عصر ایران؛ اهورا جهانیان - زلاتان ابراهیموویچ 41 سال و چهار ماه و دو هفته عمر کرده است. بازی کردن در چنین سنی، آن هم در باشگاه میلان، آن هم میلانی که از بحران چند سال اخیر بیرون آمده و در حال بازگشت به روزهای اوج است، کار آسانی نیست. بویژه اینکه زلاتان در دو سال گذشته نقش مهمی در روند صعودی میلان داشته است.
اما نکتۀ جالب داستان زلاتان و میلان، این است که پسران او نیز در تیم جوانان میلان توپ میزنند: ماکسیمیلیان و وینسنت. میلانیها همین پریشب در ورزشگاه خانگی خودشان تاتنهام را 1 بر صفر شکست دادند و حالا امیدوارند که در بازی برگشت هم نتیجۀ قابل قبولی کسب کنند و به یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا صعود کنند.
زلاتان که در دیدار با تاتنهام غایب بود، دیروز در بازی دوستانۀ میلان با تیم زیر 18 سال باشگاه میلان برای تیم زیر 18 سال بازی کرد تا در کنار پسرش ماکسیمیلیان در خط حملۀ نوجوانان میلان توپ بزند!
زلاتان و ماکسیمیلیان ابراهیموویچ
آخرین باری که زلاتان برای یک تیم زیر 18 سال بازی کرده بود، برمیگردد به سال 1999 که او در تیم زیر 18 سال سوئد بازی میکرد. هشت سال پس از آن، ماکسیمیلیان به دنیا آمد! عمر شتابان میگذرد. چه برای زلاتان چه برای دیگران. حتی برای ماکسیمیلیان جوان!
چشم به هم بزنیم، ماکسیمیلیان به سن امروز زلاتان میرسد. یعنی 25 سال دیگر! 25 سال بعد، زلاتان 66 ساله است و لیونل مسی 60 ساله. به همین سادگی.
داستان پدرها و پسرها در دنیای فوتبال، معمولا این طور بوده که پدری نابغه، پسری متوسط به دنیای فوتبال عرضه کرده است. گاهی هم کمتر از متوسط.
مثلا پسر پله، ادینیو، دروازهبانی افتضاح بود و عمر فوتبالش هم چندان طولانی نشد. ادینیو مدت کوتاهی در سانتوس بازی کرد و هشت سال قبل نیز به جرم پولشویی به 33 سال زندان محکوم شد. عملکرد او در زمین فوتبال به گونهای بود که خود پله هم بابت آن اظهار شرمندگی میکرد!
پله در کنار فرزند بیاستعداد و خلافکارش!
یا استفان بکنبائر، پسر فرانس بکنبائر هم در دهۀ 1990 میلادی مدتی از رسانههای ورزشی آلمان دلبری کرد ولی زود فراموش شد و فوتبالیست مهمی از آب درنیامد. او در مونیخ 1860 و تیم دوم بایرن مونیخ بازی کرد و نتوانست بازیکن ثابت بایرن مونیخ شود. استفان بکنبائر در سال 2015 در 46 سالگی درگذشت.
استفان و فرانس بکنبائر
یوردی کرایف، پسر یوهان کرایف، وضعش بسیار بهتر از پسرهای پله و بکنبائر بود. او در سال 1974 به دنیا آمد. یعنی سالی که کرایف بزرگ در فینال جام جهانی ناکام ماند. یوردی در دهۀ 1990 دو سال در بارسلونا بازی کرد و چهار سال در منچستریونایتد. در منچستریونایتد. بازیکن خوبی هم بود ولی در مجموع بازیکن شاخص و ممتازی در فوتبال اروپا و هلند نشد. از سال 2000 به بعد هم، که منچستر را ترک کرد، در تیمهای سطح پایین توپ زد.
یوردی و یوهان کرایف
در ایران نیز محمد پروین و آتیلا حجازی فرزندان علی پروین و ناصر حجازی بودند که مدتی جلب توجه کردند و کیفیت نسبتا خوبی هم در سطح فوتبال ایران داشتند، ولی عمر فوتبالشان زودتر از انتظار به پایان رسید. محمد پروین مستعد پیشرفت بود ولی ظاهرا خوشی زندگی مانع پیشرفتش شد و کسب مال را به ترقی در فوتبال ترجیح داد.
محمد و علی پروین
البته آتیلا حجازی مدعی بود که چوب آزادگی پدرش را میخورد که البته بعید هم نبود حرفش درست باشد، ولی به هر حال او با اینکه در کل خوب بازی میکرد، ولی آن قدر خوب نبود که دیگران مجبور شوند او را چنانکه باید ببینند و بازی دهند.
شاید از این حیث وضع امیر عابدزاده بهتر از فرزندان سایر ستارگان قدیمی فوتبال ایران باشد اما امیر عابدزاده هم با اینکه دروازهبان چالاکی است، قد و قامت و فیزیک بدنیاش به پدرش نرفته و حتی زمانی که بیرانوند در جام جهانی آسیب دید، نتوانست دروازهبان تیم ملی در جام جهانی شود.
احمدرضا عابدزاده و پسرش امیرعادل
او در مجموع یک بازیکن باشگاهی بوده و دیر هم توانسته سری در میان سرها درآورد. امیر اکنون 29 ساله است ولی در فوتبال ایران درخشش ویژهای نداشته و در فوتبال اروپا هم بیشتر در تیمهای گمنام و دستهدومی بازی کرده. در تیم ملی هم غالبا نیمکتنشین بوده. کاملا پیداست که او در حد پدرش نیست؛ اگرچه فینفسه گلر خوبی است و چالاکی و جسارت قابل تحسینی دارد.
یکی از معدود فوتبالیستهایی که بوضوح بهتر از پدرش شد، پائولو مالدینی بوده که اسطورۀ فوتبال ایتالیا هم شده است. مالدینی قطعا جزو پنج مدافع برتر تاریخ فوتبال است. در کنار بزرگانی نظیر بکنبائر و بارهسی و یکی دو نفر دیگر. اگرچه بسیاری از کارشناسان معتقدند مالدینی بهترین مدافع تاریخ فوتبال بوده.
پائولو مالدینی
چزاره مالدینی، پدر پائولو، متولد 1932 بود. او در 22 سالگی عضو تیم میلان شد و با این تیم چهار بار فاتح لیگ فوتبال ایتالیا شد. در سال 1963 هم با میلان جام باشگاههای اروپا را کسب کرد. در دهۀ 1960 میلادی حدود شش سال عضو تیم ملی ایتالیا هم بود ولی زیاد برای لاجوردیپوشان به میدان نرفت.
چزاره فقط 14 بار برای ایتالیا بازی کرد در حالی که پائولو با 126 بازی برای ایتالیا، رکورددار بازی برای تیم ملی ایتالیا است. در آخرین سال بازی چزاره برای تیم ملی ایتالیا، 1968، پائولو به دنیا آمد.
چزاره مالدینی در 1972 مربی میلان شد و دو سال هدایت این تیم را بر عهده داشت. پس از سال 1996 نیز به مدت دو سال مربی تیم ملی ایتالیا بود و با این تیم در جام جهانی 1998 تا مرحلۀ یکچهارم نهایی پیش رفت و آنجا در ضربات پنالتی مغلوب فرانسۀ امه ژاکه شد.
چزاره مالدینی
در مجموع چزاره مالدینی مرد موفقی در فوتبال دنیا بود، ولی افتخارات و درخشش پائولو مالدینی به قدری چشمگیر بوده است که این دو را به هیچ وجه نمیتوان با هم مقایسه کرد. باید دید که آیا دنیل مالدینی، پسر پائولو مالدینی، میتواند کار پدرش را تکرار کند و همان طور که پائولو، چزاره را پشت سر گذاشت، او نیز از پائولو فراتر رود؟ بعید است!
زینالدین زیدان هم چهار پسر فوتبالیست دارد ولی هنوز نتوانستهاند سری در میان سرها درآورند. البته دو پسر او را باید از دست رفته محسوب کرد! انزوی 27 ساله و لوکای 24 ساله، که این یکی مثل پسر پله دروازهبان است، هنوز در هیچ باشگاه درستودرمانی هم بازی نکردهاند و بعید است در دنیای فوتبال چیزی شوند.
دو پسر کوچکتر زیدان، الیاس 16 ساله و تئوی 20 ساله، با رئال مادرید تمرین میکنند ولی اکثر کسانی که این دو را از نزدیک دیدهاند، حتی یک درصد هم احتمال نمیدهند که آیندۀ این دو جوان، مثل گذشتۀ باشکوه پدر کاریزماتیکشان باشد!
پسران زیدان، وقتی که جوانتر بودند
به هر حال آدمی مثل زیدان احتمالا هر صد سال یک بار ظهور میکند. اینکه کسی مثل زیدان شود و موفقیتهای او را تکرار کند، از کوه کندن فرهاد هم دشوارتر است.
تا پنج سال آینده، تکلیف پسران زلاتان هم روشن میشود. یعنی معلوم میشود که آنها میتوانند در حد و اندازۀ پدرشان باشند یا اینکه فوتبالیستهای متوسطی از آب درمیآیند که عمری زیر سایۀ پدر باقی خواهند ماند.
در بین ستارگان فوتبال، شاید پسر کریس رونالدو آیندۀ درخشانی داشته باشد چراکه رونالدو به شکلی جدی و حرفهای با او کار میکند و او دست کم با تواناییهای بدنی و ذهنی ویژهای وارد دنیای فوتبال خواهد شد. حالا اینکه خمیرمایهاش چقدر باشد، اللهاعلم. ولی به هر حال بسیاری از جمله خود رونالدو به آیندۀ او امیدوارند؛ امیدی که واهی هم به نظر نمیرسد.
کریس رونالدو و پسرش رونالدو جونیور
و نهایتا باید گفت فدریکو کیهزا نیز مثل پائولو مالدینی، فوتبالیستی است که از پدرش فراتر رفته. او در یورو 2020 خوش درخشید و نقش چشمگیری در قهرمانی ایتالیا در جام ملتهای اروپا پس از 53 سال داشت.
فدریکو فرزند انریکو کیهزا است. انریکو در فاصلۀ سالهای 1996 تا 2001 عضو تیم ملی ایتالیا بود ولی ایتالیا در آن دوران، ایامی پر از ناکامی را سپری میکرد. انریکو در فینال دردناک یورو 2000 نیز جزو بازیکنان حاضر در زمین نبود و در مجموع بازیکنی متوسط برای تیم ملی ایتالیا بود که هر چند از 18 سالگی در باشگاه سامپدوریا بازی کرد، اما در سطح باشگاهی نیز هیچ وقت نتوانست حضور در تیمی درجهیک را تجربه کند.
فدریکو کیهزا در آغوش پدرش انریکو
سامپدوریا بهترین تیمی بود که انریکو در آن بازی کرد. اما فدریکو کیهزا در یوونتوس بازی میکند و در تیم ملی ایتالیا نیز حضور بسیار موثری دارد. گل سرنوشتساز او مقابل اسپانیا در نیمهنهایی یورو 2020، مایۀ دوام ایتالیا تا دقیقۀ 120 شد. بدون آن گل، بعید بود ایتالیا بتواند کار را به ضربات پنالتی بکشاند و راهی فینال شود.
اما نکتۀ مهمتر، سبک بازی فدریکو کیهزا است. او تکنیکی و سرعتی است و در گلزنی نیز هوش بالایی دارد و در یورو 2020 تقریبا هیچ فرصت گلی را هدر ندارد؛ بلکه توپهایی را گل کرد که اگر هم گل نمیشدند، عیبی بر او نبود.
گل تاریخی کیهزا به اسپانیا در یورو 2020
به هر حال گویا در دنیای فوتبال، ایتالیاییها در سبقت گرفتن از پدرانشان استعداد بیشتری نسبت به به بازیکنان سایر کشورهای دنیا دارند. باید دید پسران زلاتان چه خواهند کرد. وینسنت و ماکسیمیلیان جوان.