عصر ايران؛ سعيد شفيعي- نیما رمضان را میتوان یکی از موفقترین و پرکارترین نوازندههای ساز گیتار الکتریک در عرصه موسیقی راک و پاپ ایران دانست. نوازنده ای که بسیاری از مخاطبان عام موسیقی او را از همکاری صحنهای و استودیویی با چهرههای شناخته شده موسیقی پاپ ایران مثل
فریدون آسرایی، سیروان خسروی و مهدی یراحی میشناسند و در عرصه موسیقی راک و تلفیقی همکاری او با گروه اوهام، کروه کامنت،
میلاد درخشانی و پیتر سلیمانیپور را میتوان نام برد؛ عرصه ای که ظاهرا بیشتر به آن علاقه دارد.
او از موسسین گروه
کامنت است و به همین بهانه گفت وگویی با او انجام داده ایم تا در کنار پرداختن به کامنت از دیدگاه او نسبت به موسیقی پاپ و راک امروز ایران و همچنین دغدغه های نوازندههای فعال در این زمینه نیز بپردازیم.
بخش فرهنگ و هنر «
عصر ایران» در ادامه گفت و گوهای ویژه خود با چهره های فعال در بخش موسیقی پس از گفت و گوی مفصل با
سیامک آقایی و
داود آزاد، این بار به سراغ نيما رمضان رفته است:
گروه کامنت چگونه تشکیل شد؟فکر میکنم پایه اساسی گروه کامنت سال 86 یا 87 شکل گرفت. من کیان را در یک استودیو هنگام ضبط کارهایش دیدم و از قطعهای که در حال اجرای آن بود خوشم آمد و همان جا باهم صحبت کردیم. پس از آن همکاری ما آغاز شد و کم کم بچههای دیگر اضافه شدند. مازیار، نوازنده بیس اولین نفری بود که به جمع ما اضافه شد. بعد پیمان، نوازنده کی بورد و پس از آن بردیا به عنوان نوازنده درامز به ما اضافه شدند. فکر میکنم قبل از اینکه تمرینها را به صورت منسجم شروع کنیم و دور هم جمع شویم کارهای ضبط اولین آلبوم مان تمام شده بود. همه ضبطها را من و پیمان انجام دادیم و میکس و مستر آن آلبوم را هم پیمان انجام داد. تمرینها را شروع کردیم اما مازیار به خاطر ادامه تحصیلاتش از ایران رفت و پیمان هم درگیر کارهای شخصیاش در استودیو شد. بعدتر اشکان آبرون و آرین کشیشی اضافه شدند و از سال 89 همین پنج نفر در قالب گروه کامنت با هم فعالیت میکنیم.
با توجه به سابقه همکاری شما با خوانندههای مطرح پاپ، تفاوت این گونه فضاها را با فعالیت در گروه کامنت چگونه ارزیابی میکنید؟ از همان ابتدا اهمیت کامنت برای من به خاطر حضور سلیقه کامل موسیقی من در آن بود. در کامنت همه بچهها سلیقهشان را در موسیقی اضافه می کنند و به رنگآمیزی موسیقی میپردازند. دیگر مرکزیتی به عنوان خواننده که در موسیقی پاپ هست در کامنت وجود ندارد. موسیقیای که درکامنت خلق میشود سلیقه موسیقی پنج نفر است که آن سلیقه درحال ایجاد فرهنگ و موسیقی هست. برای من مهمترین نکته کامنت این است که وقتی ساز می زنم خیلی راحتم و چیزی که خیلی دوست دارم ایجاد میکنم که خارج از فضای چهارچوبی موسیقی پاپ ایران است.
به عنوان نوازندهای که در فضای موسیقی راک فعالیت میکند و باتوجه به محدودیت هایی که در گذشته و شاید الان برای این سبک از موسیقی وجود دارد وضعیت این ژانر از موسیقی را در ایران چطور ارزیابی می کنید؟
خیلی ژانر روی کامنت نگذارید چون به آن معنا ژانر ندارد. جاهایی پاپ-راک است، در جاهایی آلترناتیو-راک و بعضی مواقع هارد-راک. ما در موسیقی جدید نمی توانیم دقیق ژانربندی کنیم چون همه چیز باهم تلفیق شده است. وضعیت موسیقی راک یا موسیقیای که خارج از عرف جامعه ماست وضعیت خیلی خوبی نیست، برای اینکه یک سری آدم که دارند خوب کار میکنند در خانه های شان هستند و شنیده نمی شنوند. برای اینکه انگیزه و امکان کار کردن برایشان وجود ندارد. درواقع برای اینکه آدمها در این فضا فعالیت کنند و شنیده شوند کار دشوار است. به نظر من اگر روی موسیقی کار و فرهنگ سازی شود میتواند جوانان را به سمت خودش جذب کند. نیاز به جذب آدمهای جدیدی که در خانههایشان درحال کار هستند، وجود دارد.
فکر می کنید اگر در دریافت مجوز مشکلی وجود نداشته باشد این گونه گروهها میتوانند به راحتی مخاطب خودشان را جذب کنند؟
در درجه اول تبلیغات لازم است. یعنی مثلا موسیقی اول باید در رادیو و تلویزیون پخش شود تا مردم عادت کنند و بشنوند بعد تصمیم بگیرند می خواهند آن گونه موسیقی را بشنوند یا نه. شما نمیتوانید محصولی را قایم کنید بعد بگویید هست و اگر میخواهید بیایید یواشکی نشانتان دهم. مثل رضا یزدانی که از سینما و تلویزیون شروع کرد و ازهمین طریق میان مردم شناخته شد. ابتدا در تیتراژ تلویزیونی خواند و بعد در سینما یکی دو فیلم بازی کرد و چه درست چه غلط نمادی از آن ژانر موسیقی شد. در واقع تبلیغات توانست این کار را انجام دهد. رسانه خیلی مهم است، همه جای دنیا مهم است.
منظورتان این است که موسیقی راک رسانه ندارد؟
نه! اصلا ندارد. موسیقی پاپمان هم رسانه درستی ندارد. همه چیز تقریبا فیلتر میشود. گاهی از رادیو موسیقی پاپ خوبی می توانید گوش دهید اما اکثر کارهایی که پخش میشود قدیمی و تکراری است و این باعث میشود موسیقی پاپمان هم رشد نکند. اگر می خواهیم موسیقی رشد کند، باید از حمایت رسانه برخوردار باشد ضمن اینکه رسانه باید این بخش را در رقابت بیندازد. اگر موسیقی در رقابت بیفتد همه چیز درست میشود. الان وقتی پنج خواننده کار میکنند و فقط این پنج تا پول درمیآورند، برای خوانندههای دیگر انگیزهای باقی نمی ماند و هیچ روند رو به رشدی پدید نمیآید. الان همه دوست دارند شبیه آن پنج تا شوند که بتوانند پول دربیاورند. یعنی وضعیت جوری شده است که همه میخواهند با آن پنج خواننده همکاری کنند تا وضعشان خوب شود.
فعالیت گروه های راک نسبت به گروه های پاپ جمع محور هست. فکر میکنید این عامل میتواند در جذب بیشتر مخاطب تاثیر بگذارد؟
در جذب مخاطب که صد در صد میتواند تاثیر داشته باشد. یعنی در این نوع موسیقی به جای اینکه هسته گروه یک نفر باشد پنج نفر هستند که پنج تاثیر مختلف میتوانند بگذارند. پنج نفر در حقیقت می توانند پنج قشر متفاوت را جذب کنند.
دلیل حساسیتها روی موسیقی راک چیست؟ با توجه به اینکه این نوع موسیقی پدیده ای جهانی است و ما از اشعار فارسی در قالب آن استفاده می کنیم و مجوزهای موسیقی هم در حال حاضر بیشتر مربوط به اشعار است تا خود موسیقی.
من فکر میکنم تعریف از این داستان کاملا اشتباه صورت گرفته است. موسیقی راک با برخی عناصرمتاسفانه از اول اشتباه تعریف شده. فکر می کنند اعضای گروه های راک یک سری آدم هستند با موهای بلند و ناخن های لاک زده و خط چشم و...
بقیه گروه های راک فعال در ایران را باتوجه به توضیحاتی که دادید چطور ارزیابی می کنید؟
ببینید گروه راک که در اصل فعالیت نمی کند. گروه اوهام بود که الان فعالیتش متوقف شده. رضا یزدانی هست که بیشتر موزیکش پاپ است و خیلی راک به شمار نمیآید. فرشید عراقی هست که آن هم یک ذره به سمت موزیک پاپ میرفت که الان نمیدانم ممنوع الکار است یا نه، ولی دو سه سالی هست فعالیت نمی کند. بقیه موزیکها هم در حال حاضر به شکل تلفیقی در حال رشد هستند؛ مثل دنگ شو، پالت ، چارتار و بمرانی. این گروه ها را من در حال حاضر می شناسم که به طور مجاز فعالیت میکنند.
اشاره کردید به گروه اوهام، آقای شهرام شعرباف. شما فکر می کنید ایشان چقدر در موسیقی راک ایران تاثیرگذار بود؟
من متولد 61 هستم، شاید از هم نسلی های ما بپرسی موزیک راک ایرانی چی گوش می کردی بگویند اوهام. خودم وقتی موسیقی اوهام را می شنوم خیلی با موسیقیاش خاطره دارم. یک دوره از زندگیام را با اوهام مرور میکردم. خیلی خیلی تاثیرگذار بود و این موزیک تو بدترین زمان ممکن پخش شد، زمانی بود که نمی تونست موزیکش را پخش کند موانع زیادی جلوی آن گذاشتند و این موزیک تبدیل شد به هیچی. خیلی جالب است که این موسیقی مخاطب 60 ساله داشت تا ۱۸ سال. یعنی اوهام چند دهه آدم را همراه خودش کرده بود.
در صحبت هایتان اشاره کردید به گروه های موسیقی که به شکل پاپ-راک یا تلفیقی فعالیت می کنند. این سوال برای من پیش آمد اگر موزیسین راکی بخواهد کاری کند باید حتما رگههایی از پاپ در کارش باشد که بتواند مخاطب جذب کند؟ یعنی ما شنوندهای که واقعا خواستار موسیقی راک به طور مستقل باشد نداریم؟
خب این روند باید پله به پله باشد یعنی شما باید عادت کنید. شاید وقتی که استارت میزنید خیلیها از قبل آن نوع موسیقی را نشنیدهاند. شاید خیلیها قبل از کامنت این موسیقی رو نشنیدهاند و بعد که میشنوند یک سری اِلِمانهای دیگر این جنس از موسیقی جذبشان میکند. ازطرفی لازم است که پله پله پیش رفت و ملودی برای مردم تا حدی آشنا باشد. الان موفقترین نوع موسیقی در ایران سبک تلفیقی است. گروه چارتار، گروه دنگ شو و بعد پالت جزو پرکارترین گروهها هستند و خیلی از خوانندههای مطرح دارند بیشتر کار می کنند. به این دلیل است که ما ایرانیها نهایتا دوست داریم موسیقیای بشنویم که ملودی ایرانی دارد چون برایمان آشناست و از بچگی همه شنیدهایم. کافی است یک ایرانی بخواند و هر اتفاقی بیفتد ما دوست خواهیم داشت. یک فرمول خیلی ساده است که از زمان محسن نامجو اتفاق افتاد و هر گروهی این کار را کرد موفق شد. موفقیت این گروهها اتفاق خیلی خوبی است . چارتار الان از خیلی از خوانندههای پاپ ما پرمخاطبتر است و این خیلی اتفاق خوبی است ولی به شرطی که چارتار در کنار برنامه هایی که دارد بتواند موزیک خوب هم ارائه دهد، یعنی بتواند موزیکاش را رشد دهد.
فکر می کنید این سیر پیشرفت پله به پله ای که گفتید درنهایت به نفع موزیسین ها خواهد بود یا به نفع شنونده؟ یعنی منظورم این است که درنهایت فکر میکنید موزیسین شنونده را ترغیب می کند برود سمت آهنگی که می زند یا موزیسین وادار می شود آخر سر طبق سلیقه شنونده پیش برود؟
این روند باید همزمان باهم و آرام آرام انجام شود. هر چقدر این روند درست و آرام انجام شود درنهایت برای شنونده عادی میشود و موزیسین میتواند موزیک خودش را ارائه دهد. یعنی یک روند رو به رشد که دو طرفه هم هست.
درمورد آهنگسازی و چگونگی ضبط و تولید آلبوم «رفته از دست» برامون توضیح میدهید.
تقریبا سه سال و نیم پیش استارت این آلبوم زده شد. کیان تقریبا یک اتودی ساخت که در جلسات تمرین مینواختیم. چندتا کار آخر هم چون نمیتوانستیم سر تمرین برویم و کار داشتیم به این صورت بود که کار را میساختیم و هر یک از اعضا در خانه کار خودش را تمرین میکرد و ضبط میکرد. قسمت اصلی کار میکس آهنگها بود و این بخش حدود یک سال و نیم طول کشید چون میخواستیم به کیفیت خوبی برسیم.
یعنی به صورت مجزا آهنگسازی انجام شد؟
آهنگسازی را کیان انجام میداد و مینوشت و تنظیم را با گروه انجام میداد. تنظیم پنج شش قطعه در تمرین شکل گرفت و فکر میکنم ۴ قطعه هم در خانه هر یک از اعضا صورت میگرفت. در واقع کیان یا یکی از بچهها ایدهای میداد و هر یک از اعضای گروه جدا در خانه روی آن کار میکرد.
سال گذشته در اریکه ایرانیان کنسرت موفقی داشتید. امسال هم شما را روی صحنه تالارهای موسیقی می بینیم؟
الان فعلا برنامه به این شکل است که یکی دوتا تکآهنگ منتشر کنیم و اجراهای شهرستانها را پیگیری کنیم. ولی فکر میکنم برای نیمه دوم سال در تهران هم برنامه داشته باشیم.
با احترام فراوان به تمام دست اند كاران موسيقي اما اميدوارم سايه موسيقي تان از سر ما كم شه كشتيد ما رو با اين پديده بي فايده خسته كننده. مخصوصا سر صداهايي كه اين روزها به اسم موسيقي ساخته ميشود. كاش كمي نتيجه كارها را با آن چيزي كه در باره فلسفه و فايده موسيقي گفته مي شود مقايسه مي كردند.