عصرایران؛ احسان محمدی- «اگر مسئولیت بیابان صحرا را به بخش دولتی واگذار کنید بعد از گذشت پنج سال با کمبود شن مواجه میشوید!» این جمله مشهور از میلتون فریدمن اقتصاددان برنده نوبل را ما ایرانیها به خوبی درک میکنیم. اگر هنوز کسی به آن باور ندارد خوب است به حال پرسپولیس در این روزها نگاه کند.
تیمی که در پنج سال گذشته چهار بار پیاپی قهرمان لیگ برتر شده، دو بار سوپرجام برده، یک بار جام حذفی را کسب کرده و دو بار به فینال لیگ قهرمانان آسیا رسیده است، دقیقاً مثل یک تیم ورشکسته با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکند. مگر میشود تا این اندازه در زمین موفق و بیرون از زمین شکست خورده بود؟ بله! میشود. کافی است یادمان بیاید که این تیم زیر نظر دولت اداره میشود.
پرسپولیس شبیه غول سرمستی است که بعد از پیروزی بر همه حریفان حالا دارد با خودش گلاویز میشود و چه بسا موفق به نابودی خودش شود.
این بار نه توطئه رقیبان در کار است و نه AFC و عربستان و ... بازیکنان و کادر فنی و کادر مدیریتی علیه هم افشاگری میکنند. بعضی بازیکنان عدد و رقم بیشتری میخواهند، بعضی تهدید به ترک باشگاه و رفتن میکنند، کسانی دست به اعتصاب میزنند و هواداران نگران در این میانه گاهی حق را به بازیکنان میدهند که در این آشفته بازار اقتصادی آنها هم پول بیشتری دریافت کنند، گاهی شکایت میکنند که پس آن همه دم از عشق و تعصب زدن تان چه بود؟
گاهی با جیب خودشان مقایسه میکنند و میگویند در این شرایط کرونا و فروپاشی اقتصادی حال هر کس بد باشد، جیب بازیکنان وضعش خوب است، گاهی علیه مدیران باشگاه شعار میدهند، گاهی میگویند اصلاً فوتبال تعطیل شود و ...
در این مجادله میشود به هر کدام از طرفین حق داد، پیشتر هم نوشته بودیم که در عصر حکمرانی پول، برای دل هوادار و عشق پیراهن و ... شوخی بیمزهای است.
ژاوی و رائول و گواردیولا و باتیستوتا و دونادونی و ... هم در سالهای پایانی فوتبال به کشورهای حوزه خلیجفارس آمدند و نان و خاویاری خوردند و رفتند. این گونه دلار جمع کردنها طبیعی است. از سوی دیگر این کشورها برای بازیکنان ما به سکوی پرش تبدیل شده اند. نیم بیشتر لژیونرهای فوتبال ما حتی اپر در تیم ملی درخشیدند از لیگهای عربی راهی اروپا شدند اما موضوعی که اینجا جلب توجه میکند غلبه دلار بر افتخار است.
چند بازیکن پرسپولیس در روزهایی دارند باشگاه را به خاطر درآمد بیشتر ترک میکنند که تا چند هفته دیگر این بخت را دارند که لیگ قهرمانان آسیا را فتح کنند. بزرگترین افتخار باشگاهی در فوتبال ایران که آخرین نسل فاتح آن الان بالای 50 سال سن دارند!
چطور ممکن است یک بازیکن فوتبال چنین موقعیتی را به آسانی هدر بدهد؟ یعنی واقعاً فوتبال را فقط یک حرفه برای درآمد نگاه می کنند و برایشان مهم نیست که بعد از بازنشستگی در ویترین افتخاراتشان جام ارزشمندی باشد یا نه؟
این فقدان عطش و ولع جای تعجب دارد وگرنه هیچکس از پول بدش نمیآید و اتفاقاً در این روزها حتی پرهیزگارترین آدمها هم میدانند بدون آن زنده ماندن مقدور نیست چه رسد به زندگی کردن!
پیش از این بازیکنان به مراتب بزرگتری مانند علی دایی، کریم باقری، علی کریمی، مهدی مهدوی کیا، ناصر محمدخانی، فرشاد پیوس، مهدی طارمی و ... هم پرسپولیس را ترک کردهاند و به تیمهای دیگر رفتهاند و پرسپولیس کماکان بزرگ مانده است، غیر از این است که همین تیم بدون علی علیپور، مهدی ترابی و علیرضا بیرانوند سه ستاره کلیدی به فینال آسیا رفت؟ حالا دیگران هم میتوانند بروند اما سوال کماکان به جاست که چرا بازیکنان ایرانی این همه زود اشباع میشوند و واقعاً برای یک مشت دلار به راحتی از افتخار میشود گذشت؟ لابد میشود!