«دشمن در این ترور از سبک و شیوه کاملا جدید، حرفهای و تخصصی استفاده کرد». این بخشی از روایت دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران از پرونده ترور دانشمند ایرانی، «محسن فخریزاده» است که بر شیوه «جدید، حرفهای و تخصصی» دشمن یا همان عوامل طراح در این ترور تأکید میکند؛ اما واکنش ایران در بُعد رسانهای به این ماجرا تا چه اندازه حرفهای و تخصصی بوده است؟
به گزارش شرق؛ در روزهای گذشته بخش وسیعی از واکنشها و اظهارنظرها درباره ترور یک دانشمند ایرانی آنهم در نزدیکی تهران، به ابعاد نظامی و اطلاعاتی اختصاص داشت و کارشناسان به بررسی نقاط ضعف و قوت سیستمهای اطلاعاتی و گروههای نظامی کشور در برخورد با چنین حوادثی پرداختند. با این حال، این عملیات ترور پس از وقوع موجی رسانهای دارد و بیشک بخش مهمی از هر پروندهای موج رسانهای است.
واکنش رسانهای غیرمنسجم و آشفته میتواند بزرگترین عملیات و قدرتمندترین عملکرد را به ضعفی بزرگ تبدیل و تصویر کند یا اینکه از ضعیفترین کنشها، قهرمانیها بسازد و بهطورکلی در نمایش قدرت سهمی بالا داشته باشد.
این نگاه به رسانه و واکنش رسانهای در ایران و در بین مسئولان ردهبالا هنوز چندان جدی گرفته نمیشود یا دستکم عملکرد ضعیفی در این حوزه از خود به جای گذاشتهاند. یکی از بارزترین پروندهها در این بحث، همان ماجرای هواپیمای اوکراینی است که با شلیک اشتباه پدافند ایرانی سرنگون شد؛ اما اعتراف رسمی و پذیرش این خطا چنان دیر صورت گرفت که این پذیرش خطا چندان مورد پذیرش واقع نشد.
در ماجرای تازه یعنی ترور دانشمندی ایرانی در اطراف تهران و منطقه آبسرد هم بار دیگر این ضعف آشکار شد؛ در این ماجرا که چندین شاهد عینی هم حضور داشتند، روایت رسمی همچنان مشخص نیست و صداوسیما به عنوان رسانه اصلی و رسمی کشور نیز تاکنون چندین روایت مختلف منتشر کرده است.
آنچه در این روزها از بُعد رسانهای حادثه رخ داد یک آشفتگی و تشویش کامل آنهم به روایت کارشناسان است که از نگاه غیرمنسجم مدیران ارشد کنونی به رسانه حکایت دارد. با این اوصاف روایت رسمی ایران به ترور یکی از دانشمندان تأثیرگذار کشور در چند روز سپریشده از این حادثه چه بوده است و این واکنش تا چه اندازه توانسته پرسشهای افکار عمومی را پاسخ دهد؟ آیا واکنش به این ترور در حوزه رسانه قدرتمند، دقیق و حسابشده بود یا اینکه در این حوزه هم ضعف عملکرد آشکار است؟ گزارش پیشرو به این بخش از مهمترین خبر چند روز گذشته فضای رسانهای ایران میپردازد.
شاید باورپذیر نباشد که در ششمین روز پس از ترور فردی مهم در ایران، اطلاعات قطعی مخاطبان عملا به چند خط و چند جمله ساده خلاصه میشود و دیگر اطلاعات روایتهایی متفاوت و عباراتی تأییدنشده یا غیردقیق است. تا این لحظه میدانیم که بعدازظهر جمعه هفتم آذر ۱۳۹۹ «محسن فخریزاده» در آبسرد دماوند با شلیک گلوله و در یک حادثه تروریستی جان خود را از دست داده و شهید شده است. میدانیم این حادثه در نزدیکی میدان خلیجفارس شهر آبسرد رخ داده و یک خودروی نیسان آبی هم که حاوی مواد منفجره در زیر الوار چوبی بوده، منفجر شده است.
دیگر اطلاعات قطعی به این صورت است که لحظه حادثه آقای فخریزاده همراهانی هم داشته است؛ تعدادی از اعضای خانواده مانند همسر و عروس و همچنین محافظانی که هنوز تعداد دقیق آنها مشخص نیست.
علاوه بر این مخاطب میداند که در این حادثه دستکم یکی از محافظان مورد اصابت گلوله قرار گرفته و هماکنون در بیمارستان بستری است.
دیگر اطلاعات درباره این پرونده یا با سایر روایتها در تناقض است یا اینکه منبع رسمی و معتبر ندارد. همین چند خط اطلاعات معتبر از حادثهای که در نزدیکی پایتخت ایران اتفاق افتاده و چندین شاهد عینی هم داشته و مهمتر از آن موضوعی که مرتبط با امنیت ملی است، نشان از ضعف رسانهای در برخورد با چنین حادثه مهم و تلخی دارد. اما روایتها دیگر درباره این ماجرا چه هست و برخورد مخاطب با این اطلاعات چگونه خواهد بود؟
در اولین گام، رسانههای نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خبر این حادثه تروریستی را منتشر کرده و سوژه را یکی از دانشمندان هستهای اعلام کردند. هنوز چند دقیقه از انتشار این خبر فوری نگذشته بود که خبری مهم در خبرگزاری ایسنا منتشر شد. درست ساعت 17:08 عصر روز حادثه سخنگوی سازمان انرژی اتمی تأکید کرد که برای هیچیک از دانشمندان هستهای کشورمان حادثهای پیش نیامده است.
«بهروز کمالوندی» در این گفتوگو با ایسنا تأکید کرد که کلیه دانشمندان صنعت هستهای کشور در سلامت کامل به سر میبرند و برای هیچکدام آنها حادثهای پیش نیامده است. این اظهارت که خبرهای پیشین را تحتشعاع قرار میداد، پرسشهای فراوانی برای مخاطبان ایجاد کرد که آیا اصل خبر ترور درست است و اگر تروری رخ داده چه کسی هدف دشمنان قرار گرفته است؟
در ساعات بعد اما روایتهای دیگری هم منتشر شد که نشان میداد «محسن فخریزاده» در این عملیات تروریستی هدف قرار گرفته و در بیمارستان جان خود را از دست داده است؛ اما نحوه این ترور همچنان نامشخص و برای مخاطب پرسشبرانگیز بود. روایت خبرساز دیگر اما نه از زبان مسئولان مرتبط و نه از رسانههای رسمی بلکه از اینستاگرام یک مستندساز نزدیک به جریان محافظهکار منتشر شد. فردی به نام «جواد موگویی» دراینباره نوشت: «درست مثل فیلمهای اکشن آمریکایی بوده:
۱- سرِ دوربرگردان بلوار امام، نیسان بدون سرنشین و مجهز به مسلسل اتوماتیک پارک شده بود؛ درست زیر ترانس برق. مواد منفجره نیز در نیسان جاسازی شده. آن دستِ بلوار نیز خودروی سانتافه با چهار سرنشین در انتظار بوده. بهعلاوه چهار موتورسوار و دو تکتیرانداز.
۲- خودروی «اسکورت۱» عبور میکند. خودروی دکتر با همسرش که به دوربرگردان میرسد، مسلسل اتوماتیک شلیک میکند. سه گلوله به دست و پای دکتر فخریزاده اصابت میکند. وی پیاده میشود. خودروی «اسکورت۲» میرسد. حامد اصغری پیاده میشود، خود را روی دکتر میاندازد و چهار گلوله میخورد. ناگهان نیسان با ریموت منفجر میشود. همزمان سرنشینان سانتافه و موتورسواران شلیک میکنند؛ ۱۲ نفر همزمان. تیم حفاظت زیر آتش گلوله قرار میگیرد.
۳ - هیچیک از تروریستها دستگیر یا کشته نمیشوند! ۴-مجروحین به درمانگاه آبسرد منتقل میشوند. اما برق درمانگاه قطع است! برق منطقه از نیمساعت قبل قطع شده و تمام دوربینها خاموش بوده! و هیچ فیلمی ضبط نشده!
۵- هلیکوپتر میآید اما به دلیل انفجار ترانس و کابلهای برق در بلوار، نمیتواند در بلوار بنشیند. بهناچار مجروحین را به انتهای بلوار در پارک الغدیر میآورند تا سوار هلیکوپتر کنند. دکتر در بیمارستان بقیهالله تمام میکند».
این روایت غیررسمی به سرعت در رسانههای داخلی و خارجی بازنشر و به روایت اصلی ماجرا تبدیل شد اما گویا روایت رسمی از نگاه مسئولان نبوده است؛ چراکه در روزهای بعد خبرگزاری فارس و پس از آن هم مسئولان روایت دیگری را منتشر کردند که میگوید در این ترور هیچ فردی در صحنه حضور نداشته است. این روایت از زبان دبیر شورای عالی امنیت ملی هم بیان شده است.
«علی شمخانی» روز دوشنبه در حاشیه مراسم خاکسپاری شهید دانشمند «محسن فخریزاده» دراینباره گفت: «بیش از ۲۰ سال است که شهید فخریزاده را میشناسم و در جزئیات شغلی این شهید بودم. شهید فخریزاده به معنای واقعی کلمه، فردی مبتکر، صاحب سبک و خلاق در حوزه فناوری بود و همیشه گمنام بود ولی در نوک پیکان به ملت ایران خدمت میکرد.
دشمن ۲۰ سال به دنبال بهشهادترساندن ایشان بود ولی ناکام مانده بود. این بار هم سیستمهای اطلاعاتی کشور با دقت احتمال وقوع حادثه و محل بروز احتمالی حادثه علیه ایشان را پیشبینی کرده بودند. به دلیل تواتر اخبار در طول ۲۰ سال، متأسفانه جدیت مورد نیاز اعمال نشد و این بار دشمن موفق شد». دبیر شورای عالی امنیت ملی با اشاره به اینکه پیش از این عملیاتهای فراوانی علیه شهید فخریزاده انجام شده بود که ناکام مانده بود، گفت: «دستگاهها و سیستمهای اطلاعاتی به این اطلاعات رسیدند که ایشان هدف است و قرار است در همین نقطهای که به شهادت رسید، اقدامی علیه ایشان صورت بگیرد و تقویت لازم هم در ارتباط با حفاظت انجام شد ولی دشمن در این ترور از سبک و شیوه کاملا جدید، حرفهای و تخصصی استفاده کرد و بعد از ۲۰ سال متأسفانه موفق شد».
شمخانی همچنین همان روز و در گفتوگویی دیگر درباره حادثه ترور شهید فخریزاده گفت: «متأسفانه عملیات بسیار پیچیده بود و با بهکارگیری تجهیزات الکترونیکی رخ داد. هیچ فردی در صحنه حضور نداشت اما سرنخهایی وجود دارد. کسی که این طراحی را کرده برای ما مکشوف است کیست و سابقهاش چیست. حتما منافقین نقش داشتند و عنصر جنایتکار این امر هم رژیم صهیونیستی و موساد است». نکته عجیب برای مخاطب این است که حتی همین روایت دبیر شورای عالی امنیت ملی هم به عنوان روایت رسمی مورد توجه قرار نگرفت و در روزهای بعد هم روایتهای دیگری از زبان افراد مرتبط و از رسانهها و صداوسیما منتشر شد. به عنوان مثال دوشنبهشب «شهره پیرانی»، همسر شهید داریوش رضایینژاد که در سال 90 ترور شد، در مصاحبهای اطلاعاتی را به نقل از همسر فخریزاده در گفتوگوی تلفنی با یکی از برنامههای تلویزیون منتشر کرد که با روایت شمخانی تفاوت داشت و حتی ساعاتی بعد از آرشیو صداوسیما هم حذف شد. این روایتهای متفاوت تاکنون دستکم به پنج مورد رسیده و همچنان مخاطب نمیداند که روایت رسمی چیست و در این حادثه دقیقا چه اتفاقی رخ داده است.
واکنشهای غیرمنسجم به تروری که جان یکی از دانشمندان ایران را گرفت و به گفته دبیر شورای عالی امنیت ملی بهصورت حرفهای و دقیق طراحی شده بود، این پرسش را ایجاد میکند که در بعد رسانهای تا چه اندازه واکنشهای مقامات و رسانههای رسمی ایران حرفهای و متناسب با مصالح امنیت ملی بود؟
«اکبر نصرالهی»، کارشناس رسانه و مدرس دانشگاه، در پاسخ به این پرسش «شرق»، واکنشها را غیرحرفهای و آشفته میداند و در توضیح میگوید: «مشکلی که درباره واکنشها به ترور شهید فخریزاده پیش آمد، محدود به همین حادثه نیست و در بقیه موارد ما یا سخنگو را نمیبینیم یا با تأخیر است یا اینکه سخنگویان متعدد با روایتهای متفاوت داریم و این مسئلهای است که معمولا تکرار میشود. این نوع مدیریت بحران، هم بحران را تشدید میکند و هم رسانهها را با چالش روبهرو میکند و هم اینکه برای مخاطب مسئله ایجاد میکند و باعث میشود مخاطب سراغ منابع غیرمتعارف و رسانههای معارض برود.
درباره این پرونده هم دقیقا همین وضعیت را داریم و کسی اعلام نمیکند دقیقا چه اتفاقی رخ داده است». او با این توضیح درباره همین ترور تازه و ماجرای خبرساز این روزها هم میگوید: «اگر آقای فخریزاده دانشمند هستهای است، پس سخنان سخنگوی سازمان هستهای باید منسجم، دقیق و منبع باشد؛ اما میدانیم در همان روز اول آقای کمالوندی در مصاحبه با ایسنا اعلام کرد هیچ حادثهای برای دانشمندان هستهای اتفاق نیفتاده است و همه در سلامت کامل هستند. «هیچ حادثه» و «همه در سلامت کامل» اصطلاحاتی مسئولیتآور است؛ اما چرا سخنگوی دستگاه هستهای ایران چنین واکنشی نشان میدهد؟ تحلیلی شده که ممکن است سازمان انرژی اتمی ایران چنین دیدگاهی دارد که وجه هستهای دکتر فخریزاده غالب نشود؛ اما میدانیم که همان روز بقیه واکنشها به این سمت پیش رفته است. باید بدانیم که مواضع متفاوت و متعارض باعث بدبینی و بیتوجهی و بیاعتمادی افکار عمومی و مردم میشود. اگر سخنگوی سازمان انرژی اتمی این سخنان را غیردقیق بیان کرده بود باید در روزهای بعد اصلاح میکرد که چنین نشد». آیا مقامات مرتبط با این پرونده در ایران استراتژی رسانهای مشخصی داشتند و این راهبرد در واکنش به حادثه قابل تشخیص بود؟ این مدرس دانشگاه در پاسخ به این پرسش هم میگوید: «در ایران برخی مقامات و دستگاههای رسمی، سیاست را در اعلامنکردن خبر و روایت غیرشفاف میدانند، درحالیکه اتخاذ رویکرد انفعالی و واکنشی امروز جواب نمیدهد و حتی امنیت ملی را با چالش روبهرو میکنند. من امنیت ملی را اینگونه میبینم که مردم خبرهای مربوط به امنیت ملی را از رسانههای رسمی و از زبان مسئولان بشنوند؛ اما میبینیم الان اینطور نیست و این رویکرد و راهبرد، ضد امنیت ملی است. اینکه مخاطب ایرانی اخبار را از رسانههای دیگر دنبال کند، اینکه ما مخاطبان ایران را به رسانه سعودی یا انگلیسی سوق دهیم، غیرمسئولانه و مخاطرهآمیز برای امنیت ملی است. این حادثه تلخ نشان میدهد که مسئولان و سازمانهای ما در بعد رسانهای درک نادرستی دارند». نصرالهی دراینباره توضیح میدهد: «سکوت و انفعال اگرچه راهبرد هستند، اما در آرایش جدید رسانهای عملا جواب نمیدهند. الان دیگر نمیشود خبری را حبس کرد. هیچ دستگاه امنیتی – اطلاعاتیای الان نمیتواند خبری را حبس کند؛ پس راهبرد سکوت و پنهانکردن جواب نمیدهد. مسئولانی که در اخبار امنیتی مسئولیت دارند باید تجدیدنظر کرده و راهبرد سکوت و انفعال را حذف کنند و همه رسانههای رسمی باید فعالانه در میدان باشند. باید رویکردی متناسب با نیاز مخاطب، شرایط جدید رسانهای و دسترسیهای مخاطب انتخاب شود. تأمین و تضمین امنیت در این است که مخاطب ما به رسانههای عربستان و انگلیس واگذار نشود و اگر رسانه رسمی درست عمل کند، مردم قطعا سراغ رسانههای داخلی خواهند رفت».