عصر ایران؛ مهرداد خدیر- مجموعهای از آنچه را که در جاهای مختلف از زبان مخالفان و تردیدکنندگان در قبال شرکت در انتخابات ریاست جمهوری شنیدهام یا خود حدس میزنم در پایین میآورم و میکوشم به هر یک پاسخی دهم.
با این تاکید که بیشترین تردید در زنان و دخترانی است که هدف برخوردهای نیروی انتظامی بودهاند و از این حیث وزیر کشور که هم مجری انتخابات است و هم مدافع طرح موسوم به نور باید به خود ببالد هر چند که به رأیدهندگان میتوان گفت بعید است هیچ یک از نامزدها او را ابقا کند پس رفتار وزارت کشور دولت آقای رییسی اتقاقا باید انگیزۀ رای باشد نه قهر:
آن ۳۰ مورد از این قرار است:
یک. "چون ساختار را قبول ندارم اگر رأی دهم مشروعیت بخشیدهام و اگر رأی ندهم سلب مشروعیت کردهام".
پاسخ: وقتی 30 درصد همیشه پای کار هستند و غیبت 20 درصد هم طبیعی است و به حساب بی علاقه بودن به سیاست و قدرت گذاشته میشود این غیبت سلب مشروعیت نمیکند. در انتخابات مجلس دیدیم که مانع تشکیل مجلس نشد و قوانین همین مجلس هم جاری خواهد شد.( امکان مشارکت کثیری در آن انتخابات البته اساسا میسر نبود و تنها جنبه مناسکی داشت). جدای این مشخص نخواهد شد غیبت ناشی از بی علاقه بودن به کلیت سیاست است یا جنبۀ اعتراضی دارد. البته اگر شخص احساس کند فاقد معنی است نمیتوان خرده گرفت کما این که انتخابات مجلس در سالهای اخیر برای منتقدان وضع موجود چنین حسی را القا میکرد.
دو. "رأی ندادن من واکنشی است به برخوردهای پلیسی با قضیه حجاب و کاهش قدرت خرید".
پاسخ: این واکنش حق طبیعی هر شهروندی است اما وقتی یکی از کاندیداها به صراحت گفته طرح نور ما را به سیاهی میکشاند و دیگری ابتدا تأیید کرد و بعد برای فرار به «عمق راهبردی» پناه برد با رأی بهتر میتوان واکنش نشان داد.
سه. "دفعات قبل که رأی دادم چه فایدهای داشت؟"
پاسخ: اگر منظور رأی به خاتمی در سال های 76 و 80 است که میدانیم نتیجۀ آن چه بوده و از حیث اقتصادی هم سالهای 80 تا 84 بهترین دوران اقتصادی بعد از انقلاب بودهاند. دو سال اول دولت روحانی نیز تورم برای اولین بار تک رقمی شد و در کلیت هم مانع جنگ شد. خروج ترامپ از برجام و شیوع کرونا و پارهای سوء مدیریتها البته تبعات منفی داشت که خارج از این بحث است اما به اندازه وقت و هزینۀ بسیار اندک رأی دادن ثمر داشته است.
چهار. "رأی نمیدهم چون نامزدهای مورد نظر من رد صلاحیت شدهاند".
پاسخ: در این که این روش درست نیست تردیدی نیست و بارها در نقد تفسیر استصوابی از کلمۀ نظارت در قانون اساسی نوشته و حتی آن را اختراع شورای نگهبان بعد ازدرگذشت رهبر فقید انقلاب دانستهایم. اما اگر منظورتان مشخصا آقای احمدینژاد است آیا او خود به رد صلاحیت دیگران خرده میگرفت یا نوبت به خودش رسید معترض شد؟ اگر منظور آقای لاریجانی است که او همچنان عضو مجمع تشخیص مصلحت است و بیش از خود او نمیتوان اعتراض کرد. دو نامزد اصلی رد شدۀ جبهۀ اصلاحات هم از دکتر پزشکیان حمایت کردهاند و نگفته اند چون ما تأیید نشدیم پس کنار میکشیم.
پنج. "به برگزار کنندگان اعتماد ندارم و نگران تقلب و دخالت هستم".
پاسخ: چون خود اصولگرایان متفرق اند و با 4 نامزد وارد شدهاند و هر چهار نفر مدعیاند و هیچ کس مایل به تکرار شبهات و اتفاقات سال 88 نیست میتوان اعتماد کرد و پیشاپیش نمیتوان قضاوت کرد. احتمال انصراف نامزدهای مقابل به سود یک نفر یا تعیین تکلیف در مرحله دوم هم وجود دارد. در مجموع حکومت باید این دغدغه را رفع کند. اگر به دنبال بالا بردن مشارکت اند باید به این دغدغه پاسخ بدهند. راهکارها هم در دنیا مشخص است.
شش. "رییس جمهور در این ساختار کاره ای نیست و قدرت جای دیگری است".
پاسخ: در این که رییس جمهوری به معنی واقعی کلمه رییس این جمهوری نیست تردیدی نیست اما بعد از حذف عنوان نخست وزیر اگرچه برخی از اختیارات به رهبری منتقل شده اما حالا رییس جمهور نخستوزیر - رییس دولت- هم هست. در حالی که قبل از ۶۸ نبود و برای همین می گوییم دولت شهید رجایی و دولت مهندس موسوی و وقتی رجایی رییس مهور شد دولت شهید باهنر و اینها همه نخست وزیر بودند.
به یاد آوریم مرحوم رییسی در حالی که رییس قوه قضاییه بود میخواست رییس جمهور شود و شد و جانش را هم در این مسیر از دست داد و حالا آقای قالیباف در حالی که رییس مجلس است کاندیدای ریاست جمهوری شده یعنی بیاختیار نیست یا خود احمدینژاد که بعد از ریاست جمهوری سه بار ثبت نام کرده است. حتی اگر با آقای علویتبار همنوا باشیم که رییس جمهوری ۲۰ درصد از قدرت را در اختیار دارد باز ۲۰ درصد هم ۲۰ درصد است!
هفت. "چون ساختار ناگزیر از جراحیهای اقتصادی مانند افزایش قیمت بنزین است نیاز به رییس جمهوری دارند که پشتوانهٔ اجتماعی داشته باشد تا بحران ایجاد نشود."
پاسخ:این گزینه محتمل است و بعید نیست ولی مشکل خود رییس جمهور منتخب است نه ما ضمن این که اگر منظور پزشکیان است در میزگرد اقتصادی توضیح داد و تصریح کرد ابتدا باید جلوی آسیب گرفته شود.
هشت. "همهشان مثل هماند."
پاسخ: هیچ دو نفری مثل هم نیستند. از سال ۶۸ تا کنون و ذیل یک رهبر چند رییس جمهور دیدهایم که با هم تفاوت داشته اند: هاشمی رفسنجانی با تقدم توسعه اقتصادی. محمد خاتمی با باور به آزادی و توجه واقعی به بهبود زندگی مردم. احمدی نژاد با توزیع ثروت در قالب یارانه نقدی. حسن روحانی با تقدم دیپلماسی و توافق هستهای و مرحوم رییسی با اعتقاد به سفر به جاهای مختلف و بسنده نکردن به گزارش کارگزاران دولت و البته میدان دادن به نیروهای کم تجربه و ایدیولوژیک. حتی روش امامان شیعه طی ۲۵۵ سال هم یکسان نبوده است.
نُه. "کاری بیهوده است و اتلاف وقت."
پاسخ: بیهوده نیست چون معنی آن را در بالا توضیح دادهایم اما به نسبت وقتی که هر روز در ترافیک هدر میدهیم و عمری که گاه زن و مرد در زندگی بدون بررسی قبلی میگذارند بسیار ناچیز است! تفاوت یک نامزد با ۵ نفر دیگر کاملا مشهود است. می توانیم و بهتر است بگوییم بی هزینه با سود احتمالی.
ده. "به دنبال رأی ما نیستند. می خواهند صفها را نمایش بدهند."
پاسخ: چنین هدفی از برنامههای صدا و سیما قابل استنباط است اما وقتی مشخص نیست طرف به گزینه اصولگرا رأی می دهد یا میخواهد رأی باطله بیندازد و از طرف دیگرکمتر از یک ماه قبل مراسم تشییع جنازه قربانیان سانحه بالگرد با حضور جمعیت قابل توجهی برگزار شده اگر هدف تبلیغی داشتند محقق شده است.
یازده. "رقابتی در کار نیست و فرد مورد نظر از قبل تعیین شده است."
پاسخ: اگر مدل ۱۴۰۰ اجرا میشد و یک نامزد اصلی باقی میگذاشتند وبقیه نقش دورچین و فرعی را بر عهده داشتند این حرف درست بود اما مدل ۱۴۰۰ تکرار نشده است. البته چنانچه ناگهان کاندیداها کنار بروند و یک نامزد در مقابل نامزد اصلاح طلب باقی بماند بطلان این گزاره دشوار خواهد شدچرا که گفته خواهد شد تفاوت با ۱۴۰۰ در نفر نیست بلکه در این است که آنجا تحقق هدف با مشارکت پایین مد نظر بود و اینجا همان هدف منتها با مشارکت بالای ۵۰ درصد و وقتی اعلام شود فلانی در مشارکت بالای ۵۰ درصد انتخاب شده حس میکنیم بازی خوردهایم. اما اگر شرکت نکنیم و فلانی با مشارکت ۴۰ درصد انتخاب شود چه؟ با خود نخواهیم گفت: اگر رأی داده بودیم آیا باز این اتفاق رخ میداد؟
دوازده. "من مشکلی با حکومت و کاندیداها ندارم. اما کاری به سیاست ندارم."
پاسخ: به قول صادق هدایت در این مملکت شما با سیاست کاری نداشته باشی سیاست با شما کار دارد. کافی است بچه مدرسهای داشته باشید تا با مدرسه سر و کار داشته باشید و ببینید با روی کار آمدن رضا مراد صحرایی در آموزش و پرورش مدیران مدارس هم تا چه حد تغییر کردهاند. در عرصه های دیگر هم سیاست دخالت تام و تمام دارد.
سیزده." رأی دادن جفا در حق زندانیان سیاسی و عقیدتی است."
پاسخ: ممکن است برخی از خود زندانیان چنین نظری داشته باشند اما اولا همه این گونه ابراز عقیده نکرده اند ثانیا می توان موضع کاندیداها را در این باره پرسید و بر این اساس به آن فرد رأی داد یا نداد. جدای اینها برخی از این افراد هم مسالمت جو و به دنبال راهکارهای اصلاحی و نه براندازی اند و اگر رییس جمهوری بر سر کار باشد که با حبس آنان مخالف باشد طبعا بیستر به سودشان است تا دیگری که با زندانبانان همسو باشد.
چهارده. "برنامه ندارند و در فاصله کم بعد از سانحه برنامه تهیه نکردهاند."
پاسخ: در این باره آقای پزشکیان گفته نیاز به برنامه جدید نیست و همان قانون برنامه توسعه را اجرا میکنیم و تنها مدیران کم صلاحیت را کنار میگذاریم. برنامه بوده توان یا اراده اجرا نبوده.
آقای قالیباف هم گفته مهم تر از برنامه کارنامه است و کارنامه من در پلیس و شهرداری و مجلس مشخص است.
آقای قاضی زاده هاشمی هم گفته می خواهد راه مرحوم رییس جمهور فقید را ادامه دهد و نیاز به برنامه جدید ندارد.
آقای پورمحمدی هم گفته برنامه هفتم توسعه مشکل دارد و آن را اصلاح و بعد اصلاحی را اجرا می کنند. گویا گفته اصلا این برنامه را قبول ندارد.
آقای سعید جلیلی هم به دنبال عمق راهبردی است و در سطح برنامه نمیماند و سرانجام آقای زاکانی گفته مدل شهرداری تهران را به کل کشور تعمیم میدهد و توزیع گوشت قرمز در میدانهای میوه و ترهبار را مثال زده است.
پانزده. "هر قدر هم خوب باشد و بخواهد نمی تواند و در این ساختار گرفتار می شود و خود آقای خاتمی هم گفت تدارکاتچی بودم و اسحاق جهانگیری معاون اول روحانی هم گفت اختیار عزل و نصب نداشته است."
پاسخ:اولا کاندیداها و مشخصا آقای پزشکیان با علم به این موضوع وارد صحنه شده اند. ثانیا هیچ راهی هموار نیست و چالش همه جا و همیشه هست. ثانیا خاتمی نگفت تدارکاتچی بودم بلکه گفت رییس جمهور تدارکاتچی میخواستند یا رییس جمهور را تدارکاتچی میخواستند و این دو حرف یکسان نیست. رابعا جهانگیری میخواست بگوید به معاون اول به چشم نخستوزیر سابق نگاه نکنید. زیرا معاون اول در امتداد رییس جمهوری تعریف میشود که میتواند بخشی از اختیارات به او تفویض شود یا نه. این به معنی قدرت نداشتن رییس جمهوری نیست. بحث داخلی بین خودشان بود.
شانزده. "حل مشکلات به همهپرسی نیاز دارد نه انتخابات".
پاسخ: هر یک در جای خود قابل اجراست اما میل به برگزاری همهپرسی مطلقا در ساختار دیده نمیشود و همین که میل به انتخابات هم فروننشسته باید مغتنم شمرده شود. ضمن این که برخی از دورهها در عمل به همهپرسی بدل شده مانند ۷۶ و ۹۶. شاید گفته شود رأی ندادن مصداق رأی منفی است اما مشخص نیست به قصد اعتراض است یا از سر بی اعتنایی و موضوع چه بوده. به بیان دیگر زمانی نه را در قالب یک نام می نوشتند و حالا همان نه را با رای ندادن. اما از کجا مشخص شود از سر بی علاقگی بوده یا اعتراض؟
هفده. "کارمند و دانشجو نیستم تا به ثبت رأی نیاز داشته باشم".
پاسخ: اگر انگیزه برخی تنها همین است نوشتن نامی که پیام مشخصی بر آن مترتب است بهتر از رأی باطله است چون هیچ گاه آقا یا خانم باطله رییس جمهوری نخواهد شد!
هجده. "بدون صندوق هم می توان به رفاه رسید. کما این که شاه در دههٔ ۵۰ بی انتخابات داشت همین کار را می کرد".
پاسخ: مثال نقض مدعاست چون سرنوشت شاه را دیدیم و این که برای مردم توسعه اقتصادی و رفاه نسبی کافی نبود. بگذریم از این که ادعای توسعه و رفاه با فریب مردم با شعار آب و برق رایگان سازگار نیست. مثال زنده دیگر همین تازگی در چند مرحله بیش از نیم میلیارد نفر در هند رأی دادند. هند یکی از اقتصادهای نوظهور است و نمی گویند به صندوق نیاز نداریم.
نوزده. "سال ۹۶ به روحانی چک سفید دادند ولی تا یک مداح تشر زد به جای آن که آن محل را ترک کند و بایستد کوتاه آمد.پس باید تضمین بگیرند."
پاسخ: به خاطر همین گفتند زیر بار کاندیدای نیابتی نمیرویم و بنا نداشتند اگر هر سه نامزد جبهه اصلاحات رد شدند از لاریجانی حمایت کنند. البته یکی از آن سه ماند و لاریجانی رد شد و همه انگشت به دهان ماندند! بله. باید تضمین لازم را گرفته باشند.
بیست. "چند بار مشارکت پایین آمد و ناچار شدند امتیاز بدهند و کمی پنجره را باز کردند. اگر این بار هم رأی ندهیم بازتر می کنند."
پاسخ: فرصتی نیست. اکثریت و جبهه اصلاحات بر اثر یک سانحه و در زمین نابرابر صاحب یک موقعیت پیش بینی نشده شده و با مثال فوتبالی یک ضربه پنالتی. تضمینی نیست که پنالتی دیگری هم در کار باشد یا کلا پنجره را نبندند.
بیست ویک. "چون زن هستم و زنان را تایید نمی کنند شرکت نمی کنم".
پاسخ: این بار البته نامزدهای زن ثبت نام کردند و رد آنها به خاطر زن بودن اعلام نشد اما اگر پزشکیان رییس جمهور شود حتما باید وزیر زن انتخاب کند. منتها رعایت حقوق زنان به کارهای جدی تر نیاز دارد. ضمن این که در نظر داشته باشید زنان اصول گرا از مردان شان بنیادگراترند!
بیست و دو. «درست است که از ۴ ضلع اصول گرای رادیکال و سنتی و نواصولگرا و اصلاحطلب حضور دارند اما به رییس جمهوری فراتر نیاز داریم و جامعه از این تقسیم بندیها عبور کرده است.»
پاسخ: بله. ولی عجالتا منوی شورای نگهبان همین است. نه می توانیم گرسنه بمانیم و نه ملک و ملت را به استاد جلیلی بسپاریم. پزشکیان هم کوشیده در قامت یک چهره عقل گرا و فراتر از دسته بندی سیاسی ظاهر شود اگرچه قطعا اصلاح طلب است و کیهان بی دلیل و شاید به قصد ریزش آرای او اصرار دارد اصول گراست البته اگر بحث اصول به معنی واقعی و نه ظاهر سازی باشد هست.
بیست و سه. "خیابان بهتر از صندوق است."
پاسخ: این نویسنده به گزینه خیابان باور ندارد مگر وقتی که بر سر آن اجماع و هماهنگی صورت پذیرفته و عاری از خشونت باشد. در سال ۵۷ خیابان بود و ۵۸ به صندوق رسید. در سال ۸۸ هم ابتدا صندوق بود و بعد خیابان. وقتی می توان با صندوق حرف زد چرا خیابان؟
بیست و چهار. "چون حزب نداریم شرکت در انتخابات بر اساس فرد بی معنی است".
پاسخ: حزب و تحزب خوب است و اگر کاندیدای دموکراسی خواهان پیروز شود باید زمینه آن را فراهم سازد اما عجالتا نمی توان چون حزب و تحزب نداریم صندوق را هم فراموش کنیم. ضمن این که نظام ریاستی با پارلمانی و رقابت بر اساس تصاحب کرسی های بیشتر تفاوت دارد.
بیست و پنج. "در ایران به جز یک رییس جمهوری که به مقام رهبری رسیده اند بقیه یا عزل و متواری شدند یا حذف و خانه نشین یا ترور یا در سانحه جان باختند. نهمی هم گرفتار میشود!"
پاسخ: این سخن نقض ادعای کارهای نبودن و تاثیر نداشتن است ولی در حد نهی و نگرانی مادرانه است و نه تصمیم سیاستورزانه. هر چند که در ذات کسب قدرت انواع خطرات نهفته و به تعبیر خواجه شیراز:
شکوهِ تاجِ سلطانی که بیمِ جان در او درج است
کلاهی دلْکش است اما به تَرکِ سر نمی ارزد
بیست وشش. "مجلس با این بافت اجازه کار به رییس جمهور اصلاح طلب و اعتدال گرا نخواهد داد و چون همزمان شده نمیتوان به تغییر آن در میانه دوره امیدوار بود در حالی که دو سال بعد از روی کار آمدن خاتمی و روحانی مجلس را هم مردم تغییر دادند".
پاسخ: پزشکیان گفته همین قانون برنامه را اجرا میکند اما با مدیران قوی. پس قصد کل کل ندارد. جدای این مجلس به شدت تضعیف شده. همین که رییس مجلس بعد از یک هفته از انتخاب مجدد نامزد ریاست جمهوری شده و نایب رییس هم رییس ستاد او شده و انواع شوراهای عالی مجلس را محاصره کردهاند یعنی خیلی نمیتوانند مانع رییس جمهوری متکی به آرای مردم شوند و تازه خود پزشکیان چند دوره نماینده مجلس بوده و زبان اینها را بلد است. جدای این اگر دست بالا با مجلس بود و فرضیه ترجیح رسمی رییس مجلس درست باشد دیگری مامور می شد نه این که رییس مجلس باز کاندیدا شود تا دولت تشکیل دهد.
بیست و هفت. "مشارکت مردم توجه ها را از جنبش مهسا دور میکند."
پاسخ: جنبش با انقلاب متفاوت است و آن اتفاقات اثر خود را در جامعه گذاشت. همین که آدمی مثل سعید جلیلی نمیتواند از طرح نور به صراحت حمایت کند و بعد ۴۸ ساعت به جای دفاع حرف از عمق راهبردی میزند اثر همان اعترضات است یا زاکانی حرف خود درباره حجاب بانان مترو را پس می گیرد. ضمن این که هیچ کاری مانع کار دیگر نیست. خیلی از کسانی که سال ۵۷ در خیابانها بودند سه سال قبل به زور یا علاقه عضو حزب رستاخیز شده بودند!
بیست و هشت. "از کجا اطمینان کنیم که پزشکیان میتواند منجی ما باشد؟"
پاسخ: قرار نیست منجی باشد. قرار است میانجی باشد. در آیین زرتشتی منجی همان سوشیانس است که هر هزار سال ظهور می کند و شیعه ۱۲ امامی هم مهدی موعود را در فرزند امام یازدهم متبلور میداند. اینجا اما صحبت از منجی نیست. میانجی است. میانجی هم نه. مثل مدیر ساختمان. منتها یک مدیر ساختمان که فقط کار عمرانی انجام دهد و قبوض آب و برق و گاز مشترک را بپردازد و به باغچه برسد نه این که شب زنگ واحد ما را بزند و بگوید در اتاق خواب چه پوشیدهاید!
بیست و نه. "برخی میگویند رأی نمیدهیم چون قبلا با همین وعدهها رأی داده بودیم و سوء استفاده شد".
پاسخ: دکتر جوادییگانه جامعهشناس از جانب برخی همین را نوشته و چنین پاسخ داده است: "در واقع دارند به قیمت فدا کردن آینده خودشان و فرزندانشان از گذشته خود انتقام میگیرند. انتقام، تشفی میدهد اما زندگی نخواهد آورد. گاهی باید خود را بخشید و به زندگی ادامه داد".
سی. سرانجام هم این که: "کوتاه آمدهاند و به آدمی مثل پزشکیان میدان دادهاند چون نگران بازگشت ترامپ به کاخ سفید هستند و اگر اجازه نداشته باشد با او مذاکره کند و اوضاع مثل 97 به هم بریزد باز به حساب ترامپ گذاشته می شود".
پاسخ: اگر چنین باشد باز بهتر است تا جنگ و چون چند ماه مانده و قابل پیشبینی است باید برنامهریزی کنند و اتفاقا احتمال بازگشت ترامپ بیشتر باید ما را به سمت عقلانیت و تصمیم غیر احساسی سوق دهد.