۱۸ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۸ آبان ۱۴۰۳ - ۱۹:۰۱
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۲۲۳۱۱۷
تعداد نظرات: ۱۴ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۲ - ۲۵-۰۴-۱۳۹۱
کد ۲۲۳۱۱۷
انتشار: ۱۰:۲۲ - ۲۵-۰۴-۱۳۹۱

آیا انقلاب های عربی به دموکراسی ختم خواهند شد؟

علی قادری
 عصرایران - انقلاب ها لزوما به دموکراسی ختم نمی شوند بلکه آنها فقط پتانسیل مطالبات (گاها ناهمگون) انباشت شده در پشت نظام های توتالیتر را آزاد می کنند.
شرایط انقلابی، هرج و مرجی است که محصول تنش میان طرفداران و مخالفین وضعیت موجود است که این شرایط تا تثبیت وضعیت (حفظ یا تغییر وضعیت موجود) ادامه خواهد یافت.
در هر صورت انقلاب به دنبال تغییر نظام موجود و جایگزین کردن یک نظام جدید است ، به معنای دیگر اگر یک انقلاب نتواند نظم جدیدی در جامعه ایجاد کند باید آن انقلاب را شکست خورده تلقی کرد.

هیئت حاکمه و ساختار سیاسی یک نظام، فرماندهی ارتش و دستگاه امنیتی به همراه دستگاه تبلیغاتی ، عناصر اصلی یک نظام هستند که کنترل آنها توسط انقلابیون منجر به سقوط نظام خواهد شد و بدیهی است بدون تحقق این امر نمی توان ادعا پیروزی انقلاب را باور کرد.

تصور اینکه با برکناری راس نظام یا انتقال قدرت ، نظام نیز سقوط خواهد کرد، تصوری است که برای حفظ ماهیت نظام گذشته و حفظ تعهدات بین المللی آن تبلیغ می شود.

حتی اگر همه این شرایط در به پیروزی رسیدن یک انقلاب محقق باشد باز نمی توان نتیجه گرفت محصول انقلاب یک نظام دموکراتیک است.
پایگاه اجتماعی انقلاب ها نقش بسزایی در تعیین نوع محصول انقلاب خواهد داشت. نمی توان از کسانی که به زور سلاح به قدرت می رسند انتظار داشت که پس از پیروزی، دموکراسی را در کشور حاکم کنند.

از سوی دیگر هر اندازه پایگاه اجتماعی انقلاب گسترده تر باشد و طیف های مختلف یک جامعه را در برگیرد امکان شکل گیری یک نظام مردمی پس از پیروزی انقلاب بیشتر خواهد شد هرچند مردمی بودن یک نظام (فارغ از تعبیر پوپولیسم) باز هم لزوما به معنای دموکراتیک بودن آن نیست.

طبقه متوسط ، ستون اصلی یک نظم اجتماعی- اقتصادی را شکل می دهد و زمانی که این ستون بشکند می بایست انتظار یک تغییر را در چنین نظمی داشت.

به عبارت دیگر یکی از شرایط موفقیت انقلاب ها و تضمین آینده آن، همراهی طبقه متوسط با انقلاب است. انقلابی که طبقه متوسط در کنار آن قرار نگیرد و یا این طیقه را منزوی کند یا با شکست مواجه خواهد شد و یا به نتایج غیر دموکراتیک منجر خواهد شد.

ویژگی های فرهنگی یک جامعه نیز تاثیر بارزی در شکل گیری نظام جدید ایفا می کنند. به عنوان مثال نمی توان در یک جامعه دارای گرایشات مذهبی قوی، انتظار موفقیت نظریه کثرت گرای و یا آزادی بی حد و حصر بیان را داشت. یا اینکه نمی توان از انقلابیونی که به همسرانشان به عنوان شهروند درجه دوم نگاه می کنند انتظار داشت که انقلابشان به نتایج دموکراتیک منجر شود. اینکه اول نظام را ساقط می کنیم و بعدا با یک استراتژی فرهنگی دراز مدت دموکراسی را حاکم می کنیم فقط یک حرف است .
دموکراسی فقط دموکراسی است نه یک حرف کمتر و نه یک حرف بیشتر!

انقلاب های عربی نیز از این شرایط مستثنی نیستند و گزاره های فوق درباره آنها صدق می کنند.

 زمانی این انقلاب ها پیروز خواهند شد که بتوانند عناصر اصلی نظام های گذشته را تحت کنترل خود قرار دهند.
نمی توان با خطابه های آتشین یک رئیس جمهور ، تولد نظام جدید را باور کرد. صرفنظر از اعتقاد نویسنده به شکست انقلاب های عربی به دلایل متعدد بسیار بعید است که این انقلاب ها حتی به فرض اشتباه نویسنده به یک نظام دموکراتیک ختم شوند.

اغلب کشورهای عربی فاقد یک هویت اجتماعی واحد هستند و نظام سیاسی پوشش دهنده شکاف های حاد طایفی و مذهبی است که اتفاقا در شرایط انقلابی عمیق تر شده اند.

این شکاف ها در صورت سقوط نظام نه تنها به هم پیوسته نخواهند شد بلکه خود باعث هرج و مرج های بیشتر را فراهم خواهند کرد.

با وجود بهره گیری انقلابیون عرب از تکنولوژی های مدرن، فرهنگ عربی "به واقع" نه تنها هیچ سنخیتی با روح مدرنیته ندارد که با دموکراسی در تعارض کامل است. نه به این خاطر که اسلام برای قرن ها در این کشورها حاکم بوده بلکه به این دلیل که آداب اجتماعی و روابط میان مردم از قواعد دموکراتیک پیروی نمی کند.

حتی با وجود اینکه گاه قوانین سرسختانه ای در حمایت از حقوق شهروندی در این کشورها تصویب می شود اما بواسطه هویت فردگرایانه در این کشورها، احترام به این قوانین تقریبا به مرز صفر می رسد.

در اغلب کشورهای عربی در حاضر منطق سلاح همچنان قوی ترین منطقی است که حتی در زندگی عادی شهروندان ساری و جاری است چه برسد به این که بخواهیم این منطق را با منطق صندوق های رای مقایسه کنیم.

البته این به معنای عدم وجود یا شکل گیری طبقه نخبه فکری و یا فرهنگی در این جوامع نیست. انسان های بسیار فرهیخته ای در این جوامع وجود دارند که نام آنها بعضاً در مطبوعات و یا شبکه های خبری ذکر می شود اما متاسفانه با توجه به فرهنگ عمومی غالب و روحیه نخبه ستیز فرهنگ حاکم، این طبقه دارای تاثیرگذاری جدی در افکار عمومی نیستند.

مخلص کلام آن که به دلایل متعدد دیگر می توان استدلال کرد که این انقلاب ها به دموکراسی منجر نخواهند شد ولی پرسش این است که این انقلاب ها به چه نتیجه ای ختم می گرند؟
پاسخ این است: به یک دوره هرج و مرج خلاق و پس از آن، بازتولید نظام های گذشته با ویترین جدید!
 

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۱۴
در انتظار بررسی: ۹
غیر قابل انتشار: ۱۰
ناشناس
Netherlands
۱۱:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۵
93
212
"مخلص کلام آن که به دلایل متعدد دیگر می توان استدلال کرد که این انقلاب ها به دموکراسی منجر نخواهند شد ولی پرسش این است که این انقلاب ها به چه نتیجه ای ختم می گرند؟
پاسخ این است: به یک دوره هرج و مرج خلاق و پس از آن، بازتولید نظام های گذشته با ویترین جدید! "

خيلي عالي و واقع گرايانه است.
AliMT
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۵
1
161
به نظر میرسد روی کار آوردن حکومت جدید سالم بسیار مهمتر باشد از براندازی حکومت قبلی فاسد
ناشناس
Germany
۱۲:۲۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۵
2
172
دموکراسی به مرور زمان میتونه بهتر یا بدتر بشه مونده به گروهی که فعلا قدرت رو در دست دارن، از دید من ترکیه نمونه خوبی از بهتر شدنه، این کشور با تغییراتی متوالی که در قانون اساسی میده داره رو به دموکراسی بهتر حرکت میکنه بهبود دموکراسی لازمه هایی داره مثل رسانه های آزاد کلا و ...
رضا
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۵
2
216
گذار از دیکتاتوری به دموکراسی امری نیست که در یه دوره یکی دوساله امکان پذیر باشه کشورهای عربی اصلا تحمل نتایج صندوق های رای رو ندارن نمونه اش مصر
رادمان
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۵
44
171
شک نکنید که دیر یا زود به دمکراسی خواهند رسید، نه بدلیل اینکه غربی ها مخترع آن بودند، به دلیل اینکه ذات انسانها جز به دمکراسی با هیچ روش دیگری ارضا نخواهد شد.
پاسخ ها
علاقه مند به فلسفه سياسي
| Germany |
۱۹:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۵
دوست عزيز براي اين كه در كشوري دموكراسي ايجاد بشود بايد مردم آن كشور مسئوليت پذير باشند و خود كارهاي خود را به عهده بگيرند .
به نظر بنده به جزء تونس همه ديكتاتوري ميشوند .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۵
2
49
دموکراسی فقط دموکراسی است نه یک حرف کمتر و نه یک حرف بیشتر!!!!!!
ناشناس
Kazakhstan
۱۴:۳۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۵
71
118
دموکراسی ؟ تو خوابم نمیشه تصور کرد این کشورها به دموکراسی برسن . با کدوم پشتوانه فکری ؟ با کدوم اندیشمند ؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۴۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۵
77
71
خير.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۲۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۵
55
6
در كشورهاي جهان سوم نقش خردمندان و طبقه فرهيخته در آگاهي دادن به توده مردم و نيز در درك صحيح از جريانات و شرايط بسيار تعيين كننده است بظاهر فرهيختگاني كه شناختي از اوضاع واقعي جهان ندارند و درعالم خيال سير مي كنند باعث به چاه افتادن توده ها مي شوند .
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۵
1
42
دموکراسی بیش از هر چیز یک فرهنگ است که بخش عمده آن از طریق مبارزه مردمی برای استقرار رژیم مردم سالار و بخش دیگر آن در تجربه و پروسه زندگی در درون نظامی مردم سالار است که حاصل می شود. به بیان دیگر ، استقرار دموکراسی نه صادراتی و نه وارداتی بلکه محصولی تولید شده در جامعه می باشد. حتی وقتی مدلهای متفاوت دموکراتیک، الهام بخش جنبش برای استقرار آزادیها باشند ولی تا زمانی که این مدلها از دستگاه هاضمه فرهنگ/های آن کشور عبور نکرده و از طریق پروسه جذب و دفع، بومی جامعه نشده باشند دموکراسی در جامعه نهادینه نخواهد شد و همیشه در معرض تهدید ساختارهای فرهنگی و اجتماعی قرار خواهد گرفت که مانند عضو پیوندی در بدنی دیگر، در صدد دفع عضو بیگانه در خواهند آمد. به این معنی که تا زمانی که پروسه مردمسالاری در جامعه ای روال طبیعی خود را طی نکند و از طریق تبادل های متقابل با بافتهای فرهنگی- اجتماعی، یگانگی نجوید، حتی اگر ساختار سیاسی دموکراتیک نیز در جامعه مستقر شود، همیشه در معرض تهدید وتحدید قرار خواهد داشت.
ناشناس
-
۲۰:۰۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۵
1
14
بهتره بگیم همان قلعه ی حیوانات.
ناشناس
France
۲۰:۵۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۵
39
8
اعراب و دومکراسی!!!!!!!!!!!!!!!!
mamat
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۴۵ - ۱۳۹۱/۰۴/۲۵
2
17
با سلام، به نظر من دموکراسی چیزی نیست که بتوان در کوتاه مدت محقق شود. در کوتاه مدت فقط می توان به بهتر شدن رفتارهای سیاسی حاکمیت و مهمتر از آن رفتارهای سیاسی مردم امیدوار بود. در واقع گذار به دموکراسی پروسه ای طولانی مدت است و البته ناسارگار با ذهن فعلی مردم شرق و همین طور ایران خودمان.