صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۵۷۷۹۵
تاریخ انتشار: ۲۲:۰۰ - ۲۲ فروردين ۱۴۰۳ - 10 April 2024

گزینه‌های ایران برای پاسخ نظامی به اسرائیل

ایران وعده داده که حمله اسرائیل به ساختمان کنسولی اش در دمشق را که دوشنبه گذشته انجام گرفت پاسخ خواهد داد. این حمله بخشی از الگوی تشدید حملات اسرائیل در سوریه از زمان وقوع جنگ غزه در اکتبر سال گذشته بوده است.
تحلیلگران می‌گویند ایران برای نشان دادن واکنش مناسب به حمله هوایی به یک ساختمان دیپلماتیک خود در دمشق که منجر به ترور یک ژنرال ارشد این کشور شد تحت فشار است، اما گزینه‌های تهران محدودند.
 
به گزارش انتخاب به نقل از الجزیره، ایران وعده داده که حمله اسرائیل به ساختمان کنسولی اش در دمشق را که دوشنبه گذشته انجام گرفت پاسخ خواهد داد. این حمله بخشی از الگوی تشدید حملات اسرائیل در سوریه از زمان وقوع جنگ غزه در اکتبر سال گذشته بوده است. این حملات اغلب انبار‌های تسلیحات، خودرو‌ها و فرودگاه‌ها را هدف قرار می‌دهد و هدف اعلام شده آن‌ها تضعیف شبکه تامین تسلیحات ایران است که مقصد آن گروه حزب الله لبنان است. اما حمله روز دوشنبه که یک مکان دیپلماتیک ایران را هدف قرار داد مستقیما حاکمیت ایران را به چالش کشید و منجر به کشته شدن فرماندهان ارشد سپاه پاسداران شد.
 
اکنون سوالی که در بسیاری از محافل سیاسی و رسانه‌ای مطرح می‌شود این است که ایران چه پاسخی به این حمله خواهد داد؟ به نظر می‌رسد که تهران گزینه‌های بسیاری را در اختیار دارد، اما هیچ یک از آن‌ها خیلی خوب نیستند.
 
ایران به عنوان یک قدرت مهم منطقه ای، معمولا قدرت خود را از طریق شبکه‌ای از متحدان همسو از نظر ایدئولوژیک و بازیگران غیردولتی که از آن‌ها به عنوان محور مقاومت یاد می‌شود اعمال می‌کند.
 
اما در سال ۲۰۲۰، ایران در یک اقدام تلافی جویانه غیرمعمول که در واکنش به ترور ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده وقت نیروی قدس سپاه صورت گرفت، مستقیما اقدام به هدف قرار دادن نیرو‌های آمریکایی کرد و ده‌ها موشک بالستیک به سمت پایگاه عین الاسد در عراق شلیک نمود. به دلیل هشدار‌های قبلی داده شده به دولت عراق، هیچ یک از سربازان آمریکایی مستقر در این پایگاه کشته نشدند. این حمله یک نمایش تاثیرگذار از نظر فن آوری موشکی ایران بود، اما به عنوان یک اقدام تلافی جویانه چندان تاثیرگذار و قابل توجه نبود.
 
ایران در وضعیت دشواری قرار گرفته است. این تلقی وجود دارد که آن‌ها می‌خواهند به شکلی مشهود دست به اقدام تلافی جویانه بزنند، نه صرفا با هدف گرفتن انتقام خون فرماندهان ارشدشان، بلکه به دلیل اینکه عدم انجام چنین کاری اعتبار ایران به عنوان یک قدرت منطقه‌ای را زیر سوال خواهد بود.
 
اما مقطع زمانی فعلی زمان مناسبی برای انجام این حمله نیست. از زمان آغاز جنگ غزه و متعاقب حمله ۷ اکتبر حماس به اسرائیل، آتش جنگ در منطقه شعله ور شده است. از ماه اکتبر به این طرف اقدامات تلافی جویانه متقابل در مرز اسرانیل و لبنان نیز ادامه داشته و حملات گاه و بیگاهی به نیرو‌های آمریکایی در سوریه و عراق صورت گرفته است. همچنین کشتیرانی بین المللی در دریای سرخ در نتیجه حملات موشکی و پهپادی حوثی‌ها مختل گشته است.
 
هرچند روش‌ها و اهداف از کشوری به کشور دیگر فرق می‌کند، اما این حملات همگی از حمایت ایران برخوردار بوده و هدف همه آن‌ها فشار بر رهبران اسرائیل و آمریکا برای متوقف نمودن جنگ در غزه است.
 
هرچند ایران ممکن است مایل به تحمل ریسک یک جنگ منطقه‌ای اتفاقی باشد، اما بار‌ها نشان داده که خواهان یک رویارویی مستقیم با اسرائیل یا آمریکا نیست و تلاش خواهد کرد خشونت‌ها را پایین‌تر از آستانه رسیدن به جنگ تمام عیار نگه دارد.
 
اما به نظر می‌رسد که عدم پاسخ یا اقدام تلافی جویانه از طریق اقدامات نیابتی نه چندان برجسته جزء گزینه‌های ایران نیست، زیرا تهران به صورت علنی خود را متعهد به گرفتن انتقام حمله دمشق کرده است.
 
سران ایران گفته اند که اسرائیل را مجازات خواهند کرد. یکی از مقامات ایرانی نیز هشدار داده که سفارتخانه‌های اسرائیل "دیگر امن نیستند" و دو مقام دولتی اخیرا به نیویورک تایمز گفته اند آن‌ها مستقیما حمله به اسرائیل را تلافی خواهند کرد.
 
عدم عمل به این تهدیدات علنی می‌تواند ایران را در چشم دوستان و دشمنانش ضعیف جلوه دهد، و احتمالا در جریان ناآرامی‌های منطقه‌ای به زیان این کشور تمام شود، زیرا این سیگنال را به اسرائیل ارسال خواهد کرد که ادامه افزایش تنش هیچ هزینه‌ای برایش در پی ندارد.
 
ایران احتمالا همچنین نگران این است که حملات علیه مقام‌های عالی رتبه ایرانی و دارایی‌های دولتی به یک ویژگی عادی عمل و عکس العمل با اسرائیل تبدیل شود، که در مقطع فعلی یک اتفاق بسیار خسارت بار خواهد بود.
 
تحت کنترل نگه داشتن رویارویی با اسرائیل و آمریکا همواره یکی از اهداف مهم سیاست خارجی ایران بوده است. اما اکنون و با توجه به احتمال بازگشت ضد ایرانی‌ترین رئیس جمهور تاریخ آمریکا به کاخ سفید، عدم تخطی از این خط قرمز اهمیت دو چندان یافته است.
 
از منظر ایران، واگذاری ابتکار عمل منازعه منطقه‌ای جاری به اسرائیل در آستانه شروع دور جدید ریاست جمهوری دونالد ترامپ سیاست عاقلانه‌ای نخواهد بود.
 
ایران نیرو‌های نیابتی و متحدان زیادی در منطقه دارد، اما هیچ کدام از آن‌ها در جایگاه مناسبی برای انجام اقدام تلافی جویانه متناسب با نگرانی‌های ایران درباره ریسک‌های بلندمدت نیستند.
 
مشکل ایران این است که بهترین ابزار‌های در اختیار علیه اسرائیل، آن‌هایی هستند که به احتمال زیاد واکنش شدید تل آویو را به دنبال خواهند داشت و موجب تشدید غیرقابل کنترل تنش خواهند شد. برای مثال ایران می‌تواند واکنش سال ۲۰۲۰ به ترور ژنرال سلیمانی را تکرار کند، اما حتی اگر موشک‌های پرتاب شده به بیابان خالی اصابت کنند یا بدون بر جای گذاشتن تلفات به یک تاسیسات نظامی دور افتاده برخورد نمایند، این ریسک وجود دارد که اسرائیل پسا ۷ اکتبر، واکنشی خشمگینانه نشان دهد و این تاثیر نمادین حمله موشکی ایران را خنثی نماید. چنین نتیجه‌ای بعید است مطلوب ایران باشد، از این جهت که بخش محوری استراتژی این کشور اجتناب از جنگ مستقیم است.
 
تلافی از طریق لبنان یک گزینه دیگر است. اما یک حمله عمده از لبنان ریسک بی ثبات شدن مرز لبنان را به دنبال خواهد داشت که همین حالا هم در وضعیتی خطرناک و شکننده قرار دارد و ایران و حزب الله در ماه‌های اخیر تلاش کرده اند از آن اجتناب کنند. ضمن اینکه یک حمله گسترده از لبنان می‌تواند اعتبار بازدارنده ایران از طریق حزب الله را به هدر دهد.
 
ممکن است ایران تلاش کند اماکن دیپلماتیک را هدف قرار دهد و یک اقدام تلافی جویانه چشم در برابر چشم را به اجرا بگذارد. اما اسرائیل در قالب یک اقدام احتیاطی ۲۸ سفارتخانه خود در سراسر جهان را تعطیل کرده است. هرگونه حمله ایران به اماکن دیپلماتیک اسرائیل بعید است منجر به برجای گذاشتن تلفاتی همسطح با ترور ژنرال زاهدی گردد و از این رو قابل مقایسه با حمله تل آویو نخواهد بود. اما حمله‌ای از این جنس به مقام‌های ایران کمک خواهد کرد تا استدلال کنند که شما تاسیسات دیپلماتیک ما را زدید و ما هم مکان دیپلماتیک شما را. در عین حال چنین حمله‌ای به روابط ایران با کشور میزبان آن مکان دیپلماتیک لطمه خواهد زد، با این حال بسته به اینکه آن مکان کدام کشور باشد، تهران ممکن است مایل به پذیرش هزینه سیاسی چنین اقدامی باشد.
 
اقدام پنهانی، نظیر حملات پهپادی، ترور یا بمب گذاری از طریق حزب الله یا دیگر نیرو‌های نیابتی بدون پذیرش مسئولیت چنین اقدامی یک گزینه دیگر است. اما هرچه حمله پنهانی‌تر باشد و اجرای آن مدت بیشتری طول بکشد، کمک کمتری به بازدارندگی ایران خواهد کرد. هرچند کشتن یک دیپلمات اسرائیلی ممکن است موفقیتی برای رهبران ایران محسوب شود، اما مشکلی که آن‌ها می‌خواهند حل کنند این است که چگونه اسرائیل و دیگران را وادار به توقف هدف قرار دادن دارایی‌های ایران کنند.
 
کوتاه سخن اینکه ایران دلایل قوی‌ای برای واکنش قاطعانه به حمله دمشق دارد، اما دلایل قوی تری نیز وجود دارد که ایجاب می‌کند این کشور اطمینان یابد واکنشش بیش از حد قوی و تحریک آمیز تلقی نشود.
 
به علاوه، ایران راه‌های زیادی برای حمله به اسرائیل چه از طریق توانمندی‌های نظامی خود یا از طریق شبکه محور مقاومت در اختیار دارد. اما به نظر می‌رسد که هیچ یک از گزینه‌های ایران انطباق کاملی با وضعیت موجود که به دلیل جنگ غزه سطح تنش بسیار بالا بوده و امکان ورود ناخواسته به یک جنگ گسترده بیش از هر زمان دیگری است، ندارد. گزینه‌های موجود یا موجب ایجاد تاثیرات نمادین و واقعی کافی برای تسویه حساب تهران با اسرائیل نمی‌شوند، و یا دارای تاثیرات کافی هستند، اما به قیمت ریسک‌های غیرقابل کنترل و احتمالا غیرقابل پذیرشی که در بلندمدت متوجه امنیت ملی ایران خواهد کرد؛ بنابراین این احتمال وجود دارد که ایران مجبور شود با یک واکنش... دیگر (نظیر حمله به عین الاسد) یا مجموعه‌ای از اقدامات تلافی جویانه به حمله اول آوریل دمشق پاسخ دهد.
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200