واحد مرکزی خبر: نوام چامسکی اندیشمند آمریکایی، علت سیاستهای ضدایرانی واشنگتن را مخالفت واشنگتن با هر نوع رویکرد استقلال طلبانه در منطقه خاورمیانه دانست.
پرفسور نوام چامسکی درباره سیاست غرب به ویژه آمریکا در مورد خاورمیانه گفت: نگرانی اصلی آمریکا در مورد خاورمیانه آن است که در این منطقه منابع نفتی وجود دارد. توجه ایالات متحده به خاورمیانه از دهه بیست و زمانی که منابع نفتی در این منطقه کشف شد، آغاز شد.
پس از جنگ جهانی دوم شاهد آن بودیم که وزارت امور خارجه آمریکا بر عربستان به عنوان جایگاه راهبردی برای توسعه نفوذ خود در این منطقه متمرکز شد. وزارت امور خارجه آمریکا به این نتیجه رسید که خاورمیانه منطقه راهبردی در جهان است و تسلط بر منابع نفتی خاورمیانه به معنای تسلط بر کل جهان خواهد بود. آمریکا به این نتیجه رسید که باید دولتهایی در کشورهای عربی وجود داشته باشد که کنترل منطقه را به واشنگتن واگذار کنند.
دولتهای کنونی خاورمیانه بر اساس اراده آمریکا عمل می کنند. در آن زمان، بزرگترین دشمن آمریکا، جمال عبدالناصر بود. مقابله با افرادی مانند عبدالناصر در منطقه به سیاست آمریکا تبدیل شد. این مساله بر حمایت آمریکا از اسرائیل هم تاثیر داشت. آمریکا به این علت از عربستان حمایت می کند که آن را کشور راهبردی در منطقه می داند.
به عربها می گویند، ایران دشمن آنان است. آمریکا تلاش می کند مانع استقلال کشورهای منطقه شود. سیاست آمریکا در برابر ایران هم همین است.
چامسکی ادامه داد، سیاست آمریکا بر اساس منافع این کشور استوار است. باراک اوباما اگر واقعا بخواهد می تواند در آمریکا تغییر ایجاد کند. اما هیچ دلیلی وجود ندارد که ما به این نتیجه برسیم که اوباما واقعا خواهان تغییر است. اوباما به عنوان فردی که خواهان تغییر است، وارد عرصه شد، اما سیاست دولت آمریکا لزوما نشانگر افکار عمومی این کشور نیست. بخش زیادی از هزینه تبلیغات انتخاباتی اوباما از طرف موسسات بزرگ مالی تامین شد. موسسات بزرگ مالی تا حد زیادی به انتخاب شدن اوباما کمک کردند که نتیجه این کمکها در سیاست اوباما آشکار است. به همین علت ما شاهد تغییرات گسترده در سیاست آمریکا در دوره اوباما نیستیم. اوباما به دنبال اجرای طرحی برای نجات موسسات بزرگ مالی است، زیرا اوباما به آنها بدهکار است. اوباما خواسته های عامه مردم آمریکا را برآورده نکرد. اوباما هم برای به دنبال راضی نگهداشتن این گروههای قوی در آمریکاست.
اوباما پیش از پیروزی در انتخابات به اسرائیل درباره موافقت با موضع این رژیم وعده داده بود. سیاست اوباما به ویژه در مورد جنگ با تروریسم در اصل هیچ تفاوتی با جرج بوش ندارد. ما شاهد نفرت از آمریکا در جهان بودیم. وجهه آمریکا در دوره جرج بوش به شدت مخدوش شد. بوش خود را در برابر همه جهان قرار داد و حتی سازمان ملل را نادیده گرفت. اوباما این مساله را درک کرد. اوباما در برابر دیگر کشورها و سازمان ملل از شراکت سخن می گوید، اما آیا واقعا دولت اوباما به دنبال شراکت با دیگر طرفهاست؟ اوباما به ژاپن رفت و از شراکت با این کشور سخن گفت، اما زمانی که نخست وزیر ژاپن خواهان تغییر محل یک پایگاه نظامی نیروهای آمریکایی شد، دولت اوباما با آن مخالفت کرد. به عبارت دیگر، این کشورها در حرف و نه در عمل شریک آمریکا هستند. اوباما فقط خواهان بهبود وجهه آمریکاست، اما در عمل هیچ تغییری در سیاست واشنگتن به وجود نیامده است.
وی اضافه کرد، اوباما درباره اینکه چرا در مورد نظام دیکتاتوری در مصر اظهار نظر نمی کند، گفت امریکا به کشورها می گوید که اگر به خواسته های واشنگتن عمل کنند، در امور داخلی آنها دخالت نخواهد کرد.
وی درباره اعتقادات یهودیان افزود، من در خانواده یهودی بزرگ شدم و با اعتقادات یهودیت آشنا هستم. من هرگز چنین مسایلی را درباره سرزمین موعود باور نداشته ام. بعضی از صهیونیستها که حتی به خدا اعتقاد ندارند، می گویند که خدا به ما این سرزمین را وعده داده است. من آنچه را که صهیونیستها می گویند باور نمی کنم. به نظر من، نباید اعتقادات صهیونیستها را جز مسایل دینی بدانیم. صهیونیستها اهداف خود را با گامهای تدریجی دنبال می کنند.