره بلامنازع آنها ايجاد شده است. خودشان خواسته‌بودند كه از ايران بخواهيد سوخت مبادله كند. اما با يك ابتكار، بيانيه تهران براساس عدالت شكل گرفت. در واقع بيانيه تهران تغيير در فلسفه مديريت سياسي جهان است. منشوري است كه همه خواسته‌هاي ما در آن آمده است، همچون عدالت، عدم زورگويي، قانون براي همه، سلاح هسته‌اي براي هيچ‌كس و انرژي هسته‌اي براي همه. حتي اگر از اين موضوع ما، برزيل وتركيه هم كنار بكشيم آن بيانيه در حيطه سياسي كار خود را مي‌كند. در جهان يك باور به‌وجود آمده كه مي‌شود مستقل كار كرد و تصميم گرفت. اميدوارم در نشستي كه در وين صورت خواهد گرفت توافق كنيم كه مبادله سوخت را انجام دهيم، ما از قبل هم گفتيم كه همكاري‌ها را بر تقابل ترجيح مي‌دهيم اما انتخاب با آنهاست. ما هيچگاه حركتي در جهت تقابل انجام نداده‌ايم، در موضوع هسته‌اي به معناي فناوري هسته‌اي ما در موضع دفاعي بوده‌ايم، يعني هيچگاه هجمه‌اي نكرديم، تخطي نكرده‌ايم، اگر هم بپذيرند ما با آنها همكاري مي‌كنيم. براي همكاري‌ها هم محدوديتي وجود ندارد اما در حقوق هسته‌اي اجازه ورود به كسي نمي‌دهيم.

مقامات هسته‌اي ما بارها اعلام كرده‌اند كه هدف ما از غني‌سازي 20 درصد تأمين سوخت رآكتور تهران هست، آيا به اين معناست كه اگر تضمين‌هاي لازم از طرف گروه وين و در نتيجه مذاكرات داده بشود كه اين سوخت تأمين شود، ما غني‌سازي 20 درصد را ادامه مي‌دهيم يا نه؟

البته اين سوخت بايد در رآكتور تهران قرار بگيرد و فعاليت رآكتور بخوبي انجام پذيرد. ما تجربه بدي از همكاري با اينها داريم. بارها قرارداد با ما بستند بعد يكطرفه به‌هم زدند. بايد سوخت را بدهند و رآكتور فعاليت خود را انجام دهد و براي 15 سال، 20 سال هم خيال ما از بابت تأمين سوخت راحت باشد، بعد راجع به غني‌سازي 20 درصد صحبت مي‌كنيم. پارسال، گفت‌وگو صورت گرفت، گفتند 9 ماه تا يك‌سال سوخت مي‌دهيم الآن آمده‌اند مي‌گويند دو سال، اگر ما قرارداد نوشتيم و سر دو سال سوخت را به ما ندادند چه كسي پاسخگوست؟ بنابراين ما براي تأمين سوخت در چارچوب قانون حركت مي‌كنيم. براي توليد سوخت 20 درصد ما اصرار نداريم اما اين يك نياز و ضرورت است، اگر از روز اول سوخت را به ما مي‌فروختند ما براي تجهيزات سوخت سرمايه‌گذاري نمي‌كرديم. الآن ما مي‌خواهيم براي تأمين نياز خود 5-4 رآكتور براي توليد دارو راه‌اندازي كنيم. البته توجه داشته باشيد كه الآن دارند يك نوع شارلاتان‌بازي در مي‌آورند. اصلاً توليد سوخت 20 درصد هيچ ربطي به توليد بمب و... ندارد، يعني گامي به سمت غني‌سازي 90 درصدي نيست، چرا كه مسيرش متفاوت است، كسي كه اورانيوم 5/3 درصد بسازد مي‌تواند 90 درصد هم بسازد، همان روز اول كافي‌است كه 5/3 درصد را بگيرد و به 90 درصد برساند.

به يك فاصله 15 تا 20 ساله در جهت تأمين سوخت اشاره فرموديد، به اين معناست كه ما تا اين مدت توليد سوخت 20 درصد را ادامه مي‌دهيم؟

نه، اگر به ما سوخت ندهند ما براي هر زمان كه نياز داشته باشيم توليد سوخت را ادامه مي‌دهيم.
همانطور كه گفتم اگر آنها به ما سوخت دادند راجع به 20 درصد بحث مي‌كنيم، ما بايد مطمئن باشيم كه سوخت 20 درصد هميشه مي‌آيد و مشكل پيدا نمي‌كند. چون سوخت را به ما ندادند و برخورد سياسي كردند ما مجبور شديم اين سوخت را بسازيم. حالا هر موقع سوخت دادند كه مورد استفاده رآكتور باشد مي‌توانيم راجع به اين موضوع بازنگري كنيم.
باقي‌مانده سوخت 20‌درصد در رآكتور تهران هم به درد هيچ كاري نمي‌خورد و بايد دفن شود.

با اين سؤال گريزي به مسائل داخلي داشته باشيم. برنامه پنجم توسعه از بحث‌هاي روز كشور است، انتظار شما به‌عنوان رئيس جمهور از نمايندگان براي بررسي برنامه چيست؟ و با توجه به رويكردهاي دولت براي تدوين اين‌برنامه، اقتصاد ايران در پايان اجراي برنامه پنجم توسعه كه در حقيقت در آن زمان نيمي از چشم‌انداز را طي كرده‌ايم، چه وضعيتي را خواهد داشت؟

من از نمايندگان محترم تشكر مي‌كنم، ما با نمايندگان يك مجموعه هستيم و جدا نيستيم، منتهي تقسيم كار شده است. تدوين برنامه و شاكله آن با دولت است و نمايندگان بايد آن‌را ببينند، اگر جايي سؤال وجود دارد، بايد جواب بدهيم و اگر قسمتي ناقص است بايد تكميل كنيم و به مجلس ارسال كنيم. ما انتظار نداريم كه مجلس خودش از اول برنامه را بنويسد و در واقع لايحه را كنار بگذارد.

اين اشتباه و موازي كاري است، يعني يك كاري دولت طبق قانون انجام داده حالا دوباره در مجلس هم همين اتفاق بيفتد. ما انتظار داريم انسجام و هدفمندي برنامه باقي بماند. برنامه‌اي هم كه تقديم مجلس شده مسئله محور است كه براساس آن چند مسئله اساسي كشور را حل كرده‌ايم. بطور مثال يكي از آنها كشاورزي است كه بالاخره آن را به نقطه‌اي برسانيم كه هر روز دچار نوسان و آسيب نشويم. صنعت، مسكن و فناوري نيز همين طور. رويكرد مسئله محور نبايد به يك برنامه جامع تبديل شود، برنامه جامع يعني اين‌كه منابع كشور پخش شود. تكاليفي كه در برنامه هست بايد با منابع واقعي كشور يك تعادل و تناسبي داشته باشد، مثلاً اگر 100 واحد منابع داريم 300 واحد تكليف نبايد بگذاريم، چرا كه اين مسئله اسباب دعوا و پخش شدن منابع كشور مي‌شود و اهداف برنامه محقق نخواهد شد، هر كس بايد وظيفه خود را انجام دهد. دولت بايد لايحه را تدوين كند، مجلس هم هر جايي كه سؤال دارد ما توضيح مي‌دهيم و هر جاي آن نقصي است ما تغيير مي‌دهيم اما اين‌كه كلاً دستخوش تغيير شود و از اساس دگرگون شود به نفع كشور نيست. دولت بدنه كارشناسي كشور است، مجلس هم ناظر كشور است، و همه با هم هستيم. ما تلاش كرده‌ايم با اين نگاه جلو برويم. در امور كشور هم ما به حداقل‌هايي كه بشود با آنها كار را انجام داد قانع هستيم، اما بايد به‌كار كارشناسي دولت اعتماد شود چرا كه دولت بايد بتواند كشور را اداره كند.

من باورم اين است كه در پايان برنامه بيش از نيمي از چشم‌انداز را خواهيم داشت، كما اين‌كه در برخي جاها اهداف چشم‌انداز در پايان برنامه فعلي محقق شده است. ما الآن در خيلي بخش‌ها در منطقه اول هستيم، در برخي بخش‌ها هم در جهان حرف براي گفتن داريم، ان‌شاءالله اهداف چشم‌انداز زود‌تر از 20 سال محقق شود، يعني حتماً در نيمه راه بيش از نصف راه را خواهيم رفت، بالاخره همه بايد براي اين كار كمك كنند و دولت مجبور نباشد بخش وسيعي از توان خود را براي عبور از موانع صرف كند، موانعي كه مي‌تواند نباشد، اگر مانع نباشد محصول بيشتري خواهيم گرفت و بهره‌وري بالا مي‌رود.

يك تحليل نشان مي‌دهد كه متوسط رشد اقتصادي در پنج سال آينده 8درصد است. يعني حداقل بايد رشد 8‌درصد داشته باشيم، به‌نظر شما اقتصاد ايران واقعاً چنين تواني را دارد؟

بله، اقتصاد ايران اين ظرفيت را دارد. شرط آن هم اين است كه روان‌سازي شود، موانع اتلاف منابع گرفته شود و از طرف ديگر به ضرورت تمركز در تصميم‌گيري احتياج دارد.
اگر هر بخشي از چند جا مديريت شود، راندمان كار پائين‌مي‌آيد، ابزارها اگر در دست دولت باشد مي‌توانيم به آن 8درصد دست پيدا كنيم منتهي توجه داشته باشيد همين سال‌هاي گذشته هم در بعضي از بخش‌ها ما بيش از 8‌درصد رشد داشتيم، در بخش ساختمان كه مسكن هم بخشي از آن است ما بيش از 8‌درصد رشد داشتيم، در بخش صنعت رشد بسيار بالايي را تجربه كرديم، منتهي نحوه محاسبات را بايد يك مقدار علمي‌تر، دقيق‌تر و واقعي‌تر كنيم. الآن هم در آستانه جهش هستيم، زير ساخت‌ها همچون آب، برق، گاز و... گسترش پيدا كرده همچنين پشتيباني، فولاد و سيمان و... در دسترس است. ما مطمئن هستيم كه رشد بالاي 8درصد را در ايران مي‌توانيم به‌طور مستمر تجربه كنيم. شرطش اين است كه اجازه داده شود مديريت بتواند مديريت خود را اعمال كند.

اگر دولت نتواند اعتبارات يك پروژه را جابه‌جا كند يا تصميم بگيرد، چطور مي‌تواند كشور اداره كند. البته نگاه‌ها هم بايد عوض شود، الآن هر كس كه يك فهمي از اقتصاد دارد مي‌خواهد همان را اعمال كند، بالاخره همه بايد بپذيرند دولتي كه منتخب مردم است، مديريت دست اوست و او بايد اقتصاد را مديريت كند، بايد برنامه‌هاي او در كشور جاري شود. اگر اجازه بدهند اين مسائل شدني است بخصوص اين دولت كه دولت كار و تصميمات بزرگ است.

از سوي ديگر برخي موارد در توسعه كشور را بعضي افراد باور نمي‌كنند و از شدت ناباوري آن را تكذيب مي‌كنند، مي‌گوييم طي 50 سال 10 ميليون تن فولاد توليد شد، اما ظرف اين 5-4‌سال دولت 8 ميليون تن اضافه كرده، مي‌گويند مگر مي‌شود، پاسخ مي‌دهيم كه برويد و ببينيد، ميزان ساخت سدها، راه‌ها، بيمارستان‌ها، سيمان، آلومينيوم و... مشخص است.

من به همكارانم گفته‌ام كه تورهايي بگذاريد كه اين پيشرفت‌ها را به بعضي‌ها نشان دهد كه مي‌توان در كشور كار كرد. از سوي ديگر الآن در كشورهايي كه رشد 9 درصد، 10 درصد را تجربه مي‌كنند يك مديريت قاطع و متمركز هست.

جنابعالي طي چند ماه اخير اشاره‌اي داشتيد به مثلث شومي كه براي تحت فشار گذاشتن ملت ايران شكل گرفته كه اين مثلث شوم متشكل از يك جريان داخلي، قدرت‌هاي استكباري و ضد انقلاب است. مي‌توانيد به جزئيات فعاليت اين سه‌گانه اشاره‌اي داشته باشيد و براي مقابله با هر يك از اين اضلاع چه تدابيري انديشيده شده‌است؟

اين مسئله يك طراحي بود كه ما بخوبي از آن مطلع شديم كه براساس آن، آنها از بيرون و برخي هم از داخل فشار بياورند تا به‌قول خودشان دولت را از كار بيندازند. در اين ميان تصور كردند اجراي طرح هدفمندكردن يارانه‌ها به آنها فرصتي مي‌دهد. با يك مقدار افشاگري بخشي از اين توطئه خنثي شد اما كار تمام نشد. در جلسات خود گفتند كه ما بايد كار دولت را امسال تمام كنيم اين مسائل مستند و قطعي است، اما دولت كار خود را انجام مي‌دهد، اساس كار دولت هم خدمتگزاري به مردم و پيشبرد امور كشور است. البته ايستادگي در برابر طراحي‌هاي دشمن جزو محورهاي اساسي سياست خارجي دولت است، به‌طور كلي بگويم كه كارهاي فراواني انجام شده كه بسياري از آنها جاي ذكر ندارد.

بالاخره ما نمي‌توانيم منتظر باشيم كه دشمن به داخل كشور بيايد و ما را درگير كند. سياست خارجي فعال يعني بايد فشار بياوريم، منتقل كنيم، نه تنها افشا كنيم بلكه كار كنيم، فضاي جهان را عوض كنيم، فرصت‌هاي طراحي دشمن را از او بگيريم، امكان تحرك او عليه خودمان را به حداقل برسانيم، كه اين مسائل در حال انجام است. دشمن وقتي مي‌خواهد عليه ما در بخش سياسي تحركي انجام دهد از يك فرصت‌هايي استفاده مي‌كند كه اكنون دولت تمام اين فرصت‌‌ها را تبديل به عكس آن مي‌كند. بسياري از مراودات، ارتباطات و قراردادها، در اين جهت است هم در جهت منافع ملي و هم در جهت خنثي كردن طراحي‌هاي دشمنان.

همانطور كه گفتم، در داخل هم اساس كار ما خدمت به مردم است، البته آن كساني كه از داخل در ارتباط با دشمن بخواهند فتنه‌انگيزي كنند،دستگاه‌هاي رسمي شناسايي مي‌كنند و برخورد مي‌كنند، يك بخشي هم هست كه ما خيلي وارد آن نمي‌شويم و آن فضا‌سازي‌هايي است‌كه مي‌كنند. واقعيت اين است كه فضاسازي‌هايي كه عليه دولت نهم و دهم مي‌كنند، بي‌سابقه و بي نظير است، من يك موقعي با دوران شهيد عزيزمان شهيد رجايي مقايسه مي‌كردم شهيد رجايي نزديك به 10 ماه نخست‌وزير بودند، يك ماه هم رئيس‌جمهور، عليه آنها هم جوسازي بود اما عده زيادي هم دفاع مي‌كردند، رسانه‌ها يكدست نبود، آنها هم كه انتقاد مي‌كردند فقط به ايشان نبود، به قوه قضائيه و به‌مجلس هم انتقاد كردند، امااز وقتي دولت نهم آمد، همه‌جا‌ها درست شد، همه‌كارها درست شد، به قوه قضائيه، قوه مقننه و سازمان‌‌هاي ديگر كسي كاري ندارد، همه چيز عليه دولت شده است، به نحوي كه حد و مرزي نمي‌شناسند، دروغ، تحريف، تهمت و... و متأسفانه دستگاه‌هايي هم كه مسئول هستند كه به اين مسائل رسيدگي كنند، رسيدگي نمي‌كنند، تحمل دولت خيلي بالاست. اصلاً كاري به‌اين مسائل ندارد، به جاهاي ديگر هم جرأت ندارند چيزي بگويند چرا كه مي‌دانند ساده نيست، ساده نيست كه كسي بتواند به برخي از ديگران انتقاد كند.

ما تا جايي كه ضربه به كشور نزند حوصله مي‌كنيم، اما جايي كه بخواهد به طراحي فتنه تبديل شود و كار‌هاي كشور را متوقف كند و بخواهد با ارتباط با بيگانه، ضربه‌اي به وحدت و عزت ملي و استقلال كشور بزند طبيعي است كه عكس‌العمل نشان مي‌دهيم و مردم را در جريان مي‌گذاريم.

يكي از محورهاي آنان اين است كه عليه دولت دست به بهانه تراشي بزنند، در صورتي كه اساس اين‌است كه عدالت اجرا شود، آنهايي كه منابع ملت را بردند پس بدهند و آنهايي كه عليه ملت قيام كردند و خواستند با كمك دشمن براندازي كنند بايد جواب بدهند. آنهايي كه خودشان را مالك كشور مي‌دانستند، بايد پاسخگو باشند، آنهايي كه از ساختار معيوب اقتصادي سوءاستفاده‌هاي بسيار كلاني كردند، بايد جواب بدهند، دولت همه هم‌وغمش اين است كه حقوق ملت را برگرداند.

 برخي‌ها هم مي‌خواهند جابه‌جايي در موضوع ايجاد كنند، در گوشه‌‌وكنار دولت بگردند و يك مسئله‌اي پيدا كنند و به نحوي القا‌كنند كه مسئله كشور الآن اين است. اما اين اقدامات اثر ندارد. توده‌هاي مردم امروز آگاه هستند. مثلاً يك وزيري طي يك سال 24 ساعت كار كرده در مقايسه با دولت‌هاي قبل هم چند برابر كار كرده، وزير موفقي هم بوده، اما همواره در معرض فشار، توهين و دروغ است. اين ممكن است كمي اثر بگذارد، البته تا الآن اثر نگذاشته و ان‌شاءالله كه هيچ‌وقت اثر نگذارد. دولتي‌كه 24 ساعت كار مي‌كند، تورم را به 8/8 درصد براي اولين بار طي بيست‌و چند سال گذشته رسانده و فعاليت‌هاي زيادي انجام داده همواره بد و بيراه شنيده‌است. برخي‌ها هم متوجه نيستند، مي‌گويند مخالفيم، دروغ مي‌سازند، مي‌خواهند برخي از اعضاي دولت را با دروغ به ديو تبديل كنند. بايد به آنان گفت كه اگر دين نداريد آزاده باشيد.

انسان‌هاي پاك، شريف، مؤمن، انقلابي و خدوم را با خبر دروغ متهم مي‌كنند. اين خيلي ناجوانمردي است، البته اينها روي دولت اثرندارد اما اين دليل نمي‌شودكه معيارها در جامعه از بين برود. اين دولتي كه سه تا پنج برابر كار كرده دائماً به آن حمله مي‌شود، به آن كسي كه كار نكرده كاري ندارند. اين رفتار ممكن است سبب شود كه اين ذهنيت در بعضي‌ها به‌وجود بيايد كه من اگر كار نكنم مثل اين‌كه راحت ترم، كارنكنم فحش نمي‌خورم، كار كنم فحش مي‌خورم، همانطور كه گفتم اين مسائل روي دولت اثر ندارد اما ممكن است براي يك عده‌اي معيار شود. يك عده‌اي هم انگار هيچ مسئوليتي در قبال مسائل كشور ندارند. فشار مي‌آورند، انگار دولت پيمانكار و يا برده آنان است، معتقدند دولت بايد كار كند، آنها هم فرمان بدهند، نه اينطور نيست، اولاً همه مسئول هستند، نمي‌شود يك كسي بيايد مانع بيندازد بعدهم سؤال كند، شما هم مسئول هستيد، موانع را برداريد، دولت هم بايد بدود. اين نيست كه شما مانع بيندازيد بعد هم يقه دولت را بگيريد كه چي‌شد. گاهي اوقات راجع به مسائلي بحث مي‌كنند كه دولت نه اختيارش را داشته و نه امكانش را. فرض كنيد آبرساني روستايي، بالاخره هر سال يك بودجه‌اي داريم، گرچه در دولت دهم چند برابر دولت‌هاي قبل آبرساني شده‌اما معنايش اين نيست‌كه همه روستا‌ها‌ آب دارند. مي‌گويند چرا اين‌تعداد روستا‌ آب ندارند، ما هر چه توانستيم كار كرديم، چند برابر قبلي‌ها كار كرديم، خوب حتماً پول و قانونش نبوده، اختيارش نبوده، از طرف ديگر بعضي‌ها فكر مي‌كنند كه دولت يك موجود بي اختيار است و دولت هيچ‌كاره است. اين‌اشتباه است.

بعضي‌ها هم استقلال قوا را فقط براي قوه مقننه و قوه قضائيه مي‌خواهند. اتفاقاً قوه مجريه، قوه اول كشور است، بعضي‌ها يك جمله حضرت امام(ره) را متعلق به زماني كه نظام ما پارلماني بوده برجسته مي‌كنند، آن‌زمان رئيس‌جمهور مسئول اداره كشور نبوده بلكه نخست‌وزير مسئول اداره كشور بوده كه از طريق مجلس انتخاب مي‌شده است. آن موقع مجلس بالا‌ترين بود. اكنون در قانون اساسي قوه مجريه بار اصلي اداره كشور را بر دوش دارد و قواي ديگر بايد كمكش كنند. ضمن اين‌كه در قوه مجريه، جايگاهي است به‌نام رياست جمهوري. رئيس جمهوري علاوه بر اين‌كه رئيس جمهور هست، رئيس دولت هم هست. رئيس جمهور بعد از رهبري بالاترين مقام كشور است، رئيس جمهور مجري قانون اساسي هم هست، اين ديگر به استقلال قوا ربطي ندارد. مردم رأي مستقيم مي‌دهند، رئيس‌جمهور كه انتخاب مي‌شود، رئيس دولت است، رئيس قوه مجريه است، اين يك قوه مستقل است. علاوه بر اين‌ها رئيس‌جمهور مجري قانون اساسي هم است، مسئول امور اداري، برنامه، بودجه و استخدامي كشور شخص رئيس جمهور است. يعني ساير قوا هم اگر بخواهند كار برنامه، بودجه، استخدامي و اداري داشته باشند مسئولش رئيس‌جمهور است. معناي اين موضوع، دخالت در قوا و نقض استقلال قوا نيست.

بقيه قوا نمي‌توانند بگويند چون ما قوه مستقلي هستيم براي خود سازمان و امور مستقل مي‌نويسيم، خودشان امور را تعيين كنند يا استخدام كنند. اين مسائل بايد با هماهنگي رئيس‌جمهور باشد.

امروز الحمدلله فضاي كشور فضاي خوبي است، با نشاط است، كارها خوب انجام مي‌شود اما برخي بايد يك مقدار رعايت كنند تا از دايره انصاف و آزادگي خارج نشوند. اگر جوري شود كه خداي نكرده بي انصافي رايج بشود، همه ضرر مي‌كنند.

دو دسته هستند كه انتقادات شديدي به دولت مطرح مي‌كنند و جاي تعجب دارد. بخشي رسانه‌هايي هستند كه خودشان را دلسوز دولت معرفي مي‌كنند اما انتقادات شديد و سنگيني را عليه دولت مطرح مي‌كنند، يك بخش هم عده‌اي كه در ميان آنها برخي نزديكان جنابعالي هستند كه فشار مي‌آورند.

بله اين افراد هستند؛ گروه ديگري هم هستند كه مي‌گويند ما اين دولت را سركار آورديم، ستاد زديم، تبليغات كرديم. ما تشكر مي‌كنيم از آنها اما سه نكته درباره اين سه گروه مي‌گويم، اولاً من در انتخابات گفته‌ام كه ستاد ندارم، اگر كسي هم كار كرد بعداً توقع نداشته باشد كه در اداره امور كشور دخالت كند، اين نكته مهمي است، من قبلاً اين را اعلام كرده‌ام كه وظيفه‌ام اين است كه كانديدا شوم. دوستان براي انجام وظيفه سخنراني كرده‌اند. من تشكر مي‌كنم از اين‌كه انجام وظيفه كرده‌‌اند، اما توقع نداشته‌ باشند. زحمت كشيده‌اند من تشكر مي‌كنم، اما حالا نبايد توقع داشته باشند كه دولت مجري نظرات آنها باشد. اين‌طور نمي‌شود كشور را اداره كرد، هزاران نفر اين گونه‌اند، اگر همه بخواهند دستور بدهند كه چيزي از دولت باقي نمي‌ماند. به‌همين علت من روز ثبت‌نام در وزارت كشور اعلام كردم كه خواهش مي‌كنم كه هيچ‌كس پول خرج نكند، اين پول خرج كردن‌ها متعلق به غربي‌هاست، ما مي‌خواهيم كار كنيم، تكليف نداريم در انتخابات پول خرج كنيم، من وظيفه داشتم به مردم بگويم كه آماده هستم اين‌بار را به دوش بكشم، تشخيص با مردم است، هرچه بگويند، حق با مردم است، مردم بزرگواري كردند اين تشخيص را دادند كه بار را بر دوش فرزند خودشان گذاشتند. اما حالا دولت بايد بتواند كار خودش را بكند، بالاخره دولت تصميم‌ مي‌گيرد، يك عده خوششان مي‌آيد، يك عده خوششان نمي‌آيد.

يك عده ديگر هم نمي‌پذيرند. البته اين به اين معني نيست كه همه تصميمات دولت درست است، ما هم اشتباه داريم، اما بررسي و اصلاح مي‌كنيم ولي دولت نمي‌تواند اختيار خود را به كس ديگري بدهد. برخي رسانه‌ها هم هستند كه اين گونه مسائل را مطرح مي‌كنند.
متأسفانه دركشور ما رسانه مستقل كم است. يك گروه هستند اما نمي‌خواهند بگويند كه گروه هستند.

يك عده هم كه از روز اول مخالف بودند، همه چيز را سياه مي‌بينند، آنها زماني سفيد مي‌بينند كه مسائل دست خودشان باشد، و جالب آنجاست كه آنها به كارهاي دولت اصلاً نمي‌پردازند، هميشه در حاشيه‌اند، حاشيه براي زدن دولت درست مي‌كنند. در مقايسه سدهاي ساخته شده، برق، كارخانه، راه‌آهن و... كم مي‌آورند.

بعضي رسانه‌ها هم هستند كه مي‌گويند ما طرفدار دولت هستيم، ‌دلسوز دولت هستيم، البته من اعتقاد ندارم كه دلسوز دولت هستند. دلسوز نيستند مگر معني دلسوز چيست؟ به شما بگويم كه برخي اتفاقات در رسانه‌هاي ما مي‌افتد كه من از اساس به آنها اعتقاد ندارم، آنهايي كه راجع به خود من است، من شخصاً گذشت مي‌كنم، اما آيا مثلاً يك رسانه مي‌تواند به زن يك رئيس‌جمهور اروپايي نسبتي بدهد؟ اين با كدام اسلام مي‌خواند؟ ممكن است مخالف ما باشد ولي آيا من مي‌توانم نسبتي به او بدهم. حتي اگر فردي انحراف اخلاقي دارد، يك رسانه نمي‌تواند اين را بنويسد. چرا كه خلاف شرع است. يك كسي در كشور ما يك اشكال اخلاقي پيدا كرده و رفته پنهانكاري كرده آيا ما بايد برويم تجسس و برملاكنيم؟ اين جرم بالاتر از جرم است. اگر واقعاً عدالتي باشد اين افراد بايد مجازات بشوند. افرادي كه مي‌آيند اصرار مي‌كنند كه يك فردي كافراست، در دين اسلام چنين چيزي وجود ندارد. من فعلاً بحث شخصي نمي‌كنم، بحث حوزه عمل اجتماعي است، مگر يك انسان مي‌تواند تجسس و اصرار كند كه فردي فاسد است. اين نه اسلام است، نه جمهوري اسلامي، نه اخلاق و نه ايراني و نه مردانگي است. بعضي از روزنامه‌ها خودشان را معيار حق و باطل مي‌دانند. خيلي جالب است كه مي‌گويند اگر ما گفتيم كه مثلاً اين بد است همه بايد بگويند اين بد است. سعي كنند منصف باشند. ما در جمهوري اسلامي قبل‌از اين‌كه مسئول باشيم مسلمان هستيم، قبل از اين‌كه به مردم جواب بدهيم بايد به خدا جواب دهيم، پيش خدا نمي‌توان با سر هم بندي و سرو صدا پاسخ داد.

در رسانه‌هاي ما اخلاق بايد حرف اول را بزند. متأسفانه بعضي همين طوري افراد را متهم مي‌كنند. من اين مسائل را قبول ندارم. فكر مي‌كنند كه در بين اين 75 ميليون نفر فقط چندنفر هستند كه ولايتمدار هستند و بقيه فاسد هستند، من اين اسلام را قبول ندارم، اسلامي كه به‌خودش اجازه مي‌دهد كه هر كسي را لجن‌مال كند، فكر كند كه تعداد كمي مسلمان هستند بقيه 75 ميليون نفر بي دين هستند، من اين اسلام را قبول ندارم، اصلاً آن را اسلام نمي‌دانم، نظام اسلامي نظام حداكثري است، هم در آرمان‌ها حداكثري هستيم هم در مردم، 40 ميليون نفر در انتخابات شركت كردند، همه خوشحال هستند، اما من يك دغدغه دارم كه چرا چهار ميليون نفر شركت نكردند، جامعه اسلامي «كلكم‌راع» و «كلكم مسئول» همه بايد بيايند، چرا چهار ميليون نيامدند؟ بايد دغدغه داشته باشيم، چهار ميليون انسان محترمند. ما فكر مي‌كنيم همه 75 ميليون طرفدار نظام، رهبري و ولايت فقيه‌اند، خدا، اسلام، عدالت و عزت كشور را مي‌خواهند اما يك عده مي‌خواهند بگويند ولايت در انحصار ماست، جالب است به من مي‌گويند تو ولايت فقيهي نيستي، پس كي هست، ظاهراً فقط آن آقا و آن چند نفرولايي‌اند. بدين منظور يك سايت و مجله درست كرده‌اند. بزرگترين ظلم به جمهوري اسلامي و ولايت فقيه همين رفتار اين افراد است كه مي‌گويند ولايت فقيه براي عده‌ خاصي هست.

در صورتي كه ما معتقديم 75 ميليون نفر ملت طرفدار ولايت هستند. طرفدار اسلام، دين و پاكي هستند. شبهاي ماه رمضان و عاشورا چه كساني حضور پيدا مي‌كنند؟ ظاهراً همه بايد پيش اين افراد تظاهر كنند؟ برخي‌ افراد به‌گونه‌اي رفتار مي‌كنند كه بقيه بايد بيايند پيش اينها مسلماني‌شان را اثبات كنند. البته اين افراد كم هستند. منتهي سر و صدايشان زياد است، امكانات، مجله وسايت دارند. اين‌گونه رفتارها مربوط به جمهوري اسلامي نيست، اين را من مي‌گويم، همه ملت بدانند كساني بهانه درست مي‌كنند كه يك عده را از جمهوري اسلامي جدا كنند. خداي متعال بهانه درست مي‌كند كه وصل كند اما اين افراد جاي خدا نشسته‌اند و به عكس عمل مي‌كنند، اگر قرار باشد همه براساس ضعف‌هاي هم تعامل كنند، دو نفر هم نمي‌توانند كنار هم زندگي كنند، بايد در كارهاي اجتماعي ما روي نقاط مشترك تكيه كنيم، نه روي ضعف‌ها، اما يك عده قليلي هم هستند كه به عرصه عمومي تجاوز كرده‌اند، اموال ملت را برده‌اند، به استقلال كشور خيانت كرده‌اند، با دشمن ساخته‌اند، منشأ مفاسد اصلي اخلاق در كشور بوده‌اند، اين افراد نيز بايد مجازات شوند كه البته كم‌هم هستند. بقيه ملت بايد زير سايه ولايت و نظام اسلامي در امن و امان باشند، آبرويشان در امان باشد، من اينجا صريحاً مي‌گويم كسي حق ندارد با اسم به مردم توهين كند، فردي هنرمند، مدير، كارگر، سرباز و يا فيلمساز است، حكومت موظف است از آبروي افراد صيانت كند، حتي اگر برخي تصور مي‌كنند كه آن افراد مؤمن نيستند. اولاً معلوم نيست نباشد، چون معيار شما چيست، مگر شما خدا هستيد. ثانياً حالا نباشد، آيا آبروهم ندارد؟ در حكومت اسلام زندگي مي‌كند،

اميرالمؤمنين از اين‌كه تعرض شد به يك زن يهودي كه تحت حكومت اسلامي زندگي مي‌كرد، فرمود: اگر يك مردي اين را بشنود و بميرد نبايد بر او خرده گرفت. از يك كسي كه 75 ميليون نفر مي‌گويند او مشكل دارد زماني اسمش را مي‌بري همين‌ها مي‌گويند چرا اسمش را بردي و فرياد مي‌زنند كه اخلاق كنار رفت، پاسخ مي‌دهيم كه اين زبان مردم است، 75 ميليون از اين ناراحتند، 75 ميليون مي‌گويند او نبايد در امور كشور دخالت كند.

حتي درباره مخالف و دشمن آيا حق داريم يك نسبتي به او بدهيم كه در او نيست، يا او رفته در خفا يك كار غير‌اخلاقي كرده، چه كسي اجازه داده من آن را برملا كنم، كجاي شرع اسلام اين اجازه را مي‌دهد؟ بنده همه را دوست دارم همواره سعه صدر داشته‌ام. در اين ميان بعضي‌ها مي‌آيند به من مي‌گويند چرا اينقدر از افراد دولت دفاع مي‌كني، اتفاقاً من از مخالفين دولت تا حالا صد برابر دولت دفاع كرده‌ام، براي اين‌كه ظلمي كه مخالفين دولت به دولت كرده‌اند مستحق مجازات است، مستحق شكايت و موضع گيري است، من چه اقدامي را تا حالا انجام داده‌ام؟ اين‌قدر تهمت به اعضاي دولت زدند حالا مي‌گويند چرا اينقدر دفاع مي‌كني از آنها، من دارم از شما‌ها دفاع مي‌كنم چرا كه همه اين تهمت‌ها بايد سر از دادگاه در بياورد اما من سكوت كرده‌ام، پس من تا حالا از مخالفان بيشتر دفاع كرده‌ام.

به چه حقي برخي افراد افترا مي‌زنند. ممكن است برادر خود بنده هم باشد. اولاً اولين كسي نيستم كه برادرش عليه او اقدام مي‌كند، هركس مسئول كار خودش است، اين‌كه برخي افراد اظهار نسبت بكنند و بگويند از اطرافيان او هستيم و درصدد سوءاستفاده كردن باشند، بايد با آنها برخورد كنند و اگر كسي به اين استناد از قانون تخطي بكند مجرم است و بايد جواب بدهد.

اينجا صريح اعلام مي‌كنم اگر كسي به اين استناد تخلفي كند و يا پارتي‌بازي و سوءاستفاده‌اي كند مجرم است و دستگاه‌ها بايد با او برخورد كنند. آقا من با فلاني عكس دارم، خب خيلي ممنون، من همه را دوست دارم، با همه عكس مي‌گيرم، مردم هم مرا دوست دارند. من هم مردم را دوست دارم اين يك موضوع خدايي است، ما نوكر مردم هستيم، مردم هم نوكران خود را دوست دارند. اما يك عكس نمي‌تواند امتيازي به كسي بدهد. يا مثلاً كسي به اعتماد فردي چيزي را امضا كند، من اين را قبول ندارم، تمام افرادي كه منتسب به من هستند مسئول اعمال خودشان هستند، اگر رفتند جايي تخلفي كردند، طبق قانون بايد برخورد شود. اين مسائل ارتباطي به من ندارد. اين مسئله را مردم بدانند. البته الحمدلله اين مسائل نيست يا خيلي كم است اما مگر من مسئولم بروم ديگران را كنترل كنم، منم يه ايراني هستم مثل بقيه مردم، هيچ حق اضافه‌اي براي هيچ كس وجود ندارد نه براي من، نه براي فرزندم و نه براي همسرم.

ما طبق قانون مسئوليم خدماتي را به مردم ارائه دهيم، اما مثلاً برادر من مي‌آيد عليه من حرف مي‌زند، او آزاد است، اما اگر تعرض به حقوق ديگران كرد مثل بقيه بايد با او برخورد شود، به‌اسم اين‌كه برادر من است مصونيتي براي او وجود ندارد، ولي عليه من حرف بزند، مگر كم عليه من حرف مي‌زنند، من اين حرف‌شما را بهانه كردم تا اين مسائل را مطرح كنم، اين موضوع را قبلاً در تلويزيون گفته بودم، بر اين مسئله دوباره تأكيد مي‌كنم كه به‌استناد ارتباط با من هيچ حقي براي كسي ايجاد نمي‌شود، اين‌كه بگويند فرزند او، داماد او، خواهر و برادر او، داماد خواهر و برادر و همسر او و يا فاميل نزديك او هستيم كسي حق ندارد به اين بهانه از قانون تخلف كند و يا سوءاستفاده نمايد. تا آخر ديگر نياز نيست من تكرار كنم. اگر كسي تخلفي كرد بايد در دستگاه مربوطه جواب دهد. آيا مردم شهيد داده‌اند كه يك كسي به‌خاطر نسبت با من برود تخلف بكند. بعيد مي‌دانم چنين مسئله‌اي رخ داده باشد اما من مي‌خواهم بگويم كه نبايد رخ دهد.

طبق دستور اكيد رهبر معظم انقلاب درباره فريضه اتحاد قوا، دولت چه تمهيداتي را براي تحقق فرمايشات معظم‌له‌انديشيده است؟

ما واقعاً حداكثر تعامل با قوا را داريم. هر چقدر عليه ما انتقاد شود ما سكوت مي‌‌كنيم، مثلاً برخي جلسات هميشه علني و مستقيم پخش مي‌شود از همانجا حرف‌ها زده مي‌شود، ما اين گونه مسائل را پيگيري نمي‌كنيم، ما فكر مي‌كنيم، سه قوه يكي هستند، تفكيك قوايي كه از غرب آمده در نظام اسلامي اصالت ندارد. حقيقت يك تقسيم‌كار است و خود كار يك موضوع بيشتر نيست، و آن ساختن ايران و خدمت به مردم و اجراي عدالت است. اين كار تقسيم شده و هر كس گوشه‌اي از كار را مي‌گيرد. شما وقتي مي‌خواهيد ساختمان بسازيد يكي بايد سيمان بياورد، يكي آجر بياورد، يكي بنايي‌كند، يكي گچ كاري ‌كند، همه مي‌خواهند اين ساختمان را بسازند، نمي‌شود برخي يك طرف بايستند بگويند ما مستقل هستيم، همه در يك نظمي بايد با هم كار كنند تا اين ساختمان ساخته شود. همه اجزاي يك مجموعه هستند ولي بنا بر يك منطقي بايد تقسيم كار شود، حالا اين منطق سه قوه قابل بحث است. مي‌توانست چهار قوه يا دو قوه يا پنج قوه بشود، اين اصلاً مهم نيست مي‌توانست به نحو ديگري تقسيم كار صورت بگيرد. اما بالاخره تقسيم كار لازم است، تضاد‌ و تظاهري وجود ندارد، همه يك مأموريت داريم، و البته بايد نيت‌ها هم الهي باشد، براي خدا كار كنيم، الحمدلله رهبري عزيز هم هستند، نظارت و كمك مي‌كنند، واقعاً مشكلي در كشور نيست، بعضي‌ها خيلي بزرگ نمايي مي‌كنند، در كشور آزادي است، عده‌اي هم نظرات خود را عنوان مي‌كنند، حالا يكي تند‌تر حرف مي‌زند يكي كند‌تر، بگذاريد حرف زده بشود، بگذاريد نظرات گفته بشود، بعضي‌ها نمي‌خواهند اين فضاي پرنشاط در جمهوري اسلامي باشد، مي‌خواهند افراطي‌اش ‌كنند، آنقدر لجن‌مي‌آورند تو كار كه همه بدشان بيايد. ما جز عده قليل متجاوز به بيت‌المال، سوءاستفاده‌چي‌ها و خائن به كشور با هيچ‌كس مشكلي نداريم، دولت خودش را خادم همه مي‌داند، آن افراد تازماني كه تحت حاكميت جمهوري اسلامي هستند از نظر ما محترم هستند، ما توهيني به آنها نمي‌كنيم، اما مي‌گوييم حق ملت را پس بدهند و طبق قانون مجازات شوند.

بقيه عموم ملت حتي آنهايي كه مخالف ما هستند ما خادمشان هستيم، نمي‌توانيم كه خدمت نكنيم، به آنها هم خدمت مي‌كنيم، از حقوق آنها هم دفاع مي‌كنيم، اين وظيفه دولت است. وظيفه دولت اين است كه از نمايندگان مجلس، از قضات و از كليت‌نظام دفاع كند.

جلسات مختلف براي مسائل كشور مي‌گذاريم تا آن مقدار كه مي‌شود، براي بعضي از قوانين من خودم آنقدر وقت مي‌گذارم كه سابقه‌ندارد. براي قانون هدفمند‌كردن و تدوين آن من خيلي وقت گذاشتم، براي هماهنگي با مجلس هم من خودم در ده‌ها جلسه شركت كردم، اين موضوعات سابقه نداشته است، ولي شركت كردم براي اين‌ كه بالاخره بايد تفاهمي ايجاد شود و بتوانيم كاري براي كشور بكنيم، حالا ممكن است افرادي دعوا داشته باشند، اين مهم نيست، مهم اين است كه در كليت كشور كار انجام مي‌شود و جلو مي‌رود، اختلاف نظر هم هست و اين موضوع طبيعي است، هيچگاه نگفتيم كه حرف ما هم بايد به كرسي بنشيند، بالاخره جلسه مي‌گذاريم و استدلال مي‌كنيم، قوانيني تصويب مي‌شوند كه ما از اساس آنها را قبول نداريم اما بايد آنها را اجرا كنيم، توضيح هم مي‌دهيم ولي قانون است، مسئوليت‌اش هم به عهده كسي است كه تصويب كرده، اما قانون را بايد اجرا كرد.

چه توصيه‌اي به اختلاف افكنان داريد با توجه به اين‌كه رهبري فرمودند كار اينها حرام است.

بعضي از اين افراد كه حرف‌شنوي ندارند نه از رهبري نه از من،كاري با آنها نداريم. اما آنهايي كه مؤمن هستند و معتقد به انقلاب، ملت ايران، نظام و فرهنگ و عزت ملت ايران همين‌طور به ارزش‌ها هستند بايد از آنها سؤال كرد كه چرا اين رفتارها را مي‌كنند. اين چه اخلاقي است بعضي‌ها دارند. يك عده‌اي خودشان را مي‌خواهند در نفي ديگران اثبات كنند، الآن مي‌بينيم بعضي‌ها مي‌خواهند رئيس جمهور شوند، به‌جاي اين‌كه برنامه‌هاي خودشان را بگويند و آزاد هم هستند كه برنامه‌هاي خود را بگويند فقط و فقط با تخريب ديگران مي‌خواهند بگويند ما خوب هستيم، اين اخلاق درستي نيست، با نفي ديگران درصدد اثبات خود هستند، اگر‌شما برنامه‌اي براي كشور داريد آن را مطرح كنيد. الآن هم كه خيلي زود است اما بعضي‌ها از الآن شروع كرده‌اند، سه‌سال هنوز به انتخابات مانده، بگذاريد اين سه‌سال كارها انجام شود، اما اگر اصرار داريد از الآن خود را مطرح كنيد، خود و برنامه‌هاي خود را بگوييد. اين فرصت سه‌ساله باقي مانده متعلق به ملت است، بايد همه كمك كنند كه در اين سه سال اتفاقات مثبتي دركشور رخ دهد. اين دولت متعلق به ملت است، دولت بعدي هم همين‌طور، دولت‌هاي قبلي هم متعلق به ملت بودند كه همه بايد كمك مي‌كردند تا موفق شوند و كاري براي كشور انجام دهند، حالا اين دولت آمده و اراده دارد كار كند، كمكش كنيد و حداقل اگر كمكش نمي‌كنيد مانعش نشويد. اگر هم از الآن اصرار براي سه‌سال آينده داريد، خودتان را به ملت معرفي كنيد، عكس، زندگينامه و برنامه‌هاي خود در زمينه اقتصاد، فرهنگ و سياست خارجي را اعلام كنيد. نه اين‌كه به تخريب ديگران بپردازيد.

صحبت پاياني

اجازه بدهيد يك صحبت پاياني هم داشته باشم.

ما بايد قدر جمهوري اسلامي را بدانيم، واقعاً فضاي جمهوري اسلامي يك نعمت الهي است، من به 80-70 كشور جهان سفر كرده‌ام، در بين مردم، دانشگاهيان و سياستمداران آنها حضور يافته‌ام، هر روز هم دارم مي‌خوانم، مردم ما هم دنيا را ديده‌اند، اهل دنيا‌گردي هستند، ايراني‌ها به اين مسئله خيلي علاقه‌‌دارند و خوب هم هست، چون روح ملت ايران بزرگ است و نگاهش جهاني است، مشكلاتي داريم اما بالاخره مسيرمان مسير درستي است، با سرعت در مسير خوب جلو مي‌رويم، بايد همه كمك كنيم، همدلي، برادري و هم افزايي باشد، همچنين اميد و نشاط در جامعه باشد، كه تا حد بسيار بالايي الحمدلله هست، من اعتقادم اين است كه اين مسيري كه امروز در برابر ملت ايران باز شده، ادامه دارد، به لطف خدا هيچ عاملي ديگر نمي‌تواند تغيير در اين راستا ايجاد كند و همه اين دشمني‌‌ها عليه ملت ايران به سنگ مي‌خورد.

البته به سنگ خورده اما صدايش هنوز درنيامده است، صدايش هم در مي‌آيد، آينده از آن ملت ايران است، نه آينده جغرافيايي ايران، و آينده منطقه، بلكه آينده جهان، از آن انديشه‌ها و فرهنگ ملت ايران است، عزت ايران روزافزون است، اگر پنج سال‌پيش يك عزتي داشتيم، الآن 50 برابر است، پنج سال ديگر 50 برابر امروز است، براي اين‌كه ايران‌يك حرفي را مي‌زند و يك نگاهي را ارائه و يك معنويتي را منتشر مي‌كند. يك دين نابي را معرفي مي‌كند كه اصلاً مطلوب همه ملت‌هاست، نظام، ولايت، انديشه انقلابي، يگانه پرستي، دينداري، اخلاق و ارزش‌ها، دنيا تشنه اين مسائل است. ايران كه دارد اينها را مي‌گويد، اسلامي كه ايران مي‌گويد، اسلام ناب و حقيقي است. همانطور كه گفتم آينده از آن ملت ايران‌است و مسير هم مسير خوبي است، اين مشكلاتي را هم كه داريم ان‌شاءالله به فضل‌الهي در اين سه سال دولت دهم، تا حد زيادي حل مي‌شود. اميدوارم دولت يازدهم ديگر در افق جهان بدرخشد، يعني يك جايي باشد كه اين انرژي ملت ايران در مناسبات جهاني رها شود.

ديگر مشكل مسكن، ازدواج و اين مشكلات جلو پاي جوانان نباشد. همه با معيارهاي جهاني وارد بشوند، رشد كنند و به جاي مطلوب برسند، ان‌شاءالله.

ان‌شاءالله موفق باشيد
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200