صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۱۰۳۰۰۶۷
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۸ - ۲۶ دی ۱۴۰۳ - 15 January 2025
واژه‌خانۀ عصر ایران

فایده‌گرایی یا "نظریۀ خوشبختی" چیست؟

بنتام تاکید داشت قبل از انجام هر عملی، باید خوشی و لذت یا رنج و دردِ نتیجۀ آن را در نظر گرفت. فایده‌گرایی او بیش از عقاید سایر فایده‌گرایان، مبتنی بر مقاصد اجتماعی بود و تاثیر مثبت و مفیدی هم بر امر قانون‌گذاری در جوامع غربی بر جای گذاشت.

  عصر ایران - فایده‌گرایی (Utilitarianism) یا مکتب اصالت فایده، یکی از مکاتب رایج در فلسفۀ اخلاق است که جرمی بنتام (1832-1748) و جیمز میل (1836-1773) آن را مطرح کرده‌اند. این فلسفه مدعی بود که با معادل قرار دادن "خیر و خوبی" با لذت و شادمانی و سعادت، و "شر و بدی" با درد و رنج یا ناشادمانی، نظریۀ اخلاقی قابل اعتماد و حتی علمی‌ای مطرح می‌کند.  
 
   بنابراین فلسفۀ مذکور بر این رأی بود که افراد چنان عمل می‌کنند که لذت خود را به حد اعلا و درد و رنج خود را به حد اقل برسانند، و این کار را با محاسبۀ سود یا ارزش "کاربرد" انجام می‌دهند که معمولا رضایت برآمده از مصرف مادی دانسته شده است.  
 
  اصل فایدۀ عمومی یا اجتماعی را می‌توان برای ارزیابی قوانین، نهادها و نظام‌های سیاسی به کار برد؛ به این صورت که "بیشترین شادمانی برای بیشترین شمار مردم" ملاک قرار گیرد.  
 
  در بین ایدئولوژی‌های سیاسی، چنین به نظر می‌رسد که فایده‌گرایی با لیبرالیسم کلاسیک و اقتصاد بازار آزاد پیوند دارد و برخی هم مدعی شده‌اند که پایه‌ای نظری و اخلاقی برای فردگرایی خودخواهانه (اگوئیسم) بوجود می‌آورد. اگرچه بسیاری نیز معتقدند اگوئیسم را نباید فرزند فایده‌گرایی دانست چراکه فایده‌گرایی در پی تحقق بیشترین فایده برای بیشترین شمار افراد است نه تحقق بیشترین فایده برای یک فرد. 
 
  مکتب فایده‌گرایی می‌گوید نتیجۀ تمام اعمال انسان فقط بر اساس اصل فایده (utility principle)ارزیابی می‌شود. خوبی یک فعل به میزان "نفع" یا "فایده"ای است که "لذت" یا "خوشایندی" را در پی داشته باشد؛ و بدی یک فعل بستگی به میزان "درد" یا "رنجی" دارد که از آن فعل عاید می‌شود.  
 
  عناصر اولیۀ اخلاق فایده‌گرایانه را می‌توان در دوران باستان و نیز در آثار فلسفی جان لاک، دیوید هیوم، آدام اسمیت و فیلسوفان دیگری دید که قبل از جرمی بنتام می‌زیستند یا هم‌عصر او بودند. ولی کسی که برای اولین بار فایده‌گرایی را به شکلی روشمند مطرح و تدوین کرد، بنتام بود.    
   ویلیام پیلی (1805-1743) اندیشمندی بود که قرائتی مسیحی از فایده‌گرایی ارائه کرد. او بنیاد "خوبی" را "لذت یا فایده" می‌دانست و معتقد بود "تکلیف اخلاقی" و "خوشایندی" با هم منطبق‌اند زیرا خداوند به عنوان بالاترین مرجع، از طریق "کتاب مقدس" و نیز وجدان‌مان، به انسان فرمان داده که در پی خیر همگانی و سعادت خاص خود باشد.  
 
   اما واژۀ "فایده‌گرایی" نخستین بار در یکی از مکاتبات بنتام در سال 1781 به کار رفت. او در یکی از نامه‌هایش به شخصی اشاره کرده که مطابق "اصل فایده‌مندی" عمل می‌کند و فایده را برای عموم مردمی می‌خواهد که هر عملی را مطابق معیارِ داوری‌های اخلاقی انجام می‌دهند.  
    بنتام و شاگردانش می‌خواستند جهت فایده‌مندی را که بیشتر صبغۀ سیاسی به خود گرفته و سمت و سوی آن طراحی نهادهایی برای بیشینه‌ و بهینه‌سازی خوشبختی، خوشحالی و لذت همۀ مردم شده بود، به فایده‌مندی اجتماعی و حقوقی نیز سوق دهند.  
 
   حدود چهل سال بعد از آن، از مشتقات utility واژۀ utilitarianism وضع شد. هر دو اصطلاح فوق توسط جان استوارت میل در قالب "فلسفۀ اخلاق" رواج یافت؛ به طوری که هنوز هم بخش عمده‌ای از کتاب‌های فلسفۀ اخلاق به "فایده‌گرایی" اختصاص می‌یابد. Utilitarianism عنوان کتاب جان استوارت میل است که اولین بار در سال 1863 در لندن منتشر شد.  
 
   اخلاق فایده‌گرا تقسیمات گوناگونی دارد ولی یکی از رایج‌ترین این تقسیمات، آن را به دو بخش فایده‌گرایی عمل‌محور و فایده‌گرایی قاعده‌محور تقسیم می‌کند.  
 
   فایده‌گرایی عمل‌محور به افعال خاص و جزئی می‌پردازد و درستی یا نادرستی هر فعل جزئی را به واسطۀ نتایجش به طور مستقیم ارزیابی می‌کند.  
 
  از منظر فایده‌گرایی عمل‌محور، هر عملی فقط در صورتی درست است که بدانیم فاعل در حین انجام آن فعل، هیچ گزینۀ بهتری نداشته و آن را "بهترین گزینه با بهترین پیامد" تلقی کرده است. برتراند راسل مدافع این نظریه بود. 
 
  اما فایده‌گرایی قاعده‌محور، انواع افعالی را مد نظر قرار می‌دهد که قوانین اخلاقی یا یک نظام اخلاقی معین، آن‌‌ها را مجاز شمرده یا ممنوع کرده باشد. نتایج چنین اعمالی به عنوان یک قاعدۀ کلی بالفعل برای همۀ موارد قابل اجرا است. مثلا "وفای به عهد"، "راستگویی"، "رعایت عدالت" و یا "نفرت از دیگرآزاری" به عنوان قاعده، شامل کل موارد می‌شود. 
 
  Utilitarianism را برخی به سودگرایی یا سودمندگرایی ترجمه کرده‌اند ولی چون واژۀ "سود" عمدتا بار اقتصادی دارد و بیشتر در مقابل "زیان" فهمیده می‌شود، از چنین ترجمه‌ای این نکته القا می‌شود که خوب و بد چیزی جز سود و زیان، و خوشی و رنج پیامد این امور، نیستند. در حالی که چنین برداشتی خلاف نظر بنتام و میل به عنوان مؤسسین مکتب فایده‌گرایی است.

    جیمز میل در آثارش تلاش کرده تا ثابت کند که فایده‌گرایی به هیچ وجه فلسفۀ خودمحوری (egoism) و سودجویی (expendiendy) نیست. به همین دلیل کسانی که به مفهوم utilitarianism از منظر اخلاقی نگریسته‌اند، این اصطلاح را به فایده‌گرایی برگردانده‌اند.   
 
   فایده‌گرایی را "نظریۀ خوشبختی" نیز نامیده‌اند. جرمی بنتام در سال 1768 به هنگام بازگشت از انتخابات پارلمانیِ دانشگاهی، سر راه خود به کتابخانه‌ای رسید که در آن، نسخه‌ای از کتاب "شمه‌ای در باب حکومت" تالیف ژوزف پریستلی را یافت و حین خواندن آن به جملۀ "بیشترین لذت یا شادکامی برای بیشترین تعداد" برخورد.  
 
   آن کتاب منشأ تحول فکری بنتام در زمینۀ اخلاق، چه در سطح عمومی و چه شخصی شد. او این عبارت را از آن کتاب برگرفت و با تاسیس "اصل بیشترین خوشبختی"، اخلاق فایده‌گرایانه را در میان مکاتب اخلاقی ماندگار کرد.  
 
   از "لذت‌گرایی" در زبان فارسی، معنای مذمومی به ذهن بسیاری افراد متبادر می‌شود ولی "لذت" یا "فایده" در تفکر بنتام "فضیلت" محسوب می‌شود. یکی از اندیشمندان غربی دربارۀ اهمیت مفهوم "لذت" نوشته است«اگر لذت و الم را از میان برداریم، نه فقط سعادت که عدالت، وظیفه و تکلیف نیز کلماتی توخالی خواهند شد.»  
 
  بنتام در تبیین اصل اخلاقی و روان‌شناختی خود، یعنی "اصل فایده"، می‌گفت انسان‌ها طماع و خودخواه‌اند. آن‌ها خوشبختی را در کسب لذت بیشتر و پرهیز از درد می‌دانند. بنتام معتقد بود که همۀ خوشی‌ها از حیث ارزشی که دارند، مساوی نیستند. یعنی آن‌ها از لحاظ نوع و کیفیت اختلاف ندارند و اختلافشان تنها در کمیت است. از این منظر، لذات عالی و لذات دانی صرفا از حیث شدت و ضعف با هم اختلاف دارند و نه چیز دیگر.  
 
   از نظر بنتام، هر عمل اخلاقی نوعی محاسبه و شناخت میزان تولید واحدهای لذت و دردی است که در پیامدهای آن عمل عاید فاعل یا کنندۀ آن می‌شود. 
 
   ولی مشکل‌ترین بخش نظریۀ بنتام، مسئلۀ "محاسبۀ لذت" است. او لذت‌گرایی را به عنوان یکی از مبانی سیاستگذاری حکومت‌ها توصیه می‌کند ولی اینکه چطور می‌توان فهمید که این سیاست خاص چقدر لذت تولید می‌کند، سوالی است که بنتام کوشید با طرح مولفه‌هایی جهت "محاسبۀ لذت" به آن پاسخ دهد. 
 
  او عناصری مثل شدت یا ضعف، پایداری یا زودگذری، بارآوری یا بی‌ثمری و البته شمول را در "محاسبۀ لذت" مهم می‌داند. عنصر شمول یا فراگیری، مشهورترین ملاک در میان ملاک‌های ارائه شده از سوی بنتام است.  
 
  مثلا بنتام می‌گوید هر قانونی که خوشی و لذت زیادی تامین کند، خوب و عادلانه است؛ اما اگر دایرۀ شمول قانون محدود باشد و فقط تعداد خاصی را شامل شود، یا منافع عدۀ معدودی را تامین کند، چنین قانونی بد، ستمگرانه و مردود است.  
 
  بنتام تاکید داشت قبل از انجام هر عملی، باید خوشی و لذت یا رنج و دردی که نتیجۀ آن عمل است، در نظر گرفته شود. فایده‌گرایی او بیش از عقاید سایر فایده‌گرایان، مبتنی بر مقاصد اجتماعی بود و تاثیر مثبت و مفیدی هم بر امر قانونگذاری در جوامع غربی بر جای گذاشت.  
 
  بنتام "نفع جامعه" را حاصل جمع منافع یکایک اعضای جامعه می‌دانست و معتقد بود وظیفۀ قانونگذار و مصلح اجتماعی آن است که با در نظر داشتن نفع شخصی به عنوان انگیزۀ عام انسان‌ها، روابط و مناسبات آن‌ها را در جامعه طوری تنظیم کند که هر کسی بتواند ضمن تامین نفع شخصی، برای اجتماع هم تامین‌کنندۀ "خوب" یا "خیر" باشد و از این طریق به جامعۀ خود نیز خیر برساند.
 
  جرمی بنتام قطعا یک فیلسوف اخلاق لیبرال بود. جان پلامناتز (1975-1912)، فیلسوف سیاسی، می‌گوید بنتام لیبرال است چون فلسفۀ اخلاقش چنین قاعده‌ای دارد:  
 
  «چنان عمل کن که به دیگران کمک کنی آنچه را که می‌خواهند بدست آورند و نه آنچه را که تو فکر می‌کنی برایشان خوب است؛ بر این اساس {بنتام} اجازه نمی‌دهد نوعی تصور وظیفه در برابر خدا یا برداشتی از سرشت بشری یا جامعۀ کامل را بهانه و دستاویزی برای واداشتن دیگران به اطاعت از ارادۀ خود قرار دهیم.»

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200