۱۶ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۰۴:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۷۷۱۱۰
تعداد نظرات: ۴۵ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۲ - ۱۴-۱۱-۱۴۰۱
کد ۸۷۷۱۱۰
انتشار: ۱۱:۱۲ - ۱۴-۱۱-۱۴۰۱
یادی از متفاوت‌ترین سال تاریخ ایران که الگوی مشارکت معرفی شده

آری، این چنین بود 58!

آری، این چنین بود 58!
  این یادداشت ناظر به شخصیت‌های سیاسی تأثیرگذار در سال 58 یا حتی فرهنگی نیست. دربارۀ حال‌و‌هوای جامعه و حس عمومی مردم و شادابی و نشاط است. حال و هوایی که به دلایل مختلف نپایید و دیگر تکرار نشد. 

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- همواره به کسانی که مایل‌اند با حال‌و هوای آغاز پیروزی انقلاب آشنا شوند و حوصلۀ مطالعۀ تحلیل‌های تاریخی و اسناد را ندارند توصیه می‌کنم کتاب «حکومت 58» حاوی تصاویر استثنایی و فوق‌العادۀ خانم مریم زندی را اگر نمی‌توانند به خاطر قیمت بالا خریداری کنند دست‌کم ببینند و در شهر کتاب و باغ کتاب یا جایی تورق کنند. البته قیمت بالا به نسبت قبل و گرنه با سرعت قطار پیشرفت قیمت‌ها حالا پول پیتزای یک خانواده سه چهار نفره است!

  هیچ کتاب و مقاله‌‌ای به اندازۀ این تصاویر حال‌و‌هوای خاص سال 1358 خورشیدی را بازنمی‌تابانَد. حتی روزنامه‌های آن دوران. چون تحت تاثیر گفتمان چپ بودند و برخی شخصیت‌ها را برجسته می‌کردند. منظور حس‌و‌حال عمومی و شهروندان عادی است و از بخت‌یاریِ کسانی است که آن سال را با تمام وجود درک کرده و جرعه‌جرعه سر کشیده‌اند ولو بعدتر مایۀ تحسّر و تحیّر شده باشد.

آری، این چنین بود 58!

   اما چرا سراغ سال 58 رفته‌ام؟ چون دیدم روز چهارشنبه 12 بهمن 1401 حسن روحانی رییس‌جمهوری پیشین ایران بهترین راهکار برای تغییر فضای سیاسی و اقتصادی را رجوع یا ارجاع یا الگو قرار دادن سال 1358 دانسته است.

  روشن است که در پی این همه حذف و این همه سال و این همه رخداد، شدنی نیست اما واقعا هیچ آیینه‌ای به اندازۀ 58 تنوع و تکثر انقلاب 57 را بازنمی‌تابانَد. بی هیچ اغراقی و از هر منظری هیچ سالی به اندازۀ 58 شاد و سرزنده نیست ولو با نگاه کنونی پر از توهّم و آرزوی محال در نظر آید یا گفته شود بیش از آزادی، آنارشی بود و معلوم بود دوام نمی‌آورَد. بحث بر سر اینها نیست. خود 58 یک برش شیرین از تاریخ معاصر و شاید کل تاریخ این سرزمین است چرا که هیچ‌گاه قبل و بعد از آن مردم ایران، مثل آن سال امکان انتخاب و ابراز نظر نداشتند.

    صدا و سیما البته اصرار دارد از روی 58 بپَرد و آن را نادیده بیَنگارد و بر سال 60 توقف کند چون اغلب 58ی‌ها حالا مغضوب‌اند و اکثر قریب به اتفاق نواصول‌گرایان کنونی در آن زمان اسم و رسمی نداشتند و در صفحات روزنامه‌ها غایب بوده‌اند احتمالا جز بزرگواری که تحولات انقلاب الجزایر را دنبال می‌کرده است!

    حتی تصویری که از امام خمینی در صدا و سیما ترسیم می‌شود مربوط به بهار 60 است و نه تنها با امامِ نوفل‌لوشاتو در پاییز 57 که حتی با امامِ سال 58 در قم هم میانه‌ای ندارند. در همین سال بود که اوریانا فالاچی خبرنگار مشهور ایتالیایی با امام مصاحبه کرد. تصویر زیر و موقعیت نشستن و گفت‌و‌گو را که ببینید متوجه حس‌و‌حال و فضای سیاسی می‌شوید.

   مصاحبه اوریانا فالاچی با آیت‌الله خمینی / قم، سال 1358

آری، این چنین بود 58!

 

   سال 58 از نظر تنوع تاریخی و خاطرات خوشِ یک ملت بر سال 57 نیز ترجیح دارد. چون 57 با تغییر مکرر دولت‌ها و بی‌برقی و بی‌نفتی و 17 شهریور و قبل از آن سینما رکس یا تغییر نظر بعدی شماری از فعالان مثل سال بعد نیست و آن قدر که 58 با خاطرات شیرین، قرین است 57 نیست و پر از التهاب است. 

   58 را باید حس کرده باشی تا بدانی یعنی چه. به جز خانواده‌های سران وابسته به رژیم پهلوی و ژنرال‌هایی که با احکام شیخ صادق خلخالی اعدام شدند و خانواده‌های آن سه پزشک یا بازرگان اصفهانی یا دیگرانی که به خطا برای آنها حکم صادر کرد و مجموع شمار این دسته از اعدامی‌ها در آن مقطع و نه بعدتر البته زیر 100 نفر است یا مصادره‌هایی که بر سر آنها حرف و سخن درگرفت -اگر چه برخی اجتناب‌ناپذیر بود چرا که به بانک‌ها بدهکار بودند یا رها کرده و رفته بودند -58 واقعا بوی آزادی می‌داد.

  گمان نمی‌کنم حتی سال‌های 30 و 31 در دولت ملی دکتر مصدق هم چنین بوده باشد چون رسانه‌های ارتباطی محدود به رادیو و روزنامه بود و ایران آن زمان با بعد قابل قیاس نیست. در دهۀ 40 و اوایل دهۀ 50 خورشیدی بود که ایران، مدرن شد و در اقتصاد و صنعت و فرهنگ جهش کرد و طبقۀ متوسط به معنای دهه 50 هنوز در دهه 30 شکل نگرفته بود و بافتِ غالبِ ایران، روستایی بود. 58 اما سال مانور طبقۀ متوسط بود. آرمان‌خواهیِ طبقه تحصیل‌کرده و آزادی‌خواه. شوخی نبود در هر جمعی سخن از ایده و اندیشۀ اجتماعی بود و جامعه مثل امروز این قدر اتمیزه و مادی و مأیوس نشده نبود.
  
   سال 58 در این مملکت اتفاقاتی رخ داد که در تاریخ ایران بی‌سابقه است. برای اولین بار همه‌پرسی تغییر رژیم سیاسی برگزار شد. چند ماه بعد رفراندوم قانون اساسی و قبل از آن انتخابات نمایندگان مجلس بررسی پیش‌نویس آن و نیز انتخابات مجلس شورای ملی که بعدا نام آن اسلامی شد. در زمستان همین سال اولین بار مردم پای صندوق رفتند تا رییس جمهوری انتخاب کنند و ابوالحسن بنی‌صدر با قریب 11 میلیون رأی نخستین رییس اجرایی کشور در تاریخ چند هزار سالۀ ایران می‌شد که مستقیما از مردم رأی گرفته بود.

ابوالحسن بنی‌صدر رئیس جمهور در کنار امام خمینی 

آری، این چنین بود 58!
    
   در این سال احمد شاملو هر هفته یک مجله منتشر می‌کرد بی آن‌که امتیازی برای آن دریافت کرده باشد. همه گروه‌های سیاسی با هر تفکری دفتر و نشریه داشتند. چند ماه از پیروزی انقلاب گذشته و قیمت دلار همچنان هفت تومان بود! نخست‌وزیر مملکت -بازرگان- با روحیه طنز مستقیم به مردم گزارش می‌داد و مثل حالا نیاز به صحنه‌آرایی نبود تا مجری کت‌وشلوار بنفش بپوشد و پرچم ایران را روی پرده نورپردازی کنند یا هنوز یاد نگرفته بودند و افتحار کند که سر ماه حقوق دادیم. بازرگان از بی پولی دولت می گفت و از انتقاد از شخص رهبری انقلاب با آن کاریزما و اتوریته و نفوذ هم ابا نداشت و حتی یک بار گفت: "آقا! شما هم که ما را کلافه کردید با این سفارش آب و برق مجانی. مگر می‌شود مجانی خدمات داد؟" و بعد از استعفا هم در پاسخ به این پرسش که چرا برای ملاقات با مشاور کارتر ( برژه ژینسکی) در الجزایر از امام اجازه نگرفته گفت: "مگر ایشان شاه است و من هویدا هستم که به خاطر ملاقات با مقام خارجی اجازه بگیرم؟ نخست‌وزیری که اختیار نداشته باشد و بخواهد برای هر کاری اجازه بگیرد به درد جرز لا دیوار می‌خورد."  در این سال 58 رادیو و تلویزیون اگر چه رییسی به نام صادق قطب‌زاده دارد اما هم او مدیریت شبکه دو را به مسعود کیمیایی می‌سپارد. فقط در سال 58 است که یک کارگردان در اندازه و آوازۀ او می تواند رییس یک شبکه تلویزیونی رسمی شود. 


   سال 58 سال جمعه‌هایی با نمازهای باشکوه است. 6 روز هفته روشن‌فکران در دانشگاه مانور می‌دادند و جمعه روز مانور مذهبی‌ها در همان نماز‌جمعه بود. نگاه به حالا نکنید که پنج‌شش هزار نفر پشت سر آقای کاظم صدیقی در نماز جمعه حاضر می‌شوند. گاه دو میلیون نفر در تهران 4 میلیونی پشت سر آقای طالقانی نماز می‌خواندند و بعد از ایشان هم در سال 58 ادامه یافت.

آیت‌الله منتظری و آیت‌الله خامنه‌ای در نماز جمعه - فرد وسط: مهدی بازرگان

آری، این چنین بود 58!

   58 البته سالی تکرار‌نشدنی است و آقای روحانی بهتر از هر کس این را می‌داند اما می‌خواهد حال و هوای 58 را یادآور شود. 57 معیار نیست چون بنای هر انقلاب نخست بر تخریب و سرنگونی است. در نیمۀ 59 هم گرفتار جنگ شدیم و 60 هم داستان ترور‌ها پس از عزل بنی‌صدر پیش آمد و حذف‌ها. 58 اما ازاین خبرها نبود.


   جر معدودی از وابستگان ساواک و دربار بقیه هم راضی یا امیدوار یا سرخوش بودند. ملت حتی هر شب در مقابل سفارت اشغال‌شدۀ آمریکا جمع می‌شدند و شادی می‌کردند! شاید بگویید نمی‌دانستند چه تبعاتی دارد و صدای آنچه می نوازند بعدها در می‌آید و جداگانه به تبعات اشغال سفارت پرداخته‌ام و اینجا به این کاری ندارم. حال‌و‌هوا را می‌گویم. حس سرزندگی موج می‌زد. نمی‌دانستی به خیابان تخت‌جمشید بروی که نام آن تازه طالقانی شده بود یا به پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر از چهارراه مصدق تا پارک ملت که پر از دکه بود. هنوز نام چهارراه مصدق چهارراه ولی‌عصر نشده بود‌.

نخستین نماز جمعه بعد از انقلاب به امامت آیت‌‎‏اللَّه طالقانی در دانشگاه تهران/ جمعه پنجم مرداد سال 1358 
آری، این چنین بود 58!

    در همان انتخابات ریاست جمهوری به جز هواداران مجاهدین خلق که از حذف مسعود رجوی سرخورده شده بودند بقیه نامزدی داشتند. یکی به بنی‌صدر رأی می‌داد و دیگری به مدنی و سومی به حبیبی و آرای قطب‌زاده با آن همه سر و صدا رقت‌آور بود. پایگاه اجتماعی مسعود رجوی هم در انتخابات مجلس محک خورد و در رتبه‌های آخر جا گرفت و با دو مرحله‌ای شدن انتخابات جا ماند.

     با این حال تنها وجه سیاسی 58 و آزادی همه گروه‌ها مهم نیست. از حیث اقتصادی هم هر که سال 58 ملکی خرید بُرد. در سال 58 دلار 7 تومان بود حتی یکی دو ماه بعد از اشغال سفارت. قیمت یک آپارتمان دو خوابه در خیابان گاندی تهران 500 هزار تومان بود که 300 هزار تومان آن را اگر 30 هزار تومان سپرده گذاشته بودید وام می گرفتید! در بالای یوسف آباد برادر آقای کروبی - حسن- یک دفتر مسکن راه انداخته بود که ربطی به بنیاد مسکن نداشت و یک روز به افراد عادی زمین‌های چهار صد متری داد و چه فروخته باشند و چه ساکن حالا همه میلیاردرند!

    قیمت تور 12 روزه لندن در سال 58 و بعد از پیروزی انقلاب نه در عهد محمد رضاشاه چندان که تلویزیون «من‌و‌تو » تبلیغ می‌کند 7000 تومان بود. معادل حقوق یک ماه یک مهندس تازه استخدام شده و دو برابر یک معلم ساده. قیمت انواع سکه هم در بازار تهران در سال 58 این گونه بود: ربع پهلوی 300 تومان، نیم پهلوی 600 تومان، یک پهلوی 1300 تومان، دونیم پهلوی 3100 تومان، پنج پهلوی 6200 تومان، ده پهلوی 1500 تومان و یک بهار آزادی 1500 تومان. (یعنی کمی بیش از حداقل دستمزد ماهانه کارگر).

      در همان سال 58 دستمزد کارگر ساده روزانه 80 تومان بود در حالی که حداقل دستمزد کارگران استخدامی از 750 تومان در سال 57 ناگهان به 1200 تومان افزایش یافته بود. کاری که داریوش فروهر وزیر کار دولت موقت انجام داد و دولت در برابر عمل انجام شده قرار گرفت چون فروهر منتظر تصویب هیأت دولت نماند و خود ابلاغ کرد!  

   سال 58 سال آزادی مطلق است که البته معلوم بود نمی‌پاید ولی هر چه بود تجربه منحصر‌به‌فردی بود. 75 درصد جمعیت ایران امروز زیر 50 سال سن دارند و طبعا یا آن زمان را درک نکرده‌اند یا زیر 5 سال بوده‌اند و تجربۀ مستقیم ندارند اما دریغ است که از 58 یاد نکنیم.

   58 آن قدر آزاد بود که باورتان نمی‌شود حتی گوگوش هم در بهار آن سال در برخی جاها می‌خوانده است! در روزنامه هم آگهی می دادند. یا باورتان نمی‌شود فریدون فرخ‌زاد به صادق قطب‌زاده اعتراض می‌کرد چرا مرا اخراج کردی؟ 

    قاعدتا باورتان نمی‌شود اگر بگویم گویندۀ زن برنامه‌های نوروز 58  تلویزیون خانمی بی‌حجاب و البته پوشیده و آرایش‌ناکرده بود. غرض مطلقا ارزش‌گذاری نیست و افسوس و اینها نیست یا این که حیف شد یا نشد. نفی جوهره و اسلامیت انقلاب هم نیست. غرض اشاره به فراگیری داستان و توصیف آن شرایط است. حالا اسم آن را می‌خواهید سرخوشی و بی‌خبری از آینده بگذارید یا هر چیز دیگر مختارید ولی 58 این‌گونه بود. حتی برخی از ایرانیان خارج‌نشین هم از این فضا تأثیر پذیرفته بودند. باور‌پذیر نیست ولی واقعیت دارد که وقتی خبر اشغال سفارت آمریکا در تهران منتشر می‌شود شهرام شب‌پره خوانندۀ موسیقی پاپ ساعت‌ها با موتوسیکلت و با پرچم ایران در خیابان‌های شهری در آمریکا - احتمالا لُس‌آنجلس- می‌چرخیده و شادی می‌کرده است!

   58 چنین سالی بود و امید تا بدان حد که مهندس بازرگان بعد از کناره‌گیری دست از سیاست نمی‌شوید و به شاه نامه می‌نویسد که برگرد به ایران و خود را تسلیم کن تا غایلۀ گروگان‌ها ختم به خیر شود و انگار نه انگار 8 ماه قبل نخست‌وزیر و رییس مجلس او (‌هویدا و ریاضی) اعدام شده بودند!
  
    مراد حسن روحانی البته بازگشت به آن حال و هوا نیست چون زمان هرگز به عقب بازنمی‌گردد و به قول اهل فلسفه در یک رودخانه دوبار نمی‌توان شنا کرد ولی می‌خواهد از اهمیت انتخابات آزاد و یک الگوی تاریخی بگوید و جالب این‌که در مجلس اول که بدون نظارت استصوابی تشکیل شد نیمی از نمایندگان منتخب مردم با آرای بالا و در رقابت با چپ‌ها و مجاهدین و روشن‌فکران عرفی، روحانی (‌معمم) بودند. بیش از 150 نفر از 270 نماینده در حالی که هر چه نظارت استصوابی بیشتر شد شمار آنان هم کمتر شد و این یعنی نقض غرض و کار به جایی رسیده که امروز مجلس، عملا محلی از اِعراب ندارد.

    اگر 58 را درک کرده باشید این توصیفات را تصدیق می‌کنید اما اگر 58 را درک نکرده باشید و کتاب و تصاویر حکومت 58 را هم ندیده باشید شاید برای شما غیر قابل باور درنظر آید و تعجبی هم ندارد. چون نه تلویزیون من‌و‌تو تصویر 58 را بازمی‌تاباند (زیرا مایل است بعد 57 را یک‌سره سیاه و تار و تلخ جلوه دهد) و نه صدا‌و‌سیما بر 58 درنگ می‌کند چون در این سال خبری از حجاب اجباری و نظارت استصوابی و مانند اینها نبود.  این سال اما در خاطرۀ جمعی ایرانیان چندان شیرین نشسته که نه نظیری در قبل دارد و نه بعد. 58 سالی است که فرش‌فروش محله ما دختر خود را به جوان دلاکی داد که در مسجد کنار او نماز می‌خواند چون معیار ازدواج تنها تقوا شده بود نه طبقه اجتماعی و البته  سه چهار سال بعد که معیار‌ها عوض شد آن دو جدا شدند! یعنی مرد کاسب خواست جدا شوند!

    این یادداشت ناظر به شخصیت‌ها نیست. حال‌و‌هوا مهم است. حال و هوایی که دیگر تکرار نشد.  این که مردم دربارۀ سیاست و فرهنگ و آرزوها حرف بزنند و این که همه جا حرف از دلار و سکه یا میل به مهاجرت باشد کجا؟

   در میان رمان های ایرانی حال و هوای سال 58 در صفحات آغازین رمان «ثریا در اغما» بازتاب دارد و اگرچه در شروع رمان در حال روایت مهر 59 است اما گریزی به یک سال قبل از آن می‌زند:  «عباس آقا مرندی از آن روحیه‌های شاد و آزاد است و من از او خیلی خوشم می‌آید. دلم می‌خواست می‌فهمیدم پشت سر در تهران چه دارد و چه جور زندگی کرده است... گاهی هم اقتباس تصنیف را با آهنگ آن ترانۀ هایده را با دو دانگ صدایش می‌خواند: اول اینگلابمون حرفا چه شاعرانه بود....»

      سال 58 شاید مصداقی از این شعر خواجه هم بود: خیال حوصلۀ بحر می‌پزد هیهات/ چه‌هاست در سر این قطرۀ محال‌اندیش...

      آری، این چنین بود 58...

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۴۵
در انتظار بررسی: ۱۱۸
غیر قابل انتشار: ۰
آتیلا
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۳۸ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
12
149
... نتیجه اش این شده که یکی مثل من که کم کم باید به فکر بازنشستگی و نوه می بود، بعد از این همه سال تازه 4 ساله ازدواج کرده، جرات بچه دار شدن رو نداره و الان هم در نهایت اکراه اجبارا باید همه چیز رو بذاره و بره تا از صفر شروع کنه
مجید
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۱۱ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
49
32
طبعا اون سال یه استثنا بود و قاعده را نتوان بر استثنا گذاشت

به قول سعدی، آن چیز را که نپاید، دلبستگی را نشاید
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۱۸ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
168
19
مراد حسن روحانی و شما از اشاره به ۵۸ و طعنه و کنایه نه اصلاح مشکلات احتمالی نه آزادی نه احترام به رای مردم است نه شنیدن اعتراض آنچنان که روحانی گفت...
سال ۸۸ پرشورترین انتخابات کشور برگزار شد که درصد مشارکت از تمام انتخابات های ریاست جمهوری و مجلس اول انقلاب بیشتر بود اما شما چون نتیجه به سودتان نبود کشور را به آشوب کشیدید!
عصر ایران از 58 گریز به 88 زدید. نه 88 هم مثل 58 نبود.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۱۸ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
14
102
شهادت می دهم واقعن همین جور بود. اصلا یه حس و حال عجیبی بود. نسل های بعد حق دارند باور نکنند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۲۲ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
6
130
انگار فیلم سینمایی دیدیم. چقدر تصویری و خوب نوشتین. هر جا لازم بود یک تیکه هم انداختی ماهرانه!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۳۹ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
3
84
افسوس که طولانی نبود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۵۲ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
4
85
لامصب چه افسوسی تو دلمون کاشتی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۵۶ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
121
18
جمهوری اسلامی نه یک حرف زیاد، یک نه حرف کم!

اگر متوجه شدین سرتون را از برف ۵۸ و بیرون بیارید جناب.
عصر ایران

مهندس بازرگان می گفت جمهوری دموکراتیک اسلامی البته ظاهرا شورای انقلاب همین عنوان را تصویب کرده بود. جماعتی هم که با کلمه جمهوری مشکل داشتند می گفتند حکومت اسلامی و قلیلی هم جمهوری عدل اسلامی. در این فضا امام خمینی گفت جمهوری اسلامی نه یک کلمه زیاد نه یک کلمه کم و مخالفان می توانستند نه بگویند. می توان انتقاد کرد که در آن زمان هنوز قانون اساسی تصویب نشده بود ولی جمهوری اسلامی نه یک کلمه زیاد نه یک کلمه کم از حیث اعلام برای رفراندوم بود. یادتان باشد اصلا نیاز به رفراندوم هم نبود و رهبری انقلاب می توانست اعلام جمهور ی اسلامی کند ولی نکرد تا حکومت منشأ مردمی رسمی هم داشته باشد چون برخی مدعی بودند انقلاب در شهرها جریان داشته و معلوم نیست روستاها با انقلاب هستند یا نه. ضمن این که وزن اندک گروه های مارکسیستی هم به رغم سر و صداشان مشخص نشد. سرمان را زیر برف نکرده‌ایم. لحظه لحظه آن دوران را زیسته‌ایم و در این فقره صحبت از خواندن هم نیست. دیدن است. نویسندۀ این سطور در مدرسه مفید بالای میدان انقلاب شاهد رای دادن نورالدین کیانوری دبیر کل حزب توده به حمهوری اسلامی بوده است. فضا برای رای نه هم فراهم بود. کما این که برخی روحانیون سنتی گرداگرد مرحوم آقای خوانساری مثل جلالی تهرانی ابایی نداشتند بگویند به جمهوری اسلامی رای نه داده‌اند. سرمان زیر برف نیست. اما چشم‌مان به غباری که یک شبکه تلویزیونی می‌پاشد آلوده نیست. برادر یا خواهر من! یک ملت دیوانه نیست که به خیابان بریزد. بعد هر اتفاقی افتاد اصل آن حرکت را زیر سوال نمی‌برد. چون تاریخ را از عقب به جلو نمی‌خوانند.

پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۹:۰۹ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
ببخشید عصر ایران عزیز. آن ملت دیوانه بود.. سفارت یک کشور را اشغال کرده، بیش از 50 نفر را گروگان گرفته و خواسته‌اش این است که گروگان‌ها را بدهد و شاه را بگیرد و بکشد! این دیوانگی نیست؟
عصر ایران تصور دانشجویان این بود که 3 روز گروگان ها را نگاه می دارند و بعد دولت دخالت می کند. تصور نمی کردند در ان سطح حمایت رسمی صورت پذیرد. البته قطب زاده تا مرز توافق برای برگرداندن شاه پیش رفته بود و بلوف نبود. هر چند نهایی نشد.
ناشناس
Netherlands
۱۴:۴۹ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
1
31
احتمالا جز بزرگواری که تحولات انقلاب الجزایر را دنبال می‌کرده است! :))))
علی
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۵۹ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
3
30
سلام بسیار عالی احسنت عجب تاریخی رابه قلم اوردید وعجب یاداوری خوبی بود متشکرم .البته عصر ایران باما قهرکرده ونکته های من را درج نمی کند ولی قلم شماخیلی ارزشمند است .
عصر ایران نه. چه قهری. ارادت داریم.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۳ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
2
49
آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت... بله آقا مهرداد عزیز!
ناشناس
United States of America
۱۵:۱۱ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
1
28
من اونموقع رو یادمه.بااینکه 7 یا8سالم ود.یکروز در تلویزیون(تلویزیون ما مارک RTI بود) یکنفر با پیراهن رکابی اومد تو صفحه تلویزیون وگفت انقلاب واین حرفها کوچیک بودم خیلی متوجه نمی شدم ولی حال من بعنوان یه بچه خیلی خوب بودوفقط میخواستم بازی کنم نه مثل الان که میخوام زنده نباشم.توکوچه ما فقط دوخانواده تلویزیون داشت.یکی ما یکی هم همسایه روبروی ما.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۱۲ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
1
35
خیلی گیرا بود نوشته تون آقای خدیر. حاوی نکات خاص و جالب توجهی هم بود. سپاس! دوران سرخوشی پیش از توفان ها...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۵۴ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
4
9
چرا توی عکس کاغذ سفید هست . چقدر اهل سانسور شدین . حال آدم بهم میخوره. تاسفبار و خجالت آوره.
عصر ایران

عکس روی کتاب همین است. ما سفید نکرده‌ایم. ممکن است آن روی مقوا باشد. در هر صورت ما بی تقصیریم.

نوشین
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۳۷ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
2
6
خیلی دلنشین بود.
فقط فکر می‌کنم اولین نمازجمعه در تپه های قیطریه بوده، نه در دانشگاه تهران.
عصر ایران در شهریور 57 و دو روز قبل از عید فطر نماز عید فطر در تپه های قیطریه به امامت مرحوم دکتر مفتح برگزار شد. نماز جمعه نبود. جمعه آن هفته 17 شهریور بود.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۰:۳۲ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
اینقدر حقد و کینه ذارین که نمیگین شهید مفتح میگید مرحوم مفتح.رقت انگیزید.
عصر ایران هر شهیدی مرحوم است و لی هر مرحومی شهید نیست. در متن روایتی نیاز نیست عناوین به این صورت بیاید. عادت کرده اید به تهمت زنی. در 15 کلمه سه توهین کرده اید. این عادت زشت را ترک کنید. چون شهیدان از آن بری بودند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۵۵ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
1
20
اره این چنین نیست 1402
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۵۹ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
17
1
خب نتیجه ؟
باید بشویم ۵۸ ؟۵۷؟۵۶؟
کدوم به نظر تون خوبه ؟
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۱:۱۰ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
56
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۵۱ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
خوب آدم دلش برای آن روزها تنگ میشود که احساس میشد در پناه فضای سیاسی باز میتوان آینده ی درخشانی را برای کشور و مردم رقم زد...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۰۱ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
1
15
علاوه بر خوبی های ان دوران دچار اشتباهاتی شدیم در 57 که الان به اینجا رسیده ایم آنها را هم بررسی کنید
عصر ایران

این مطلب تنها دربارۀ حس و حال سال 58 است و خوش بختانه حتی یک پیام در نفی آن دریافت نشده و ناظر به موارد دیگر است.

ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۰۱ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
1
31
چه ساده اما دقیق و عمیق سال ۵۸ را توصیف کرده‌اید. ان چه نوشته اید را زیسته‌ایم‌. امان از افراطی‌گری که جایی برای سبک‌های متفاوت در کشور نگذاشت‌.
مقام مسئول
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۰۹ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
53
2
ازادی وابادی که الان توی کشور موج میزنه لطفا قسمت پر لیوان رو ببینید
حسین
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۴۲ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
12
14
مرقوم فرمودید که : «حتی اگر خیال خام می‌پختند هم بهتر از نومیدی بود.»

همین جمله رو که توی چکیده ی مقالتون خوندم دیگه هیچ دلیلی به خوندن ادامه اش ندیدم . اتفاقاً مشکل عظیم و مهلک شما اصلاح طلبان همین پمپاژ امید کاذب در جامعه است . به قول شکسپیر نا امیدی خیلی بهتر از امید کاذب است . در سال 1401 طوری با شور و شوق و امید صحبت می کنید که گویی 1381 است !! وقتی شما یک تصویر درست از واقعیت ندارید و امید ها و آرزوهاتون رو به جای واقعیت جا می زنید ، پس چه طور می خواهید برای مملکت نسخه بپیچید ؟! این که 2 سال اول حکومت آزادی زیاد بود طیبعی بود ، چون هنوز کامل شکل نگرفته بود . درست این است که ببینید 10 سال بعد که به طور کامل تثبیت شد و قدرت گرفت چه طور رفتار می کند . مخصوصاً با منتقدان و مخالفان .
طبق معمول انتظاری برای انتشار نیست ، جهت اطّلاع !!
عصر ایران اگر دولت موقت سقوط نمی‌کرد، اگر کار بنی‌صدر و سران حزب جمهوری اسلامی به رویارویی نمی‌کشید، اگر نیمۀ دوم سال 59 کشور درگیر جنگ نمی‌شد، اگر برخی تحرکات تمامیت ارضی را تهدید نمی‌کرد، اگر درگیری روشن‌فکران، امام خمینی را در نهی روحانیون از تصدی مقامات اجرایی به تجدید نظر وانمی‌داشت و چند اگر دیگر اگر اتفاق نمی‌افتاد آن جوّ می توانست ادامه یابد. ملاحظه می‌فرمایید که تمام تقصیر به جانب حکومت نبوده است. پیام شما هم تمام و کمال چاپ شد. چون مثل بعضی‌ها نه توهینی در آن است نه به لحاظ حقوقی مشکل‌زاست یا ان‌شاء‌الله نیست.
پاسخ ها
حسین
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۵۵ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
در پاسخ به پاسخی که به نظر من نوشتید می خواهم بگویم :
قبول ، اتفاقاً من هم تقریباً فضای انقلابی و هیجانی و تند و بسته را برای دهه ی اول تقریباً توجیه پذیر می دانم . یعنی اگر بخواهم خودم را در ظرف زمان و مکان آن موقع بگذارم می توانم خیلی از تندروی ها رو تا حدی درک کنم . شاید اگر خودم هم آن موقع بودم انقلابی بودم ، کما این که بخش زیادی از مردم عادی هم آن موقع همین طور بودند . ولی برای ادامه ی این وضع در دهه ی دوّم به بعد دیگر هیچ کدام از این توجیه ها قابل قبول نیست . اگر باشد پس تا قیامت می توان توجیه کرد . اگر مثلاً در دوران خاتمی می نشستند و فکر می کردند و می گفتند که : خب ، آن دموکراسی و حقوق بشر و آبادانی که قبل از انقلاب وعده می دادیم و خیلی ها در این راه جانشان را دادند ، چه شد و کجاست ؟ امروز کلاً در یک ایران دیگر زندگی می کردیم !! نه تنها این کار را نکردند بلکه با آمدن احمدی نژاد خیلی از همان تغیرات خوب ولی نا پایدار خاتمی را هم خنثی کردند .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۰۳ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
2
25
سه نفر از افراد خوشنام در انقلاب مرحوم آیت الله طالقانی مهندس بازرگان دکتر سحابی بنده فکر میکنم آمرزیده ومورد مرحمت باریتعالی قرار دارند
مهدی
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۳۲ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
0
16
سلام جناب آقای خدبر.
سال ۵۸ را خوب توصیف کردید.
شایسته بود به آثار سینمایی و فیلم شاخص تابستان ۵۸ ساخته کیانوش عیاری هم اشاره می‌کردید.مستندی واقعی از سال ۵۸
عصر ایران بله. ممنون. چه اشاره خوبی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۱۹ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
2
18
آری چنین بود برادر . و تقریباً اکثر مردم عادی مرادشان همان وضعیت اجتماعی سال ۵۸ بود. دریغ که بزرگان سیاسی ...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۲۱ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
46
1
تحلیل جالب ولی ناقص بود.
جناب خدیر در عین اینکه امروز مشکلات اقتصادی فراوان داریم ولی سطح رفاه مردم امروز با سال 58 قابل مقایسه نیست
در سال 58 اصلا گاز شهری در کشور نبود ولی امروز در اقصا نقاط ایران برق و آب و گاز هست و این می شود که با قطع گاز در قسمتی از تربت جام همه عصبانی می شویم.سطح توقع مردم از نظام و دولت با سال 58 قابل مقایسه نیست
پاسخ ها
مهدی
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۱۱ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
این مورد قیاس مع الفارق است. سطح توقع نه در ایران، بلکه حتی در کشورهای پیشرفته هم باید متناسب با شرایط فعلی باشد. با این نوع مقایسه عملکرد (مثلاً اقتصادی) دولتهای بایدن و ترامپ هم از عملکرد کلینتون و ریگان بسیار بهتر بوده است! یا بعنوان مثال سال ۵۸ تعداد خانوارهای دارای خودروی شخصی بسیار کمتر از امسال بوده، پس عملکرد حکومت بسیار عالی بوده است و مسئولین شق القمر کرده اند.
عصر ایران

مقایسه نشده. از حال و هوای یک سال خاص در تاریخ معاصر یاد شده است. همین. از کلیشه‌های بسته بیرون بیایید و به قول سهراب بگذارید که احساس هوایی بخورد.

ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۲۶ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
0
9
بهتر بود تیتر می زدید
آری اینچنین بود ما...
ناشناس
Australia
۲۰:۰۵ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
15
6
در مورد شهرام شبپره دروغ گفتی. ندیده و از روی شنیده ها نوشتی. شهرام چنان با این انقلابتان زاویه داشت که از کنسرتی که همزمان با انقلاب داشت، از ایران خارج شد و هرگز برنگشت. دبوانه نبود که حمله به سفارت را در خیابان غریب روی موتور جشن بگیرد. حکایت شما ساده لوحان جداست.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۱۲ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
36
1
عامل بدبختی و نفاق در ملت ایران خود ایشون ( روحانی) بود که مبارزه با آمریکا که شعار انقلاب ۵۷ بود رو تبدیل کرد به دوستی با کدخدا
عصر ایران

مبارزه با آمریکا یا شعار مرگ بر آمریکا شعار انقلاب 57 نبود. شعار علیه آمریکا در حد «‌این شاه امریکایی اعدام باید گردد» یا «‌چین شوروی آمریکا دشمنان خلق ما» البته سر داده می شد اما مرگ بر آمریکا از 13 آبان 58  رایج شد. سازمان مجاهدین خلق و گروه‌های چپ البته اعلامیه‌های خود را با جملۀ مرگ بر امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا تمام می‌کردند و « بعد از شاه نوبت آمریکاست» را هم می‌گفتند اما مرگ بر آمریکا نبود و به خاطر همین با اشغال سفارت آمریکا در نوبت اول در تهران و یک هفته بعد از پیروزی انقلاب و کنسول‌گری آمریکا در تبریز مقابله شد. بعد از پذیرش شاه در آغاز نیمۀ دوم سال 58 البته فضا ضد آمریکایی و از 13 آبان 58 هم مرگ بر آمریکا رایج شد. در انقلاب 57 و در هیچ قطعنامه‌ای نه صحبت از مرگ بر آمریکا بود نه حجاب اجباری. اگر جو تا این حد ضد آمریکایی بود سفارت آمریکا فعال نبود یا بیشتر حفاظت می کردند تا جایی که دانشجویان بگویند سوار اتوبوس دو طبقه شدیم و داخل حیاط سفارت را دیدیم و متوجه شدیم به راحتی می‌توانیم وارد شویم.

احمد
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۴۹ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
4
22
تک تک کلماتت چه بر دل می نشید.قدر قلم زیبا و حافظه تاریخیت را بدان خدیر جان. قلمت مانا باد..................
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۵۱ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
5
12
عالی بود
سجاد درمیانی
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۵۱ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
0
3
درود بر آقای مدیر
در متن دوبار از واژه ی داستان استفاده کرده اید.
1 - فراگیری داستان و توصیف آن شرایط
2 - و 60 هم داستان ترورها...
این دو واقعه هستند نه داستان.داستان منبع ندارد بلکه منشأ دارد و منشأ آنهم تخیل نویسنده است حال آنکه وقایع آن روزها منابع زیادی دارد.
(این اطلاعات من هم قابل شمارو نداره
عصر ایران بله ولی استوری و هیستوری هم ریشه اند!
پاسخ ها
سجاد درمیانی
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۳:۵۶ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
مزاح کردم ،اطلاعات خودم نبود.از جوابیه خودتون به یکی از کامنت ها در نوشته ی «لاف و گاف» اینو یاد گرفتم و تا دیدم دوبار گفتید داستان، سریع یادش افتادم
ناشناس
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
۲۱:۰۴ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
0
18
میگن برای کامنت گذاشتن هم دستگیر می کنند. پس سکوت می کنم.
عصر ایران فعلا در حد اظهار نظر است و قانون نشده و نخواهد شد. مضافا به این که متن باید مجرمانه باشد که تایید و تصدیق و تحسین آن هم مجرمانه باشد و خوش بختانه متن چنین ویژگی یی ندارد!
ناصر
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۲۵ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
2
8
با یک گل بهار نمیشه
کاش همون یکسال هم اینجوری نبود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۳۴ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
0
2
گوگوش خرداد ۵۸به ایران وارد شد لطفاً اصلاح کنید
عصر ایران در متن بحث ورود و خروج او نیامده به آگهی برنامۀ او اشاره شده
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۴۸ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
0
14
متاسفانه اول انقلاب با اعدام شروع شد و دست کاران انقلاب و مردم درک درستی از دموکراسی نداشتند و بدون برنامه کشورداری بودند بیشتر یک‌جور هرج ومرج بود وقدرت گرفتن تفکر عوامانه براي یکسری ازمردم شروع یک درد جانکاه بود
عصر ایران فارغ از این که اعدام ها تا چه اندازه درست و قابل دفاع است در نظر داشته باشید در چند ماه اول و در اوج آزادی مطبوعات تقریبا هیچ کس با اعدام ها مخالفت نمی کرد و منهای شخص مهندس بازرگان دیگران انتقادی نداشتند. همین که تصاویر اعدامی ها در صفحات اول روزنامه ها بزرگ چاپ می شد یعنی جامعه استقبال می کرد. محبوبیت صادق خلخالی تا جایی که می خواست کاندیدای ریاست جمهوری شود هم این گزاره را تایید می کند. آقای معادیخواه می گفت گروه های چپ که از دوران زندان کینه داشتند در این جو بی تأثیر نبودند. جنس اعدام های 58 با 60 به بعد البته تفاوت دارد.
آرزو
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۲۳ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
1
13
تشکر از صبر و حوصله و متانتون در پاسخها. کمتر جایی اینجور دیده ام. خود اینا هم خوندنین
عصر ایران سپاس از توجه شما
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۳۲ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
5
7
روحانی نباید نظر بده راجع به سال 58 ، اون زمان کاسه ی داغ تر از آش بودن ایشون!
عصر ایران در آن زمان 31 ساله بوده و جدای آن سخنرانی دربارۀ مصطفی خمینی و لقب امام چندان مطرح و مشهور نبود. چون اگر در رده اول و مانند بهشتی و موسوی اردبیلی و هاشمی رفسنجانی و باهنر و آیت‌الله خامنه‌ای بود یا در تابستان 58 در خبرگان قانون اساسی نماینده می‌شد یا در زمستان 58 از تهران نامزد مجلس ولی از شهر خود سمنان وارد مجلس شد البته نامزدی از زادگاه معمولا راحت‌تر و تضمین شده‌تر بود کما این‌که سید محمد خاتمی هم از اردکان یا محمد مجتهد شبستری ( فیلسوف) هم از زادگاهش شبستر کاندیدا شدند. آقای روحانی در آن زمان بیشتر در حوزه‌های دفاعی و ارتش مشغول بود و چون ب‌ه هر حال ارتش یکی از ارکان اصلی رژیم گذشته بود از این زاویه نگاه کنید که همین که منحل نکردند یعنی موضوع رادیکال در قبال آن نداشتند چون مجاهدین خواستار انحلال ارتش بودند.
حسن
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۴۳ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۴
0
7
با سلام توصیف خوبی کردید در سال ۱۳۵۸ تقریبا ۱۷ ساله بودم