عصرایران - انقلاب ها لزوما به دموکراسی ختم نمی شوند بلکه آنها فقط پتانسیل مطالبات (گاها ناهمگون) انباشت شده در پشت نظام های توتالیتر را آزاد می کنند.
شرایط انقلابی، هرج و مرجی است که محصول تنش میان طرفداران و مخالفین وضعیت موجود است که این شرایط تا تثبیت وضعیت (حفظ یا تغییر وضعیت موجود) ادامه خواهد یافت.
در هر صورت انقلاب به دنبال تغییر نظام موجود و جایگزین کردن یک نظام جدید است ، به معنای دیگر اگر یک انقلاب نتواند نظم جدیدی در جامعه ایجاد کند باید آن انقلاب را شکست خورده تلقی کرد.
هیئت حاکمه و ساختار سیاسی یک نظام، فرماندهی ارتش و دستگاه امنیتی به همراه دستگاه تبلیغاتی ، عناصر اصلی یک نظام هستند که کنترل آنها توسط انقلابیون منجر به سقوط نظام خواهد شد و بدیهی است بدون تحقق این امر نمی توان ادعا پیروزی انقلاب را باور کرد.
تصور اینکه با برکناری راس نظام یا انتقال قدرت ، نظام نیز سقوط خواهد کرد، تصوری است که برای حفظ ماهیت نظام گذشته و حفظ تعهدات بین المللی آن تبلیغ می شود.
حتی اگر همه این شرایط در به پیروزی رسیدن یک انقلاب محقق باشد باز نمی توان نتیجه گرفت محصول انقلاب یک نظام دموکراتیک است.
پایگاه اجتماعی انقلاب ها نقش بسزایی در تعیین نوع محصول انقلاب خواهد داشت. نمی توان از کسانی که به زور سلاح به قدرت می رسند انتظار داشت که پس از پیروزی، دموکراسی را در کشور حاکم کنند.
از سوی دیگر هر اندازه پایگاه اجتماعی انقلاب گسترده تر باشد و طیف های مختلف یک جامعه را در برگیرد امکان شکل گیری یک نظام مردمی پس از پیروزی انقلاب بیشتر خواهد شد هرچند مردمی بودن یک نظام (فارغ از تعبیر پوپولیسم) باز هم لزوما به معنای دموکراتیک بودن آن نیست.
طبقه متوسط ، ستون اصلی یک نظم اجتماعی- اقتصادی را شکل می دهد و زمانی که این ستون بشکند می بایست انتظار یک تغییر را در چنین نظمی داشت.
به عبارت دیگر یکی از شرایط موفقیت انقلاب ها و تضمین آینده آن، همراهی طبقه متوسط با انقلاب است. انقلابی که طبقه متوسط در کنار آن قرار نگیرد و یا این طیقه را منزوی کند یا با شکست مواجه خواهد شد و یا به نتایج غیر دموکراتیک منجر خواهد شد.
ویژگی های فرهنگی یک جامعه نیز تاثیر بارزی در شکل گیری نظام جدید ایفا می کنند. به عنوان مثال نمی توان در یک جامعه دارای گرایشات مذهبی قوی، انتظار موفقیت نظریه کثرت گرای و یا آزادی بی حد و حصر بیان را داشت. یا اینکه نمی توان از انقلابیونی که به همسرانشان به عنوان شهروند درجه دوم نگاه می کنند انتظار داشت که انقلابشان به نتایج دموکراتیک منجر شود. اینکه اول نظام را ساقط می کنیم و بعدا با یک استراتژی فرهنگی دراز مدت دموکراسی را حاکم می کنیم فقط یک حرف است .
دموکراسی فقط دموکراسی است نه یک حرف کمتر و نه یک حرف بیشتر!
انقلاب های عربی نیز از این شرایط مستثنی نیستند و گزاره های فوق درباره آنها صدق می کنند.
زمانی این انقلاب ها پیروز خواهند شد که بتوانند عناصر اصلی نظام های گذشته را تحت کنترل خود قرار دهند.
نمی توان با خطابه های آتشین یک رئیس جمهور ، تولد نظام جدید را باور کرد. صرفنظر از اعتقاد نویسنده به شکست انقلاب های عربی به دلایل متعدد بسیار بعید است که این انقلاب ها حتی به فرض اشتباه نویسنده به یک نظام دموکراتیک ختم شوند.
اغلب کشورهای عربی فاقد یک هویت اجتماعی واحد هستند و نظام سیاسی پوشش دهنده شکاف های حاد طایفی و مذهبی است که اتفاقا در شرایط انقلابی عمیق تر شده اند.
این شکاف ها در صورت سقوط نظام نه تنها به هم پیوسته نخواهند شد بلکه خود باعث هرج و مرج های بیشتر را فراهم خواهند کرد.
با وجود بهره گیری انقلابیون عرب از تکنولوژی های مدرن، فرهنگ عربی "به واقع" نه تنها هیچ سنخیتی با روح مدرنیته ندارد که با دموکراسی در تعارض کامل است. نه به این خاطر که اسلام برای قرن ها در این کشورها حاکم بوده بلکه به این دلیل که آداب اجتماعی و روابط میان مردم از قواعد دموکراتیک پیروی نمی کند.
حتی با وجود اینکه گاه قوانین سرسختانه ای در حمایت از حقوق شهروندی در این کشورها تصویب می شود اما بواسطه هویت فردگرایانه در این کشورها، احترام به این قوانین تقریبا به مرز صفر می رسد.
در اغلب کشورهای عربی در حاضر منطق سلاح همچنان قوی ترین منطقی است که حتی در زندگی عادی شهروندان ساری و جاری است چه برسد به این که بخواهیم این منطق را با منطق صندوق های رای مقایسه کنیم.
البته این به معنای عدم وجود یا شکل گیری طبقه نخبه فکری و یا فرهنگی در این جوامع نیست. انسان های بسیار فرهیخته ای در این جوامع وجود دارند که نام آنها بعضاً در مطبوعات و یا شبکه های خبری ذکر می شود اما متاسفانه با توجه به فرهنگ عمومی غالب و روحیه نخبه ستیز فرهنگ حاکم، این طبقه دارای تاثیرگذاری جدی در افکار عمومی نیستند.
مخلص کلام آن که به دلایل متعدد دیگر می توان استدلال کرد که این انقلاب ها به دموکراسی منجر نخواهند شد ولی پرسش این است که این انقلاب ها به چه نتیجه ای ختم می گرند؟
پاسخ این است: به یک دوره هرج و مرج خلاق و پس از آن، بازتولید نظام های گذشته با ویترین جدید!
به نظر بنده به جزء تونس همه ديكتاتوري ميشوند .
پاسخ این است: به یک دوره هرج و مرج خلاق و پس از آن، بازتولید نظام های گذشته با ویترین جدید! "
خيلي عالي و واقع گرايانه است.