صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۲۹۸۵۰۶
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۵ - ۱۳ مهر ۱۳۹۲ - 05 October 2013

پاسخی به یادداشت سردبیر عصرایران درباره مذاکره با آمریکا

امیدواریم فرهنگ گفت و گوهای فارغ از تعصب ، جای خشونت ورزی و همدیگر را به انواع اتهامات نواختن را بگیرد و از دل این تبادل نظرات ، آنچه برای کشورمان مفیدتر است ، حاصل آید.
عصرایران ؛ جعفر محمدی - چند روز قبل ، مطلبی درباره یک گفت و گوی اینترنتی با یک دوست رسانه ای و پرسش های ایشان نوشتم که در عصرایران منتشر شد.
عنوان یادداشت من، این بود "جنایات آمریکا ، دلیل موجهی برای خودزنی و باج دادن به دیگران نیست" ، که در پاسخ به سوالات یکی از فعالان رسانه ای اصولگرا به نام آقای مسعود بصیری نوشته شده بود.

شب گذشته ، پاسخ ایشان دریافت  شد که بدون کوچکترین تغییری حتی در حد یک ویرگول و به دلیل باورمان به تضارب آرا ، منتشر می کنیم؛ امیدواریم فرهنگ گفت و گوهای فارغ از تعصب ، جای خشونت ورزی و همدیگر را به انواع اتهامات نواختن را بگیرد و از دل این تبادل نظرات ، آنچه برای کشورمان مفیدتر است ، حاصل آید.

چرا نباید با آمریکا مذاکره کرد؟ (نوشته مسعود بصیری)

چند روز پیش در یک مکالمه اینترنتی در پاسخ به دوستی که معتقد بود جنایات روسها در ایران بیشتر از آمریکایی ها است چند سوال را مطرح کرد.
از او پرسیدم :
کدام  کشور دولت مصدق را سرنگون کرد؟
کدام کشور  در جنگ 8 ساله به صدام کمک کرد؟
کدام کشور ناوچه های ما را در خلیج فارس مورد حمله قرار داد و غرق کرد؟
کدام کشور نیروی نظامی به طبس آورد؟
کدام کشور از ریگی حمایت کرد تا هموطنان ما را جلوی دوربین سر ببرد؟
کدام کشور هواپیمای غیر نظامی ما را روی خلیج فارس مورد حمله قرار داد ؟
کدام کشور اموال ما را بلوکه کرده است وپس نمی دهد؟
کدام کشور ما را تحریم کرده و به بیماران ما دارو نمی دهد؟
و ...  
این دوست قدیمی که اتفاقا جعفر محمدی است و سایت عصریران را هم اداره می کند در پاسخ به من و همفکرانم توضیحاتی را در پایگاه اینترنتی اش منتشر کرد که محصول آن تاکید بر رایزنی با آمریکا بر سر منافع ملی بود.

اما آقای محمدی به نظرم چند نکته را در نظر نگرفته است که در سطور به توضیح آنها خواهم پرداخت تا در نهایت مورد قضاوت خوانندگان قرار گیرد. اما پیش از آن باید خوانندگان محترم این نوشته را به این نکته متذکر شوم که قضاوت در مورد یک اتفاق باید بدون در نظر گرفتن حب و بغض شخصی انجام شود . چرا که ممکن است ما به فرد یا جریانی به دلایل شخصی علاقمند بوده یا از آن متنفرم باشیم اما این دوست داشتن یا تنفر نباید در قضاوت نهایی ما تاثیر گذار باشد.

و اما نکاتی در مورد رابطه آمریکا با ایران و تفاوت آن با ارتباط با روسیه و چین
در ابتدا در پاسخ به همه سوالاتی که در ابتدای مطلب نوشتم باید نام ایالات متحده آمریکا را ذکر کنم. دلیل این هم کاملا مشخص است و اندکی مطالعه تاریخی موضوع را روشن خواهد کرد.
اما درباره این که چرا مذاکره با آمریکا منجر به یک تعامل نخواهد شد باید موارد زیر را توضیح دهم
آمریکا خود را یک قدرت مطلق می داند و تجره نشان داده که هیچ گاه حاضر نیست تن به مذاکره بدهد مگر این که منافع خود ار به دست آورد . برای این منظور هم از هر ترفندی استفاده می کند و هیچ گاه پشت کردن به موافقتنامه ها و قراردادهای امضا شده برای آنها مشکلی ندارد.

نمونه آن تفاهم نامه تهران در مورد موضوع هسته ای بود که سفرای سه کشوری که به نیابت از آمریکا به ایران آمده بودند بعد از موافقتنامه سعد آباد و پاریس همه مفاد آن را زیر پا گذاشتند. در جریان این توافق نامه تعهداتی از سوی ایران به سه کشور داده می شود. و سه کشور متذکر می شوند که حق ایران در برخورداری از استفاده صلح آمیز انرژی هسته ایی مطابق با NPT شناسایی کنند. اما هیچ گاه به آن تعهدات عمل نکردند.

در دولت هشتم تمام تاسیسات هسته ای هم تعطیل شد اما هیچ گاه طرف غربی به تعهداتش عمل نکرد و از همه جالبتر آنکه در همان دوران علیه ما قطعنامه تصویب کردند و پرونده ما را به شورای امنیت ارجاع دادند.
به عنوان یادآوری باید ذکر کنیم که ما در یازدهم آبانماه سال 1382 نامه پذیرش پروتکل الحاقی را امضا کردیم اما بازهم قطعنامه شورای حکام علیه ما صادر شد. 

نکته جالبتر آنکه در آبان ماه سال 83  ایران که شورای امنیت آن توسط‌ آقای روحانی اداره می شد طرح پیشنهادی خود برای تعلیق تمام فعالیتهای هسته ای اش را به صورت داوطلبانه ارایه داد و 25 آبان 83 توافق پاریس صورت گرفت و در آن ایران به سه کشور غربی تضمین های عینی داد اما نتیجه آن همه مذاکره چه بود؟ نتیجه این بود که نه تنها حقوق هسته ایران شناسایی نشد بلکه یو سی اف اصفهان هم به حالت تعلیق درآمد.

جالب آنکه در یکی از متون نوشته شده طرف غربی به ایرانی ها گفته است که تلاش می کند برای دانشمندان ایرانی کار پیدا کند!؟ این همان دانشمندانی بودند که در مذاکرات متعدد بیکارشان کرده بودیم و در کمال جسارت طرف غربی گفته است که تلاش خواهد کرد و فقط تلاش خواهد کرد و هیچ تضمینی هم نخواهد داد که برای دانشمندان بیکار شده ما کار پیدا کند!

سابقه آمریکا تنها این یک مورد نیست. شما نگاه کنید به هواپیمایی که آنها مسافرانش را به قعر خلیج فارس فرستادند. این کشور حتی حاضر نشد بابت این کار عذرخواهی کند. شاید خوانندگان این مطلب عمق فاجعه را به خوبی درک نکنند اما کافی است چند لحظه به عنوان مثال به کودک 8 ساله ای فکر کنیم که پدر , مادر و برادرانش را در این حادثه از دست داد و ناچار شد بدون همه آنها و باخاطره تلخ تکه تکه شدن آنها زندگی خودش را ادامه دهد.

جالب آنکه آمریکایی ها سالهاست به خاطر آنچه گروگانگیری در سفارت خود در ایران می نامند گوش همه دنیا را کر کرده اند در حالی که هیچ کس در این حادثه کشته نشد و البته همه آنها هم در ایران جاسوسی می کردند.
آنها به هیچ وجه از دخالت خود در حمله به ناوچه های سهند و پیکان و کشتن خدمه آن عذرخواهی نکردند. این کشته ها شاید برای من و شما  که عزیزانمان در آن ناوچه ها نبودند چندان قابل لمس نباشد اما قطعا به عنوان یک ایرانی آنقدر غیرتمند هستیم که کشته شدن هموطنانمان را فراموش نکنیم.
بله...
مذاکره خوب است اما با چه کسی؟
با آمریکا؟
ما قرار است یر سیر میز مذاکره درباره چه چیزی صحبت کنیم؟ قرار است چه امتیازی بدهیم؟ چه چیزی می دهیم و چه چیزی می گیریم؟ قرار است فعالیت صلح آمیز هسته ای خود را تعلیق کنیم؟

مگر لیبی این کار را نکرد؟ مگر قذافی تمام تاسیسات هسته ای خود را بار کشتی نکرد و به غرب نداد؟ مگر لیبی تمام خسارت حادثه لاکربی را نپرداخت؟ نتیجه این مذاکره و تعامل چه بود؟ جز این که هواپیماهای ناتو ارتش قذافی را منهدم کردند تا چاههای نفت آن را به دست آورند؟ قذافی الان کجاست؟ بر لیبی چه رفته است؟ چرا تا الان این کشور به سه قسمت تبدیل شده است؟
آمریکا به خوبی می داند که ما به دنبال بمب اتم نیستیم . بهتر از ما هم می داند .اما مشکل این است که آنها ایران را می خواهند و انرژی هسته ای تنها یک بهانه است .

برای روشن شدن موضوع یک مثال را طرح می کنم. فرض کنید دو نفر با هم شریک هستند , یکی از آنها به دیگری اتهام دزدی می زند و شریک خود را به دزدیدن پولهای مشترک متهم می کند اما واقعیت این است که او به دنبال حذف شریک خود است و هیچ دزدی انجام نشده است.

ممکن است عده ای از روی خیرخواهی به شریک دوم بگویند برای این که شراکت شما به هم نخورد با این که شما پولی ندزدیده ای اما بهتر است مبلغ دزدیده شده را به او بدهی تا کار تمام شود و شریک اول از تو بگذرد
اما واقعیت این است که با دادن این پول شریک اول که خوب می داند دزدی واقع نشده باز هم به دنبال بهانه ای تازه خواهد بود. در واقع او به هر طریق به دنبال حذف شریک خود است و خودش نیز خوب می داند که دزدی تنها یک بهانه بود لذا شریک دوم چاره ای جز مقاومت نخواهد داشت و قبول اتهام کمکی به او نخواهد کرد.
در مورد مساله هسته ای هم موضوع همین است . ما اگر تمام تاسیسات خود را به غرب هدیه کنیم بازهم آنها اتهام تازه ای به ما وارد خواهد کرد. فردا به سراغ موشکهای دوربرد , موضوع حقوق بشر و هزار بهانه دیگر خواهند رفت.

مگر اتهام سلاح های کشتار جمعی در عراق راست بود؟ آیا با همه مذاکرات انجام شده و همه رفت و آمد های کارشناسان صدام از حمله غیرقانونی ایالات متحده در امان ماند؟ مگر یک میلیون نفر به علت یک دروغ بزرگ در عراق کشته نشدند؟ چه کسی جوابگوی آن مذاکرات و این جنایات است؟
واقعیت این است که عراق نفت داشت و همین کافی بود برای حمله به این کشور ( دشمن طاووس آمد پر او – ای بسا شه را بکشته فر او)

ما هم نفت داریم و هم گاز و هم موقعیت بسیار حساس منطقه ای و جهانی و همین کافی است برای بهانه گیری . ضمن این که ما تنها مقاوم جدی در برابر زیاده خواهی های آمریکا هستیم و آنها این را نمی خواهند .

آنها به خودشان اجازه می دهند به عراق حمله کنند, به افغانستان حمله کنند, در پاکستان آدم بکشند و زندان گوانتانامو داشته باشند اما به ما اجازه نمی دهند که به لبنان و حزب الله کمک کنیم. ما اجازه نداریم دوست سوریه باشیم و نمی توانیم دشمن اسراییل باشیم . دشمن  دولت جعلی که 4 میلیون نفر را از کشورشان آواره کرده و سرزمین آنها را به زور قصب کرده است و حاضر هم نیست آنها را به کشورشان برگردانده و در یک سیستم دموکراتیک دولت مرکزی را انتخاب کند.
آیا ما قرار است بر سر اسراییل کوتاه بیاییم؟ 

از همه اینها گذشته ایران بزرگترین دارنده ذخایر گازی دنیا است و طبق اعلام همه کارشناسان حداکثر موجودی نفت در دنیا چند دهه دیگر ادامه خواهد داشت. به نقلی کشور ما هم بیش از 10 یا 20 سال آینده توان صادرات نفت ندارد و پس از آن ما و روسیه بزرگترین سرمایه داران جهان خواهیم بود.
ایالات متحده همین را می خواهد. انرژی و نفت ما.

تمام چرخهای صنعتی دنیا بوسیله آنچیزی می چرخد که اکثر آن در خاورمیانه استخراج می شود . آمریکا نگران 20 سال آینده خود است و به دنبال آن است که نقشه خاورمیانه را تغییر دهد تا این نقشه منافع بلند مدت او را تامین کند.  
عراق هم به همین دلیل اشغال شد چون این کشور به اذعان برخی کارشناسان 500 میلیارد بشکه نفت کشف نشده دارد و این ثروت عظیمی است که آمریکا حاضر نیست از آن چشم بپوشد.

پس روشن است که موضوع هسته ای ما تنها یک بهانه است و آنها کل کشور را می خواهند.
مذاکره هم برای آنها وقتی معنا دارد که کل کشورمان را به فروش بگذاریم آن هم به همان قیمتی که برخی ها در منطقه فروختند. 

قیمتش هم این است. نفت و گاز و منابع معدنی خود را بار کشتی کنیم و بفرستیم به غرب و در ازای آن ماشین شاسی بلند و ادکلن و نلویزیون و موبایل و لباسهای مارک دار وارد کنیم. مثل هیمن اتفاقی که در دبی و امارات افتاده است.  
آنها نفت خود را می دهند و در عوض پلیس آنها لامبورگینی سوار می شود . این هم بهای شیره جان یک کشور. بدون این که کارخانه ای باشد و تولیدی.

معنای مذاکره آیا این است؟
اما برادر گرامی , ما چه می گوییم؟
حرف من این است که غربی ها تا زمانی که ناچار نباشند دست خود را برای کمک دراز نمی کنند. آنها اگر امروز درخواست مذاکره داده اند بدون تردید در حال زمین خوردن هستند. آنها در حال فروپاشی هستند و صدای ریختنشان به گوش می رسد.

اوباما امروز دولتی را در اختیار گرفته که مقامات ارشد آن می گویند دیر نیست که اعلام ورشکستگی کند. الان دولت آمریکا 17 تریلیون دلار بدهی دارد  و بانکهای آن یکی یکی ورشکسته می شوند. مردم تحت فشار هستند و در کشوری که بعد از دهه 30 هیچ کس به خیابان نریخته امروز مردمش مرتب دست به تظاهرات می زنند.

اروپا دوران رکود را می گذراند و در کشوری مانند ایتالیا بیکاری به 40 درصد رسیده است.
بد نیست از یکی از فامیل ها یا دوستان خود که در فرنگ هستند در خصوص زندگی جدیدشان سوال کنید. این روزها بد نیست به جای دیدن فرنگ از دریچه هالیوود و بی بی سی گاهی هم خودمان پنجره ای باز کنیم. شاید خبری باشد که ما خبر نداریم.

مع الوصف ... من هم همچون شما دلم برای کشورم می تپد , از جنگ بیزارم و برای مردم سرزمینم شادی آرزو می کنم اما معتقدم از دریچه ایالات متحده نمی شود وارد شد که اگر این امر امکان پذیر بود کشورهای حوزه یورو به گرفتاری امروز اسیر نبودند و یونان و اسپانیا و ایتالیا و فرانسه و اتریش و ... دست به دامان چین نبودند تا اندکی آنها را از وضعیت قرمز نجات دهد.

آمریکا امروز نه توان حمله به ایران را دارد و نه می تواند نظام جمهوری اسلامی را تغییر دهد اگر هم دستش را برای مذاکره دراز می کند به این دلیل است که چاره ای جز این ندارد.
البته به فرض هم که حرف شما درست باشد و مذاکره با آمریکا مفید است پس بهتر است به آنها که پولهای ما را بلوکه کرده اند بگویید اصل و سود آن را آزاد کنند تا مطمئن شویم که می خواهند تعامل کنند وگرنه این دست هم همان دستی است که روزی به سوی قذافی و صدام و مبارک و امثال آنها دراز شد.

***

پاسخ عصرایران به این یادداشت ، همان است که در نوشته قبل (+) آمده بود.
ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200