صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۹۰۱۱۹۹
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۸ - ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ - 03 August 2023

8 رییس جمهوری ، 13 تنفیذ/ کلمه «تنفیذ» از کجا آمد؟/ رییسی در نیم‌فصل

نخستین مراسم تنفیذ یا امضای حکم ریاست جمهوری طبعا پس از انتخاب ابوالحسن بنی‌صدر به عنوان اولین رییس جمهوری ایران و در 15 بهمن 1358 در بیمارستان قلب برگزار شد.

  عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز دومین سالگرد تنفیذ حکم ریاست جمهوری سید ابراهیم رییسی به عنوان هشتمین رییس جمهوری ایران است. البته کلمۀ «تنفیذ» در قانون اساسی نیامده بلکه «امضای حکم ریاست جمهوری» از وظایف و اختیارات رهبری برشمرده شده بی آن‌که مشخص شود از وظایف است یا اختیارات.


  اصول مهم قانون اساسی بعدتر در مجلس در قالب قوانین عادی هم درآمده کما این‌که درباره احزاب و مطبوعات و انتخابات قانون عادی هم داریم ولی چون این اتفاق دربارۀ اصل 110 رخ نداده مشخص نیست که امضای حکم ریاست جمهوری در زمرۀ وظایف است یا اختیارات. یعنی اگر رهبری از امضا یا اصطلاحاً از تنفیذ حکم خودداری ورزد چه اتفاقی می‌افتد. (‌وقتی از قانون صحبت می‌کنیم ناظر به افراد نیست و سال‌ها بعد و احتمالات روی کاغذ را هم شامل می‌شود).

    دربارۀ قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی وقتی رییس جهوری ابلاغ نمی‌کند رییس مجلس این کار را انجام می‌دهد و همین سبب شد اولین رییس جمهوری به طعنه بگوید مگر رییس جمهوری ماشین امضاست؟ در موارد امتناع احمدی‌نژاد نیز علی لاریجانی در جایگاه رییس مجلس ابلاغ می‌کرد.

    تا کنون البته پیش نیامده که چه در دوران امام خمینی و چه رهبری کنونی حکم ریاست جمهوری را امضا یا اصطلاحا تنفیذ نکنند اما چون فرض محال، محال نیست قابل تأمل است.

 

  اصطلاح تنفیذ را اول بار امام خمینی برای اولین رییس جمهوری ایران به کار برد:

    «‌بر اساس آن که ملت شریف ایران با اکثریت قاطع جناب آقای دکتر سید ابوالحسن بنی‌صدر را به ریاست جمهوری کشور جمهوری اسلامی ایران برگزیده‌اند و حسب آن که مشروعیت آن باید به نصب فقیه جامع‌الشرایط باشد اینجانب به موجب این حکم رأی ملت را تنفیذ و ایشان را به این سمت منصوب نمودم. لیکن تنفیذ و نصب اینجانب و رأی ملت مسلمان ایران محدود است به عدم تخلف ایشان از احکام مقدسۀ اسلام و تبعیت از قانون اساسی ایران.»

    در این جملات کاملا مشخص است که مراد رهبر فقید انقلاب از تنفیذ چیست. حتی تعبیر «نصب» را هم در کنار آن به کار می‌برند. شاید از این رو که مخالفان جمهوریت که با مکانیسم اکثریت که طبعا حاصل مشارکت زنان هم بوده مخالف بودند دیگر بهانه نداشته باشند و نه به خاطر انتخاب مردم که بر اساس نصب بپذیرند.

    به بهانه سالگرد امضا یا تنفیذ حکم ریاست جمهوری سید ابراهیم رییسی مراسم تنفیذ رؤسای جمهوری را مرور می‌کنیم:

1. ابوالحسن بنی‌صدر؛ بهمن 58/ نخستین مراسم تنفیذ یا امضای حکم ریاست جمهوری طبعا پس از انتخاب ابوالحسن بنی‌صدر به عنوان اولین رییس جمهوری ایران و در 15 بهمن 1358 در بیمارستان قلب برگزار شد.

   روزنامه‌ها قبل از مراسم از اصطلاح «تنفیذ» استفاده نکردند و نوشتند اولین رییس‌جمهور در حضور امام خمینی سوگند یاد می‌کند. بنی‌صدر هم البته با اشاره به این که در مجلس هم سوگند یاد می‌کند در حضور امام چنین کرد و از این نظر آن خبر نادرست نبود اما مراسم تحلیف نبود.

  مهم‌ترین حاشیه مراسم تنفیذ بنی‌صدر اختلال در پخش تلویزیونی بود. این اتفاق به دخالت‌های صادق قطب‌زاده مدیر پیشین صدا و سیما و رقیب بنی‌صدر نسبت داده شد اما موسوی خویینی‌ها نماینده امام و عضو شورای سرپرستی صدا و سیما مسؤولیت آن را بر عهده گرفت و از نمایندگی امام هم استعفا کرد تا مسؤولیتی متوجه رهبری فقید انقلاب نباشد.

   مراسم در بیمارستان قلب مهدی رضایی برگزار شد و حکم هم در سربرگ آن نوشته شده است چون امام در پی عارضه قلبی در آن بستری بود. نام بیمارستان پیش از انقلاب بیمارستان قلب ملکه مادر بود و بعد از انقلاب به قلب مهدی رضایی تغییر یافت و بعد از شورش مجاهدین خلق علیه جمهوری اسلامی نام آن را برداشتند و دو سه ماه بعد شد: بیمارستان قلب شهید رجایی.   چون این بیمارستان در جوار صدا و سیما و پارک ملت قرار دارد به خاطر همین نزدیکی مسافت توجیه اختلال فنی را خیلی‌ها نپذیرفتند و عمدی دانستند. 


2. محمد علی رجایی؛ مرداد 60/ دومین مراسم تنفیذ ریاست جمهوری به قاعده باید 4 سال بعد از انتخابات اول برگزار می‌شد اما به خاطر عزل بنی‌صدر در پایان خرداد 1360 و دو ماه بعد و در 11 مرداد آن سال و در پی انتخاب محمد علی رجایی نخست‌وزیر به ریاست جمهوری برگزار شد.

   فضای سیاسی تحت تأثیر انفجار هفتم تیر و ترورهای یعد بود. دومین رییس جمهوری ایران، سخنان خود را با درود به روح «‌سید الشهدای انقلاب اسلامی دکتر سید محمد حسین بهشتی» به پایان بُرد. نام کامل و درست آیت‌الله بهشتی البته «سید محمد حسینی بهشتی» بود اما مرحوم رجایی به اشتباه گفت محمد حسین.

    امام هم در سخنان خود گفت:" آقای رجایی که امروز رییس‌جمهور شده تا دیروز نخست‌وزیر بود و قبل از آن وزیر و قبل‌تر شاگرد. حالا رییس جمهور است اما معلوم نیست در آینده چه شود. ممکن است همین حالا یک بمب منفجر شود و فاتحه همه ما را بخواند!"

     آیت‌الله خامنه‌ای هم با دست بانداژ شده در مراسم حضور داشت. قطعا هیچ‌کس حدس نمی‌زد کمتر از دو ماه بعد  مراسم تنفیذ برای خود ایشان به عنوان سومین رییس جمهوری ایران برگزار شود چون امام روحانیون را از ورود به این عرصه منع کرده بودند و اگر این منع نبود در همان دوره اول آیت‌الله بهشتی از جانب حزب جمهوری اسلامی نامزد می‌شد. این منع را البته پس از شهادت رجایی برداشتند.

       تلاوت قرآن در آغاز مراسم با حسین مظفری‌نژاد بود. از دوستان و نزدیکان رجایی که خود معلم آموزش و پرورش بود و یک چند معاون رجایی و باهنر در وزارت آموزش و پرورش هم شد. از مبارزان انقلابی و نه قاری رسمی و حرفه‌ای قرآن. این اشاره از آن روست که نویسنده این سطور خاطره خوش سه سال تحصیل در دوران معلمی او را هرگز فراموش نمی‌کند. او اکنون با سلامت نفس و در عین حال رنج قیاس رؤیاهای خود با آنچه در رؤیت و عالم واقع در جامعه می‌بیند روزگار می‌گذراند.

3. آیت‌الله سید علی خامنه‌ای؛ مهر 60/ مهم‌ترین ویژگی سومین مراسم که طبعا دیگر در مرداد برگزار نشد این بود که یک روحانی تازه از جراحت رسته رییس جمهوری شده بود.

   کشور طی تنها  6 ماه سه رییس جمهوری به خود دیده بود (‌بنی‌صدر، رجایی و آیت الله خامنه‌ای) و متعاقب آن 4 نخست‌وزیر (رجایی، باهنر، مهدوی‌کنی و موسوی) و این دومی فقط در سال 57 سابقه داشت که در یک سال، ایران 5 نخست‌وزیر به خود دیده بود: آموزگار، شریف‌امامی، ازهاری و بختیار و پس از پیروزی انقلاب هم بازرگان. اتفاق مهم دیگر این بود که هاشمی رفسنجانی در مقام رییس مجلس با استفاده از فرصت تنفیذ، درباره تنفیذ مصوبات مجلس با اعمال ولایت رهبری هم کسب تکلیف کرد.  به عبارت روشن‌تر مصوبات مجلس با مانع شورای نگهبان مواجه شده بود و هاشمی می‌خواست آن را با همین تنفیذ دور بزند و امام اجازه داد موقتا با رأی اکثریت اجرایی شود.

   هر قدر تعبیر نصب و تنفیذ رییسان جمهوری فقهای سنتی را خوش آمده بود که فرمان رییس جمهوری به صرف آرای مردم نافذ نمی‌شود این یکی را اما برنتافتند و آیت‌الله لطف‌الله صافی گلپایگانی داماد آیت‌الله گلپایگانی مرجع تقلید از دبیری شورای نگهبان استعفا کرد و چند سال بعد امام به جای اصرار بر این نوع تنفیذ ایده تشخیص مصلحت را اجرایی کرد.  

4.آیت‌الله خامنه‌ای؛ مهر 64/ تنفیذ چهارم در سال 64 حاشیه چندانی نداشت جز این که مشخص نبود رییس جمهوری قصد معرفی مجدد نخست‌وزیر وقت را دارد یا نه و با تأکید و حمایت امام این اتفاق رخ داد و در عمل نخست‌وزیر مقام اول اجرایی شد تا جایی که نیروهای راست را از کابینه بیرون گذاشت و تنها وزیران خارجه و سپاه باقی ماندند.

    5. هاشمی رفسنجانی؛ مرداد 68/ مراسم پنجم مربوط به ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی است و در مرداد 1368 برگزار شد و اگرچه این یکی هم مانند سه تنفیذ قبلی در جماران بود ولی یک تفاوت جدی داشت و آن هم این که در غیاب امام خمینی و بعد از حذف سمت نخست‌وزیری و با افزایش اختیارات رییس جمهوری بود. به خاطر مورد اول  فضای خاصی بر جماران حاکم بود. به احترام رهبر فقید و بنیاد‌گذار جمهوری اسلامی به بالکن حسینیه نرفتند و مراسم در همان صحن و پایین برگزار شد.

   آیت‌الله خامنه‌ای که در دو نوبت قبل دریافت کننده حکم بود این بار در مقام تنفیذ‌کننده حکم رییس جمهوری جدید و دوست دیرین خود را امضا و به او اعطا کردند. متن را مانند قبل سید احمد خمینی قرائت کرد.

   6. هاشمی رفسنجانی ؛ مرداد 72/ چهار سال بعد- 1372-هم دوباره هاشمی رفسنجانی انتخاب شد. تفاوت این مراسم با قبل از آن در محل بود که به خاطر استقرار دفتر و بیت آیت الله خامنه‌ای در حسینیه امام خمینی برگزار شد و این اولین بار بود که مراسم تنفیذ در این مکان انجام می‌پذیرفت. 

7. سید محمد خاتمی؛ مرداد 76/ تفاوت تنفیذ 1376 و اهمیت آن به خاطر انتخاب سید محمد خاتمی است.  این که غالب روحانیون منتسب به نظام و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز و اغلب امامان جمعه علی‌اکبر ناطق نوری را اصلح معرفی کنند اما 20 میلیون نفر به رقیب او رأی دهند و رهبری نظام هم رأی مخالف نظر غالب روحانیت محافظه‌کار را نافذ کند اتفاق بزرگی به حساب می‌آمد و در میان فعالان سیاسی تنها لطف‌الله میثمی بارها به این موضوع اشاره کرده است. 


مهم‌ترین دریغ رییس جمهوری منتخب احتمالا در این روز فقدان دوست دیرین – سید احمد خمینی – بود که اگر در 49 سالگی چشم از جهان فرو نبسته بود یک حامی پرنفوذ برای او به حساب می‌آمد.

  8.سید محمد خاتمی؛ مرداد 80/ مراسم سال 80 را می‌توان بدون هیچ حاشیه یا اتفاق غیر‌مترقبه دانست جز این نکته که رییس جمهور مستقر (‌سید محمد خاتمی) با آرای بیشتری انتخاب شده بود. در حالی که راست‌گرایان نامزدهای متعدد را به میدان فرستاده بودند و شورای نگهبان تعدادی بیش از همیشه را تایید کرده بود.  روشن بود که بخشی از حاضران آرزو داشتند دیگری رییس جمهوری می‌شد  اما ناگزیر بودند جهار سال دیگر منادی خوانش مدارا‌جویانه را تحمل کنند و به خاطر محبوبیت در علن هم یارای مخالفت نداشتند.

  9. محمود احمدی‌نژاد؛ مرداد 84/ در تنفیذ سال 84 اما به جای این که حاشیه خبرساز شود متن آن بود که جلب توجه می‌کرد.  محمود احمدی‌نژاد در حالی به ریاست جمهوری رسیده بود که برای اولین بار انتخابات ریاست جمهوری دو مرحله‌ای شده و در مرحله دوم با هاشمی رفسنجانی رقابت کرده بود. 


هم اصلاح طلبان و هم اصول‌گرایان با کاندیداهای متعدد به صحنه آمدند و میوه این تشتت را احمدی‌نژاد چید. مهم‌ترین موضوع جالب توجه این آیین این بود که متن حکم تنفیذ احمدی‌نژاد را سید محمد خاتمی قرائت کرد که هیچ شباهت و ارادت و قرابتی با او نداشت تا احتمالا یکی از تلخ‌ترین لحظات زندگی او رقم خورده باشد.

10. محمود احمدی‌نژاد؛ مرداد 88/ مراسم 88 به شدت  تحت تأثیر وقایع دو ماه قبل از آن قرار داشت. غیبت اصلاح‌طلبان و هاشمی رفسنجانی در مراسم هم بسیار به چشم می‌آمد. 

   در کتاب «زندگی و زمانه اکبر هاشمی رفسنجانی» آمده است که ازهاشمی خواسته شده بود در مراسم تنفیذ شرکت و متن را او قرائت کند اما می گوید « من احمدی نژاد را به عنوان رییس جمهور قبل ندارم اا  وقتی رهبری به او حکم دهند با او کار می کنم.»

    بدین ترتیب برای اولین بار در مراسم تنفیذ یک رییس جمهوری جدید دو رییس جمهوری زنده قبلی (‌سید محمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی) غایب بودند. دو کاندیدای رقیب او ( میر‌حسین موسوی و مهدی کروبی) نیز. 

11. حسن روحانی؛ مرداد 92/ تنفیذ یازدهم از این حیث قابل توجه بود که به رغم آن که صلاحیت هاشمی رفسنجانی تأیید نشده بود او شادمان‌ترین فرد بود چرا که نزدیک‌ترین چهره به خود را در جامه ریاست جمهوری شده بود. احمدی‌نژاد اما همان حسی را به روحانی داشت که خاتمی به احمدی‌نژاد در 84.

 در حالی که تصور می‌شد اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان از صحنه حذف شده‌اند ظهور روحانی اعتدال‌گرا (و نه اصلاح‌طلب) صحنه سیاسی کشور را تغییر داد و اگر چه مهم‌ترین عامل رأی آوری روحانی در تنفیذ 92 باز هم در مراسم تنفیذ غایب بود اما او و اصلاح‌طلبان خرسند بودند و بیش از آنان هاشمی‌یی که صحنه را به روحانی سپرده بود.

12. حسن روحانی؛ مرداد 96/  مهم‌ترین ویژگی تنفیذ دوازدهم غیبت هاشمی رفسنجانی بود و این بار نه مثل 88 در اعتراض و ترجیح سفر که چون 19 دی  سال قبل چشم از جهان بسته بود.

   آن قدر غیبت او محسوس بود که  در سیمای حسن روحانی هم شادابی قبل دیده نمی‌شد و این سه علت داشت: اولی از دست دادن یک حامی بزرگ و تنها شدن در صحنه اصلی قدرت. دوم تند کردن شعارها و وعده‌ها در کوران انتخابات برای آن‌که این بار عزم حذف او بسیار جدی بود و مردم هم با تبدیل انتخابات به همه‌پرسی سنگ تمام گذاشته بودند و سوم این که در آمریکا دونالد ترامپ روی کار آمده بود و «برجامِ یک» هم در معرض تهدید بود چه رسد به رؤیای «برجامِ دو» که در سر داشت. 

   فشار بر روحانی چنان بود که این شایعه درگرفت که شاید حکم او امضا نشود و حتی از زبان خود او شنیده شده پس از تنفیذ قصد استعفا هم داشته ولی چون کشور وارد جنگ اقتصادی تمام عیار شده بود ترجیح داد بماند.


 13. ابراهیم رییسی؛ 12 مرداد 1400/ در پی انتخاباتی سرد و کم‌رمق و در غیاب بیش از نصف واجدان شرایط رأی دادن - که به کرونا نسبت داده شد- و در حالی که رییس سه دوره مجلس شورای اسلامی و نامزد راست سنتی – علی لاریجانی- هم رد‌صلاحیت شده بود (چه رسد به احمدی‌نژاد و تاج‌زاده) سید ابراهیم رییسی به عنوان هشتمین رییس جمهوری ایران حکم ریاست جمهوری دریافت کرد.


  دو سال بعد از آن البته کثیری از مردم با 12 فقره قبل مقایسه نمی‌کنند بلکه قیمت دلار و سکه و یک متر خانه در مرداد 1402 را با همین دو سال قبل که به سرعت ولی با سختی گذشت و با مرداد 1400 مقایسه می‌کنند. حتی حامیان ابراهیم رییسی هم جدای نکات معیشتی وضعیت پوشش زنان را در دو سال پیش با اکنون. چه، دو سال قبل امید داشتند چادر مشکی را به مثابه حجاب برتر بقبولانند و حالا به خاطر حداقل - شال ولو شل - به جریمه مالی و شلاق دل‌بسته‌اند وشبانگاه در سالروز اعدام شیخ فضل‌الله نوری با تصویر او راه‌پیمایی می‌کنند.

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۲۷
غیر قابل انتشار: ۰
امیر
۰۸:۲۶ - ۱۴۰۲/۰۵/۱۳
سلام
ممنون از متن
لطفا موضوع استعفای مرحوم آیت الله صافی رو رو شن تر بیان بفرمایید. باتشکر
عصر ایران فقهای شورای نگهبان برخی مصوبات مجلس را با این مدعا که با شرع انطباق ندارد رد می کردند. در واقع هم انطباق نداشت. هر چند وظیفه آنها تشخیص مغایر نبودن است نه منطبق بودن. مثل قانون کار که در شرع اجیر و موجر داریم و حداقل سن کارگر نداریم یا در بح احتکار که اقلام آنها محدود است ولی با این نگاه که نمی شد مملکت داری کرد. امام تنفیذ خود را در این فقرات به مجلس سپرد تا چنانچه اکریت دربارۀ مواردی از این دست رأی دادند قانونی شناخته شود. آقای صافی احساس کرد موضوعیت عدم مغایرت از بین رفته و استعفا کرد. امام بعدها در اختلاف میان عرف ( مصوبه مجلس) و شرع ( نظر فقهای شورای نگهبان) ایده مصلحت را به جریان انداخت.
ناشناس
۱۵:۱۸ - ۱۴۰۲/۰۵/۱۲
درود و احسنت بر این روایتگری جذاب و شیرین مانند همیشه، فارغ از موضوع یادداشت؛ بازی های زبانی و نکته سنج نیز چشم نواز است: شال ولو شل.
فقط "۱۲" مورد تاریخ ۴۵ ساله، قبل از برشمردن باید به ۱۳ اصلاح شود فارغ از اینکه موافق ۱+۱۲ باشید و باشیم یا همان ۱۳ !
عصر ایران بله 13 . چون دوره سیزدهم ادامه دارد تاریخی در نظر گرفته نشده! اما به 13 تغییر یافت.
تعداد کاراکترهای مجاز:1200