۰۱ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۱ دی ۱۴۰۳ - ۱۵:۰۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۱۹۵۱۷
تعداد نظرات: ۳۳ نظر
تاریخ انتشار: ۰۲:۵۵ - ۳۰-۰۸-۱۴۰۲
کد ۹۱۹۵۱۷
انتشار: ۰۲:۵۵ - ۳۰-۰۸-۱۴۰۲

سایهٔ سیاست بر آیین بدرقهٔ نماد دغدغهٔ ایران/ وداع با اسلامی نُدوشن و صندلی‌هایی که ناگاه خالی شد!

سایهٔ سیاست بر آیین بدرقهٔ نماد دغدغهٔ ایران/  وداع با اسلامی نُدوشن و صندلی‌هایی که ناگاه خالی شد!
مهم‌ترین حاشیه را می‌توان خالی شدن نیمی از صندلی‌ها حین سخنرانی دکتر غلامعلی حداد عادل دانست.

  عصر ایران؛ مهرداد خدیر- مهم‌ترین حاشیه آیین بزرگ‌داشت زنده یاد دکتر محمد علی اسلامی ندوشن در تالار بزرگ مؤسسه اطلاعات را می‌توان خالی شدن نیمی از صندلی‌ها حین سخنرانی دکتر غلامعلی حداد عادل دانست. بازگشت آنان به تالار بلافاصله بعد از اتمام نطق او ولو به شکل نیمه تمام ماندن چاشت جای تردید باقی نگذاشت که چرا سالن را ترک کرده‌اند. این رفتار نشان داد که در ذهن ترک‌کنندگان وجه گرایش سیاسی آقای حداد بر صبغه دانشگاهی او چربیده است.

سایه سیاست بر آیین بدرقه نماد دغدغه ایران/ جلوه دیگری از جامعه دوپاره

    طبعا وقتی هم‌فکران او غیر از خودشان را خودی نمی‌دانند حاضران هم لابد لَختی به بیرون تالار رفتند تا مجلس خودمانی‌تر باشد مثل مجلس خودمانی‌تر شورا که در تدارک آن‌اند (و افسوس که به لحاظ دستوری نمی‌توان نوشت خودمانی‌تر «تر»! که حق مطلب را بهتر ادا می‌کند)

   مقایسه شدت تشویق شهرام ناظری که از قبول دعوت مجری امتناع کرد با نوع استقبال باقی ماندگان در تالار از سخنان حداد عادل هم مؤید دیگری بر مدعای بالاست. 

    به هر رو هیچ کس نمی‌تواند دو پاره شدن جامعه ایران را انکار کند و اتفاق روز دوشنبه 29 آبان یکی از جلوه های آن بود. البته نباید از حق گذشت و صرف حضور این چهره شاخص اصول‌گرا را که در مقام رییس فرهنگستان زبان و ادب فارسی -و نه به سبب مناصب سیاسی- در مراسم حاضر شده بود باید مثبت دانست اما وقتی اصول‌گرایان بخشی از مردم ایران را خالص و مصداق تمام مردم ارزیابی می‌کنند از دیگر مردمان نمی‌توان انتظار همراهی داشت. به قول بابا طاهر: چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی.

 
   از نام های دیگر حاضر در مراسم می توان به دو شهردار پیشین تهران اشاره کرد. یکی محمد توسلی اولین شهردار بعد از انقلاب که در حال حاضر دبیر کل نهضت آزادی ایران است و دیگری پیروز حناچی شهردار سابق. از شهردار سابق دیگر - محمد باقر قالیباف - و شهردار فعلی - علیرضا زاکانی - البته خبری نبود.


   هر چند آقای قالیباف در اردیبهشت پارسال و در جایگاه رییس مجلس شورای اسلامی و پس از درگذشت استاد از او با عنوان چهره ماندگار زبان و ادبیات فارسی، پژوهشگر نامدار کشور و استاد برجسته تاریخ تمدن و فرهنگ ایران یاد کرده و نقش او در جهت اعتلای زبان و شعر فارسی و پژوهش و تحقیق در زمینه ادبیات تطبیقی، نقد ادبی و همچنین ترجمه کتب خارجی را ستوده بود.


   علی لاریجانی هم قبل از مراسم اطلاعات در آیین مقابل دانشکده ادبیات دانشگاه تهران حاضر شده بود. او هم ۱۲ سال رییس مجلس بوده و استاد دانشگاه تهران است.


   در مراسم روزنامه اطلاعات بیش از هر نام دیگر غیبت سید محمود دعایی مدیر فقید و پرسابقه روزنامه به چشم می‌آمد هر چند قابل حدس است که اگر فضای سیاسی دیگر بود رییس جمهوری پیشین که مانند اسلامی ندوشن یزدی و بر خلاف دعایی در حیات است هم می‌آمد.


   وصیت استاد فقید هم از چند منظر قابل توجه بود. یکی این که پیش‌تر تصور می‌شد خواستار آن است که در توس کنار فردوسی دفن شود اما به جای آن هزاران جلد کتاب خود را به آرامگاه واگذاشته و خواسته عواید حاصل از چاپ و فروش کتاب‌ها صرف گل‌کاری مسیر مشهد - توس شود. نویسنده این سطور به خاطر ندارد دیگری چنین وصیتی کرده باشد و همین نشان می‌دهد تا چه حد به زیبایی علاقه‌مند بوده است.


    پیکر اما پس از تشییع امروز - سه شنبه ۳۰ آبان- در یزد روانه نیشابور می‌شود تا در کنار خیام و عطار آرام گیرد: چون روز محتوم فرا رسد جنازه مرا از دانشگاه تهران به نیشابور انتقال دهند و در دامنه خاک بینالود به خاک بسپارند. در خاک خراسان پرتاریخ و نیشابور بلاکشیده.


   این که سلطان نثر پارسی شیفته خراسان باشد جای شگفتی نیست که برخی زبان فارسی را به واقع زبان خراسانی می‌دانند با این همه گوهر که در متن و بطن خود پرورانده است.


   در میان چهره‌های سیاسی حضور سید محمود علوی وزیر اطلاعات دولت حسن روحانی هم قابل توجه بود. این که روزنامه اطلاعات به سرنوشت همتای خود دچار نشده و نرم‌خویی را از سر نینداخته البته نکته مثبتی است که سید عباس صالحی وزیر پیشین وجهه همت خود ساخته اما برای هر که در این مجموعه عظیم پا می‌نهد این پرسش هم شکل می‌گیرد که بین این همه امکانات و پرسنل با شمارگان و نقش و اثرگذاری روزنامه چه نسبتی برقرار است؟ 


    زنده یاد اسلامی ندوشن همچنین از این حیث بخت‌یار بود که به همت شورای شهر پیشین نام خیابانی در حیات به نام او گذاشته شد و جالب این که کوچه مقابل در خیابان وصال هم به نام همسر او دکتر شیرین بیانی و او هم در حیات و البته نه به اعتبار همسری که به خاطر خود او و پیام زیبایی هم نوشته بود خاصه آنجا که به شعر کلیم کاشانی اشاره کرد:


    بدنامی حیات دو روزی نبود بیش
    آن هم کلیم با تو بگویم چه سان گذشت

    یک روز صرف بستن دل شد به این و آن
    روز دگر به کندن دل زین و زان گذشت


  آن قدر این شعر بر دل و جان حاضران شیرین نشست که دکتر اصغر دادبه در ستایش شاعران فارسی گفت با این که کلیم کاشانی در قیاس با سعدی و حافظ و مولانا شاعر درجه اول به حساب نمی‌آید اما از درجه اول‌های دیگران بالاتر است و آنچه در این میان فراموش شد این بود که اسلامی ندوشن را با نثر می‌شناسیم نه با شعر.


   عنوان برنامه (سفر سیمرغ) احتمالا به سبب انتقال پیکر او به نیشابور و در جوار عطار انتخاب شده بود اما بد نیست بدانیم اثر مشهور او در ۵۰ سال قبل «صفیر سیمرغ» است نه سفیر سیمرغ. سفرنامه های استاد بسیار شیرین و خواندنی است و حتی شرح خیابانی در کپنهاک درباره تنانگی‌ها و تن کامگی‌ها را با حیایی خاص بازگفته است.


   سخن‌رانان به این موضوع اشاره کردند که ایران گرایی و ایران‌ستایی او از جنس دیگری بود و مراد این که نه رنگ وبوی سیاسی داشت (ناسیونالیسم) و نه فلسفی (ایرانشهر) و نه با اصرار بر شکوه ایران پیشا‌اسلام (‌باستان گرایی) که بر این باور بود که هویت ما تلفیقی است.


   دست آخر این که نوشته بودم چرا مشاهیر ما خارج از ایران می میرند؟ این که دست‌کم جنازه‌های برخی مانند دکتر مهدوی دامغانی و همین دکتر اسلامی مجال بازگشت می‌یابند فرخنده است.

    برای این که تصور نکنیم اسلامی ندوشن از واقع گرایی و سیاست به دور بوده نقل بخش هایی از آنچه درباره دکتر مصدق نوشته بود خالی از لطف نیست:
 
   «- مصدق نماینده آرزوی فروخوردهٔ مردم قرار گرفت که می‌خواستند کمر راست کنند، می‌خواستند از زیر بار تحقیر بیرون آیند. ایرانی موجودی است که مرد «نقطه اوج» است. سال‌ها تحمل می‌کند و چون فشار به نقطه نهایی رسید، وارد عمل می‌شود. چون در نهضت مصدق اصالت بود، مردم به حرکت آمدند. چندی ایرانی احساس غرور کرد، زیرا امید داشت که یوغ کهنه‌کارترین نیروی استعماری را به دور افکند.

   - وی تصویر ایران را در خارج تغییر داده بود. دیگر ایران آن ایران رنگ و رو رفته نبود، که در اروپا و آمریکا با «ایراک» (iraq) اشتباهش بگیرند. پیش از آن عراق از ایران معروف‌تر بود، شاید برای آنکه ایران نام جدیدی بود، و کلمه پرس (perse) هم طنین خیلی کهنی داشت که به دورهٔ هخامنشی سر می زد. ایران در عصر جدید، کشوری بود که به گربه و قالی شناخته می‌شد.


   اکنون دیگر روزنامه‌ها از ایران می‌نوشتند و رادیو از آن حرف می‌زد. دانشجویان ایرانی مقیم خارج نوعی احساس سربلندی داشتند، البته به غیر از توده‌ای‌ها و سلطنت‌طلبان که چوب لای چرخ می‌گذاشتند.

  - ناصر و مردم مصر در زمان مصدق، نسبت به ایران همدلی بسیار نشان می‌دادند. رابطه دو کشور که هیچ‌گاه به صفای آن زمان نبود، پس از کودتای ۲۸ مرداد رو به سردی نهاد، و این سردی روز به روز غلیظ ‌تر شد، و حتی در خلال آن، رقابت دیرینه عرب نسبت به ایران، تجدید مطلعی یافت و این درحالی بود که در میان ملل عرب، ایرانیان و مصریان نزدیکترین احساس را نسبت به همدیگر دارند. همین گونه بود رابطه ایران با هندِ نهرو. بعد از کودتا، نهرو هیچ‌گاه نظر دوستانه به ایران نیفکند، هرچند که بنا به مصلحت سیاسی یک بار به این کشور سفر کرد و آن هم ناراضی از آن بازگشت.»

   جالب این که دکتر مصدق در اسفند ۱۳۴۴ خورشیدی خطاب به او نوشته بود:


   «جناب آقای محمدعلی اسلامی ندوشن
   دانشمند محترم و معظم


   دو جلد کتاب «ابر زمانه و ابر زلف» و «سایه هما»، تألیف آن دانشمند محترم که برای این ارادتمند لطف فرموده‌اید، عز وصول، ارزانی بخشید و از این توجهی که فرموده‌اید نهایت امتنان، حاصل گردید. تشکرات خود را از الطاف مبذوله، تقدیم و توفیق جنابعالی را در راهنمایی و هدایت هموطنان عزیز خواهانم. دکتر محمد مصدق/ احمدآباد. اسفند 1344»


  راستی هر چه چشم گرداندم نشانی از وزیر محترم و کنونی آموزش و پرورش ندیدم. نمی‌دانم آقای مراد صحرایی چه علایقی دارد ولی اگر قرار بر آموزش زندگی پاکیزه و نثر شسته و رُفته و ایران‌دوستی به نسل تازه باشد کدام الگو مناسب‌تر از اسلامی ندوشن؟


  اگر قرار بر معرفی یک انسان خودساخته باشد که نیکوتر از او که قریب ۱۰۰ سال قبل که به شرحی که در مجموعه بسیار شیرین »‌روزها« آورده در روستایی بی هیچ امکانی زاده شد و در بهترین دانشگاه‌های دنیا تحصیل کرد و واجد عالی‌ترین مناصب قضایی و علمی شد؟


  اسلامی ندوشن شیفته فردوسی بود و در جوار عطار و خیام آرام می گیرد اما در آخرین تصویری که از او در مستندی ثبت شده این سخن حافظ را یادآور می‌شود:


  جهان و کار جهان جمله هیچ برهیچ است
  هزار بار من این نکته کرده‌ام تحقیق


  وقتی حاصل همه تحقیقات امثال حافظ و اسلامی ندوشن چنین است ما چرا از پی هیچ در هم می‌پیچیم؟ از لحظه لحظه زندگی لذت ببریم که حافظ در پی هزار بار تحقیق به این نکته رسید که جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است و اسلامی ندوشن بعد از 98 سال زندگی آخرین سخنی که گفت همین!

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۳۳
در انتظار بررسی: ۵۱
غیر قابل انتشار: ۱
ناشناس
Netherlands
۰۵:۲۰ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
97
7
«جهان و کار جهان جمله هیچ برهیچ است
هزار بار من این نکته کرده‌ام تحقیق»این دیدگاه نیهلیستی را ترویج نکنید.صادق هدایت هم در جایی(سه قطره خون) این شعر نیهلیستی را گفته بود:«جهان را نباشد خوشی در مزاج.به جز مرگ نباشد غمم را علاج.ولیکن درآن گوشه در پای کاج.چکیده است بر خاک سه قطره خون».
عصر ایران شعر حافظ است. وقتی نیهیلیسم متولد نشده بود. ذوقیات خود را به کار اندازید و از ظرافت های شعر لذت ببرید. دنبال فلسفه هر امری نباشید! در آموزه های دینی ما هم هست که جهان را جدی نگیریم و دل نبندیم.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۱۳ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
پوچ گرایی و دم غنیمتی رسم و راه و آرمان و هدف لیبرال هاست
عصر ایران اوایل انقلاب که مرحوم مهندس بازرگان حرف حساب می زد و مثلا می گفت گروگان های آمریکا را بیش از آن نگه ندارند یا جنگ را زودتر تمام کنند واکنش به دل سوزی های او شعار مرگ بر لیبرال بود و غالبا هم لیبرال را لیبلال تلفظ می کردند چون تلفظ دو حرف «ل» و «ر» در کنار هم مشکل ایجاد می کند. پوچ گرایی و لیبرال کدام است برادر عزیز. شعر حافظ است. شعر بخوانید. از شدت خشونت در نگاه تان کاسته می شود. فرهنگ ایرانی چنین است.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۵۷ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
...جامعه ایران دو تیکه نشده مطمئن باش
اونایی که سالن رو ترک کردن اگر کمی فقط کمی تحصیلکرده بودن میفهمیدن مراسم یادبود این انسان محترم محل عقده گشایی نیست
ناشناس
| United States of America |
۱۵:۳۸ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
پوچگرایی برخلاف دیدگاه عارفین ماست.که گفته اند انسان می تواند رستگارشود.ومرگ پایان راه نیست.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۶:۱۶ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
3
83
درود بر ندوشن ها ی وطن
اوستا
Iran (Islamic Republic of)
۰۶:۳۲ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
5
105
می دونی با این مطالبت چه لطف بزرگی می کنید حس خوب زندگی رو برای لحظاتی در وجود بعضی ها زنده می کنید .من دوستت دارم .
عصر ایران

لطف دارید. ماهی به آب زنده است و نویسنده و رسانه به مخاطب.

ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۶:۵۵ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
147
15
نماد دقدقه ایران حاج قاسم سلیمانی ودیگر شهدا وشهدای زنده ای هستن که اجازه ندادن خاک ایران طیول بعثی ها بشه....معنی این شعر فردوسی شاعر پر آوازه ایران شدن ...اگر سر به سر تن به کشتن دهیم/دریغ است ایران به دشمن دهیم
عصر ایران ستایش یکی نفی کننده دیگران نیست. قطعا سردار سلیمانی هم در خلوت های خود اهل خواندن بوده است.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۱۶ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
اگر عراقی ها به تهران می رسیدند لابد اسلامی ندوشن دست به اسلحه می شد این جماعت روشنفکر فقط کاغذ را سیاه می کنند و لاف می زنند و از وطن و فرهنگ تمدن و .‌. دم می زنند .
عصر ایران

اگر چنین بود که شما داوری کرده اید چرا نماینده فقید رهبری در موسسه اطلاعات در سوگ او اشک ریخت. هم او که اندک زمانی بعد خود هم درگذشت. یا نماینده کنونی رهبری در همان موسسه میزبان مراسم وداع او شد؟ یا رییس سه دوره مجلس شورای اسلامی در تشییع او شرکت  جست؟ یا رییس فعلی مجلس که اصول گرا و مطلوب شماست به قاعده به شرحی که در متن آمده در پیامی او را ستود؟ همه چیز را از لوله تفنگ نبینید!اوایل استقرار مرحوم امام خمینی در حسینیه جماران، معلمان یکی از استان‌ها در دیدار با ایشان پلاکاردی در دست داشتند با این مضمون که "اگر امام فرمان دهد قلم ها را مسلسل می‌کنیم". امام خمینی در همان آغاز نطق به این نوشته مقابل خود واکنش نشان داد و گفت: "انقلاب برای این بود که مسلسل ها را قلم کنیم نه این که قلم ها را مسلسل کنیم!" عین همین عبارت و در صحیفه هم موجود است اگر به حافظه و نقل این پاسخ دهنده اعتماد نمی‌کنید. انقلاب ایران هم در ذات فرهنگی بود. ضمن این که آن مرحوم متولد 1304 بود و در آغاز حمله عراق به ایران 55 سال داشت و در پایان جنگ 63 سال.


نویسنده حدس می‌زند سن و سال شما به جبهه و جنگ نخورد. چون بچه های جنگ این روحیه را نداشتند و طلب‌کار نبودند و به این و آن اتهام نمی‌زدند و در همان دهه 60 و در گرماگرم جنگ روشن‌فکران در مجلات ادبی مطلب می‌نوشتند و کسی متعرض شان نبود چرا به جبهه نمی‌روید؟ هر چند در سال‌های اول برخی رفته‌اند.

ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۵۲ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
.مجبور نیستید مسموعات خود را کامنت کنید .دغدغه و تیول صحیح است.شما توان نوشتن یک جمله صحیح را ندارید ولی دیدگاه میگذارید البته دیدگاههای منتقدانه من هم نسبت به استاد ندوشن و مهدوی دامغانی منتشر نشد.جا داشت غلطهای املایی را اشاره میکردید .به پالایش مطلب کمک میکرد و افراد را وادار به مطالعه و سپس بیان دیدگاه میکند
ناشناس
| United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland |
۱۰:۵۴ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
دقدقه؟ قبلاً که به فارسی میگفتن دغدغه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۰۳ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
7
55
ناز قلمت
ناصر
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۰۸ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
57
9
سلام
اصولگرایان اگر دعوی تدین دارند و تهذب و بقول تان مردم یا بخشی را کناری نهاده اند منتقدان شان روز و شب دعوی علم و آزادی و دانایی دارند ایضا با غلظتی از روشنفکری، همان خیم و خلقی که که مرحوم استاد ندوشن در کتاب ایران و تنهایی اش بشدت در رنج بود از آن را واجدند. مثلا اینکه : " مناصب سیاست کشور در دستگاه های دولتی اغلب در اختیار اینهاست مردم را عوام کاالانعام می‌دانند و... " حالا اگر هم قلیلی از شما صاحب منصب نیستید، محروم از یارانه دولتی هم نیستید. مضاف اینکه حالا چنان مردم، مردم میکنید که گویی بی استثنا و همه شمایید شما همه. این هم ظرافت ریاکاری شماست که اصلا غیر خود را حساب نمی آورید
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۱۸ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
118
7
اسلامی ندوشن هم مثل باستانی پاریزی " فله " ای نویس بود
عصر ایران

فله ای یا غیر فله ای. بودجه بیت المال را هدر می داد؟

پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۴۳ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
فقط بلدین تهمت بزنین. چهار تا جمله درست و حسابی بنویس بعد به دیگران بگو فله ای نویس.
hamidirani
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
1
1
سلام
نهرو هیچ‌گاه نظر دوستانه به ایران نیفکند، هرچند که بنا به مصلحت سیاسی یک بار به این کشور سفر کرد و آن هم ناراضی از آن بازگشت.»
دراون کتاب معروفش به دخترش مینویسه اگر اسکندر به هند حمله میکرد ما شکستش میدادیم هر چند ایرانیا ضعیف بودن نتونستند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۴۵ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
82
12
دقیقا همان خالص سازی که اتهام میزنید. لیاقت شنیدن حرف را هم ندارند حتی اگر مجلس سیاسی نباشد.
عصر ایران

بحث شنیدن نبود. یک اعتراض مدنی بود که همه جا رایج است.

ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۵۰ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
6
41
درود که گزارشی در شان استاد بیان داشتی سپاس...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۱۴ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
4
33
آدم نمی دونه از اول مطلب تعریف کنه که به مجلس خودمانی تر اشاره شده یا آخرش که جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است یا وسط ش که سراغ وزیر آموزش و پرورش رو گرفتین که کجا بود در مراسم مرد فرهنگ؟ عالی بود. یک گزارش بی نقص با نکته های فراوان.مرسی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۲۹ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
0
18
البته که شاعر فرمود دنیا همه هیچ وکار دنیا همه هیچ ****ای آدم عاقل بهر هیچ اینهمه بر خویش مپیچ!
اما مگه میگذارند آدمی اندکی بیاساید؟ البته که نه!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۳۱ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
73
4
پریشان گویی مثل همیشه
عصر ایران

آموزش انشا در مدرسه مبتنی بر مقدمه و بدنه و نتیجه است و در دانشگاه هم مقاله را با صغرا کبرا یاد می دهند. در نوشتار ژورنالیستیک و مدرن و سبک جستار یا essay اما نویسنده اصرار بر اثبات یک نکته با مقدمه و موخره ندارد و به موارد فراوان اشاره می کند و مشاهدات و تجربیات خود را با مخاطب در میان می‌گذارد. قرار نیست رسالتی را ابلاغ کند. اتفاقا در ادبیات و متون دینی ما هم چنین نیست که تمام یک غزل به یک موضوع اختصاص داشته باشد یا از ابتدا تا انتها یک حکایت را بازگویند.

ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
4
40
سلام
عالی و دقیق
مثل همیشه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۳۸ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
3
42
چه پاسخ های متینی می دهید. به اندازه نوشته خواندنی است.
سلیمی
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۴۳ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
2
27
مثل همیشه به نکته ظریفی اشاره کرده اند که اگر گیرنده صاحب قدرت قوی باشد می تواند درس بزرگی بگیرد و خود را اصلاح کند. فقط در جمع های دستچین شده مخاطب دارند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۵۷ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
2
32
دوست عزیز از لحن سخن و شیوایی قلمت لذت بردم چه آن که من اسلامی ندوشن را از این زوایای تاریخ یکه گفتی نشناخته بودم و چه حس قشنگی از این مرد بزرگ گرفتم. خداوند روح ایشان را قرین رحمت کند و به همه آنان که دل در گرو ایران وایرانی دارند توفیق و عزت دهد تا تلاشهایشان موجب سربلندی ایران و ایرانی گردد. زنده باد رهروان حقیقت و جاودان باد مسیر فرهنگ و آیین اصیل ایران.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۵۷ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
3
29
این هم یک نوع نظرسنجی بود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۱۳ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
2
27
تمرین نحمل دگر اندیشان باید کرد. ایران برای همه ایرانیان است فارغ از قوم و نژاد و زبان و نگرش.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۵:۴۳ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
اگر ایران برای همه ایرانیان است چرا وقتی به وقت حمله به ایران بعضی به جای دفاع از این میهن فرار را به قرار ترجیح می دهند و به دیگر جای می کوچند. مرگ خوب است ولی فقط برای همسایه!!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۱۴ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
7
6
یک موردی که هر منتقدین اصولگرایان هست این است که خودشان هم از همان شیوه ها در مواجه با رقیب استفاده می کنند مثلا خودشان همیشه می گویند نباید به مباحث علمی و دانشگاهی نگاه ایدئولوژیک داشت اما خودشان یک نشست علمی را که در یادبود مردی علمی است سیاسی می کنند ویا غالبا به دلایل سیاسی واژه های فرهنگستان را به کلی رد و مسخره می کنند و به حداد عادل می تازند که پول بیت المال را هدر داده در حالی که بسیاری از این واژه ها نه توسط حداد عادل که توسط متخصصین هر رشته ایجاد شده است و البته هر واژه نو مانند خود همین واژه در ابتدا غریب می نماید و اگر بخواهیم جا بیفتد حمایت همه را می طلبد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۲۷ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
3
9
لذت بردم از مطلبتون.
اما خشونت پشت برخی از این کامنت ها رو درک نمی کنم.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۳۲ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
2
11
با سلام بسیار عالی و با قلم شیوا و شایسته استاد فقید
ممنونم ازاینکه به دانسته هایم در خصوص استاد فقید افزودید
قدر مفاخرمون را بدانیم مگر چند نفر مثل استاد اسلامی ندوشن داشتیم و داریم خدایش بیامرزد
ناشناس
Australia
۱۴:۳۶ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
5
30
امروز چقدر کامنت دلواپسان و لشکر سایبریشون زیاد شده! موضوع اینه که آقای حداد عادل، احتمالا خودش هم کم کم زیر تیغ خالص سازان بره! ولی خب چیزی که عوض داره، گله نداره.
ت
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۰ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
33
8
مجلس ختم محل مناقشه و اعتراض نیست هیچ جای دنیا هم اینطور نیست بعدشم سالها که دولت دست شما و همفکران تون بود کسی می تونست اعتراض کنه؟
ناشناس
United States of America
۱۹:۴۴ - ۱۴۰۲/۰۸/۳۰
3
10
شادروان اسلامی ندوشن ، در اوج افراط ها هشدار ایران گرایی و ایران دوستی را داد تا من ایرانی ، ایران را از یاد نبرم .اسلامی ندوشن بخاطر همین استقلال فکری و عملی محبوب آحاد جامعه علمی و سایر اقشار مردمی است.