عصرایران ؛ سجاد بهزادی - نداشتن تضمین حقوقی و اقتصادی برای برجام، مهم ترین مسئله ای است که سبب شده مذاکرات به صورت لاک پشتی پیش رود و حتی در جدیدترین اظهارات جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا می گوید که دیگر در مورد نتیجه بخش بودن مذاکرات هسته ای بین ایران و آمریکا خوشبین نیست. اما واقعا کدام عامل می تواند تضمین کننده واقعی برجام و یا هر توافق دیگر و به صورت کلی تر سیاست خارجی یک کشور باشد.
سعید لیلاز، کارشناس مسائل اقتصادی،به تازگی با اشاره به اینکه «آرامش از لوله توپ در میآید نه از توافق» گفت بود "دانش ساخت بمب اتمی سپر ژئوپولیتیک ایران است. او معتقد است: "تمام دستاوردهای احتمالی احیای برجام موقتی است."
روزنامه شرق نیز نوشت "نباید از آمریکا برای برجام تضمین بخواهیم؛ توان هسته ای ایران و تهدید به افزایش غنی سازی، بهترین تضمین است. میتواند با اعتمادبهنفس و بدون درخواست تضمین از آمریکا بر اهرم معتبر خود که عبارت است از دانش و تجربه هستهای کارشناسان خود و زیرساختهای هستهای خود متکی باشد و هر آن، در صورت خروج آمریکا از برجام اقدام به احیای برنامه هستهای کند".
با این همه برخی اندیشمندان نگاهی متفاوت به مسئله دارند و بر این باور هستند که تنها رفاه و رضایتمندی یک جامعه است که می تواند تضمین کننده امنیت و مرزهای یک کشور باشد. استدلال این گروه از افراد این است که بسیاری از کشورهای توسعه یافته و خوشبخت جهان، بدون هر گونه جنگ افزارهای پیشرفته وهسته ای هستند و تنها پشتوانه امنیت آنها رضایت و رفاه شهروندان شان است.
کارآمدی و حکم رانی مطلوب که رضایتمندی طبقات مختلف جامعه به دنبالش باشد، تضمین کننده هر توافق و فراتر از برجام و هر معاهده دیگر جهانی است. دکتر محمود سریع القلم پژوهشگر توسعه هم در جدیدترین یادداشت خود با عنوان "فراتر از برجام" به نقش طبقه متوسط اشاره می کند ومی نویسد "اهداف و جهت گیری های سیاست خارجی به حمایتِ طبقۀ متوسط و به تعبیر کلان محمدعلی فروغی «افکارعامه» نیاز دارد تا هم دوام داشته باشند و هم مانعی در برابر فشار بیرونی باشند. حمایتِ طبقۀ متوسط در داخل بهترین اهرم برای مذاکره و چانه زنی در خارج برای یک حکومت است."
اما چرا داشتن یک طبقه متوسط غنی و گسترده درون کشور، بهترین اهرم برای چانه زنی دولت ها در مذاکرات بیرون از کشور خواهد بود؟
در مطالعات انجامشده براساس دادههای پایگاه اطلاعات رفاهی ایرانیان، ۹۳درصد خانوارهای ایرانی نفر یارانهبگیر هستند که از این میزان، ۳۵درصد فقیر، ۵۷درصد جزو طبقه متوسط و ۸درصد از طبقه برخوردار و ثروتمند محسوب میشوند. بررسی آماری معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی نشان میدهد جمعیت کل خانوارهای یارانهبگیر ۷۷.۴میلیون نفر بوده که از این میزان ۲۷میلیون و ۱۰۳هزار نفر در فقر به سر می برند.
این آمار که به صورت رسمی از سوی نهادهای دولتی منتشر شده است به خوبی نشان می دهد که وضعیت فقر و درگیر شدن طبقه متوسط با معیشت روزانه و وابستگی این طبقه به یارانه ها چقدر در جامعه ایران نگران کننده است. در این وضعیت تصور کنیم برجامی به نتیجه برسد یا نرسد؛ چه سود وقتی که طبقات جامعه و بخصوص پهنه وسیع طبقه متوسط اینقدر درمانده باشد. تا زمانی که ما به نقش طبقه متوسط به عنوان بهترین تضمین دهنده هر گونه حکمرانی و سیاست داخلی و خارجی باور نداشته باشیم، هر توافق و معاهده ای شکننده خواهد بود.
ظهور طبقه متوسط در کشورهای توسعه یافته را تجربه بزرگی برای سایر دولت ها خواهد بود. ظهور این طبقه نتیجه سالها رشد مداوم اقتصادی جهانی بوده است و هر کجا که طبقه متوسط فربه تر و عطیم تر بود، آنجا دولت ها بهتر توانستند به پشتوانه این طبقه در تعامل و حتی امتیاز گیری با دیگر دولت ها موفق تر عمل کنند و کنشگری موثری داشته باشند.
امروز اگر برجام امضاء نشود ویا اینکه امضاء شود اما موثر نباشد، کشور با داشتن طبقه متوسط نحیف و فقر زده چگونه می خواهد در برابر بیکاری وشوک های اقتصادی و اجتماعی به توسعه پایدار برسد؟ در کشورهایی مانند چین و حتی بخش هایی از روسیه، طبقه متوسط بزرگ است که با درآمد کافی و داشتن انگیزه زندگی و حضور در عرصه عمومی، همچنان کشور خود را در برابر تحریم های آمریکا سرپا نگه داشته اند؛ اگر چه به باور برخی کارشناسان، در همان کشورها نیز چنانچه این روند ادامه پیدا کند، دیر یا زود تسلیم فشارهای بیرونی خواهند شد.
شاید کمتر از سه دهه قبل، هیچ کشوری با طبقه متوسط بزرگ وجود نداشت و تنها یک طبقه کوچک ثروتمند در برابر جمعیت عظیم فقیر وجود داشت.
آلکسی دو توکویل که کتاب تحلیل دموکراسی در آمریکا را نوشته است اعتقاد داشت" ایالات متحده وقتی به پیشرفت و شکوفایی رسید که کل جامعه یک طبقه بیش تر نداشت و آن طبقه متوسط بود. این طبقه هم برای دست یابی به دمکراسی بیش تر تلاش می کرد و هم درگیر صنعت وتجارت بود." اگر چه نگرانی توکویول در مورد طبقه متوسط به جا بود و در نهایت این طبقه با انتخاب ترامپ، استبدادی از نوع تازه به وجود آورد اما چه کسی است که نپذیرد امریکا بدون طبقه متوسط هیچ قدرتی در عرصه جهانی نمی توانست از خود بروز دهد.
ما امروز در جامعه ایران به یک حکمرانی و دولتی توانمند وفرهیخته نیاز داریم که طبقه متوسط را حمایت کند و از زوال و مشارکت حداقلی شهروندان در عرصه عمومی جلوگیری کند. امروز طبقه متوسط جامعه ایران به حداقل پهنه خود رسیده است و رفاه جامعه به حدی نیست که مجال و قدرت چانه زنی را به حوزه سیاستگذاری تزریق کند. ما نیازمند نجات طبقه متوسط ناامید ، نحیف و فقر زده جامعه ایران هستیم. اگر این قصه تلخ سرانجام درستی به خود گرفت برجام نیز روزگار خوشی خواهد داشت؛ وگرنه بدون طبقه متوسط هیچ قدرت ودولتی نمی تواند تضمین کننده برجام باشد.