صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۲۴۷۰۲
تاریخ انتشار: ۰۵:۲۲ - ۱۹ آذر ۱۴۰۲ - 10 December 2023

امروز با سعدی : بهشت است آنچه من دیدم نه رخسار

اهل ادب به سعدی لقب «استادِ سخن»، «پادشاهِ سخن»، «شیخِ اجلّ» و حتی به‌طور مطلق، «استاد» داده‌اند. او در نظامیهٔ بغداد، که مهم‌ترین مرکز علم و دانش جهان اسلام در آن زمان به حساب می‌آمد، تحصیل و پس از آن به‌عنوان خطیب به مناطق مختلفی از جمله شام و حجاز سفر کرد. سعدی سپس به زادگاه خود شیراز، برگشت و تا پایان عمر در آن‌جا اقامت گزید. آرامگاه وی در شیراز واقع شده‌است که به سعدیه معروف است.

من از دست کمانداران ابرو

نمی‌یارم گذر کردن به هر سو

دو چشمم خیره ماند از روشنایی

ندانم قرص خورشید است یا رو

بهشت است آنچه من دیدم نه رخسار

کمند است آن که وی دارد نه گیسو

لبان لعل چون خون کبوتر

سواد زلف چون پر پرستو

نه آن سرپنجه دارد شوخ عیار

که با او بر توان آمد به بازو

همه جان خواهد از عشاق مشتاق

ندارد سنگ کوچک در ترازو

نفس را بوی خوش چندین نباشد

مگر در جیب دارد ناف آهو

لب خندان شیرین منطقش را

نشاید گفت جز ضحاک جادو

غریبی سخت محبوب اوفتاده‌ست

به ترکستان رویش خال هندو

عجب گر در چمن برپای خیزد

که پیشش سرو ننشیند به زانو

و گر بنشیند اندر محفل عام

دو صد فریاد برخیزد ز هر سو

به یاد روی گلبوی گل اندام

همه شب خار دارم زیر پهلو

تحمل کن جفای یار سعدی

که جور نیکوان ذنبیست معفو

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200