بدون شک هیچ کدام از ما هرگز دوست نداریم که از نزدیکان و دوستانمان دروغ بشنویم، اما اغلب وقتی افراد دروغ میگویند شرایطی را مقصر میدانند که بر اساس آن، خود را مجبور به دروغگویی میبینند. اینکه چه دلایلی بیرونی و درونی برای این مسئله وجود دارد چیزی است که میتواند ما را در پیدا کردن سرچشمههای این رفتار کمک کند.
به گزارش ایسنا، این مسئله که چرا دروغ میگوییم به انسان و فلسفه افعالی که انجام میدهد باز میگردد، تنها انسان است که درک خوب و بد را به صورت ذاتی دارد و این وجهی است که او را از دیگر موجودات متمایز میکند و باعث میشود که او یک موجود اخلاقی دانسته شود.
در افعال انسان گاهی لغزشهایی وجود دارد که باید دید منشاء آن به چه دلایلی باز میگردد. به نظر میآید دروغ گویی با متغیرهایی مثل اضطراب، افسردگی، اعتیاد، عدم اعتماد به نفس و... مرتبط است و افرادی که دروغ میگویند بیشتر دچار این شرایط به نسبت دیگر افراد میشوند. به همین منظور سراغ نورالدین محمودی، پژوهشگر تعلیم و تربیت و استادیار گروه فلسفه برای کودکان رفتیم تا در این باره گفتوگو کنیم، که در ادامه میخوانید:
عللی که برخی افراد دروغ میگویند موقعیتهایی است که در آن قرار میگیرند؛ مثلا میخواهند از یک سری عواقب بد به دور باشند و یا اینکه پاداشی دریافت کنند و توانایی دریافت آن پاداش را ندارند یا با دروغگویی میخواهند اعتماد به نفس خودشان را تقویت کنند و مورد تحسین دیگران قرار بگیرند. در برخی مواقع در شرایطی هستند که میخواهند ناامنی ایجاد کنند؛ اینها همه دلایلی است که بر پایه آن افراد ممکن است دروغ بگویند.
آموزش در خانواده و فرهنگسازی نقش قابل توجهی در این زمینه دارد که میتواند افراد را از این رفتار پر خطر که تبعات اجتماعی و روانی دارد، دور کند . در این زمینه کودکی فرد و حضور او در خانواده و بعدها مدرسه بسیار اهمیت دارد. شناخت الگوهای رفتاری و تقویت مفاهیم اخلاقی میتواند نگاه کودکان را به این موضوع تغییر دهد.
با توجه به تمدن ایرانی که در آن پرهیز از دروغ بسیار مورد تاکید بوده است و آموزههای دینی که منشا همه پلیدیها را دروغ میداند، چرا صداقت و دوری از دروغگویی کمتر خودش را در رفتارهای اجتماعی ما نشان داده است؟
ما آموختههای خود را معنا نکردهایم ملاصدرا میگوید هر وقتی که شما آگاهی پیدا میکنید، این آگاهی عین وجود شما میشود. وقتی ما به حقیقت صداقت راه پیدا میکنیم و به معنای آن پی میبریم بدون شک این آگاهی در افعال ما بروز خواهد کرد. این مسئله از خانواده و در مرحله بعد آموزش و پرورش نشات میگیرد افرادی که زندگی را معنادار میبینند و هدفمند زندگی میکنند متخلق به اخلاق هستند و قطعا راه حلهای درست را پی میگیرند.
در آموزههای ما دروغگویی همیشه امر مذموم و بدی بوده است این مسئله در اندیشه فیلسوفان مسلمان مثل فارابی و ابن سینا و ملاصدرا نیز مورد توجه قرار گرفته است. فارابی فیلسوفی فضیلت گرا است و در تربیت اخلاقی سراغ فضیلتها میرود به همین منظور معتقد است که باید موقعیتهایی ایجاد کنیم که تربیت اخلاقی در جامعه و خانواده صورت بگیرد .
خانواده و رفتار والدین در تربیت اخلاقی فرزندانشان بسیار موثر است هویت کودک برای نخستین بار در خانواده است شکل میگیرد. در این زمینه لازم است که در حوزه والدگری کار کنیم تا والدین در این زمینه آموزش ببینند و بدانند که چگونه در محیط خانواده با هم ارتباط برقرار کنند، چرا که رفتارهای آنها منشا الگو برای فرزندانشان میشود.
بله همین طور است. استرس ، ترس، احساس گناه اثرات روان تنی دروغگویی به حساب میآید به همین خاطر شخص دروغگو هم در معرض آسیبهای روانی و اجتماعی قرار دارد و ممکن است دیگران او را طرد کنند ، یا دیگر او را آدم امنی ندانند و به او اعتماد نداشته باشند این مسئله در دراز مدت در تجربه دوستی و معاشرتهای فرد تاثیر گذار خواهد بود.
بهتر است اینگونه بگوییم که در محیط خانواده نباید موقعیتی به وجود بیاید که کودک و نوجوان به دروغ گفتن روی آورند. از جمله دلایلی که منجر به دروغ گویی در خانواده میشود این است که؛ برخی از والدین حریم خصوصی فرزندان خود را رعایت نمیکنند و آنها در این زمینه ممکن است پنهان کاری کنند و در صورت اصرار والدین و پرسش آنها دروغ بگویند .
مورد دیگر والدینی که توقعات زیادی از فرزندانشان دارند؛ مثلا در خصوص تکالیف مدرسه، نمرات تحصیلی ، انجام وظایف محوله و... در این نمونهها اگر کودک دروغ میگوید نشانههایی مبنی بر وجود عوامل استرس زا مهمی در زندگی او وجود دارد. والدینی که در دوران کودکی خود خواستههای داشتند که به آنها نتوانستهاند برسند و همین امر موجب شده است که از کارهایی که در دوران کودکی از انجام دادن آن ناتوان بودند حالا از کودکان خود انتظار دارند این پیشرفت را داشته باشند و چون کودکان نمیتوانند خواسته والدین خود را به جا بیاورند و از طرفی نمیخواهند آنها را ناراحت کنند مجبور می شوند دروغ بگویند.
والدین اقتدارگرا که در همه زمینهها میخواهند تعیین کننده باشند و کودک و نوجوان بر اساس احساس ناامنی که از راستگویی در خانواده میکنند، در این موقعیت میترسند و میخواهند خودشان را از عواقب بد دور کنند.
فضای خانوادگی رقابت جویانه که بر اساس آن کودک نیاز به دیده شدن دارد و شاید توانایی های لازم را برای دیده شدن هم نداشته باشد و در همین راستا به دروغ گویی دچار میشود. کودکانی که مشکل اعتماد به نفس دارند با دروغ گفتن ضعفهای خود را میپوشانند و سعی میکنند خاصتر و با استعدادتر به نظر برسند تا عزت نفس آنها افزایش پیدا کند. جلب توجه اطرافیان موضوع بسیار مهمی برای کودکان است و امکان دارد برای دریافت تایید و جلب توجه، اقدام به هر کاری کنند.
فضای خانواده باید امن باشد که فرزندان بتوانند با والدین خود احساس دوستی کنند و لازم نباشد از ترس به آن ها دروغ بگویند. والدینی که شخصیت بازپرس دارند فرزندانشان از ترس تحقیر شدن و یا امری خلاف نظر والدین گفتن، ممکن است دروغ بگویند.
آنها گمان میکنند که توسط والدین خود بازجویی میشوند .اطمینان حاصل کنید که کودک میداند همواره میتواند با شما در مورد هر مسئلهای صحبت کند و احساس راحتی داشته باشد. اگر کودک دروغ بگوید، تنبیه سختگیرانه ممکن است موجب افزایش رفتار دروغگویی و حتی از دست دادن اعتماد کودک به شما شود.
اگر کودک و یا نوجوان شما دروغ گفت با او در خصوص آن موضوع صحبت کنید، به او آرامش بدهید و بگویید که به او اعتماد دارید و آن امنیت را به او برگردانید. از فرزند خود بپرسید که چه مشکلی وجود دارد، به او اطمینان بدهید که حمایتهای لازم را انجام خواهید داد و با کمک هم این مشکل را حل خواهید کرد.