عصر ایران ؛ نهال موسوی - شبکه نمایش خانگی این روزها به نوعی از یکنواختی و تکرار دچار شده است که شاید بی تعارف بتوان گفت همان بلایی که بر سر تلویزیون آمد در انتظار آن است.
در دوران کرونا به دلایل مختلف استقبال به شبکه نمایش خانگی بسیار گسترده شد و اتفاقا قبل از آن هم به دلیل سریالهایی چون شهرزاد و تا حدی قلب یخی و یا قبلتر از آنها مثلا قهوه تلخ این زمینه کاملا فراهم شده بود.
این توجه بعد از دوران کرونا هم ادامه پیدا کرد و دیگر دیدن سریالهای نمایش خانگی یا برنامههای مسابقه محور یا گفتگو محور جزیی از زندگی مخاطبان شد، تلویزیون هم در برابر این رقیب جدید چندان حرفی برای گفتن نداشت و به همین دلیل استقبال از این مدیوم بالا گرفت.
در ادامه با حضور چند سریال پر بیننده مانند زخم کاری، جیران، قورباغه، خاتون، رهایم کن یا برنامه جوکر و در این اواخر سریال متفاوت مگه تموم عمر چندتا بهاره؟ نوید ادامه راهی روشن برای نمایش خانگی داشت.
اما آسیب اصلی هم از راه رسید همان آفتی که تلویزیون را از گردونه خارج کرد هم اکنون در شبکه نمایش خانگی مشهود است و آنهم چیزی نیست جز تکرار و انحصار چند گروه که تقریبا دارند در شکلها و پلتفرمهای مختلف مدام ظاهر میشوند.
در تلویزیون این اتفاق به این شکل بود که از این شبکه به آن شبکه میرفتند و برنامه یا سریال میساختند و الان هم در نمایش خانگی یا از پلتفرمی به پلتفرم دیگر هجرت میکنند یا اینکه انحصاری با یک پلتفرم همان رویه همیشگی خود را تکرار میکنند.
برای مثال چند روز قبل ویدئویی از محمد بحرانی پر بیننده شد که در برنامه دوشات یک مخاطب از او پرسیده بود که چرا تبدیل به مهران رجبی شبکه نمایش خانگی شده است؟ و البته جوای بحرانی بسیار متین و قابل توجه بود ولی این نمونه یک جرقهای است بر آن آسیب بزرگی که تلویزیون در باتلاق آن فرو رفت و الان مدتهاست که مخاطب نگاهش را از آن برگردانده است.
مانند تلویزیون در نمایش خانگی هم چند گروه وجود دارد که مدام در حال ساخت برنامه یا سریال هستند و پرسش اصلی این است که تا به کی قرار است این رویه ادامه یابد؟ تا به کی قرار است حدود 30 الی 40 بازیگر و یا چهره را در این مسابقات مختلف مافیا گونه ببینیم؟ تا کی قرار است که یک گروه مشخص را مدام تکرار شوند؟ تا کی قرار است این سریالهای مثلا طنز را ببینیم که واقعا خنده دار هم نیستند؟ و ...
با یک نگاهی به برنامهها و سریالها این احساس به مخاطب دست میدهد که انگار یک قراردادی بسته شده است و یک تعدادی محدود به دلایل نامعلوم حتما باید حضور داشته باشند! حال سریال است یا برنامه مسابقه محور یا گفتگو و ...
طبیعتا تکراری بودن موضوعات، بازیگران و سازندگان این برنامهها مخاطب امروزی را پس خواهد زد، مخاطبی که برای او تهیه سریالها و فیلمهای خارجی و روز جهان حتی سادهتر و کم هزینهتر است. به این پرسش جواب دهید که چرا مخاطب باید برنامه یا سریال شما را ببیند؟
البته در طرف مقابل هم این قضیه ثابت شده است که اگر سریال یا برنامهای جدید و تاثیر گذار باشد همین مخاطب ترجیحش بر این است که زمان خودش را با آن سپری کند تا دیدن سریال یا فیلم خارجی.
امیدوارم که دست اندرکاران شبکه نمایش خانگی از تولید کنندگان تا ناظران و ... این مهم را مد نظر قرار دهند که کاسه صبر مخاطب هم اندازهای دارد و اگر لبریز شد دیگر برگداندنش چندان کار آسانی نیست.
تلویزیون را ببیند و عبرت بگیرید، برخی اوقات واقعا سریال یا برنامههای خوبی هم در حال پخش است اما مخاطب ندارد، چون مخاطب از این جعبه جادویی دل کنده است.