صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۳۹۱۴۳
تاریخ انتشار: ۱۲:۵۴ - ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ - 11 May 2022

پوتین؛ شاگرد تزار و لنین

تا وقتی که ترامپ در قدرت بود، امیدوار بود عملکرد ترامپ موجب تضعیف جهان دموکراتیک شود. اما با کنار رفتن ترامپ، به این نتیجه رسیده است که خودش باید دست به کار شود. بنابراین، راه تخریب اوکراین را با سلاح آتش و مرگ در پیش گرفته است.

   عصر ایران؛ هومان دوراندیش - ولادیمیر پوتین در اسفند ماه سال گذشته در توجیه رویکرد قلدرمآبانۀ روسیه به اوکراین، ادعا کرد که لنین معمار اوکراین بوده است؛ ادعایی که با مخالفت و تمسخر مردم اوکراین روبرو شد و آن‌ها به این واقعیت تاریخی اشاره کردند که وقتی مسکو شهری کوچک و گمنام بود، کی‌یف شهر درخوری بود.

  فارغ از این دعوای تاریخی، لنین قطعا جزو معماران پوتینیسم بوده و در نحوۀ سیاست‌ورزی پوتین نقش قابل توجهی داشته است.

   اگرچه پوتینیسم نه یک ایدئولوژی بلکه یک سرمایه‌داری فاسد و ناکارآمد و غیرقانونمند است، ولی عناصری از تزاریسم و لنینیسم را در خود دارد. جمهوری در روسیه چیزی جز یک امر صوری نیست و پوتین در واقع پادشاهی است که ظاهرا با رای مردم انتخاب می‌شود.

  در واقع او یک تزار به‌ظاهر انتخابی است و تمایلش به توسعۀ ارضی روسیه با تکیه بر ادعاهای ناسیونالیستی نیز میراث عصر تزارهاست. محافظه‌کاری اجتماعی و فرهنگی او و پیوندش با کلیسای ارتدوکس روسیه نیز از مواریث همان عصر است.

   اما بیرحمی توام با خونسردی و استفادۀ تمام‌عیار از "دروغ" در پیشبرد اهداف سیاسی، میراث لنینیستی ولادیمیر پوتین است. پوتین مثل هر سیاستمدار دیگری اهدافی دارد ولی برای تحقق اهدافش، دروغ و حیله‌گری را با قاطعیت تمام به کار می‌برد.

   لنین به همرزمان و پیروان سیاسی‌اش توصیه کرده است: «در صورتی که ضرورت ایجاب کند باید به هر کاری دست زد و به هر قربانی‌ای تن داد و تمام حیله‌گری‌ها، رندی‌ها، کارهای غیرقانونی و تحاشی و کتمان را به کار برد.» (مجموعه آثار لنین، جلد 25)

  آنچه پوتین و دستگاه تبلیغاتی روسیه قبل از حمله به اوکراین به کار بردند، دقیقا مبتنی بر استفاده از "حیله‌گری و تحاشی و کتمان" بود. همین الان که پوتین مدعی است اگر به اوکراین حمله نمی‌کردیم، غرب به روسیه حمله می‌کرد، دقیقا مشغول استفاده از "تمام حیله‌گری‌ها و رندی‌ها"ی ممکن است برای اینکه مبادا مردم روسیه نسبت به "ضرورت" تخریب اوکراین تردید کنند.

   همچنین لنین می‌گفت: «برای آزادی طبقۀ کارگر، بنیادهای گذشته باید ویران شود و تخریب جز با آتش و آهن امکان‌پذیر نیست. با سلاح تخریب و مرگ، بی‌رحمانه به جنگ حکومت و بورژوازی بروید.»

  رهایی سیاست از قید اخلاق جزو آموزه‌های اساسی لنین بود و او صریحا می‌گفت: «ما نمی‌توانیم انقلاب را فدای اخلاق کنیم، ولی می‌توانیم اخلاق را فدای انقلاب کنیم.»

   حتی تروتسکی که کمی قبل از انقلاب اکتبر جزو یاران نزدیک لنین شد، در سال 1914 در نامه‌ای به چخیدزه، رهبر منشویک‌ها در دوما، لنین را یک مصیبت برای روسیه خواند و در توصیف مشی او، واژۀ لنینیسم را ابداع کرد و لنینیسم را مترادف با دروغ و تزویر و تحریف حقایق برای نیل به مقاصد جاه‌طلبانه خواند. (لنین بدون نقاب، دیوید شوب، ترجمۀ محمد بامداد، انتشارات جامی).

   توصیف تروتسکی از لنینیسم دقیقا مطابق با واقع بود اگرچه خود تروتسکی نیز بعدها به منطق سیاسی نهفته در لنینیسم تن داد و در آستانۀ انقلاب اکتبر، برای به قدرت رسیدن بلشویک‌ها، به شدت از سلاح دروغ و تزویر استفاده کرد.
   
   مطابق تقویم جدید روسیه، "انقلاب کبیر اکتبر" در روز هفتم نوامبر 1917 به ثمر رسید. از چند روز قبل از قیام مسلحانۀ بلشویک‌ها علیه حکومت کرنسکی، لنین و تروتسکی و استالین و دیگران مشغول تهیۀ مقدمات این قیام بودند.

    صبح روز ششم نوامبر، کرنسکی خطاب به نمایندگان سایر احزاب سیاسی گفت اطلاعات موثقی دارد که لنین و پیروانش در صدد قیام مسلحانه علیه حکومت‌اند. یعنی علیه حکومت منتخب شوراهای کارگران و سربازان و دهقانان که با کناره‌گیری تزار از قدرت تشکیل شده بود. اما بلشویک‌ها در آن جلسه اعلام کردند که شایعۀ مربوط به توطئه‌شان برای کسب قدرت و سرنگونی حکومت منتخب شوراها، ساخته و پرداختۀ عوامل ضد انقلاب و در واقع توطئۀ کرنسکی است.

   قیام مسلحانۀ بلشویک‌ها بامداد هفتم نوامبر آغاز شد ولی آن‌ها کمتر از 24 ساعت قبل از آغاز حملۀ مسلحانه‌شان، هر گونه‌ حمله به قصد سرنگونی دولت را تکذیب کردند. اینکه برای یک اقدام نظامی تدارک کامل را دیده باشی ولی تا آخرین ساعات قبل از آغاز عملیات، منکر هر گونه اقدام نظامی باشی، دقیقا سیاستی است که پوتین در روزهای قبل از حمله به اوکراین در پیش گرفت.



   پوتین و سایر مقامات کرملین از چند هفته قبل از حملۀ روسیه به اوکراین، مدام تاکید می‌کردند که روسیه به هیچ وجه قصد حمله به اوکراین را ندارد. ولی سرانجام به اوکراین حمله کردند و الان مدعی‌اند اگر به اوکراین حمله نمی‌کردند، غرب از طریق اوکراین به روسیه حمله می‌کرد. تراکم دروغ و حیله‌گری و رندی در چنین سیاستی مشهود است. دروغگویی قبل از حمله، حیله‌گری و رندی بعد از حمله و به قصد توجیه آن.

 
   دیوید شوب، که در جریان انقلاب 1905 روسیه جزو همرزمان لنین بوده، در کتاب "لنین بدون نقاب" می‌نویسد: «عملیات برای به دست گرفتن قدرت از نخستین ساعات بامداد روز هفتم نوامبر آغاز شده بود، ولی روزنامه‌های صبح پتروگراد از این جریان آگاه نبودند. {در} روزنامۀ ایزوستیا، ارگان کمیتۀ اجرایی شوراها{ی کارگران و دهقانان و سربازان}... و روزنامه‌های دیگر صبح هفتم نوامبر... اخباری دربارۀ مذاکرات کمیتۀ نظامی انقلابی { متعلق به بلشویک‌ها} و ستاد نیروهای نظامی پتروگراد {متعلق به حکومت کرنسکی} و "امکان توافق" برای جلوگیری از برخورد بین آن‌ها قبل از تشکیل دومین کنگرۀ شوراها درج شده بود.

   لنین وقتی این خبرها را در روزنامه‌ها خواند با ناراحتی از تروتسکی پرسید: " این خبرها چه معنی درد، مگر شما خیال مصالحه دارید؟" تروتسکی در پاسخ گفت: "خیالتان راحت باشد. این خبرها را برای گمراهی کرنسکی و غافلگیر کردن سربازانش به روزنامه‌ها دادیم." تروتسکی در خاطراتش می‌نویسد: لنین به قدری از این تاکتیک تبلیغاتی و سیاسی خوشش آمد که چندین بار با تکرار عبارت "خیلی خوب" و "خیلی عالی" ما را مورد تشویق قرار داد.»

   انبوه دروغ‌های دولت پوتین برای حمله به اوکراین و انکار جنایات ارتش روسیه در اوکراین، تابع همین مشی لنینیستی در مقام سیاست‌ورزی است. دروغ به علاوۀ مهمات و موشک، سلاح‌های اصلی پوتین برای آغاز و پیشبرد جنگ روسیه علیه مردمی است که تا قبل از حمله، آن‌ها را خواهران و برادران مردم روسیه می‌خواند.

  اما جدا از دروغگویی به ارث‌رسیده از لنین، بیرحمی پوتین هم دقیقا میراثی لنینیستی است. تزار نیکلای دوم در اوایل سال 1917 از قدرت کناره‌گیری کرد. کرنسکی در مقام رئیس حکومت جدید، تزار را اعدام نکرد و اجازه داد آن‌ها تحت حفاظت نیروهای حکومتی، در کاخی در خارج از پتروگراد (سن‌پترزبورگ) زندگی کنند. حکومت کرنسکی خانوادۀ تزار را از خشم انقلابیون دور نگه داشت و حتی چند ماه بعد، آن‌ها را به شهر توبولسک فرستاد تا از گزند انقلابیون مستقر در پایتخت در امان باشند.

   ولی پس از به قدرت رسیدن لنین، نه تنها تزار و همسرش، بلکه چهار دختر و حتی پسر چهارده‌ساله‌شان نیز اعدام شدند. این بی‌رحمی نفرت‌انگیز، که حکومت لنین حتی از اعدام یک پسربچۀ مبتلا به هموفیلی نگذشت، در ویترین تاریخ ننگین لنینیسم باقی مانده است. عجیب‌تر اینکه، بلشویک‌ها جسد تزار و خانواده‌اش را در اسید ریختند و باقی‌ماندۀ اجساد را خاک کردند.

   خوش‌وبش غلیظ پوتین با بن‌سلمان، در نخستین دیدار این دو پس از قتل خاشقچی و حل‌شدنش در اسید، به خوبی نشان می‌داد که پوتین با بیرحمی و قساوت هیچ مشکلی ندارد. وقتی لنین دشمنش را در اسید حل می‌کرد، چرا بن‌سلمان نکند؟

   باری، اگرچه تاریخ روسیه سرشار از ستم‌گری است و مظالم آن‌ها را ما ایرانیان نیز چه در جنگ‌های زمان فتحعلی شاه، چه در دوران حضور روس‌ها در آذربایجان ایران در زمان قاجار به خوبی تجربه کرده‌ایم و کسروی در "تاریخ هجده سالۀ آذربایجان" تشریح کرده است، اما ستم‌گری در روسیۀ زیر سلطۀ مارکسیسم‌لنینیسم سر به فلک کشید.

   در سال 1914 شارل-راپاپور، یک سوسیالیست معروف روسی و فرانسوی، دربارۀ لنین نوشت: «او در نوع خود تزار مستبد و بی‌رحمی است و اگر روزی به حکومت برسد روسیه به یکی از خشن‌ترین دیکتاتوری‌های جهان تبدیل خواهد شد.»

   ولادیمیر پوتین، با توجه به خاستگاه و زیستگاهش، شاگرد مکتب تزاریسم و ایدئولوژی لنینیسم بوده است. فساد و استبداد تزار را به بی رحمی و دروغ‌گویی لنین آمیخته است و با ترکیبی از رذائل سنتی و مدرن تاریخ سیاسی روسیه، در حال تخریب "کشور برادر" است، بلکه از این طریق بتواند مانع بسط دموکراسی در قلمرو فروپاشیدۀ اتحاد جماهیر شوروی شود.

   او تا وقتی  ترامپ در قدرت بود، امیدوار بود عملکرد ترامپ موجب تضعیف جهان دموکراتیک شود. اما با کنار رفتن ترامپ، به این نتیجه رسیده  که خودش باید دست به کار شود. بنابراین، راه تخریب اوکراین را با سلاح آتش و مرگ در پیش گرفته است.

   ولی بعید است پوتینیسم سرنوشتی بهتر از تزاریسم و لنینیسم پیدا کند؛ چراکه تاریخ انسان، تاریخ آزادی است و هر چه جلوتر می‌رویم، امکان "تصمیم‌گیری یک نفر به جای همه و برای همه"، دشوارتر می‌شود.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200