صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۳۳۴۲۲۵
تعداد نظرات: ۱۲ نظر
تاریخ انتشار: ۰۸:۰۷ - ۰۸ تير ۱۳۹۳ - 29 June 2014
سلسله بحث های مدیریتی

سبک مدیریتی و فرهنگ سازمانی: نقاب یا لباس؟

او به شرکت خود باز می‌گردد و هر لحظه شرایط موجود، او را بیشتر از قبل دلزده و دلسرد می‌کند. برنامه‌نویس‌هایی که با ظاهر غیررسمی و بعضاً نامرتب سر کار آمده‌اند. هر کدام به هزار شکل مدعی هستند و حرف مدیر خود را به سادگی نمی‌پذیرند. دیر می‌آید. زود می‌روند...
عصرایران ؛ محمدرضا شعبانعلی - مدیر یک شرکت نرم‌افزاری، که نرم‌افزارهای متعدد در حوزه‌ی حسابداری و امور مالی تولید می‌کند، به یک شرکت فعال در حوزه‌ی سرمایه‌گذاری در بورس دعوت می‌شود. نظم شرکت عالی است.

همه لباس‌های رسمی پوشیده‌اند. میزها مرتب است. چند صفحه‌ی نمایش بزرگ روی دیوار است که آخرین ارزش چند سبد سهام مهم را نمایش می‌دهد. ساعت کاری دقیقاً در لحظه‌ای خاص شروع می‌شود و همه پشت میزها حاضر هستند. نظمی آهنین در شرکت برقرار است و گردش مالی چند ده میلیاردی برای همه‌ی کارکنان عادی است.

او به شرکت خود باز می‌گردد و هر لحظه شرایط موجود، او را بیشتر از قبل دلزده و دلسرد می‌کند. برنامه‌نویس‌هایی که با ظاهر غیررسمی و بعضاً نامرتب سر کار آمده‌اند. هر کدام به هزار شکل مدعی هستند و حرف مدیر خود را به سادگی نمی‌پذیرند. دیر می‌آید. زود می‌روند. بعضی وقتها خیلی دیر می‌روند. نه تنها تلویزیونی روی دیوار نیست که پیشرفت لحظه‌ای کارها را نشان دهد، هر یک از پروژه‌ها با انواع سختی‌ها و تاخیر‌ها روبروست.
مدیر شرکت نرم‌افزاری، تصمیم می‌گیرد،‌ فرهنگ شرکت و رفتار مدیریتی خود را با کارکنان اصلاح کند!

***
آیا به تفاوت «نقاب» و «لباس» توجه کرده‌اید؟ نقاب را بر روی چهره می‌گذاری و مهم نیست که همخوانی آن با چهره‌ات چقدر است. هر نقابی را بر هر چهره‌ای می‌توان گذاشت. کافی است که فرد، نقابش را دوست داشته باشد.

اما انتخاب لباس، تنها بحث سلیقه نیست. ممکن است کسی لباسی را دوست داشته باشد، اما لباس اندازه‌ی او نباشد. یا به تن او خوب ننشیند.
یکی از اشتباهات رایج در حوزه‌ی مدیریت،‌ این است که ما سبک مدیریتی را از شرکت دیگری، از کشور دیگری، از فرد دیگری، اقتباس می‌کنیم و تلاش می‌کنیم آن سبک را در سازمان و صنعت خود اجرا کنیم.

شاید به نظر این مسئله بدیهی بیاید اما بیایید با خودمان فکر کنیم:
چقدر پیش آمده که الگوهای سایر شرکت‌ها و سازمانها، بدون بررسی و تحلیل به داخل سازمان ما تزریق شده و گرفتاری ایجاد کرده است؟
چقدر پیش آمده که مشاوران استقرار سیستم‌های مدیریت کیفیت (مثلاً ایزو) تلاش کرده‌اند همان لباس فرایندی که بر تن مشتری قبلی کرده‌اند را با کمتری تغییرات بر تن سازمان ما بپوشانند؟

چقدر پیش آمده که تبلیغ خلاقانه‌ی زیبایی که در کشور دیگری درست شده، الهام بخش تبلیغ‌های ما قرار گرفته و تبلیغ خوب و زیبا اما بی‌نتیجه‌ای تولید شده است؟

چقدر اتفاق می‌افتد که مدیر مالی یک شرکت با توان و تخصص بالا،‌ وارد سازمان دیگری می‌شود و همه از ناتوانی و سردرگمی‌ها و سیاست‌های نادرست او تعجب می‌کنند؟

مدت‌هاست واژه‌ی «اقتضا» و «مدیریت اقتضایی» جایگاه ویژه را در حوزه‌ی مدیریت و فرهنگ به خود اختصاص داده است.
باید دقت کنیم که «لباس» و «نقاب» را جابجا نگیریم.

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱۲
در انتظار بررسی: ۲
غیر قابل انتشار: ۱
حمیدرضا
۱۱:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
توی شرکت قبلی که کار میکردم، یه مشاوری آورده بودن که توی شرکت های خودروسازی مشاور منابع انسانی بوده. این آقا اومده بود مثلا شرکت ما رو اصلاح کنه و روابط انسانی و مدیریتی رو تصحیح کنه. اما توی تمام توصیه هاش و نظراتش، هیچ وقت در نظر نداشت که شرکت ما یه شرکت نرم افزار-سخت افزاریه که کمترین کارمندش لیسانس و فوق لیسانس از بهترین دانشگاه های کشور دارند و شرکت قبلی، یه شرکت خودروسازی و کارگری بوده و فرمول های اون شرکت به شرکت جدید قابل انتقال نیست. در نهایت هم به دلیل نارضایتی کارکنان از کلاسها و جلساتی که برای ما گذاشته شده بود، ادامه ی جلسات و کلاس ها لغو شد. فقط پول مفت رو ریختن توی جیب یه مشاور!
ناشناس
۱۰:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
با تشكر از سايت شما و طرح مباحث نو و خلاقانه، بحث هاي مديريتي طرح شده خيلي سطحي و غير كاربردي و اكثرا ترجمه از متون خارجي است.
ناشناس
۰۹:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
ممنون
ناشناس
۰۹:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
ببخشید ولی خیلی آبکی بود!
فرهاد
۰۹:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
ببخشید اطلاعات کاملتر نیاز دارم
داور
۰۹:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
دقیقا"... و باز هم درود بر جناب شعبانعلی عزیز؛
می گویند در مدیریت، بهترین پاسخ به هر سوال بجای بله یا خیر این است: "بستگی دارد"...
بحث اقتضا یا Contingency یكی از مهمترین مباحثی است كه هر مدیر و كارآفرین باید به خوبی و با تمام وجود آن را درك كند. بارها و بارها به مثالهایی از سبك مدیریت ژاپنی برخورده ایم... بخش عمده آنها در فرهنگ ما كه هیچ، حتی در كشوری صنعتی مثل آلمان یا فرانسه یا انگلستان هم كوچكترین كاربردی نخواهند داشت! حتی در بسیاری از كشورها - مانند خودمان - فرهنگ و خرده فرهنگ های هر منطقه با هم تفاوتهای بنیادین دارد. از اینروست كه بسیاری از تلاشهای ما جهت یاد گرفتن راه رفتن كبك - كه در متن به درستی به چندتایی از آنها اشاره شده - موجب فراموش كردن راه رفتن خودمان هم گردیده است...

یك دانشجوی دكترای مدیریت
rss مدیریت
۰۹:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
ضمن تشکر از مطالب مفید آیا امکانش وجود داره که برای بحث های مدیریتی یک rss جداگانه تعریف شود؟
ناشناس
۰۹:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
یادش بخیر دوران دانشگاه، استاد فرهیخته ای داشتیم که می گفت در تصمیم گیری های مدیریتی همواره مراقب باشید که مدام شیفته تکنیک ها نشوید و در عارضه یابی سازمانها منطقی و علمی نه بر موج احساسات و تعصب ها عمل کنید.
حیدر
۰۸:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
با سلام در مدیریت یک بحث ساده ای است با عنوان طراحی سازمان که در عصر جدید از دیگاه اقتضایی بررسی می شود در آن بایستی ابعاد ساختاری ( رسمیت ؛تمرکز ,پیچیدگی ,استاندارد تقسیم کار حرفهای بودن و..)با ابعاد محتوایی(فرهنگ,اهداف استراتژی,محیط ,اندازه سازمان ,تکنولوژِی سازمان )همخوانی داشته باشد . متاسفانه در کشور ما ایران هتوز بحث مالکیت از مدیریت جدا نشده است و در بخش دولتی بیز این مسائل در الویت چندم است
کارشناس مدیریت کیفیت سابق
۰۸:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
مثل نوشته های قبلی مرتبط، زیبا و کاریردی...
روند را ادامه دهید.
shahram
۰۸:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
من فقط می دونم نتیجه سیستماتیک کارهامون حضور چند میلیون بیکار وفقیره که اگر کاری براشون نکنیم واقعا مسیر اشتباه رو رفتیم
ناشناس
۰۸:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۰۸
ایضا مدیریت زندگی و معیشت غرب نیز مناسب حال ما نیست.
پرابلم؟
تعداد کاراکترهای مجاز:1200