عصر ایران؛ مریم طرزی - کلمات مهم هستند. هر کلمه بار معنایی خاصی دارد. دقت در انتخاب کلمه مناسب برای رساندن معنا به ویژه در رسانه ها حائز اهمیت است. رسانه ها باید که در جایگاه منبع اطلاع رسانی و آگاهی بخشی، در هر حوزه ای که فعالیت می کنند، کلمات و ادبیات صحیح آن را به کار گیرند. اخبار و گزارش های رسانه ای در حوزه سلامت و بهداشت روان، بنا بر کلمات و ادبیاتی که برای اطلاع رسانی به کار می برند، در حوزه سلامت روان بسیار تاثیرگزارند.
امروزه اطلاعات بسیار زیادی در عرصه عمومی در مورد عوامل مرتبط با سلامت روان وجود دارد. به عنوان مثال، بسیاری از سلبریتی ها، به شیوه ای آشکار و عادی، در مورد برخی از اختلالات روانی که ممکن است به آن مبتلا باشند، سخن می گویند.
رسانه ها هم به دنبال آشکار ساختن واقعیت های خاصی هستند که تاکنون به سکوت واگذار شده اند یا به دلیل بدانگاری صحبت در مورد آن خیلی جایز نبوده است.
با این حال، اگرچه این حرکت ضروری و امیدوارانه است، اما یک نکته ظریف باقی می ماند. این واقعیتی است که نحوه ارائه اخبار در رسانه ها مهم است. کلمات می توانند کمک کنند یا آسیب بزنند. اخیراً به وفور شاهد بوده ایم که چگونه برخی رسانهها -عمدا یا ناخواسته- بر روند حس گرایی دامن زده اند.
حس گرایی نوعی تاکتیک در تحریریه روزنامه ها و رسانه هاست؛ رویدادها و موضوعات در روایت های خبری به گونه ای انتخاب و بیان میشوند که بیشترین تعداد خوانندگان و بینندگان را برانگیزند. این سبک از گزارشهای خبری به جای بیطرفی، برداشتهای مغرضانه یا احساسی از رویدادها را تشویق میکنند و ممکن است باعث دستکاری در حقیقت یک روایت و خبر شوند.
یکی از تمایلات رایج رسانه ای این است که رویدادهای غم انگیز یا خشونت آمیز را با اختلالات روانی مرتبط کنیم. به عنوان مثال، برخی رسانه ها چنین گزارش می دهند : "مهاجم، اسکیزوفرنی بود" یا "زن جوانی که خودکشی کرد، افسرده بود".
بسیاری از این اصطلاحات و عبارات اغلب بر اساس اطلاعاتی تأیید نشده منتشر می شوند و اولین کسانی که از این دست گزارش ها آسیب می بینند، افرادی هستند که گرفتار برخی از این دست مشکلات سلامت روانی اند و در مرحله درمان و معالجه به سر می برند.
برخی رسانه ها در نحوه ارائه اطلاعات، برچسب زدن " انگ زدن" و ناچیز جلوه دادن و تحقیر کردن را تقویت می کنند
مردم اخبار را به صورت روزانه می خوانند و اینکه چگونه برخی عوامل و مولفه ها بر سلامت روان شان تاثیر می گذارد، خود تعیین می کند که این اخبار بیشتر جنبه آگاهی بخشی و اطلاع رسانی دارند یا برعکس سلامت روان فرد را هدف قرار داده اند.
رسانه های اطلاعاتی و ارتباطی - اعم از روزنامه ها، صدا و سیما، شبکه های اجتماعی و هر رسانه دیگری که اطلاعات را منتشر و ارتباط را تسهیل و تسریع کند- قدرت زیادی دارند.
فراخور همین قدرت مسئولیت سنگینی بر دوش رسانه هاست. بنابراین، سرفصلهایی که تولید میکنند و نحوه ارائه اطلاعات، سرنخهای اجتماعی خاصی را در مورد چگونگی درک ما از گروههای خاصی از مردم نشان میدهد. شایع ترین اتفاق، مرتبط ساختن بزهکاری با اختلالات روانی است.
به علاوه، بخشی از جمعیت ما که به ویژه در برابر اطلاعاتی که روزانه دریافت می کند آسیب پذیر هستند، جوانان ما هستند. به عنوان مثال، هیچ کس نمی تواند انکار کند که تعداد کودکان و نوجوانانی که در سال های اخیر خودکشی کرده اند افزایش یافته است.
بدیهی است که رسانه ها باید این واقعیت را گزارش کنند. گفته می شود، آنها باید کلمات خود را با دقت انتخاب کنند تا از احساساتی شدن جلوگیری کنند. در واقع، آنها باید از اثر بسیار مورد نیاز پاپاگنو استفاده کنند، که پیشگیری از خودکشی را ترویج می کند.
اثر پاپاگنو یا پاپاژنو تأثیری است که رسانه های جمعی می توانند با ارائه گزینه هایی غیراز خودکشی در برابر بحران ها داشته باشند.همانطور که خودکشی قابل ترویج است، تلاش برای جلوگیری از آن را نیز میتوان در جامعه گسترش داد. اثر پاپاگنو به تأثیر رسانه در پیشگیری و یا کاهش موارد خودکشی می پردازد.
نمی توان منکر این شد که رسانه ها اغلب برخی رویدادهای مربوط به سلامت روان را به صورت واقعیت های استثنائی روایت می کنند. بنا بر گزارش های سازمان بهداشت جهانی از هر 4 نفر یک نفر در دنیا به مشکلات سلامت روانی دچار است.بنابراین بسیار اهمیت دارد در این زمینه اطلاع رسانی شود و اخبار و رویدادهای مرتبط گزارش داده و منتشر شوند.
ما برآنیم تا دستورالعمل هایی را بررسی کنیم که قوانین اخلاقی ِ حرفه روزنامه نگاری، وزارتخانه های مرتبط با امور اجتماعی دولت ها و سازمان جهانی بهداشت را تنظیم و تعیین می کنند:
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی بیشترین انگ را در جامعه خورده اند. با گذشت زمان، تصویری به شدت منفی، تهدیدآمیز و حتی خشن از آنها ارائه شده است.
عباراتی مانند بیمار روانی، اختلال روانی، دیوانه، اسکیزوفرنی، یا روان پریشی نام های تخصصی یک نوع اختلال روانی اند؛ و این پتانسیل را دارند به صورت انگ یا برچسب کسی را رد صلاحیت کنند. در واقع، تصویری که از شرایط سلامت روان ارائه میشود معمولاً آزاردهنده است. در نتیجه، جامعه با تصوری کاملاً تحریف شده از این شرایط مواجه می شود.
در واقع، توصیه میشود که رسانهها از واژه مشکلات سلامت روان در مقابل بیماری روانی یا اختلالات روحی روانی استفاده کنند. آنها باید از این اصطلاح استفاده کنند تا از تشخیص عجولانه جلوگیری کنند. علاوه بر این، آنها باید از اثبات هرگونه شرایط روحی خاص در افراد خودداری کنند. به عنوان مثال، هرگز در گزارش های شان به ویژه بدون تایید متخصصان به فرد صفت یا بهتر است بگوییم انگ ِ افسرده، بی اشتها، اسکیزوفرنی، دوقطبی، روان پریشی و غیره نزنند.
پرواضح است که در عصر کلیک به سر می بریم و رقابت سخت تنگاتنگ است. آسان ترین راه برای جذب مخاطب توسل جستن به تیترهای هشداردهنده است. تیترهایی که بازارشان خیلی داغ است و مشتری بالایی دارند.
اما در رسالت رسانه چنین نیامده است که سلامت روان مخاطب قربانی جذب مخاطب شود. کلیک بالا با هزینه سلامت روان از اخلاق رسانه به دور است.
چه بهتر که برای درج اطلاعاتی در این مورد از متن استفاده کنیم تا از تیترها و زیرتیترهای هشداردهنده.
اغلب اخبار مربوط به گروههای خاص مبتلا به مشکلات سلامت روان با تصاویری غمانگیز، تاریک و اسفبار همراه است. در این تصاویر شاهد افرادی هستیم که سردرگریبان، منفعل یا تنها هستند و در محیط های متروک به سر می برند.
بدیهی است که ما انتظار نداریم تصاویر مربوط به اخبار و گزارش های آنان سرشار از شادی باشد؛ اما دستکم انتظار می رود تصاویر واقعی تر و معمولی تر باشند. بالاخره فرد مبتلا به افسردگی هنوز سر کار می رود، مشغول زندگی است، روابط خودش را دارد؛ و بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی که تحت درمان قرار می گیرند می توانند زندگی خوب و کاملی داشته باشند.
افرادی با تصاویری غمناک و سیاه صرفاً چیزی است که رسانه ها عمدتا هم به دلیل ناآگاهی و با هدف جذب مخاطب برمی گزینند.
رسانه ها باید در مورد سلامت روان به گونه ای گزارش دهند که با مقررات پزشکی و پروتکل های اخلاقی روزنامه نگاری مطابقت داشته باشد. با این حال، این تمایل وجود دارد که اعمال خشونت آمیز را با اختلالات روانی مختلف مرتبط کنند. تحقیقات علمی نکات مهمی را در این زمینه ارائه می دهد:
در واقع، پژوهشی که توسط دانشگاه کوئینز (کانادا) انجام شده است، ادعا میکند که مشکلات مربوط به بهداشت و سلامت روان نه الزاماً برای ارتکاب خشونت ضروری اند و نه دلیل کافی برای آن به حساب می آیند.
در ارتکاب جرم و بروز خشونت عوامل متنوعی اعم از عوامل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دخیل اند. رسانه ها نباید در دام تقلیل گرایی بیافتند و خشونت را به یک مورد، آن هم اختلال روانی تقلیل دهند.
وقتی صحبت از پوشش اخبار می شود، رسانه های حرفه ای باید به مسائل زیر توجه کنند:
آیا تشخیص واضحی وجود دارد؟ آیا منابع معتبر هستند؟
آیا تاکید بر اینکه یک فرد از یک مشکل روانی رنج می برد مهم است؟
آیا آنها به حریم خصوصی فردی که از مشکل روانی رنج می برد احترام می گذارند؟
رسانه ها مرتبط ترین کانال برای ارائه دیدگاهی دقیق، واقعی و علمی در زمینه مشکلات سلامت روان هستند. علاوه بر این، آنها می توانند به کسانی که در این شرایط سخت قرار دارند، امید و وسیله ای برای بیان خود ارائه دهند.
نحوه گزارش رسانه ها در مورد سلامت روان همیشه باید برگرفته از منابع معتبرِ علمی و تخصصی تایید شده باشد.
رسانه ها باید تریبونی و صدایی به متخصصان این حوزه برای آموزش جامعه بدهند. اطلاعات و آگاهی های صحیح و به دور از حس گرایی در رشد و شکوفایی وجدان جمعی و فردی بسیار موثرند.
علاوه بر این، رسانه ها باید نگاهی مثبت، عادی و انعطاف پذیر از مشکلات روانی ارائه دهند. به عنوان مثال وقتی به مشکلاتی مانند خودآزاری یا اختلال پرخوری یا کم خوری عصبی اشاره می کنند و حتی اعلام می کنند که بنا بر آمار افراد مبتلا رو به افزایش اند، اشاره کنند که چه راهکارهای موثری برای مقابله با آنها وجود دارد.
همچنین توصیه می شود که رسانه ها برای پرداختن به مشکل افسردگی نگاهی مبتنی بر علم بدان داشته باشند؛ آن را مترادف با انزوا و ضعف ندانند. با معیارها ی علمی به آن اشاره کنند و راهکارهای مقابله با آن را هم بیان کنند.
عادی کردن مراجعه به روانشناس و درخواست کمک راهی برای غیرفعال کردن انگ زدن است
نرخ خودکشی در سراسر جهان در حال افزایش است. علاوه بر این، بنا بر اطلاعات موثق به ازای هر فردی که جان خودش را می گیرد، حدوداً بیست مورد اقدام به خود کشی وجود دارد. که نگران کننده است.
بنا بر مطالعات و تحقیقاتی که نتایج آن در نشریه لنست منتشر شده، خودکشی و اقدام به خودکشی در بین جوانان، به ویژه بعد از دوران همه گیری افزایش پیدا کرده است.
به همین دلیل، نحوه گزارش رسانه ها در مورد سلامت روان کلیدی است. آنها می توانند هم مفید باشند و هم به عنوان عوامل تغییر عمل کنند. آنها باید در نحوه افشای این حقایق نهایت دقت را داشته باشند. به هر حال، همانطور که قبلاً اشاره کردیم، کلمات مهم هستند. در اینجا روش هایی برای گزارش دادن سلامت روان و مشکلات سلامت روان برای رسانه ها ذکر شده است.
رسانه ها هنگام گزارش اخبار خاص باید از حمایت و مشاوره روانشناسان و روانپزشکان برخوردار باشند:
پرهیز از بیان ِ "اپیدمی" خودکشی .
. ارائه اطلاعات دقیق و در دسترس ِ خدمات پشتیبانی؛ از جمله شماره تلفن های مربوطه.
. پرهیز از ارائه توضیحات مفصل با جزئیات درمورد نحوه انجام این کار؛ به ویژه پرهیز از انتشار عکس در این مورد.
. پرهیز از درج اظهار نظرهای افراد غیرمتخصص.
. صرفاً زمانی خبر خودکشی را بزنند یا گزارشی در این مورد بدهند که مرتبط با فرد شناخته شده ای باشد؛ یا زمانی که درج حقایق مرتبط با منافع عمومی است.
. پرهیز از تقلیل گرایی توضیحی در مورد اینکه چرا فرد دست به این کار زده است.
به عنوان مثال، آنها باید از تقلیل دادن دلیل و انگیزه این کار به ورشکستگی، افسردگی و یا مورد آزار و اذیت قرار گرفتن خودداری کنند.
وقتی فردی تصمیم می گیرد که جان خود را بگیرد، هیچ دلیل واحدی وجود ندارد؛ این یک واقعیت پیچیده و چند عاملی است.
. ترویج اثر پاپانو
این بدان معناست که آنها باید اخبار و گزارش های خود را متمرکز بر مکانیسم های مقابله با این وضعیت کنند. آنها باید در درج اطلاعات محتاط باشند؛ بیشتر بر حفاظت و پیشگیری تمرکز کنند و دستخوش حس گرایی در این زمینه نشوند.
در پایان، پاسخ به این پرسش که رسانه ها چگونه باید در مورد سلامت روان گزارش دهند، ساده است. گزارش ها باید مبتنی بر اخلاق و آگاهی و آموزش تایید شده باشد. علاوه بر این، گرفتن مشاوره از متخصصان در این زمینه مهم است.
تاکید می کنیم که روزنامه نگاران در اِعمال آگاهی مثبت در مورد این موضوعات نقش تعیین کننده دارند.
رسانه ها و شبکه های اجتماعی باید متحد باشند تا بتوانند اخبار و داده های مفیدی در این زمینه ارائه دهند. این بدان معناست که آنها باید از بی اهمیت جلوه دادن، یا برعکس تعمیم بیش از حد، یا گرفتار شدن در دام اقتدارگرایی و کنترل ناموجه دوری کنند.
آنها با حساس بودن در مواجهه با این شرایط، به ترویج جامعه ای که هم تحصیل کرده و هم نسبت به این واقعیت ها حساس است کمک می کنند. و این برای کل جامعه مفید خواهد بود.