صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۱۵۳۲۹
تاریخ انتشار: ۱۶:۰۹ - ۱۴ آبان ۱۴۰۲ - 05 November 2023

گفتگو با سپیده آرمان نویسنده و بازیگر نقش اول فیلم آهو / حکایت انزوای خودخواسته یک دختر

فیلم سینمایی آهو ساخته هوشنگ گلمکانی، منتقد مطرح و با سابقه سینمای ایران به تازگی در سینماها اکران عمومی شده است.

عصر ایران - فیلم سینمایی آهو ساخته هوشنگ گلمکانی و تهیه کنندگی جواد نوروزبیگی پاییز به تازگی در سینماهای کشور اکران خود را آغاز کرده است.

این فیلم که به قلم سپیده آرمان و هوشنگ گلمکانی نوشته شده است، حکایت انزوای خودخواسته دختری است که آرزوهایش را بر باد رفته می‌بیند، اما هنوز امیدش را از دست نداده است.

رضا کیانیان، علی مصفا، حامد کمیلی، سهیلا رضوی، رضا یزدانی و سپیده آرمان از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند. به بهانه اکران این فیلم عصر ایران با سپیده آرمان، نویسنده و بازیگر نقش اول این فیلم گفت و گو کرده است که در ادامه می خوانید.

خانم آرمان، آهو اولین حضور شما در قامت فیلمنامه نویس و بازیگر نقش یک زن در فیلم بلند سینمایی است.  از  چه زمانی به بازیگری علاقمند شدید و از سابقه بازیگرتان پیش از حضور در فیلم آهو برای ما بگویید.

علاقه من به بازیگری به سال‌های کودکی و نوجوانی برمی‌گردد. همان زمانی که در گروه‌های تئاتری مدرسه شرکت می‌کردند و همیشه پای ثابت فعالیت‌های فوق برنامه مدرسه بودم. در سال‌های دانشگاه زمانی که در رشته علوم اجتماعی در دانشگاه تهران تحصیل می‌کردم، علاقه‌ام به بازیگری من را از  دانشکده علوم اجتماعی به پردیس هنرهای زیبا می‌کشاند و در همان سال‌ها بود که دوره‌های بازیگری را که جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران برگزار می‌کرد گذراندم و در اجراهای دانشجویی آن سال‌ها هم حضور پیدا کردم.

پس از آن زمانی که در حوزه روزنامه نگاری سینمایی فعالیت می‌کردم پیشنهادات بازیگری به من آغاز شد. همزمان دوره‌های بازیگری را گذراندم از طرفی دوره فیلمنامه نویسی را با فرهاد توحیدی و دوره کارگردانی سینما را با شهرام مکری در موسسه کارنامه سپری کردم و همچنین هنرجوی انجمن سینمای جوان واحد تهران نیز بودم. در حوزه تئاتر هم شاگرد اساتیدی چون رحمت امینی و رضا حامدی‌خواه بودم. پیش از فیلم آهو در فیلم‌های کوتاه متعدد، اجراهای تئاتر و یک سریال تلویزیونی نیز سابقه بازی داشتم تا اینکه نوبت به حضورم در فیلم آهو رسید.

از نگارش فیلمنامه فیلم آهو بگویید، چه شد که کتاب "پروانه‌ها در برف می‌رقصند" نازنین جودت برای نگارش فیلم آهو در نظر گرفته شد.

"پروانه‌ها در برف می‌رقصند" کتاب مورد علاقه کارگردان فیلم آقای هوشنگ گلمکانی بود که پیش از این، ساخت فیلمی بر اساس این کتاب را به دوستان دیگرشان از جمله دکتر علی رفیعی پیشنهاد کرده بودند در نهایت روزی تصمیم گرفتند که فیلمی بر اساس این کتاب را خودشان بسازند. این موضوع  را با من و سایر همکاران مجله فیلم مطرح کردند و نظرات متفاوتی شنیدند.

در ابتدا قرار بود که فیلمنامه توسط صفی یزدانیان نوشته شود اما مشغولیات وی باعث شد که این اتفاق نیفتد. من کتاب "پروانه‌ها در برف می‌رقصند" نازنین جودت را خوانده بودم، قصه بسیار به فضای ذهنی من نزدیک بود. به آقای گلمکانی پیشنهاد دادم که نگارش فیلمنامه را خودم آغاز کنم. فروردین سال ۹۹ بود و اوج روزهای قرنطینه کرونا، من نگارش فیلمنامه را آغاز کردم و هر بخش را که می‌نوشتم برای آقای گلمکانی ایمیل می‌کردم و ایشان تغییرات و نظرشان را می‌ گفتند و من در قصه اعمال می‌کردم.

از طرفی آقای گلمکانی می‌خواستند که قطعات و نوشته‌های آقای پرویز دوایی در متن وجود داشته باشد من در همان روزها کل کتاب‌های آقای پرویز دوایی را خواندم و بخش‌هایی که مناسب قصه بود را جدا کردم و این قرار دادم و این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه فیلمنامه آهو به پایان رسید.

از ویژگی های بازی در این فیلم و ویژگی های فیلم بگویید.

آهو؛ دختری روشنفکر مستقل و آوانگارد بود، از نقش‌هایی که در تاریخ سینمای ایران کمتر نوشته شده است. زنان معمولاً در نوشته‌های سینمایی از منظر مردان نگریسته می‌شوند و این باعث می‌شود قصه‌های زنانه از زنانگی دور باشند. آهو اما از منظر یک زن به یک قصه زنانه نگاه می‌کند و این شاید تفاوت آهو و سایر فیلمنامه‌های زن محوری باشد که در سینمای مردان نوشته شده اند‌.

 آهو در همان ژانر مورد علاقه من ملودرام عاشقانه شاعران نوشته شده است.  فیلم در فضای فیلم‌هایی مانند در دنیای تو ساعت چند است، ماهی‌ها عاشق می‌شوند و جهان با من برقص است. یک قصه زیبا در بستری پاییزی در شمال کشور که ما را یاد قصه‌های ماندگار سینمای ایران می‌اندازد.  

آهو قصه زنی را روایت می‌کند که قدرتمند، مستقل و تواناست. زنی که به تنهایی از پس زندگی خودش برمی‌آید و نیازی به تکیه کردن به یک مرد ندارد. او عشقی در گذشته زندگیش دارد که الان نیست اما او تنها و بدون حضور او نیز می‌تواند به زندگیش ادامه دهد.  تنهایی و در خود فرو رفتن، روندی از خودشناسی را در کاراکتر اصلی فیلم رقم می‌زند انگار که تنها ماندن و رفتن عشقش عاملی برای به خود آمدن او شده است.

فیلم نامه های زنانه سینمای ما معمولا از نگاه مردان است و ما در را غالب موارد زنان را از منظر زنانه در فیلم ها نمی بینیم. در آهو اما ما دختر قصه را از نگاهی زنانه می بینیم. چطور این کار را کردید؟

برعکس غالب فیلم نامه های زنانه ایران که در آن ها زن از نگاه مردانه روایت شده است؛ قصه آهو نگاهی کاملاً زنانه دارد. نویسنده کتاب "پروانه‌ها در برف می‌رقصند" یک خانم هستند؛ خانم نازنین جودت، در متن فیلمنامه آهو هم زنانگی کاملاً مشهود است. متاسفانه در غالب فیلم‌های زنانه سینما، ما زن را از نگاه مرد می‌بینیم، چون نویسنده این فیلم‌ها اکثرا مردان هستند. چه خوب است که عرصه برای حضور خانم‌ها در فضای سینما بازتر شود تا قصه‌های زنانه از منظر زنان ساخته روایت شود و به تصویر در بیاید. 
تفاوت روایت زنانه قصه های زن محور به تسبت روایت مردانه چینین قصه هایی در نمونه های آثار سینمای ما بسیار مشهود است. یکی از نمونه‌های موفق قصه زنانه که توسط یک زن روایت و ساخته شده است در سال‌های اخیر فیلم ناهید به کارگردانی و نویسندگی آیدا پناهنده است که چقدر به درستی ظرافت‌های شخصیت یک زن را به تصویر می‌کشد، نمونه موفق دیگر این جریان را می‌توانیم در فیلم رگ خواب ببینیم که نویسنده این فیلم هم یک خانم (خانم معصومه بیات) هستند.

برای نزدیک‌تر شدن به نقش آهو چه کردید؟

کاراکتر آهو از همان ابتدای نوشتن فیلم نامه در وجود من شکل گرفت و در شش ماه نگارش فیلمنامه من با آهو زندگی می کردم و انگار اون در من نفس می کشید. برای نزدیک شدن به نقش دختری که از افسردگی رنج می‌برد و تالمات روحی بسیاری را به تنهایی به دوش می‌کشد باید با تداعی حالت‌های مشابه، خود را به او نزدیک می‌کردم و این اتفاق نوعی افسردگی را در من ایجاد کرد که ماه‌ها پس از پایان فیلمبرداری آهو نیز با آن دست و پنجه نرم می‌کردم.  

افسردگی آهو باعث شده بود که ریتم کند‌تری در تمام کنش‌هایش داشته باشد و من برای قرابت به این نقش باید سرعتم را کند می‌کردم و این کندی در تمام مولفه‌های حرکتی و رفتاری تسری می یافت.  باید خودم را به جای دختری می‌گذاشتم که یه ناگاه عشقش ناپدید شده و دختر از همه کس بریده است. چنین دختری چگونه حرف می‌زند؟ چگونه حرکت می‌کند؟ چگونه نگاه می‌کند؟ چگونه راه می‌رود؟

همه این‌ها باید مولفه‌های حرکتی و رفتاری پیدا می‌کردند و در نهایت این اتفاق به خلق کاراکتر آهو منتهی شد. در  فلاش بک‌هایی از فیلم ما گذشته آهو را می‌بینیم در روزگاری که کنار عشقش بود و و سر خوش و شاد زندگی رویا گونه ای را سپری می کرد. بعد که با سعید آشنا می شود به دلیل شباهت سعید به فرهاد اون شور و شوق به صورت موقت در زمان هایی که کنار سعید است برمیگردد.

در آن سکانس‌ها من آن شادی را بازی می‌کردم دختری پر از شور و هیجان و عاشق. زمانی که سکانس‌های فلش بک را در قیاس با سکانس‌های زمان حال قرار می دهیم، به این تغییر حالات دختر در جریان گم شدن فرهاد پی می‌بریم.

حفظ راکورد نقش یکی از مشخصه های حضور شما در این فیلم است، حس و حال شما در تمام طول قصه بر پایه حفظ رکورد بود، چگونه از پسش برآمدید؟

غم که در عمق وجود آهو ریشه دوانده بود، باید در تمام طول فیلمبرداری حفظ می‌شد و این کار آسانی نبود. من از زمان آغاز نگارش فیلمنامه تا پایان فیلمبرداری به حدی در شخصیت آهو تعمق کرده بودم که خود نیز مدت‌ها پس از پایان فیلمبرداری آهو هم اسیر افسردگی بودم. تمام تلاشم را کردم که راکورد حسی ام حفظ شود و امیدوارم نتیجه اش به دل مخاطبان بنشیند.

شما علاوه بر فیلمنامه نویسی و بازی نقش یک فیلم آهو در روند پیش تولید و سایر مراحل ساخت هم تاثیر به سزایی داشتید، با این تفاسیر خودتان قصد فیلمسازی ندارید؟

در جریان ساخت فیلم آهو من تجربه حضور در تمام مراحل ساخت یک فیلم را داشتم و با جهات مختلف آن آشنا شدم کارگردانی کار بسیار دشوار اما دلنشینی است. اگر شرایط ساخت فیلم اتفاق بیفتد چرا که نه، خلق یک اثر هنری حتماً یکی از زیباترین اتفاق‌هایی است که می‌تواند برای یک نفر در طول زندگیش بیفتد.

آقای هوشنگ گلمکانی منتقد برجسته سینمای ایران هستند مقابل دوربین ایشان بازی کردن حتماً کار بسیار سختی بود.

آقای هوشنگ گلمکانی منتقد معروف و پیشکسوت سینمای ایران هستند که ۵ دهه از فعالیت روزنامه نگاری و نقد فیلمشان می‌گذرد و با مجله فیلم کمکهای بسیاری به بسیاری از کارگردانان کرده اند. حتماً بازی کردن مقابل دوربین ایشان کار آسانی نیست و من تمام تلاشم را کردم تا نظرات ایشان در اجرای نقش محقق شود. نظر ایشان در ایفای نقش بازی از نوع درونگرا و خنثی و سرد بود و من تمام تلاشم را کردم که این مولفه‌ها را در بازی لحاظ کنم.

خانم آرمان! شما دانش آموخته رشته جامعه شناسی از دانشگاه تهران هستید، این منظر جامعه شناختی شما چه اندازه در نگارش فیلمنامه و ساخت این فیلم تاثیرگذار بود؟

تحصیل در هر رشته ای، دیدگاه و منظری به انسان می‌بخشد که پس از آن دنیا را از آن زاویه دید می‌بیند. من هم از این قاعده مستثنا نیستم و همین موضوع در تمام جوانب زندگی و حرفه من از همان سال‌هایی که در روزنامه نگاری فعالیت می‌کردم و پس از آن در حوزه مجری گری برنامه های گفتگو محور  همراهم بود. در نگارش فیلمنامه آهو، قهرنان قصه ما یک دختر مستقل و مدرن است و بر علیه قواعد جامعه مرد سالار می‌تازد و زندگی تنهایی را بنیان می‌کند و بی‌توجه به نظر سایر افراد اجتماع نسبت به سبک زندگی اش، خلاف جهت آب شنا می کند .

او از طبقه متوسط رو به بالای اجتماع است، دختری تحصیل کرده و هنرمند؛ فردی که نماینده قشر اندیشمند و هنرمند جامعه است. چنین دختری در جامعه ما شاید مشابهان و همسانان زیادی نداشته باشد اما خاصیت الگو شدن برای دختران جوان را دارد. اینکه به دختران جوان و نوجوان نشان بدهد که جنس دوم نیستند و بدون اتکا به مردان و خانواده می‌توانند زندگی کنند و دیدگاه سنتی دیگر نمی‌تواند زنان را به یک نوع خاص از زندگی خانوادگی که در تضاد با حقوق  شان است مجبور کند.

جامعه ما تغییر کرده و نقش زنان دیگر شبیه نقشی نیست که در دهه‌های پیش داشتند. زنان در تمام عرصه‌های اجتماعی دانشگاهی و شغلی جایگاه‌های بلندی را به خود اختصاص دادند و این موضوع باید در فیلمنامه‌ها و فیلم‌های ما هم مورد توجه قرار بگیرد و ما با زن‌های موفقی روبرو بشویم که دیگر در قالب‌های کلیشه ای سنت نمی‌گنجند. 
 
اسم آهو از کجا آمد؟

اسم آهو را اقای پرویز دوایی که نوشته هایشان به صورت دکلمه در فیلم شنیده می شود انتخاب کردند. آهو نماد لطافت، زنانگی و معصومیت است. آهو همچنین نماد معشوقه گریزپا و دست نیافتنی است.

آهو حدیث نفس به نظر می رسد، چقدر کاراکتر فیلمنامه به خود شما که نویسنده اش هستید شبیه است؟

قهرمان داستان ما اهل شعر و ادبیات و هنر است، شعر و ادبیات از زمانی که کودک بودم همراه من بود و کودکی و نوجوانی من با خواندن شعرهای شعرای کلاسیک معاصر و حتی ترجمه شعرهای شعرای امریکایی و اروپایی گذشت. فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، حمید مصدق، مهدی اخوان ثالث از جمله شعرای مورد علاقه من در میان شاعران معاصر بودند و شعرای کلاسیکی چون حافظ و سعدی و مولانا .

علاقه به شعر در سال‌های جوانی نیز همراه من بود. در آن سال‌ها  با اشعار احمدرضا احمدی، شمس لنگرودی، رسول یونان، مایاکوفسکی و سیلویا پلات و آنا د آخماتوا آشنا شدم. تعلق خاطری که دختر فیلم آهو به شعر و ادبیات دارد، در واقع تجربه زیسته من در تمام سال‌های عمرم بود. خلوت گزین، نگرش آرمان گرا و استقلال  هم به نظرم از دیگر خصوصیات مشترک من و دختر فیلم بود.

به عنوان سوال پایانی برنامه‌تان برای آتیه زندگی حرفه‌ای چیست؟

 دوست دارم در نقش‌های تاثیرگذار فیلم‌های کارگردانان بزرگ سینما سعادت حضور داشته باشم و بتوانم این تجربه دلنشین را استمرار ببخشم.

 

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200