این موضوع نگرانی هایی به خصوص در میان منتقدین بیانیه سوئیس بوجود آورد مبنی بر اینکه آنچه در مذاکرات مورد توافق قرار گرفته با آنچه که آقای ظریف و تیم مذاکره کننده ایران می گویند متفاوت است. بدین ترتیب خیلی زود کلید واژه "فکت شیت" نیز وارد ادبیات مناقشه هسته ای ایران شد و بحث های گسترده و دامنه داری به راه انداخت.
بسیاری از منتقدین و به خصوص نمایندگان مجلس جهت رفع ابهامات بوجود آمده خواستار انتشار متقابل فکت شیت مذاکرات از سوی وزارت امور خارجه ایران شدند که تا این لحظه با این درخواست موافقت نشده است. البته سخنگوی دولت، آقای صالحی و دیگر اعضای تیم مذاکره کننده در این مدت بارها عنوان کردند آنچه که دکتر ظریف و دیگر اعضای تیم مذاکره کننده عنوان می کنند در واقع فکت شیت ایران است و باید به صحبت آنها اعتماد کرد.
با این حال تایید فکت شیت آمریکا توسط مقامات روسیه بر ابهامات و نگرانی ها افزود. اکنون سوال اساسی این است: آیا درباره بیانیه لوزان سوئیس، آنچه آمریکا می گوید درست است یا آنچه ایران می گوید؟ پاسخ کوتاه به این سوال چنین است: هر دو و هیچ کدام.
برای دست یافتن به پاسخ کافی است بیانیه مشترک سوئیس را با فکت شیت آمریکا و صحبت های تیم مذاکره کننده ایران تطبیق دهیم تا راز این به ظاهر تناقض آشکار شود.
در بیانیه سوئیس به لحاظ محتوایی شاهد دو سنخ موضوعات هستیم. دسته اول موضوعاتی است که توافق درباره آنها کاملا صورت گرفته و در بیانیه به صورت شفاف به آنها اشاره شده است. (همچون بحث غنی سازی، میزان و مکان های مجاز برای این کار، ماهیت راکتور آب سنگین اراک، سرنوشت فردو، سرنوشت ذخایر اورانیوم غنی شده و ... ) اما دسته دوم موضوعاتی است که هنوز توافقی درباره آنها صورت نگرفته و لذا در بیانیه به صورت کلی و مبهم به آنها اشاره شده است. (همچون نحوه لغو تحریم ها، بحث های مربوط به میزان دسترسی و نحوه بازرسی ها و بحث تحقیق و توسعه)
از این منظر همانطور که در یادداشت قبلی عنوان شد، بیانیه سوئیس در واقع اعلام توافق درباره راه حل های تمام موضوعات نبود، بلکه صرفا رسانه ای کردن توافقاتی بود که تا آن لحظه بدست آمده بود.
اما فکت شیت منشر شده از سوی آمریکا نیز دو سنخ موضوعات را شامل می شود. دسته اول موضوعاتی است که توافق درباره آنها به انجام رسیده و با جزئیات بیشتری نسبت به بیانیه سوئیس رسانه ای شده است (مانند جزئیاتی درباره سطح غنی سازی، ذخایر اورانیوم غنی شده، تعداد سانتریفیوژهای فعال و ... ) اما دسته دوم همان موضوعاتی را شامل می شود که همچنان مورد اختلاف طرفین است؛ اما به جای بیان کلی و مبهم انها (همچون بیانیه سوئیس) دیدگاه خاص آمریکا در این موضوعات عنوان شده است. به عبارتی آمریکا با صحه گذاشتن بر توافقات صورت گرفته (دسته اول)، دیدگاه خود را درباره اختلافات باقی مانده (دسته دوم) در قالب فکت شیت بیان کرده است.
فکت شیت ایران (صحبت های تیم مذاکره کننده) نیز همچون فکت شیت آمریکا حاوی دو سنخ موضوعات است. دسته اول بیان توافقات صورت گرفته است، اما دسته دوم دیدگاه خاص ایران درباره اختلافات باقی مانده می باشد.
لذا می توان گفت فکت شیت آمریکا و فکت شیت ایران (صحبت های تیم مذاکره کننده) هم درست است و هم درست نیست. درست است، چرا که بخشی از واقعیت را به همراه آنچه که معتقدند "در صورت توافق نهایی" به واقعیت تبدیل خواهد شد بیان می کنند و درست نیست، چراکه در حال حاضر دیدگاه خود را به عنوان واقعیت محتمل آینده بیان می کنند.
بنابراین اینکه گفته شود آمریکایی ها در فکت شیت منشر شده دروغ گفته اند، درست نیست، کما اینکه اعضای تیم مذاکره کننده ایران نیز دروغ نگفته اند؛ چراکه از نظر طرفین توافق زمانی حاصل خواهد شد که دیدگاه خاص آنها در موضوعات اختلافی به کرسی بنشیند و گرنه اساسا توافقی در کار نخواهد بود.
با این تفاسیر آنچه در این شرایط می تواند بیشتر مورد تشکیک قرار گیرد حصول توافق جامع و نهایی است.
اوباما و دیگر مقامات دولت آمریکا به صورت مکتوب (فکت شیت) و شفاهی دیدگاه خود را درباره اختلافات باقی مانده اعلام کرده اند و حتی جان کری مشخصا عنوان کرده پای تمام آنچه گفته خواهد ایستاد و لذا اگر بخواهند از این دیدگاه عقب نشینی کنند رسوایی بزرگی برای خود رقم خواهند زد.
این شرایط برای رئیس جمهور ایران و دولت یازدهم به مراتب سخت تر و شاید اصلا ناممکن به نظر برسد. لذا به نظر می رسد اختلافات اساسی همچنان باقی است و سرنوشت مذاکرات آنطور که عنوان می شود روشن و شفاف نیست.
هرچند که حذف آنها مورد تایید همه است ولی چگونگی آن مشخص نیست.
هرچند که حذف آنها مورد تایید همه است ولی چگونگی آن مشخص نیست.