در پیش گرفتن راهبرد تولید و پخش انبوه و شبانه روزی سریال ها از شبکه های مختلف صداوسیما که اخیرا آغاز شده است، هرچند که فی نفسه مطلوب و نشانه ای از نزدیک شدن مدیران صداوسیما به استانداردهای حرفه ای "رسانه" است اما با چالش ها و ابهاماتی نیز مواجه است که سعی شده است در این نوشتار با دیدگاه انتقادی به این ابهامات پرداخته شود.
به گزارش پارسینه، اولین تامل در این خصوص این است که صداوسیما باید بداند که با همه تنوع و تکثر شبکه هایش یک "واحد رسانه ایی" محسوب می شود در صورتی که در جبهه مقابل طیف بسیار متنوعی از رسانه های تصویری(اعم از سیاسی، فرهنگی، سرگرمی، فیلم، موسیقی و ...) قرار دارد و اگر مدیران صداوسیما بخواهند کلیت این واحد را معطوف به یک نوع راهبرد و یک نوع مخاطب کنند عملا در برابر این تنوع پیام های جبهه مقابل خود را خلع سلاح می کنند و در نهایت بازی را واگذار خواهند کرد.
به بیان دیگر به دلیل انحصار و تک گو بودن صداوسیما در فضای داخلی کشور، آسیب پذیری این رسانه نیز بیشتر است، چون آنچنان که از اخبار و نقدها و نظرها برمی آید صداوسیما صرفا برای مقابله با برنامه های مبتذل و سریال های غیراخلاقی شبکه "فارسی وان" این رویکرد فوری را اتخاذ کرده و قصد دارد آن را با شدت و حدت ادامه هم دهد در صورتی که در سایر بخش های سیما هیچ تحول و تغییری احساس نمی شود.
دومین نکته یا تامل در این جهت گیری جدید صداوسیما این است که ظاهرا تلویزیون برای حل مشکل مخاطب و جذابیت شبکه های ماهواره ای خارجی تنها معطوف به "جذب و حفظ مخاطب عام" شده است که قطعا این انتخابی خطرناک است.
شاید این راهبرد در کوتاه مدت بتواند مسکن وار درد را کمی تسکین دهد اما در بلند مدت راه کاری اساسی محسوب نمی شود چون تکرار نوعی بی اعتنایی و حتی اهانت به نخبگان و طبقه فرهیخته (که موتور فکری طبقات دیگر جامعه هستند) محسوب می شود و این بی اعتنایی چیزی نیست که از چشم مخاطبان خاص مخفی بماند و آثار و پیامدهای این انتخاب خطرناک نیز به همچنین.
پیامد مهم این رویکرد آن است که صداوسیما عملا مخاطبان خاص خود را به رسانه های فارسی زبان خارجی پاس می دهد، مخاطبانی که تاثیرگذاری غیرقابل انکاری در جامعه دارند و یکی از ارکان شکل دهی افکار عمومی محسوب می شوند.
اینکه صداوسیما هیچ علاقه و دغدغه ای برای آشتی با طبقه متوسط و نخبگان ندارد و اهمیتی هم نمی دهد که مشکلاتش با این طیف لاینحل باقی بماند، از خلاء های موجود است، ضمن اینکه این تغییر رویکرد به مخاطب عام با سریال سازی های مداوم می تواند حامل این پیام هم باشد که اصولا صداوسیما در عرصه سیاسی و خبری خود را قادر به رقابت با غول های رسانه ای جهان نمی داند و تصمیم گرفته بخت خویش را در جنگ سریال ها بسنجد.
جای این سئوال مطرح است که چرا مدیران صداوسیما انگیزه ای برای نوسازی و ارتقای سایر تولیدات و به خصوص بهبود کیفیت و ساختار برنامه های خبری و سیاسی خود احساس نمی کنند؟
تامل دیگر در این باره به فقر مضمونی سریال سازان صداوسیما باز می گردد، وقتی خطوط قرمز سریال ها آنچنان گسترده است که محتوای سریال های تلویزیون فقط مثلث های عشقی و روایت های کش دار و تکراری و کلیشه ای خاطرخواه شدن و خواستگاری و نصیحت پدر و ...است، نباید توقع داشت که حتی این سبک سریال سازی (ولو با جهش ناگهانی در تولید و پخش از صداوسیما) بتواند همان مخاطب عام را هم برای مدت طولانی پای تلویزیون نگاه دارد.
نگاهی به مضامین مشترک، تیپ های تکراری و حتی بازیگران تکراری چون "فاطمه گودرزی، حسن جوهرچی، رضا رویگری، نیما شاهرخ شاهی، شاهرخ استخری، دانیال حکیمی و مریم کاویانی و ..."که مرتب از این شبکه به آن شبکه نقل مکان می کنند، این ادعا را اثبات می کند.
از سوی دیگر طیف کارگردانهایی که به سریال سازی در سیما علاقه دارند و مدیران صداوسیما نیز به آنها برای کار میدان می دهند، بسیار محدود است، تداوم ساخت سریال با حضور کارگردانهایی چون " سیروس مقدم، مسعود دهنمکی، محمدرضا هنرمند، فرج الله سلحشور و ..." به تدریج ذائقه مخاطب را خسته و فرسوده می کند و نتایج این خستگی و فرسودگی مستقیما به صداوسیما(که همه تخم مرغ هایش را در این سبد گذاشته) بازمی گردد.
به گزارش پارسینه، نکته بعدی پیامد اجتماعی و فرهنگی تولید انبوه سریال و پخش شبانه روزی آن در صداوسیما به عنوان محوری ترین و متنفذترین رسانه کشور است،اینکه مفاهیم عشقی و عاطفی و معمولا غیرسازنده توام با لعاب ارزشی و مذهبی به صورت شبانه روزی در خانه های ایرانیان سراسر کشور پمپاژ شود، چیزی نیست که در دراز مدت مطلوب باشد و نباید از آثار اجتماعی آن غافل بود.
شاید به همین دلیل هم بود که پرونده طنزهای نودشبی سیما توسط مدیران سازمان بسته شد و البته سرنوشت پرونده طنزهای نود شبی و شبانه روزی می تواند در انتظار پروژه سریال سازی های فله ای هم باشد تا کارنامه نه چندان درخشان عزت الله ضرغامی در پایان کار، کم سوتر از گذشته جلوه گر شود.