عصر ایران ؛ نهال موسوی -در دو روز گذشته اتفاق جالب توجهی که رخ داد این بود که عادل فردوسی پور بعد از 2064 روز دوری دوباره فوتبال گزارش کرد و بسیاری از طرفدران این بازی بار دیگر صدای او را به عنوان گزارشگر 2 بازی لیگ قهرمانان اروپا به صورت زنده شنیدند.
فردوسی پور همان ابتدا شروع گزارش بازی رئال مادرید و میلان با چند جمله ساده انگار کدهایی که لازم بود را به مخاطبانش داد، او سلام کرد به مردم صبور ایران و همچنین گفت بعد از 2064 روز صدای من رو از ایران میشنوید که طبیعتا اشاره به این زمان طولانی دور بودن او از گزارش فوتبال دارد و بسیار صریح گفت مهاجرت نکرد و ماند.
البته باید اشاره کرد که گزارش دو بازی رئال مادرید و میلان در سهشنبه شب و آرسنال و اینتر در چهارشنبه شب از تلویزیون یا صداوسیما پخش نشد بلکه این اتفاق از طریق 2 سکوی اینترنتی فوتبال 360 و آپارات اسپورت رقم خورد.
دیگر تکلیف همه مشخص شد و معلوم است که فردوسیپور برای گزارش فوتبال هم به تلویزیون برنمیگردد و راه دیگری را برای این اتفاق پیدا کرده است که اتفاقا با توجه به شرایط امروز جهان و کاهش مخاطبان تلویزیونی و افزایش کاربران اینترنتی باز یکی از آن اقدامات هوشمندانه و به روز عادل فردوسی پور است.
گذشته از این، اتفاقات فردوسیپور و تلویزیون چند وجه مختلف دارد که در این نوشتار فقط بر جنبه گزارشگری او میپردازیم والا حرف دربازه برنامه سازی او در تلویزیون و اتفاقات رخ داده بسیار است و به کرات هم گفته شده است.
درباره گزارش این دو بازی باید گفت که شنیدن صدا و لحن فردوسیپور جدای از احساس نوستالژی و خاطره انگیز بودن آن، بار دیگر نشان داد که او تا چه اندازه هم بر فوتبال تسلط دارد و هم به قول معروف «این کار تو خونشه».
فردوسی پور از همان ابتدا شروع به گزارش فوتبال در تلویزیون سبک و لحن خاص خود را داشت و با مطالعه و تحقیق در فوتبالهای خارجی اساسا مقوله گزارشگری فوتبال در ایران را به یک مرحله جدید سوق داد. بسیاری از تکیه کلامها و تک جملههایی به کار برد که بخشی از فرهنگ عامه مردم شد و در بسیاری از مواقع در زندگی روزمره هم شنیده شد.
اتفاقا در این 2064 روز دوری او از گزارشگری فوتبال بود که فهمیدیم جایگاه او در این حرفه کجاست و فاصله او با همکارانش در این زمینه تا چه اندازه است و البته که باز گزارش همین دو بازی اخیر نشان داد که واقعا هیچ رقیبی در این ورطه برای او وجود ندارد و بعد از 5 سال و 8 ماه همچنان یکه تاز این ساحه است.
شاید مهمترین نکته گزارش فردوسیپور در این دو بازی اخیر این بود که یادمان انداخت که سکوت گزارشگر بسیار حیاتی است و باید لحظاتی از بازی که اصلا مهم نیست او هم سکوت کند تا مخاطب برای لحظاتی فرصت آرام شدن پیدا کند.
دلیل اصلی این قضیه هم این است که اگرچه فردوسی پور دانش و سواد بسیار زیادی در زمینه فوتبال دارد اما با دل و جانش گزارش میکند و بر اساس آنچه که ضرورت داشته باشد حرف میزند. نمیخواهد سواد به رخ بکشد یا به شکلی کاذب و بیجهت هیجان افزایی کند. (لحظاتی از پشت صحنه نخستین گزارش عادل فردوسی پور پس از سالها)
برای نمونه چند گزارشگر فوتبال وجود دارند که هیچ فرقی ندارد توپ در وسط زمین باشد یا در محوطه شش قدم، آنها با همان تب و تاب و صدای هیجانزده بازی را گزارش میکنند که تیمی در حال موقعیت گل زدن است. در تمام طول بازی در حال حرف زدن یا خواندن و اشاره به آمار و ارقام عجیب و غریب درباره همه چیز هستند. از مدیر فلان باشگاه و مذاکراتش گرفته تا قهر دو بازیکن در هنگام تمرین و ...
این که به نکات حاشیهای یا جالب توجه در زمان یک بازی فوتبال اشاره شود بسیار هم خوب است ولی نه این که استراتژی گزارش فوتبالت بر این باشد که لیست بلند بالایی از این مسائل داشته باشی و هر وقت فرصتی گیر آوردی آنها را بیان کنی.
در زمینه اموری چون گزارش فوتبال اگر به سمت مکانیکی سازی رفتی قطعا شکست میخوری چون مخاطب هم هم اندازه گزارشگر درگیر بازی است و اگر برای مثال ببیند توپ در وسط زمین است و آرام پاس داده میشود ولی بشنود که گزارشگر با هیجان و صدای بلند آنرا گزارش میکند در درون خود متوجه این تناقض شده و مخاطب را پس میزند، حتی شاید ترجیح دهد که بازی را بدون صدای گزارشگر و یا از طریق کانالهای غیر فارسی زبان ببیند.
در ارتباط با مقولههایی که با مخاطب سر و کار داریم حال در زمینه هنر و ورزش باشد یا رسانه و ... همیشه کسی برنده است که صادق باشد و نخواهد به شکلی جعلی اتفاقی را جلوه دهد، دلیل موفقیت فردوسیپور هم در زمینه گزارش فوتبال رعایت همین نکته است، او صادقانه گزارش میکند.
از،زمانی که عادل رفته من هیچ فوتبالی را با صدا ندیدم
واقعا استادی به تمام معناست
خیلی از سر تلویزیون ایران زیادی بود
خلائق هر چه لایق
داشتن عادل لیاقت میخواد
من دانشگاهی هستم قبلا دوشنبه شبها زمان برنامه نود در استادسرای دانشگاه از استادی که مفسر و مدرس قرآن بود تا اونی که فیزیک و استاتیک وووو تدریس میکردند رو پای تلویزیون میخ خوب میکرد به چشم خودم میدیدم که چه فضای دلنشینی درست شده بود و عشق و علاقه وافری بین فوتبال دوستان ایجاد شده بود