نبوکدنصر یا آنطور که نامش در منابع عربی ذکر شده، بختالنصر، یک پادشاه جنگجو بود. به گفته لوئیز پرایک، «او بزرگترین رهبر نظامی امپراتوری بابل نو بود.» او از سال ۶۰۵ تا ۵۶۲ پیش از میلاد حکومت کرد و جدا از اینکه یک جنگجو بود، در بازسازی بابل و رواج آیین چندخدایی بابلی نیز تاثیری فوقالعاده داشت.
به گزارش فرادید، معنای نام نبوکدنصر این است: Nabu (نامی برگرفته از نام خدایان)، nasaru (محافظت کردن از) و kadurri (بزرگترین پسر) یعنی «نابو از بزرگترین پسر من محافظت میکند.» در واقع با این نام، پدرش نابوپولاسار از خدایان خود خواستار محافظت از پسرش شده بود.
پادشاه نبوکدنصر در حال محاصره اورشلیم، اثر فرانس پوربوس، ۱۸۸۰
نبوغ نظامی نبوکدنصر او را میان پادشاهان در رتبه بالایی قرار داده بود. نبوکدنصر در مقام ولیعهد به همراه پدرش در کوههای شمال آشور فرماندهی لشکری را بر عهده داشت. او همچنین در مقام فرمانده ارتش به جای پدرش خدمت کرد و ارتش مصر را شکست داد و کنترل سوریه را به دست آورد. در مجموع، او نقش مهمی در آزادسازی خود بابل داشت.
در سنین جوانی، پتانسیل او آشکار بود و تعصب او برای فتح ملتها و گسترش سلطه بابلیها از طریق فتوحات نظامیاش شناخته شد. نبوکدنصر پس از مرگ پدرش، در آگوست ۶۰۵، به پادشاهی رسید و پس از آن، به فتح ملتها و تثبیت اقتدارش ادامه داد.
سوزاندن اورشلیم توسط ارتش نبوکدنصر، اثر خوان د لا کورته، ۲۰۱۳
نبوکدنصر آشور، مصر و فلسطین را فتح کرد؛ اما مشهورترین فتح او اورشلیم است که در کتاب مقدس عبری نیز ثبت شده است. او اورشلیم را ویران و یهودیان را ناچار به تبعید و بردگی کرد.
گزارش شده که تخریب شهرها توسط نبوکدنصر به قدری شدید بود و آتشسوزیها به قدری داغ بود که ساختمانهای سنگآهکی به آهک تبدیل شدند.
در طول دوران پادشاهی نبوکدنصر، بابلیها بر سرزمینهای وسیعی سلطه یافتند و آن را فرمانبردار خود ساختند. مناطقی مانند فلسطین به ایالتهای فرعی تبدیل شدند که پادشاهان آنها تابع نبوکدنصر بودند و به او گزارش میدادند و برای او حکومت میکردند.
پانلی با تصویر شیری در حال راه رفتن، دوره بابلی نو
اگرچه نبوکدنصر مرد نظامی قدرتمندی بود، اما بر ابتکارات ملتسازی نیز تمرکز داشت. خارج از دیوارهای بابل وحشیگری وجود داشت، اما بابل با مدیریت پادشاه نبوکدنصر صلح و توسعه را تجربه میکرد.
نبوکدنصر هنر و معماری را ترویج کرد. دیوارهای معروف و غیرقابلنفوذ بابلی با ارتفاع چهل فوت گواه اذهان درخشان معمارانه به رهبری او در آن دوران هستند. به گفته هرودوت مورخ یونانی، دیوارهای بابل به قدری ضخیم بودند که بابلیها میتوانستند روی آنها مسابقه ارابهسواری برگزار کنند.
بابل خانه باغهای معلق نیز بود که یکی از عجایب هفتگانه جهان باستان به شمار میآمد. مورخ یونانی، دیودوروس سیکولوس از باغهای معلق بسیار نوشته است. او خاطرنشان کرده که تراسهای آن مانند یک تئاتر باستانی به سمت بالا شیب داشتند و ارتفاع آنها به ۲۰ متر میرسید. آنها را روی ستونها ساخته و با نی و آجر پوشانده بودند. این باغها یک شگفتی خیرهکنندۀ معماری به حساب میآمدند.
باغهای معلق بابل، تصویرسازی قرن نوزدهم
تحت فرمانروایی استادانه نبوکدنصر، بابل به یکی از باشکوهترین شهرهای جهان باستان تبدیل شد، زیرا پادشاه شروع به ساخت برخی از باشکوهترین ساختمانها و باغهای جهان کرد. دروازه ایشتار که هشتمین دروازه ورودی به داخل شهر بود، سال ۵۷۵ پیش از میلاد به دستور پادشاه نبوکدنصر ساخته شد.
این دروازه از آجرهای لعابدار نفیس و زینتشده با لاجورد ساخته شده بود. اینها به دروازه درخشش خاصی بخشیده بودند. پادشاه نبوکدنصر دروازه ایشتار را به عنوان یک مانور دفاعی و سیاسی ساخته بود. نام این دروازه برگرفته از ایشتار (Ishtar) الهه عشق و جنگ بود. ایشتار با قدرت سیاسی نیز مرتبط بود و با نبوکدنصر که فاتح سرسخت جهان بود، مطابقت داشت.
دروازهها نماد ثروت و قدرت عظیم بابل بودند، اما برای دین بابلی نیز اهمیت داشتند، از این رو از خدایان و الهههای بینالنهرین به عنوان تزئیناتی هم در قالب انسان و هم در قالب حیوان استفاده شد.
به گفته کتاب مقدس عبری، پادشاه نبوکدنصر اعتقادات آیینی قوی داشت. در کتاب دانیال از عهد عتیق آمده که پادشاه نبوکدنصر جادوگران، افسونگران، ساحران و فالگیرانی داشت که برای او کار میکردند.
این افراد در هنرهای طبیعی و فراطبیعی مهارت داشتند، بنابراین پادشاه نبوکدنصر از این مردان مشاوره میگرفت. او معتقد بود خدایان میتوانند به او در حکومت کردن کمک کنند. با این حال، یک مرد تبعیدی از عبرانیان به نام دانیال از همه جادوگران پادشاه برتر بود.
طبق نوشتۀ کتاب مقدس، دانیال تأثیر زیادی بر اعتقادات مذهبی پادشاه نبوکدنصر داشت. در یک مورد از روایتهای کتاب مقدس عبری،، نبوکدنصر از جادوگران میخواهد تفسیر خوابی که او دیده بود را بگویند. اما هیچیک از آنها نتوانستند خواسته پادشاه را اجابت کنند، جز دانیال که به پادشاه توضیح داد فقط خدای او میتواند این کار را انجام دهد. دانیال هم خواب پادشاه را تعریف میکند (بدون اینکه آن را شنیده باشد) و هم تعبیر خواب را به او میگوید.
دانیال خواب نبوکدنصر را تعبیر میکند، اثر فرانز وان هاسلاب جوان، ۱۸۸۳-۱۸۱۵
به گفته کتاب مقدس، نبوکدنصر بیش از سایر پادشاهان بتپرست باستان، خدا را در عالم خواب میدید. او حتی رسولان (فرشتگان خدا) را میدید و سلطنت او مملو از رؤیاها و نمایشهای قدرتهای معجزهآسای خدا بود.
یک نمونه از این رویاها زمانی اتفاق افتاد که نبوکدنصر مقام خودش را با مقام خدایی یکسان دانست. در این زمان صدایی از بالا در رویا با او سخن میگوید و سرنوشت او را به او گوشزد میکند:
نبوکدنصر در حال بازیابی دوباره عقل خود، اثر رابرت بلیت، ۱۷۵۰-۱۷۸۴
«ای نبوکدنصر پادشاه، این است حکمی که بر تو صادر شده: قدرت سلطنتی تو از تو گرفته شده است. تو از مردم رانده خواهی شد و با حیوانات وحشی زندگی خواهی کرد، تو مانند گاو علف خواهی خورد. هفت زمان برای تو میگذرد تا تصدیق کنی حق تعالی بر همه پادشاهیهای روی زمین حاکم است و آنها را به هر بخواهد میدهد.» دانیال ۴:۳۱-۳۲
طبق روایت کتاب مقدس، نبوکدنصر پس از این دچار جنون شد و هفت سال مانند حیوان زیست.
این مواجهه یا تجربه همانی بود که تأثیر عمیقی بر او گذاشت و او خدای یکتا را بالاترین خدا دانست. در کتاب مقدس، او به ملل و مردم هر زبانی در سراسر زمین مینویسد:
«خوشحالم از اینکه از نشانهها و شگفتیهای معجزهآسایی که خداوند متعال به من نشان داد برای شما بگویم. چه بزرگ است آیات او، چه عظیم است عجایب او! پادشاهی او یک پادشاهی ابدی است. سلطه او نسل به نسل پابرجاست.» دانیال ۴:۲-۳
نبوکدنصر، اثر مهدی داوود، ۲۰۱۵
قدرت سلطنتی نبوکدنصر به حدی بود که در کتاب مقدس حتی بهشت نیز به عظمت او اذعان دارد. نبوکدنصر خواب یک درخت را میبیند و میآموزد درخت نماد خودش است. تعبیر این رویا این بود که عظمت و قدرت نبوکدنصر به قدری زیاد شده بود که به آسمان رسیده بود.
پادشاه نبوکدنصر، اثر ژان ویکتور آدام، ۱۸۵۰
طبق روایت کتاب مقدس، خدای آسمان به پادشاه نبوکدنصر قدرت حاکمیت بر انسانها و حیوانات را داد.
«اعلیحضرت، شما شاه شاهان هستید. خدای آسمان به شما فرمانروایی و قدرت و عظمت و جلال داده است. او همه انسانها و حیوانات صحرا و پرندگان آسمان را در دستان شما قرار داده است. آنها هر کجا که باشند، این خواست خدای متعال است که شما فرمانروای آنها باشید.» دانیال ۲:۳۷-۳۸