۱۵ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۶
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۱۶۶۳۵
تعداد نظرات: ۷ نظر
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۰ - ۱۸-۰۹-۱۴۰۰
کد ۸۱۶۶۳۵
انتشار: ۱۴:۱۰ - ۱۸-۰۹-۱۴۰۰
یک چهره – یک روایت

«علی کوچولو»ی امام، شارح «کفایه» در نجف

این نوشته اگرچه به بهانۀ کتابی است که سید علی خمینی به عنوان شرحی بر«کفایة الاصول» آخوند خراسانی نوشته اما به نکات دیگر هم پرداخته است...

  عصر ایران؛ مهردادخدیر- سید علی خمینی، نوۀ امام خمینی که از سه سال پیش (مهر 1397) به نجف، مهاجرت کرده کتابی به زبان عربی نوشته با عنوان «مشکاة الهدایة» که شرحی است بر «کفایة‌الاصول» آخوند خراسانی؛ از کتب درسی اصلی حوزه‌های علمیه.

«علی کوچولو»ی امام، شارح «کفایه» در نجف

  سید مهدی حسینی دورد – دین‌پژوه - که سال‌ها از نزدیک در درس‌های سید علی خمینی حضور داشته در این باره نوشته است: «شرح و تعلیقه‌نویسی بر کتب درسی حوزه‌های علمیه از سنت‌های دیرین بزرگان حوزه‌هاست و و تعلیق دو جلدی استادمان حجت‌الاسلام والمسلمین سید علی خمینی بر کفایة‌الاصول به جست‌و‌جوی اسرار و دقایق و بیان مطالب مهم آن با قلمی امروزین پرداخته و هر چند تا کنون دو جلد آن منتشر شده اما مجلدات دیگری هم دارد.»

  به گفتۀ وی اهتمام و تبحر حجت‌الاسلام خمینی در تدریس کفایة‌الاصول آخوند خراسانی یادآور پدربزرگ (مادری)- آیت‌الله سلطانی طباطبایی- است که به «کفایه‌گو»‌ی اول حوزه اشتهار داشت.

  نویسندۀ این سطور، اطلاعات حوزوی یا داعیه‌ای در این حوزه ندارد و جدای نقل این خبر و توضیح آقای حسینی دورود، معرفی کتاب به چند سبب دیگر است:

  نخست این که کوچک‌ترین فرزند حاج سید احمد خمینی، متولد فروردین 1364 خورشیدی بوده یعنی هنگام درگذشت امام چهار ساله بوده و همان «علی کوچولو»ی امام است که تصویر او بعدها در کتاب‌های درسی منتشر شد.

«علی کوچولو»ی امام، شارح «کفایه» در نجف

  مقاماتی که در سال های 66 تا 68 به جماران می‌رفتند تا در اتاق شمارۀ 12 با سید احمد خمینی و احتمالا پس از آن با امام ملاقات کنند بالای سر حاج سید احمد قاب عکس کوچکی را می‌دیدند که امام را در حال بوسیدن کودکی دو ساله نشان می داد؛ حاج احمد تصویر پدر و پسر خود را دریک قاب قرار داده بود. همین عکس بعدها به کتب درسی راه یافت. (خانه البته 12 اتاق ندارد و وجه تسمیه شمارۀ 12 را نمی‌دانم).

  علی، نوجوانی 15 ساله بود که به قم رفت و پس از تحصیلات حوزوی معمم شد. 23 ساله بود که با نوۀ آیت‌الله سید علی حسینی سیستانی مرجع عالی شیعیان (دختر حجت‌الاسلام شهرستانی) نمایندۀ تام‌الاختیار و مسؤول دفتر ایشان در قم ازدواج کرد و موجب وصلت دو خانوادۀ خمینی و سیستانی شد.

  این وصلت از این جهت اهمیت رسانه‌ای و سیاسی داشت که امام خمینی نظریۀ ولایت فقیه را در ایران و در قالب قانون اساسی به اجرا درآورده بود حال آن که آقای سیستانی به حوزۀ دیرین نجف و مکتب آیت‌الله خویی تعلق دارد که معتقد به این نظریه نبودند. (آقای سیستانی البته از علاقه‌مندان امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای است و آنچه گفته شد تنها از حیث نظری است زیرا ولایت فقیه اکنون از یک نظریه خارج و به شکل یکی از اصول مهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران درآمده است).

  سید علی خمینی قبل از مهاجرت به عراق بیشتر سرگرم درس و بحث حوزوی بود و کمتر موضع سیاسی می‌گرفت اما در یکی دو مورد که سخنی می‌گفت برخی تصور می‌کردند با برادربزرگ‌تر زاویه پیدا کرده چون به مذاق اصول‌گرایان خوش‌تر نشسته حال آن که خود سید حسن نیز مایل است فراتر از جناح‌ها شناخته شود.

  سید مهدی حسینی دورود نه تنها فاصله و زاویه را رد می‌کند بلکه می‌گوید «اگر بنا بر تمثیل باشد نسبت او با حاج سید حسن آقا مثل دو برادر عزیز تاریخ تشیع است.»

  یک فعال حوزوی هم معتقد است انتشار کتاب «مشکاة الهدایه» تنها سه سال پس از هجرت به نجف عراق نشان می‌دهد مهاجرت سید علی خمینی تنها به سبب وصلت با نوۀ مرجع عالی شیعیان در نجف نبوده و در این مدت به فعالیت‌های حوزوی هم بیش از پیش اشتغال داشته است.

   در گیر‌و‌دار مشکلات معیشتی، افول اعتماد عمومی و انحطاط اخلاقی در جامعۀ ایرانی که مشغولیت اصلی ذهن این نویسنده است، شاید برخی خوانندگان خرده بگیرند این موضوع چه اهمیتی دارد؟ جدای مخاطبان حوزوی و این که کتب دیگر را هم معرفی می‌کنیم ماجرا را از زاویۀ دیگری هم می‌توان نگریست:

  این که نوۀ بنیان‌گذار جمهوری اسلامی که می‌توانسته در منطقۀ خوش آب و هوای جماران روزگار بگذراند یا درمؤسسه آثار امام، مسؤولیتی بر عهده بگیرد از تهران به نجفی کوچیده با تابستان‌های تحمل ناپذیر و وجهۀ حوزوی خود را پررنگ کرده و انتشار کتاب به زبان عربی شاید بر پارسی دوستان خوش نیاید اما اتفاقا نشان‌دهندۀ تسلط او بر این عرصه است چرا که شماری از روحانیون با سن وسال بالاتر از او از عهدۀ نوشتن و سخن گفتن به عربی برنمی آیند و در خاطرات آیت‌الله سیستانی آمده که سال‌های اول مهاجرت به نجف، دشوارترین مشغولیت او آموختن زبان عربی در آن حد بوده که بتواند متون تخصصی را هم به عربی بنویسد.

   این اشاره هم خالی از لطف نیست که اگر سید علی خمینی می‌خواست به شکل کنونی در حوزۀ قم تدریس کند چه بسا باید اجازه‌نامه‌های مربوطه را از تشکیلاتی می‌گرفت که شیخ محمد یزدی در رأس آن بود و در حد احتمال می‌توان گفت هجرت او برای احیای سنت حوزه‌ها در بحث و تدریس هم بوده باشد و حالا در 36 سالگی به جای این‌که در سایۀ نام امام و محدود به عنوان «نوۀ امام» یا دامادِ داماد آیت‌الله سیستانی یا برادر سید حسن خمینی به عنوان نماد بیت امام باقی بماند، هویت مستقل حوزوی برای خود تعریف کرده و به عنوان شارح کفایه شناخته می‌شود.

  چون نویسندۀ این سطور، دل‌مشغول سیاست و دل‌باختۀ آرمان‌های مشروطه است این اشاره هم خالی از لطف نیست که آخوند خراسانی (نویسندۀ کفایة الاصول)- زادهٔ ۱۲۱۸ و درگذشته ۱۲۹۰ خورشیدی - از حامیان مشروطیت در ایران بود. اهمیت این گزاره را هنگامی بیشتر درمی‌یابیم که بدانیم شیخ فضل‌الله نوری – فقیه مشهور تهران - کمر به نابودی مشروطه بسته و در کنار محمد علی شاه قاجار قرار گرفته بود.

  ملا محمد کاظم خراسانی (هروی) - مشهور به آخوند خراسانی- پس از درگذشت میرزای شیرازی، مرجعیت عامۀ شیعه را بر عهده داشت و اشتهار او به عنوان صاحب کفایه تردیدهای مؤمنین به خاطر القائات شیخ فضل‌الله نوری علیه مشروطه را می‌زدود که مشروطه را مشئومه می‌دانست و با مشروطه مخالف بود چون قانون‌گذاری را حق منتخبان مردم نمی دانست و به رأی باور نداشت.

  آخوند خراسانی اما در کنار شیخ عبدالله مازندرانی و میرزا حسین خلیلی تهرانی که به آیات ثلاث شهرت داشتند از مشروطه‌خواهی ایرانیان دفاع و حمایت می‌کردند. (پس از اعدام شیخ فضل‌الله در تهران مجلس ترحیمی در نجف برگزار شد و آخوند خراسانی در آن شرکت کرد اما از شیخ به عنوان «شهید» تجلیل نکرد).

  شاید بتوان امید داشت سید علی آقای خمینی (که جدالی سخت با کرونا را هم در تابستان امسال پشت سر گذاشت) به شرح کفایۀ آخوند بسنده نکند و دربارۀ آرای سیاسی او هم بنویسد و البته این بار به پارسی! دست‌کم به خاطر برادر بزرگ‌تر که از علاقه‌مندان زبان پارسی است.

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۷
در انتظار بررسی: ۲۶
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۳۷ - ۱۴۰۰/۰۹/۱۸
26
13
شیخ فضل‌الله نوری از ابتدا کمر به نابودی مشروطه نبسته بود بلکه از طرفداران مشروطه بود و بعدا بخاطر انحرافاتی که مشروطه خواهان و طرفداران آن به وجود آمد در مقابل آن قرار گرفت و عطای آن را به لقایش بخشید، و بهتر دید که در کنار محمد علی شاه قاجار قرار بگیرد.
متاسفانه انصاف را در حق شیخ فضل الله رعایت نمی کنید.
آخوند خراسانی چون درایران نبود با فضای ایجاد شده در تهران آشنایی نداشت و دورا دور با مشرطه خواهان موافق کرده بود و دیدید که طرفدارن مشروطه چه بلابی سر شیخ فضل الله آوردن
Poorya261
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۰۱ - ۱۴۰۰/۰۹/۱۸
4
15
اگه سید علی خمینی از آرای سیاسی آخوند خراسانی بنویسه ممکنه به مذاق بعضی خوش نیاد،همانطور که دیگران نوشتند و خوش نیامد.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۱۲ - ۱۴۰۰/۰۹/۱۸
5
8
درود بر شما، زبان پارسی رو خوب اومدی
ستار
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۴۸ - ۱۴۰۰/۰۹/۱۸
4
7
مطلب ه عالی بود.ممنون
رامین
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۱۴ - ۱۴۰۰/۰۹/۱۸
4
2
کتاب در مورد آرای سیاسی آخوند خراسانی به زبان فارسی تو بازار موجود هست.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۹/۱۸
3
30
این همه شرح برکفایه ومکاسب و تعلیقه بر فراید و ....مکرر درمکرر زده شده اخرش چه نتبجه ای داشته ودارد؟ چه مشکلی ازجامعه امروز راحل می کند؟ چه مساله ای ازاقتصاداسلامی بانکداری بدون ربا تونستند بیان کنند ؟؟؟؟ وهزاران سوال ازاین قبیل
شهروند
Iran (Islamic Republic of)
۰۲:۰۰ - ۱۴۰۰/۰۹/۱۹
2
8
اصلاحات اصولی یعنی همین! امیدوارم همگی در ارائه چهره اسلام واقعی به هر زبانی که دستشان می اید موفق باشند!