هیچکدام از ۲۰ هزار نفر جمعیت نخستین تهران نمیدانست که این قریه ۲۳۵ سال بعد به بزرگترین و پرجمعیتترین شهر ایران بدل میشود؛ کلانشهری با حدود ۹ میلیون و استانی با حدود ۱۴ میلیون جمعیت. کلانشهری تاثیرگذار در منطقه که سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۸ به عنوان سی و چهارمین شهر پرجمعیت جهان از آن نام برد و پرجمعیتترین شهر غرب آسیا شد. این کلانشهر بعد از قاهره دومین کلانشهر پرجمعیت خاورمیانه است. تهران حتی در خواب هم نمیدید، زمانی از راه میرسد که پر شود از برجهای بلند، پاساژها و مالهای سربه فلککشیده، آپارتمانهای کجوکوله با نماهای متفاوت.
کلانشهری که از خوش آب و هواترین قریه ایران تبدیل شد به یکی از آلودهترین شهرهای جهان. هستند کسانی که میگویند، تهرانیها زمانی از هراس راهزنان در زیر زمین زندگی میکردند و زمانها گذشت تا رسید به پایتختی که یک سرش به استان البرز میرسد و سر دیگرش به دماوند. این پایتخت اما داستانی در دلش دارد با روایتهای بسیار.
به قول جلال ستاری، اسطورهشناس باید به آن گفت؛ «اسطوره تهران». او تهران را در غالب مجموعهای از داستانها و روایتها میبیند و در گفتوگویی منتشر نشده که با او پیش از مرگش داشتم، میگوید: «اگر تهران را به مثابه شهر تاریخی، سیاسی و فرهنگی کنار بگذاریم، شهری است که از منظر معماری با مدرنیزم کهنهکاری و کاسبکاری سراسر رسوایی است.»
شاید برای اینکه تهران را بهتر بشناسیم، باید در زمان سفر کنیم و آن را زیر ذرهبین بگذاریم و ۶ نقطه عطف تاریخی آن را از منظرگاه تحولات معماری و شهرسازی بررسی کنیم. از زمان تاجگذاری آقامحمدخان قاجار تا نوگرایی پاندولی ناصرالدینشاه، مدرنگرایی گسترده رضاشاه و بسط معماری ایرانی - اروپایی دوره محمدرضاشاه و توسعهگرایی بعد از انقلاب به ویژه در دهه ۷۰ در دوره شهرداری غلامحسین کرباسچی یعنی در فاصله سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۷ و در دوره شهرداری محمد قالیباف یعنی در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۶.
آن روز که آقامحمدخان پس از جنگهای سخت به تهران رسیده بود؛ حتی خبر نداشت که حدود ۳ هزار سال پیش و در عصر آهن مردم بسیاری در آنجا زندگی میکردند. او حتی نمیدانست که در قیطریه آثار بسیاری از این دوره مدفون است. آقامحمدخان فقط توانسته بود از شکنجههای بسیار وکیلالرعایا جان سالم به در ببرد و تمام عمرش را بجنگد تا پا به تهران بگذارد. این شهر برایش خوشیمنی داشت و آن را پایتخت اعلام کرد.
موقعیت راهبردی جنگی، خودکفایی تولیدی و اقتصادی آن زمان و نزدیکیاش به گرگان (مرکز ایل قاجار) و ری از دلایل دیگری برای انتخاب تهران به عنوان پایتخت بود. این مهمترین نقطه عطف در زندگی پر تحول این شهر بود. ستاری میگوید: «بنیان شهری تهران از همان ابتدا به نازیبایی گذاشته شد. در داستانها و نوشتههای جهانگردان و سیاحان این مساله کاملا مشهود است.»
جیمز موریه نماینده سفارت انگلیس در سال ۱۱۸۵هجری، تهران را اینطور توصیف میکند: «تهران ۶دروازه دارد که سردر و جوانب آن را کاشیکاری و صورت ببر و حیوانات دیگر را در کاشیها نقش کردهاند. عمارت تهران چندان خوب نیست، زیرا غالبا با خشت خام بنا شده و شباهت آن به ابنیه عالیه کمتر است. تنها بنایی که قابل ملاحظه و تعریف است مسجد شاه است که آن هم ناتمام است.
۲عمارت ییلاقی سلطنتی این شهر، قصر قاجار و نگارستان است که تازه بنا شده است.» آقامحمدخان عمرش آنقدر کفاف نمیدهد که بتواند تحولی در تهران ایجاد کند. او تاج پادشاهیاش را به فتحعلیشاه خوشگذران میسپارد که دوره سلطنت آن تهران بیشتر مجموعهای از خانه باغهاست. هنوز مردم از اندرونیها بیرون نیامدند. از جمله بناهای شاخص در آن دوره مسجد شاه، باغ نگارستان، باغ و عمارت لالهزار به جا مانده است. خیابانکشی در آن معنایی ندارد. این تهران حتی نقشه ندارد.
یکی از مهمترین نقاط عطف تحولات تهران به واقع در دوره ناصرالدینشاه اتفاق میافتد. شاید بیشتر مردم در جریان حرمسرا و هنر عکاسی قبله عالم باشند، اما در جریان تحولاتی که او در زمینه معماری ایجاد میکند نه. ناصرالدین شاه نزدیک نیمقرن حکمرانی میکند که مهمترین دوره باثبات تاریخی ایران است. در این دوره دنیا هم دارد تغییر میکند.
در این دوره است که نخستین نقشه تهران کشیده میشود. برخی از تاریخنگاران این دوره را دوره تقلید از سبک معماری غربی میدانند. برخی دیگر اما معتقدند نگاه خودانتقادی ناشی از شکست در جنگهای ایران و روسیه باعث شد در جامعه ایرانی دوران قاجار گرایشهایی تحولخواهانه شکل بگیرد که معماری متفاوت قاجار نیز محصول همین رویکرد آرمانگرایانه است.
بناهای معماری زیادی در دوره قاجار بنا گذاشته شد که بسیار شاخص است. از کاخ گلستان و مدرسه آقابزرگ گرفته تا مسجد و مدرسه سپهسالار، تکیه دولت، دارالفنون، بازار تهران، قصر فیروزه، قصر دوشان تپه و مسجد سلطانی.
در این دوره عناصر و تزئینات اروپایی وارد معماری خانهها شده و با تاثیر قرار دادن تزئینات نماها، رفته رفته به معماری فضاهای داخلی خانهها تعمیم مییابد. سرسرای ورودی با پلکانهایی که از وسط این سرسرا آغاز میشود و از پاگرد به دو شاخه در جهت مقابل یکدیگر به بالا ادامه مییابد، تاثیر معماری کشور روسیه از اواسط سلطنت ناصرالدین شاه به بعد رواج یافت.
معماری خارجی با طرحهای تزئینی ایرانی از قبیل کاشیکاری، آینهکاری، گچبری و ازاره بندی، توام شد و گوشهای از معماری عصر قاجاریه بیشتر میشود. در این زمان است که از نخستین بناهای دو طبقه تهران ساخته میشود به نام شمسالعماره. از دیگر تحولات در شهر، نامگذاری خیابانها و کوچههای تهران، شمارهگذاری منازل، روشنایی خیابانها با چراغ برق، ترتیب رسانیدن آب آشامیدنی به خانهها با گاری بشکهدار، اداره پلیس، سرویس درشکه اسبی کرایه برای استفاده عموم، برنامه رفتگری و نظافت معابر، آبپاشی خیابانها و برخی کارهای دیگر است.
بعد از ناصرالدین شاه زمان با سرعتی عجیب در تهران با شکلگیری عقاید و ایدههای نخستین مشروطهطلبان شکل میگیرد. در آن زمان است که مشیرالدوله خانهای میسازد که بعدها میشود خانه ملت. شاید یکی از نادر اتفاقات دنیا باشد که اول بنایی را شبیه مجلس میسازند که در آیندهاش میشود مجلس. به هر حال، وقتی دوره قاجارها در عصر مشروطهطلبی به پایان میرسد.
سردار سپه از راه میرسد و حکومت پهلوی پایهگذاری میشود. اگرچه پیش از آن محمدمیرزا قاجار که یک کاردار بود ایدههایی را درباره توسعه شهری در ایران پیاده کرد و با فرمانی از جانب مجلس شورای ملی، مامور تاسیس شهرداری به سبک جدید شد.
بعد از او عباسخان مهندسباشی و خلیل ثقفی و ابراهیمخان یمینالسلطنه مامور به رسیدگی اوضاع شهر تهران شدند. تا آنکه با کودتای رضاخان شاهد تحولات بزرگی در پایتخت ایران شدیم. در این زمان موسیو گاسپار ایپگیان، شهردار ارمنی وقت تهران، عمارت بلدیه را ساخت. بعد از او، کریم بوذرجمهری مامور اجرای رویاهای بلندپروازانه رضاشاه در تهران شد.
او اتفاقاتی را در تهران رقم زد که نقطه عطف این شهر شد. کریمآقا، عوارض جدیدی را وضع کرد و در عوض، مالیات خودروها و کالسکهها را لغو کرد، اداره خیریه و مریضخانه بلدیه و دارالمجانین و آتشنشانی را تاسیس و شروع به خیابانسازی، ساختمانسازی و مدرنیزه کردن تهران کرد.
ساختمانهای پست، بلدیه، مخابرات، شهربانی و خیلی از ساختمانهای قدیمی تهران امروز یادگارهای او هستند. او میدان توپخانه را با تاثیر از میدان سنپترزبورگ ساخت، خیابان ولیعصر را تا تجریش ادامه داد و دستور داد در کناره آن چنار بکارند. اما اتفاقی که هیچکس ندید، از دست رفتن هسته هویتی شهر با تکیه بر اصول دیکتاتوری بود.
او به بهانه توسعه شهر، دوازده دروازه قدیمی شهر را ویران کرد. ستاری بر این باور است: «به نظرم در اینجا دولت یک جزء است نه همه کاره. ما در دوره رضا شاه هم شاهد بودیم وقتی که او میخواست تهران را تبدیل به پایتخت کند، تنها خودش اقدام نکرد. بلکه این انسانهای کارآزموده بودند که در این زمینه اقدامات جدی انجام دادند.»
بروز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران به دست متفقین در سال ۱۳۲۰ به برکناری رضا پهلوی و به قدرت رسیدن پسرش محمدرضا پهلوی انجامید. دوران پهلوی دوم میرسد و جهان مواجه میشود با رویکرد پست مدرنیسم در شهرها. پهلوی دوم با جشنهای دوهزار و پانصد ساله، راهاندازی سازمان ملی حفاظت آثار تاریخی، آغاز پژوهش و کاوش در محوطههای تاریخی قدم در این راه میگذارد.
در این زمان است که محوطههای تاریخی ایران که سالهای سال تاراج شدهاند، جانی دوباره میگیرند. نخستین طرح جامع ایران از سوی شرکت فرمانفرماییان تدوین میشود. شرکتهای تخصصی معماری شکل میگیرند.
بناهای نادری به کمک بنیاد پهلوی و مجموعههای زیرنظر آن بنا میشوند. در سال ۱۳۲۴، بخش شهرسازی و طرحریزی در سازمانی موسوم به «سازمان اصل چهار ترومن» در ایران تشکیل میشود و مسوولیت آن برعهده چند مهندس شهرساز، از جمله دکتر تورسن و مهندس گیبس است. افزایش درآمد نفت و میزان فزاینده رشد جمعیت همراه با رشد مهاجرت به شهرها، توسعه هر چه بیشتر پایتخت را در پی داشت.
در طول سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۲ بورس بازی زمین و ساختوساز مسکن که در سالهای اولیه پس از جنگ آغاز شده بود، ابعاد وسیعتری به خود گرفت. افزایش تعداد اتومبیلهای شخصی و اتوبوس منجر به گسترش شهر به سوی نواحی پیرامون شد. طرحهای شهری با کیفیتی که در حال حاضر در کشور متداول است، از ابتدای برنامه سوم عمرانی کشور (۱۳۴۶ـ۱۳۴۱) آغاز شد. تهران در این زمان چهرهای آرام آمیخته به معماری ایرانی و اروپایی پیدا میکند که هنوز هم میتوان نشانههایی از آن را در بافت مرکز شهر تهران دید.
در سالهای اولیه پس از پیروزی انقلاب بافت تاریخی شهرها همچنان دستنخورده باقی ماند و توسعه شهری با توجه به جنگ تحمیلی چندان مفهومی نداشت، اما دهه ۷۰ بعد از جنگ نیاز به برنامهریزی جدید برای توسعه شهری بود که قانون نظام مهندسی شکل گرفت. اگر سیر تحول وضع قوانین نظام مهندسی را بررسی کنیم. از نخستین آنها یعنی قانون نظام معماری و ساختمانی، مصوب خرداد ۱۳۵۲ و اصلاحات بعدی آن، مصوب شهریور ۱۳۵۶؛ تا قانون نظام مهندسی ساختمان مصوب ۱۳۷۱ که ۲ سال برای اجرای آزمایشی آن مدت تعیین شده بود و سرانجام قانون حاضر یعنی نظام مهندسی و کنترل ساختمان مصوب اسفند ۱۳۷۴ به خوبی نشان میدهد که انتظارات از جامعه مهندسی کشور طی ۱۰ سالی که از تشکیل سراسری سازمانهای نظام مهندسی میگذرد چه دگرگونی بزرگ و تکامل سریعی از سر گذرانده است.
بیشترین تغییرات اما با آغاز بلندمرتبهسازی در زمان شهرداری کرباسچی شکل میگیرد. او برخی از محلههای قدیم تهران همچون نواب را خراب میکند و دوباره ساختمانهای بلند میسازد. در این زمان پاساژها و مالها تهران را از شکل و بافت قدیمی خود خارج میکند و دیگر نمیشد این شهر بزرگ را شناخت.
از اوایل دهه ۸۰ شرکتهای عمران و مسکنسازان زیرنظر سازمان عمران و بهسازی تاسیس شدند و شروع کردند در بافت تاریخی اقدامات انجام دادند. هدف آنها نوسازی بود. در این دوره تهران هنوز نمیتواند در میان شهرهای بزرگ جهان خودی نشان دهد. نشانههای مدرنیته در آن دیده نمیشود. دبی و قطر لحظه به لحظه مدرن میشود و تهران بهشدت جامانده است. در دوره شهرداری محمد قالیباف اما تحولات بزرگی اتفاق میافتد که آن را تبدیل به نقطه عطف میکند.
تهران دارای اتوبانهای بسیار میشود، اتوبان دو طبقه صدر، اتوبان رسالت و اتوبان امام علی که جنوب را به شمال تهران میرساند از مهمترین این اتفاقات است. مترو تهران گسترش پیدا میکند. حالا چهره تهران مدرن شده است، اما جهان دارد به بازگشت به معماری گذشته فکر میکند. در این میان تهران مانده میان گذشته و آینده که معلوم نیست معماریاش به کدام سو میرود.