عصر ایران- در این دو روزه واکنشها به درگذشت خانم پروانۀ معصومی بازیگر توانای سینمای ایران متفاوت بوده است. در هر دو سو -چه ستایندگان و چه نکوهشگران فضای مجازی- بر کارنامۀ هنری او خرده نگرفتند چرا که روشن و درخشان است بلکه به دیدگاههای سیاسی متأخر او پرداختند و خصوصا بحثی که میان او و لیلا حاتمی بازیگر محبوب سینمای ایران درگرفت.
بعد از سخنان لیلا حاتمی در نشست خبری فیلم «خوک» در جشنوارۀ برلین و در اسفند 96 - و در دوان روحانی و نه بعد از اعتراضات پارسال- خطاب به او گفت:
«خانم لیلا حاتمی! مگر در کشورهای دیگر اعتراض را با بوسه جواب میدهند؟ اینجا که در اعتراضات 4 نفر از نیروی انتظامی را شهید کردند، این چه اعتراضی است؟ جاهای دیگر وقتی که مردم اعتراض میکنند خیلی به مردمشان احترام میگذارند؟ آنها که مردم را به مسلسل میبندند. خانم حاتمی عجب حرفی زدهاند.
خانم حاتمی شما برای فیلم خوک رفتهاید به این چیزها چه کاری دارید؟ چرا سعی میکنید در هر چیزی دخالت کنید؟ من که از این کار ایشان خوشم نیامد. کاش هرگز از این کارشان با خبر نمیشدم. خواهش میکنم کسانی که حرفی میخواهند بزنند و خارج از ایران هستند، بدانند که در ایران زندگی میکنند و ایرانی هستند. کوچک کردن ایران به این شکل که این خانم گفتند باعث کوچک کردن خودشان است. اگر دوست ندارند بروند جای دیگر زندگی کنند.»
از همان زمان به او طعنه وارد شد که لابد شما انقلابی هستید که پیش از انقلاب به دیدار فرح پهلوی رفته بودید؟!
اما آیا او واقعاً به دیدار همسر شاه رفته بود؟ اصل حضور آن دو در یک قاب عکس درست است و با یک جستوجوی ساده اینترنتی هم پیش چشم میآید. منتها داستان این است که فرح به جشنوارهای آمده بوده و پروانۀ معصومی در صف مستقبلین ایستاده نه این که او به دیدار رفته باشد و این دو متفاوت است.
منتها این حساسیت چرا ایجاد شد؟ به خاطر مواضع دهۀ آخر عمر و گرنه با گسترش تلویزیونهای سلطنتطلب و تلاش برای پروژۀ تطهیر یا به تعبیر روزنامۀ سازندگی «سفید شویی» که دروصف مستند «منوتو» درباره پرویز ثابتی به کار برد حالا بد هم نمیدانند.
نکتۀ اصلی اما جای دیگری است و آن استانداردهای دو گانه برخی از افراد و جریانهاست که اگر سوژه خانم پروانۀ معصومی باشد عکس با فرح را فراموش میکنند و اگر بحث روشنفکری منتقد باشد همین را بر سر او میکوبند.
با این همه درست است که خانم پروانۀ معصومی، سوسن تسلیمی نبود ولی از آن سوی بام هم نیفتاد و تغییراتی داشت اما چرخندگی نه. از این رو وجه هنری کارهای پروانه معصومی را کسی نمیتواند انکار کند و نوع زندگی او هم نشان داد آنچه اواخر میگفته از سر باور بوده نه به قصد کسب منافع مادی و احیانا حضور در پروژههای سفارشی کما این که دور از هیاهوها سر خود را در روستایی در گیلان به گل و گیاه گرم کرده بود.
در بهمن 73 وقتی بعد از درگذشت مهندس بازرگان برخی روزنامهها به اختلافات او و امام خمینی پرداختند حجتالاسلام حجتی کرمانی در اطلاعات نوشت آنان هر دو اکنون در بهشتاند و بر اساس آیۀ قرآن در نیمکتهای روبهروی هم نشستهاند. این بحثها مربوط به این دنیاست.
نویسندۀ این سطور روحانی نیست و نمیتواند با قطعیت آقای حجتی کرمانی درباره جایگاه ابدی دیگران نظر دهد ولی هم بیتا فرهی و هم پروانۀ معصومی در خاطره مردم ایران با فیلم های زیبایی که بازی کردند ماندگارند و باقی همه فرع است. ولو آقای ابراهیم رییسی برای فقدان اولی پیام تسلیت صادر نکرده باشد و برای دومی آری./م.خ