۰۴ بهمن ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۴ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۶:۵۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۱۴۸۹۳
تاریخ انتشار: ۰۰:۴۸ - ۱۳-۰۸-۱۴۰۲
کد ۹۱۴۸۹۳
انتشار: ۰۰:۴۸ - ۱۳-۰۸-۱۴۰۲

امروز با سعدی : صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست

مشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی شاعر و نویسندهٔ بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. تخلص او «سعدی» است که از نام اتابک مظفرالدین سعد پسر ابوبکر پسر سعد پسر زنگی گرفته شده است. وی احتمالاً بین سالهای ۶۰۰ تا ۶۱۵ هجری قمری زاده شده است. در جوانی به مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد رفت و به تحصیل ادب و تفسیر و فقه و کلام و حکمت پرداخت. سپس به شام و مراکش و حبشه و حجاز سفر کرد و پس از بازگشت به شیراز، به تألیف شاهکارهای خود دست یازید. وی در سال ۶۵۵ ه.ق سعدی‌نامه یا بوستان را به نظم درآورد و در سال بعد (۶۵۶ ه.ق) گلستان را تألیف کرد. علاوه بر اینها قصاید، غزلیات، قطعات، ترجیع بند، رباعیات و مقالات و قصاید عربی نیز دارد که همه را در کلیات وی جمع کرده‌اند. وی بین سالهای ۶۹۰ تا ۶۹۴ هجری قمری در شیراز درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد./گنجور

ایها الناس جهان جای تن آسانی نیست

مرد دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست

خفتگان را چه خبر زمزمهٔ مرغ سحر؟

حیوان را خبر از عالم انسانی نیست

داروی تربیت از پیر طریقت بستان

کادمی را بتر از علت نادانی نیست

روی اگر چند پری چهره و زیبا باشد

نتوان دید در آیینه که نورانی نیست

شب مردان خدا روز جهان افروزست

روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست

پنجهٔ دیو به بازوی ریاضت بشکن

کاین به سرپنجگی ظاهر جسمانی نیست

طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی

صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست

حذر از پیروی نفس که در راه خدای

مردم افکن‌تر ازین غول بیابانی نیست

عالم و عابد و صوفی همه طفلان رهند

مرد اگر هست به جز عارف ربانی نیست

با تو ترسم نکند شاهد روحانی روی

کالتماس تو به جز راحت نفسانی نیست

خانه پرگندم و یک جو نفرستاده به گور

برگ مرگت چو غم برگ زمستانی نیست

ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند

بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست

آخری نیست تمنای سر و سامان را

سر و سامان به از بیسر و سامانی نیست

آن کس از دزد بترسد که متاعی دارد

عارفان جمع بکردند و پریشانی نیست

وانکه را خیمه به صحرای فراغت زده‌اند

گر جهان زلزله گیرد غم ویرانی نیست

یک نصیحت ز سر صدق جهانی ارزد

مشنو ار در سخنم فایده دو جهانی نیست

حاصل عمر تلف کرده و ایام به لغو

گذرانیده، به جز حیف و پشیمانی نیست

سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی

به عمل کار برآید به سخندانی نیست

تا به خرمن برسد کشت امیدی که تراست

چارهٔ کار به جز دیدهٔ بارانی نیست

گر گدایی کنی از درگه او کن باری

که گدایان درش را سر سلطانی نیست

یارب از نیست به هست آمدهٔ صنع توایم

وانچه هست از نظر علم تو پنهانی نیست

گر برانی و گرم بندهٔ مخلص خوانی

روی نومیدیم از حضرت سلطانی نیست

ناامید از در لطف تو کجا شاید رفت؟

تو ببخشای که درگاه تو را ثانی نیست

دست حسرت گزی ار یک درمت فوت شود

هیچت از عمر تلف کرده پشیمانی نیست

برچسب ها: سعدی ، شعر
ارسال به دوستان
این باتری نخی برای تولید انرژی از آب شور دریا استفاده می‌کند (+عکس) ارتش اسرائیل برای خروج از جنوب لبنان ۳۰ روز دیگر مهلت خواست قدردانی مکزیک از ایران پس از آزادی دو نفر از اتباع خود توسط یمن ترامپ رئیس سابق یک فست‌فود زنجیره‌ای را به عنوان سفیر آمریکا در اتحادیه اروپا منصوب کرد اسرائیل ۳۰ روز دیگر برای خارج شدن از جنوب لبنان مهلت خواست سید احمد خاتمی خطیب این هفته نماز جمعه تهران رئال‌ مادرید پُردرآمدترین باشگاه جهان شد معرفی سریال‌های مطرح سال ۲۰۲۵: مخاطبان منتظر چه مجموعه‌هایی هستند؟ پیام پاپ به اجلاس داووس: جهان مراقب هوش مصنوعی باشد معاون دفتر رئیس جمهور: پزشکیان دست به کار شده است تا بسازد حماس جزئیات جدیدی از توافق آتش‌بس را فاش کرد نماینده کارگران در شورای‌عالی کار: کارفرمای بزرگ نباید تصمیم نهایی درباره مزد کارگران را بگیرد از خانه فاخره صبا تا صحنه صدای ایران؛ روایت دیوار از یک میراث ماندگار بازدید رئیس سازمان بورس و اوراق بهادار از شرکت صبا فولاد خلیج فارس واکنش کرملین به هشدار ترامپ: اقدامات غیردوستانه علیه مسکو پیامدهایی در پی خواهد داشت