عصر ایران؛ مهرداد خدیر- حضور رییس جمهور در دانشگاه به مناسبت 16 آذر برای گفتوگو با دانشجویان و انتخاب دانشگاهی در اندازه و آوازۀ «صنعتی شریف» رفتاری نبود که قابل پیشبینی نباشد.
رییس جمهور پزشکیان در دانشگاه صنعتی شریف به مناسبت 16 آذر روز دانشجو
چرا که در جوانی و دههٔ 50 خود مسعود پزشکیان دانشجویی فعال بوده و در دهۀ 60 هم به استادی رسیده، در دهۀ 70 رییس دانشگاه هم شده، در دهۀ 80 وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی در موفقترین دولت بعد از انقلاب (۸۰ تا ۸۴) و باز طبعا به اقتضای دانشگاههای علوم پزشکی (که از وزارت علوم منتزع و به وزارت بهداشت منضم شدند) با دانشجویان سر کار داشته و در ایام انتخابات ریاست جمهوری هم بیش از نامزدهای دیگر از علم و روشهای علمی گفته است.
به لحاظ سیاسی هم وزیر دولتی بوده که رییس آن (سید محمد خاتمی) سنت حضور در مراسم روز دانشجو به قصد پاسخگویی را احیا کرد و گرنه سلف او (هاشمی رفسنجانی) ترجیح میداد به جای 16 آذر در روز 27 آذر به عنوان روز وحدت روحانی و دانشجو به دانشکده الهیات برود و در مراسم رسمی شرکت کند و به جای پاسخ به پرسشهای دانشجویان از دکتر مفتح و پیوند طلبه و دانشجو بگوید.
این سطور هنگامی نوشته شده که نطق رییس جمهوری در دانشگاه شریف هنوز تمام نشده (پیش از ظهر شنبه 17 آذر1403) اما یک جمله که در آغاز و در انتقاد گفته بهانۀ این نوشته است: «دانشجویان ما آن طور که باید به جنایات غزه اعتراض نکردند».
تظاهرات اعتراضی در دانشگاههای آمریکا در حمایت از غزه در بهار امسال
این سخن درست است و واقعیت دارد اما همهٔ واقعیت نیست و از رییس جمهوری که در رویْکرد و ادبیات با رقیبان اصولگرا و سلف مرحوم خود کاملا متفاوت است انتظار میرفت و میرود به بیان واقعیت بسنده نکند و تمام واقعیت را بگوید. آمریکاییها در دادگاه از شاهدان میخواهند اولا واقعیت را بگویند، ثانیا جز واقعیت را نگویند و ثالثا تمام واقعیت را بگویند. پزشکیان هم اگرچه واقعیت را گفته و جز واقعیت را هم نگفته اما تمام واقعیت را نگفته است و این بخش آخر خالی از اشکال نیست.
(در توضیح این سه مثالی میتواند کمک کند: تصور کنیم در خیابان شاهد فحاشی مسافر تاکسی به راننده بودهایم و این که دیده مسافر چگونه در را با شدت کوفته و ناسزایی درشت گفته و راننده در پی آن خشمگین و بعد با او درگیر شده و در این میان پای مسافر لغزیده و به جوی افتاده و دچار ضربه مغزی شده است. حالا اگر بگوییم "مسافر به خاطر درگیری با راننده به جوی افتاد" واقعیت را گفتهایم و اگر بگوییم "در پی ضربهٔ مشت به جوی افتاده" و نگوییم لغزید جز واقعیت را هم گفتهایم اما اگر نگوییم منازعه را در واقع مسافر با پرخاش و ناسزا شروع کرد تمام واقعیت را نگفتهایم.)
بله. دانشجویان ایرانی آن طور که باید و مانند دانشگاههای دنیا به جنایات غزه اعتراض نکردند. این واقعیتی است که از زبان آقای رییس جمهور بیان شد. جز واقعیت را هم نگفت اما تمام واقعیت نیست. محدود به دانشگاه ها هم نیست و مشخص نیست چرا دکتر پزشکیان به دانشگاه گیر داده در حالی که شاهد تظاهراتی مانند پاریس و استانول در تهران نبودیم و همان پارسال درست در 16 آذر 1402 به این پرسش پرداختم که: چرا در تهران برای غزه تظاهراتی به وسعت استانبول و پاریس برپا نشده و دلایلی آوردم و قضیه را فراتر از دانشگاه ها بررسیدم چون هنوز نه دانشگاه های آمریکا به اعتراض برخاسته بودند و نه هنوز دانشگاه های ما از زخم 1401 التیام یافته بودند.
برای این که بدانیم وببینیم تمام واقعیت چیست این نکات میتواند یاریگر باشد:
۱. در دیگر کشورها حجم تبلیغات علیه اسراییل و به سود فلسطین به اشباع و تکرار نرسیده و ناگهان با این پدیده رو به رو شدند. در ایران اما نسل امروز دانشجو از روزی که چشم باز کرده در مدرسه و خیابان و تلویزیون از فلسطین و غزه شنیده و اشباع شده است.
۲. در دیگر کشورها خود حکومت در حال محکوم کردن نیست و چه بسا حمایت و حتی تسلیح هم میکند. بنا بر این اعتراض آنان در واقع متوجه حکومت حامی یا ساکت هم هست. در ایران خوش بختانه جمهوری اسلامی چنان که همه می دانند مقابل اسراییل است و اعتراض با هدف اعتراض به حکومت وجهی ندارد.
۳. دانشجویان دانشگاههای بزرگ دنیا بیشتر بر جنبه انسانی قضیه تأکید دارند و اینجا وجه ایدیولوژیک میچربد. آنقدر ایدیولوژی در همه شئون زندگی ایرانیان رخنه و رسوخ کرده که وجوه دیگر به حاشیه رانده شده و از این رو دانشجویان شاید تصور کنند اگر بخواهند از آرمان فلسطین دفاع کنند انگار از نگاه ایدیولوژیک دفاع میکنند و ترجیح میدهند کنار بکشند.
۴. در اینکه همه مخالف کشتار غیر نظامیان هستند تردیدی نیست و کیست که از این صحنهها دل چرکین نشود اما اگر دانشجویانی میخواستند از حماس هم انتقاد کنند آیا اجازه داشتند یا سر و کارشان به کمیته انضباطی میافتاد؟ در انگلستان و فرانسه و آمریکا دانشجویان چنین نگرانییی نداشتند.
۵. دانشجویانی هم به این دلیل اعتراض نکردند که معتقدند اگر اعتراض حق آنان است چرا در ۱۴۰۱ تاوان سنگین پرداختند و اگر دولت قبل کنار نرفته و دولت جدید نیامده بود ۱۵۰ دانشجو همچنان در تعلیق بودند. نمیشود که موضوع اعتراض را دیگران تعیین یا تأیید کنند.
۶. دانشجویان به لحاظ سیاسی چند پارهاند. از اصولگرا و سهمیهای تا هوادار اصلاحات تا مخالف و بیاعتقاد و بیتفاوت. چون حمایت از غزه و فلسطین منوپل گروه اول شده دیگران احتمالا تصور میکنند چنانچه در این زمینه همداستانی کنند دوستانشان تصور کنند به اردوگاه آنان تعلق دارند و همان گونه که آنها در تجمع احتمالی اعتراض به قانون حجاب اجباری شرکت نمیکنند اینها هم در تظاهرات علیه اسراییل حاضر نمیشوند.
البته نقش شبکههای اجتماعی را هم نباید نادیده انگاشت و دیدیم که وقتی الهه محمدی خبرنگار پارسال زندانی جایزه خود را به روزنامه نگاران فلسطینی اهدا کرد همان ها که از مهر ۱۴۰۱ تا دی ۱۴۰۲ که زندانی بود برای او هورا میکشیدند بر روزنامه نگار ایرانی تاختند!
با این اوصاف اگر آقای رییس جمهور میخواست تمام واقعیت را بگوید باید اشاره میکرد وقتی حق اعتراض تنها برای موضوعات خاص و رسمی به رسمیت شناخته شود و شورایی با بودجه متولی ساماندهی این امور باشد و دانشجو به اعتراض نکردن و سر خود را به زیر انداختن توصیه شود طبیعی است که به جنایات غزه هم بیاعتنایی یا کماعتنایی کند اگرچه طبیعی نیست چون در آنجا واقعا دارند آدم میکشند.
7. دانشجوی دکتری در بهترین دانشگاه آمریکا ماهانه 2000 دلار کمک هزینه دریافت می کند. عددی که برای گذران زندگی دانشجویی و البته نه در رفاه کافی است تا شغلی پیدا کند. اینجا دانشجو هزار مشغله فکری دیگر هم دارد. حالا از او بپرسیم چرا مثل تظاهرات بعد از نماز جمعه تظاهرات نمیکنی؟
جدای آنها آیا دانشجویان حق داشتند جدای اعتراض راهکار هم بدهند یا باید عین ادبیات رسمی را تکرار کنند.چون پارسال که مطلع ترین روزنامه نگار ایرانی در حوزه مسایل فلسطین و اسراییل پیشنهاد داد کنترل نوار غزه را به دولت خود گردان بسپارند بر او تاختند که می خواهد جلوی نابودی اسراییل را بگیرد. در واقع بیشتر دنبال هم آوایی و تأییدند و روح معارض دانشجویی می پندارد در این فقره هم اگر سکوت کند چون هم آوایی نکرده اعتراض کرده اند که البته درست نیست و دو قصه جداست.
بی اعتقاد ها و ضد انقلاب بودن به خودشون مربوطه اما متاسفانه بی اعتقادها..انسانیت و شرف و وجدان را هم به باد دادند
برای ما قیمت دلار مهم است نه هیچ چیزی در هیچ جای دنیا