۱۴ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۱۴ آبان ۱۴۰۳ - ۲۱:۳۴
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۸۴۷۳۸
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۷ - ۰۴-۰۵-۱۴۰۳
کد ۹۸۴۷۳۸
انتشار: ۱۱:۴۷ - ۰۴-۰۵-۱۴۰۳

کامالا هریس؛ نشانه گیری طبقه متوسط در آمریکا

کامالا هریس؛ نشانه گیری طبقه متوسط در آمریکا
فقر طبقه متوسط می تواند چالش بزرگی برای هر نظام سیاسی باشد. امروزه  نظام حکم رانی در جهانِ توسعه یافته به روشنی فهمیده است که داشتن یک طبقه متوسط واقعی، نه تنها عامل مزاحم نیست، بلکه  امنیت ساز و تقویت کننده ساختار نظام سیاسی است.
عصر ایران؛ سجاد بهزادی- کامالا هریس معاون جو بایدن رئیس جمهور آمریکا و نامزد احتمالی دموکرات ها در انتخابات ریاست جمهوری این کشور در اولین سخنرانی انتخاباتی خود اعلام کرد " ایجاد طبقه متوسط ‌هدف مهم ریاست جمهوری من خواهد بود. وقتی طبقه متوسط ‌ما قوی باشد، آمریکا قوی خواهد بود...ما به آینده‌ای معتقدیم که در آن همه افراد بتوانند به سمت جلو حرکت کنند." جو بایدن نیز یک بار در زمان رقابت های انتخاباتی خود با ترامپ گفته بود "طبقه متوسط، این کشور را ساخته‌ است اما امروز ترامپ حس همدلی با طبقه متوسط آمریکا را ندارد."
 
اما چرا رهبران آمریکا فکر می کنند تنها در صورتی آمریکا در جهان قوی خواهد بود که طبقه متوسط قوی داشته باشد؟ طبقه متوسط چگونه می تواند عامل توسعه یک کشور باشد؟ 
 
الکسی دو توکویل، متفکر و سیاست مدار برجسته ی فرانسوی است. از او چندین کتاب در زمینه دمکراسی آمریکا به چاپ رسیده است. توکویل دمکراسی واقعی را بر آمدن طبقه متوسط و دستیابی آن به قدرت سیاسی و اقتصادی می دانست و اعتقاد داشت در اوج شکوفایی ایالات متحده، کل جامعه به یک طبقه متوسط تبدیل شده بود.
 
توکویل اعتقاد داشت "دمکراسی آمریکا یک بار و برای همیشه نشان داده است که طبقه متوسط می تواند با شعور عملی بر کشور خود حکومت کند." 

در ساختار جامعه آمریکا، طبقه متوسط ستون فقرات محکمی را تشکیل می‌دهد که ثبات اقتصادی و تحرک اجتماعی دو عنصر اصلی آن هستند. طبقه متوسط آمریکا همواره فراتر از ابعاد اقتصادی و رفاه عمومی ایفای نقش می کرد. این طبقه ابعاد اجتماعی وسیاسی پر رنگی دارد و شکل گیری ارزش های جامعه آمریکایی نیز در دستان این طبقه است و بر گفتمان های سیاسی نیز تاثیر می گذارد. آگاهی جمعی ونیروی اجتماعی طبقه متوسط در لایه های جامعه آمریکا طنین انداز است و همین امر سبب می شود رهبران این کشور نگران از دست دادن این طبقه باشند.
 
جمعیت جهان در حال حاضر از مرز ۸ میلیارد نفر گذشته است و همچنان طبقه متوسط در بسیاری از نقاط جهان به عنوان موتور و محرک توسعه قلمداد می شود. طبقه متوسط جهانی که گفته می شود امروز به چهار میلیارد نفر رسیده است، پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۳۱ به پنج میلیارد نفر برسد. از این آمار می توان نتیجه گرفته که نه تنها آمریکا، بلکه کشورهای زیادی در جهان، سودای توسعه یافتگی خود را در فربه تر شدن طبقه متوسط می دانند. اما در ایران امروز، طبقه متوسط روزگار متفاوتی را تجربه می کند. این طبقه در ایران طی سالهای گذشته و به خاطر تورم افسارگسیخته به ورطه سقوط افتاده است و با فقر زندگی نجیبانه ای دارد. 
 
فقر طبقه متوسط می تواند چالش بزرگی برای هر نظام سیاسی باشد. امروزه  نظام حکم رانی در جهان توسعه یافته به روشنی فهمیده است که داشتن یک طبقه متوسط واقعی، نه تنها عامل مزاحم نیست، بلکه  امنیت ساز و تقویت کننده ساختار نظام سیاسی است. نباید از مطالبات عمومی و مدنی طبقه متوسط نگران بود و در پویایی آن تردید داشت. نظام حکم رانی در ایران می بایست برای نجات خود از بحران ها به طبقه متوسط اعتناء کند و برای پیدایش دوباره آن تلاش کند.
 
نانسی بردسال اقتصاددان آمریکایی، رئیس و موسس "مرکز توسعه جهانی"  اعتقاد دارد بهترین تضمین برای حکمرانی خوب، تقویت طبقه متوسط است، چون تاریخ به ما گوشزد می‌کند طبقه متوسط بزرگ و گسترده که احساس امنیت کند، بنیاد محکمی است تا حکومتی کارآمد و دموکراتیک ایجاد و حفظ شود."
 
تغییر بخشی از نظام سیاسی در ایران و پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری، فرصتی است که بار دیگر احیاء طبقه متوسط در جامعه ایران نیز نشانه گیری شود. دولت و نظام حکم رانی در ایران، نباید بترسد از این که یک طبقه متوسط قوی و شاداب، او را به چالش ببرد و مطالبه گر باشد.
 
رئیس جمهور منتخب بارها تاکید کرده است "من وعده خاصی نداده ام، اصولی که به آن معتقدم حق و عدالت است."  اتفاقا برای طبقه متوسط هم، هیچ عاملی بهتر از حق و عدالت برای رشد نیست. طبقه متوسط در زمین بدون تبعیض رشد می‌کند.جایی‌که افراد در دولت های سایه به دنبال رانت نباشند و خودی ها با امتیازهای ویژه دیگران را به انزوا نبرند. جایی‌که فساد در کمترین حد خود باشد و دولت ها رفتاری برابر با اقشار جامعه داشته باشند.
 
طبقه متوسط جامعه ایران نحیف تر از همیشه است و قشری هم که مانده بسیار شکننده، و در مواجهه با رکود اقتصادی ، تحریم ها و نداشتن امید اجتماعی در معرض نابودی کامل قرار گرفته است. از طرفی موقعیت طبقه متوسط از هند تا چین تا آمریکا و حتی آفریقا دیگر مانند گذشته نیست و بنظر می رسد رو به بهبودی است. حتی ونزوئلا هم با همه ابر بحران ها وتورم هایی که دارد، خود را در این مسیر قرار داده است.
 
اما طبقه متوسط ایران، طی سالهای گذشته آن قدر تقلا زد تا به مرگ رسید وعلیرغم تعریف برنامه های توسعه مسیری عقب گرد را تجربه می کند. هیچ کدام از برنامه های توسعه، جز در زمان اصلاحات نجات بخش طبقه متوسط نشد. (دولت سیزدهم برنامه هفتم توسعه را به مجلس داده است و حالا دولت چهاردهم می خواهد آن را اجرا کند. برنامه هفتم توسعه برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور است که از ابتدای سال ۱۴۰۳ تا پایان سال ۱۴۰۷ اجرا خواهد شد.)
 
دولت چهاردهم در حالی با برنامه هفتم توسعه روبرو خواهد شد که اقتصاد و جامعه ایران در وضعیت بسیار حساسی قرار گرفته است. آنچه دولت سیزدهم بلندپروازانه در برنامه هفتم توسعه هدف گذاری کرده است، رسیدن به رشد اقتصادی سالانه ۸درصدی است. این رشد اقتصادی با کدام اشتغال و طبقه متوسط شاغل تحقق خواهد یافت و منابع آن چگونه تامین می شود؟ به باور بسیاری از کارشناسان تا زمانی‌که حجم طبقه متوسط هر جامعه به حداقل ۵۰ یا ۶۰ درصد کل جمعیت آن کشور نرسد، توسعه و رشد اقتصادی بی معنا خواهد بود.
ارسال به دوستان