شب اول از دومین دوره سلسله نشستهای تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» به همت سازمان سینمایی سوره و به میزبانی امیر قادری با هدف واکاوی شیوه شکلگیری و مدیریت سینمای ایران پس از انقلاب، ۱۳ آبان ماه با حضور فریدون جیرانی، رسول صدرعاملی، مهدی فخیمزاده و مهدی سجادهچی در پردیس سینمایی آزادی برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین از روابط عمومی پروژه،امیر قادری میزبان برنامه در ابتدای نشست بیان کرد: سری نخست نشست «بر سینمای ایران چه گذشت» در ارتباط با سینمای دهه ۶۰ بود و جلسات فارغ از مهمانان حالت انتقادی داشت. در شب اول از فصل دوم به تحلیل سینمای ایران در «دوره سازندگی» یعنی دولت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی میپردازیم. از سال ۱۳۷۲ با حضور مهدی فریدزاده در حوزه نظارت سینما، نسبت به دهه ۶۰ مضامین تازهای وارد سینما شد و فیلمهای متفاوتی هم در آن سالها ساخته شدند.
فریدون جیرانی در پاسخ به این پرسش امیر قادری که آیا قبول دارد کارگردانی ایرج قادری که به اصطلاح در دهه هفتاد زمان سمبل ابتذال بود، به لحاظ فنی برای فیلم «میخواهم زنده بمانم» از بسیاری فیلمسازان مورد تایید بهتر بود؟ خاطرنشان کرد: در آن دوره به ایرج قادری بعد از ساخت فیلم «تاراج» مجوز کارگردانی نمیدادند. تا اینکه ایرج قادری نامهای به «کیهانهوایی» نوشت که سردبیر آن آقای سلیمی نمین بود، از ملت ایران بابت ایفای نقش کردن در آثار قبل از انقلابش عذرخواهی کرد. این نامه با روی کار آمدن آقای لاریجانی مصادف شد و ایشان دستور داد که به ایرج قادری مجوز کارگردانی بدهند. بعد از آن ایرج قادری با مرتضی شایسته هماهنگ کرد و در سال ۱۳۷۴ فیلم «میخواهم زنده بمانم» را که فیلمنامهاش بر اساس تحقیقات رسول صدرعاملی و سعید مطلبی و... بود، ساخت.
مهدی سجادهچی در ادامه تاکید کرد: آمدن ایرج قادری را به نبرد آخرالزمان میتوان تشبیه کرد! چراکه ایشان در آن زمان سمبل ابتذال تلقی میشد. در واقع تفکر عدهای بر این اساس بود که ریشه سینمای فرهنگی را که شکل گرفته است، با این کار میزنند. طرف دیگر سینما انتظار داشتند یک شکل دیگر از سینما که با وجود آقایان بهشتی و انوار مغفول و مسدود شده بود؛ با وجود ایرج قادری جان بگیرد. این پروژه بسیار سنگینی بود.
فخیمزاده با بیان اینکه ورود به مسایل فیلم از جانب دوستان مشکلساز بود، گفت: در جلسهای که با حضور بهروز افخمی، سیفالله داد، من، رحیم رحیمپور و... برگزار شد، رحیم رحیمپور در آن جلسه حمله شخصی کرد و من از ایشان اعلام برائت کردم اما همزمان گفتم که من با درجهبندی، ممنوعالکاری هنرمندان و... مخالفم. دوستان در آن زمان دیدگاهی داشتند که آن را به کل نظام تعمیم میدادند در حالی که اینگونه نبود.