وزیر خارجه اسبق کشورمان می گوید روح حاکم بر قطعنامه 598این بود که جنگ را تمام کنند و صدام را نجات دهند.
اهم اظهارات وزیر خارجه دولت اصلاحات در گفت وگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات،بدین قرار است :
• رمز موفقیت در سیاستخارجی و تبلیغات خارجی چگونه نفوذ کردن در سیستمهای موجود رقبا و دشمنان است.
• به منظور مدیریت اخبار رسانهها در زمان جنگ ، بیشتر وزارت ارشاد روزنامهها را کنترل و هدایت میکرد. طبیعتاً کار خبر در دروان جنگ باید سامان میداشت. البته این به معنای اعمال سانسور نبود، بلکه هدایت در کار بود تا مصلحتها رعایت شوند و در یک راستا کار انجام گیرد و تأثیر مثبت خود را بر افکار عمومی بگذارد. بنابراین تذکراتی به مطبوعات داده میشد که چرا ناهماهنگ خبری را منتشر کردهاند.
• البته آنها موظف بودند خبر را از خبرگزاری جمهوری اسلامی بگیرند که اخبارش زیر نظر ستاد تولید میشد، در غیر این صورت ممکن بود به جبههها آسیب برسد. به همین دلیل روزنامهها معمولاً از خودشان در زمینه جنگ تولید خبر نمیکردند. اگر خبر نادرستی میدادند، دشمن امکان سوء استفاده را داشت و میتوانست ضربه بزند.
• طبعاً ما در داخل مشکلات زیادی نداشتیم و مردم به عنوان اعضای جبهه حضور داشتند و برای انعکاس اخبار جنگ در خارج و دفاع از حقوق مردم بود که تلاش زیادی میشد و از خبرنگاران خارجی حداکثر استفاده میشد. ما فضا را باز گذاشته بودیم که هر خبرنگار خارجی که آمادگی دارد در جبهه حضور پیدا کند. آنها نیز میآمدند و حتی برخی از آنها نیز کشته شدند. فکر کنم اولین خبرنگاری که کشته شد از رویترز بود که در غرب کشور کشته شد.
• رئیس ستاد تبلیغات جنگ در پاسخ به این پرسش که ستاد درباره خبر پذیرش قطعنامه چگونه عمل کرد؟، گفت: در تنظیم خبر قطعنامه فضا خیلی سنگین بود و کسی باور نمیکرد که قطعنامه را پذیرفته باشیم، ولی به هر صورت خبر تنظیم شد، زیرا یکی از کارهای ستاد تنظیم خبرهای مهم بود.
• شورای امنیت سازمان ملل عملاً از صدام حمایت میکرد. اولین قطعنامهای که این شورا صادر کرد و درخواست آتشبس کرد، زمانی بود که دشمن هنوز در سرزمین ما بود و لذا ما قبول نکردیم و گفتیم دشمن باید از سرزمین ما بیرون برود و متجاوز مشخص و تنبیه شود ولی آنها از همان اول در صدد این نبودند که ببینند حق با کیست، بلکه میخواستند شرایط جبهه را به نفع صدام تثبیت کنند. همان قطعنامه 598 را هم که دادند، در نهایت صدام را نجات میداد و هیچوقت در آن قطعنامه پیشبینی نکردند متجاوز موظف است حقوق کشوری که به آن تجاوز کرده است، بپردازد.
• در بند 6 این قطعنامه آمده است که دبیرکل هیأتی را موظف میکند که بررسی کنند چه کسی متجاوز بوده و چگونه جنگ شروع شد و بند 7 نیز میگفت دبیرکل باید هیأتی را به دو کشور بفرستد تا میزان خسارات دو طرف را معین کند و سپس قطعنامه میخواست که صندوقی بین المللی تأسیس شده و از وجوه آن خسارات طرفین جبران شود. شورای امنیت نمیخواست مشخص شود چه کسی متجاوز بوده و چه کسی باید غرامت بدهد، بلکه میخواست خسارات طرفین جبران گردد، آن هم از صندوقی که هیچ وقت تشکیل نشد و قرار بود کشورها در آن پول بریزند تا به طرفین داده شود. روح حاکم بر این قطعنامه این بود که جنگ را تمام کنند و صدام را نجات دهند.
• این هنر دیپلماسی ایران بود که پس از جنگ از همین فضای نامطلوب، براساس شرایط پیش آمده پس از حمله عراق به کویت استفاده و کاری کند که صدام توسط دبیرکل سازمان ملل به عنوان متجاوز معرفی شود. در زمانی که من نماینده ایران در سازمان ملل بودم، تلاش زیادی انجام گرفت تا آقای «دکوئیار» دبیرکل وقت سازمان ملل هیأتی برای بررسی علل وقوع جنگ تشکیل داد و در نهایت هیأت مزبور اعلام کرد که رژیم عراق جنگ را آغاز کرده است و بنابراین عراق کشور متجاوز است.
• با قطعنامه 598 نمیتوان از عراق غرامت گرفت. شورای امنیت که تحت سلطه آمریکا و سایر کشورهایی بود که در دوران جنگ به صدام کمک میکردند، اقدامی در برابر گزارش دبیرکل انجام نداد، در حالی که گرفتن غرامت نیاز به صدور قطعنامه دیگری داشت که با اشاره به گزارش دبیرکل، عراق را موظف به پرداخت غرامت کند.