جف بزوس در سال ۱۹۶۴ در ایالات متحدهی آمریکا به دنیا آمد. او از همان ابتدا عاشق کامپیوتر بود و در دانشگاه در رشتههای علوم کامپیوتر و مهندسی الکترونیک تحصیل کرد.
او بعد از تمام کردن درسش، در «وال استریت» مشغول به کار شد. پس از گذشت چهار سال، شغل پرسود خود را رها کرد و در ۳۰ سالگی آمازون را راه انداخت. آمازون بهتدریج از یک کتابفروشی آنلاین به بزرگترین فروشگاه اینترنتی دنیا تبدیل شد. اما بزوس به این راضی نبود و وارد حوزههای جدیدی شد؛ مهمترین آنها شاید خرید روزنامهی «واشنگتن پست» در سال ۲۰۱۳ باشد. در ادامه به جزییات بیشتری در مورد زندگی شخصی و حرفهای او میپردازیم.
جف بزوس، متولد «البوکرکی» در نیومکزیکوی آمریکاست. ازدواج پدر و مادرش تنها یک سال دوام داشت و وقتی جف چهار ساله بود، مادرش با یک مهاجر کوبایی ازدواج کرد. جف، نام خانوادگی بزوس را از ناپدریاش گرفته است.
او از همان دوران کودکی، روحیهی کنجکاوی داشت و گاراژ خانهشان را به آزمایشگاه تبدیل کرده بود. او خود را با قطعات الکترونیکی سرگرم میکرد. در نوجوانی بههمراه خانوادهاش به «میامی» مهاجرت کرد.
جف در آن سالها به دنیای جذاب کامپیوترها دل بست. او به دانشگاه پرینستون رفت و در رشتههای علوم کامپیوتر و مهندسی الکترونیک از آنجا فارغالتحصیل شد.
پس از پایان تحصیل، او در چند شرکت مختلف در «وال استریت» (Wall Street) ازجمله Fitel، Bankers Trust و شرکت سرمایهگذاری D.E. Shaw مشغول به کار شد.
اولین دفتر آمازون در سمت چپ و دفتر کنونی این شرکت در سمت راست
او در طول چهار سال حضور در بازار وال استریت، موفقیتهای زیادی بهدست آورد. در حالی که همیشه چیز عالی به نظر میرسید، جف بزوس بزرگترین تصمیم زندگیاش را گرفت. او در سال ۱۹۹۴ از شغلش استعفا داد، به سیاتل رفت و کسبوکار اینترنتی خود را راه انداخت. اینجا بود که داستان آمازون شروع شد.
سال ۱۹۹۴ بود و جف بزوس ۳۰ سال داشت. او مثل بسیاری از رهبران کنونی دنیای دیجیتال، پتانسیل نامحدود اینترنت را در بهترین زمان ممکن درک کرد و آن را بنیان کسبوکار خود قرار داد.
او دفتر کار کوچکی را در گاراژ خانهاش برپا کرد. در ابتدا فقط چند کارمند داشت. آنها کار روی نرمافزار سایت را شروع کردند. مدتی بعد دفتر کارشان را به خانهای دو اتاقخوابه منتقل کردند و پس از مدت کوتاهی نمونهی آزمایشی وبسایت موردنظرشان را ساختند.
تست بتای سایت با مشارکت ۳۰۰ نفر با موفقیت انجام و در ۱۶ جولای سال ۱۹۹۵ سایت Amazon.com رسما متولد شد.
اولین نسخه از وبسایت آمازون
موفقیت اولیهی آمازون حقیقتا عجیب و غریب بود. در ۳۰ روز اول، Amazon.com بدون هیچگونه تبلیغاتی در ایالات متحدهی آمریکا و ۴۵ کشور دیگر، کتاب فروخت. در عرض دو ماه، فروش این وبسایت به ۲۰ هزار دلار در هفته رسید.
در سال ۱۹۹۷ و با تداوم موفقیتهای آمازون، بسیاری از تحلیلگران اقتصادی در مورد آیندهی آمازون دچار تردید شدند. خیلی از کتابفروشیهای سنتی کمکم سایتهای فروش خود را راه میانداختند؛ در آن شرایط، آمازون چه وضعیتی پیدا میکرد؟
دو سال گذشت و نهتنها آمازون متوقف نشد، بلکه از تمام رقبا پیشی گرفت و بهعنوان رهبر دنیای تجارت الکترونیکی شناخته شد.
از سال ۱۹۹۸، آمازون محصولات دیگری را هم برای فروش روی سایت قرار داد؛ ابتدا با CD و ویدیو شروع شد و بهتدریج لباس، وسایل الکترونیکی، اسباببازی و چندین رستهی دیگر هم روی آمازون قرار گرفت.
اکثر مردم جف بزوس را با فروشگاه اینترنتیاش یعنی آمازون میشناسند. اما بلندپروازیهای او حد و مرزی ندارد.
آمازون در سال ۱۹۹۸، وبسایت معروف IMDb را از آن خود کرد. یک سال بعد، وبسایت Alexa را خرید که در زمینهی ارایهی دادهها و تحلیلهای صفحات وب فعالیت میکند. در سال ۲۰۰۷ هم وبسایت DPReview که به بررسی تخصصی دوربینهای دیجیتال میپردازد به زیرمجموعهای از آمازون تبدیل شد.
آمازون در هزارهی سوم سال به سال اوضاع مالی بهتری پیدا میکرد. در سال ۲۰۰۷، جف بزوس دستبهکار شد و به سراغ تولید محصولات دیجیتالی رفت. در این سال او از اولین کتابخوان الکترونیک آمازون با نام «کیندل» (Kindle) رونمایی کرد.
اما این که چیزی نیست! جف بزوس در همان سال در شرکت Blue Origin هم سرمایهگذاری کرد. شرکتی که در زمینهی فناوریهای مربوط به سفرهای فضایی فعالیت میکند.
در سال ۲۰۱۱ و یک سال پس از معرفی اولین آیپد شرکت اپل، جف بزوس هم اولین تبلت آمازون را معرفی کرد. این تبلت، کیندل فایر (Kindle Fire) نام داشت. آمازون تا این لحظه چندین مدل کتابخوان الکترونیک و تبلت را به بازار عرضه کرده است.
در سال ۲۰۱۳ جف بزوس بار دیگر خبرساز شد. او به یک رسانهی قدرتمند احتیاج داشت و از این رو، روزنامهی «واشنگتن پست» (Washington Post) و تمام ناشران مرتبط با آن را خرید. بزوس برای انجام این کار ۲۵۰ میلیون دلار خرج کرد. این خرید شخصا مربوط به جف بزوس است و ارتباطی با شرکت آمازون ندارد.
در همین سال خبر جالب دیگری در رسانهها منتشر شد. جف بزوس ایدهی ارسال کالا با پهپاد را مطرح کرد. آمازون در حال حاضر روی این طرح که با نام «آمازون پرایم ایر» (Amazon Prime Air) شناخته میشود، کار میکند.
جف بزوس همچنین شرکتی بهنام «بزوس اکسپدیشنز» (Bezos Expeditions) را تاسیس کرده است. سرمایهگذاریهای شخصی او از طریق این شرکت انجام میشود.
بسیاری از شرکتها، سرویسها و سایتهای شناختهشدهی امروزی، تمام یا بخشی از سرمایهی خود را از بزوس اکسپدیشنز دریافت کردهاند. از آن میان میتوانیم به وبسایت خبری معروف BusinessInsider.com اشاره کنیم.
رسانهها جف بزوس و همسرش مکنزی را «پولدارترین زوج تاریخ» خطاب میکردند؛ آنها پیش از این که آمازونی در میان باشد پیمان زناشویی بسته و قریب به ۲۵ سال به این پیمان وفادار بودند.
جف بزوس و همسرش
این زوج میلیاردر اولین بار در ۱۹۹۲ سر یک مصاحبهی شغلی یکدیگر را دیدند. «مکنزی توتل» (در بسیاری از کشورهای غربی بانوان پس از ازدواج نام خانوادگی شوهر را اختیار میکنند) دنبال شغل میگشت که از قضا مصاحبهکنندهی شرکت، جف بزوس بود.
همانطور که بالاتر خواندید آن روزها بزوس در بازار سرمایه کار میکرد و کارش را هم خوب میدانست. شاید همدانشگاهی بودن (هردوشان فارغالتحصیل پرینستون بودند) یا شاید هم «عشق در یک نگاه» بزوس را به پذیرش همسر آیندهاش ترغیب کرد.
خودش میگوید: «از همان اول به نظرم دختر بادستوپایی رسید؛ باهوش بود و خوشفکر و البته خیلی جذاب! تازه رزومهاش هم دست من بود و نمیتوانست معدل دیپلمش را بعدا از من مخفی کند.»
بعد که همکار شدند دفترشان کنار هم افتاد و آنطور که مکنزی میگوید خوشخندگی جف عامل اصلی معادله شد.
بزوس میگوید: «تکلیفم از اول با خودم معلوم بود؛ همسری میخواستم که زیرک باشد و وقتی مکنزی را دیدم تقریبا تصمیمم قطعی بود.»
با این حال جسارت مکنزی بیشتر بود و برای دعوت جف به اولین ناهار دونفرهشان پیشدستی کرد. کلا سه ماه نامزد بودند و ظرف شش ماه در ۱۹۹۳ ازدواج کردند.
خیلی از ازدواجشان نگذشته بود که روزی جف با کلی هیجان، ایدهی فروشگاه اینترنتی کتابش را به مکنزی گفت: «من اهل کاسبی نبودم ولی از لحن صدایش میتوانستم اشتیاقش را متوجه شوم؛ و چه چیزی زیباتر از این که شاهد و همراه بالیدن همسرت باشی.»
۱۹۹۴ بزوسها از شغلشان در نیویورک استعفا دادند و برای تأسیس آمازون به سیاتل آمریکا رفتند. مکنزی میگوید: «با ماشین شخصی رفتیم. کل راه را من راندم و جف با لپتاپ روی طرح تجاری ایدهاش کار میکرد، بعد هم به چند نفری که گمان میکرد ممکن است به سرمایهگذاری تمایل داشته باشند زنگ زد.»
آمازون که راه افتاد مکنزی اولین حسابدار شرکت شد. برای رایزنیهای مهم هم میرفت؛ قرارداد آمازون با شرکت کتابفروشی بارنز و نابل را او هدایت کرد و به نتیجه رساند.
آن وقتها یک خانهی یک خوابه اجاره کرده بودند و فکرش را هم نمیکردند روزی چندین خانهی اعیانی در چند جای آمریکا داشته باشند.
مکنزی تا سال ۲۰۱۳ خودش چهار فرزندشان و حتی خود جف را به مدرسه و سر کار میرساند. این ماجرای رانندگی خانوادگی بزوسها مثل یک خانوادهی عادی، برای رسانهها که به هر حال آنها را «عادی» نمیدیدند همیشه جلب توجه میکرد؛ اما خوب این چیزی بود که همهاشان دوست داشتند، آنقدر که جف هیچ وقت صبح زود کار نمیکرد و صبحانه را با خانواده میخورد.
مکنزی در این اثنا کتاب هم نوشت. جایی گفته: «فکر میکند جف بهترین خوانندهی کتابش است». با این حال جالب است که حاضر نشد برای نشر کتابش با آمازون قرارداد ببندد و مستقلا آن را منتشر کرد؛ به قول جف بزوس «دم به تله نداد».
به گفتهی مکنزی آنها مکمل هم بودند: «او (جف) یک آدم اجتماعی است. ملاقات با آدمها را دوست دارد. اهل میهمانی و حرف زدن است. اما من خیلی اهل اجتماعات بزرگ نیستم. حوصلهی جنجالهای دور همیها را هم ندارم.»
جف در کار خانه هم همیشه کمک حال مکنزی بود، ظرف میشست و خانهتکانی میکرد؛ با افتخار هم میگفت «به نظرم این عاشقانهترین کاری است که میکنم».
همه چیز در ظاهر خوب پیش میرفت تا این که در ژانویهی ۲۰۱۹ جف در توییتر اعلام کرد بعد از ۲۵ سال زندگی مشترک تصمیم گرفتهاند از هم جدا شوند: «خانواده و دوستان نزدیکمان در جریان بودند؛ بعد از یک دورهی طولانی عاشقانه، مدتی به ناچار از هم جدا شدیم و در نهایت تصمیم به طلاق گرفتیم تا فقط دو دوست برای هم باقی بمانیم.»
البته این رابطهی مخفی برای جف بزوس ارزان تمام نشد. طی توافق طلاق ۳۸ میلیارد دلار از سهام آمازون به مکنزی داده شد تا او به سومین زن ثروتمند جهان تبدیل شود.
متن: دیجی کالا
فیلم: اینستاگرام rahavardmodiriat