عصر ایران؛ رضا صائمی - به قول رسول نجفیان عجب رسمییه رسم زمونه. گاهی آدمی درست از نقطه قوتش ضعیف میشود. (دشمن طاووس آمد پرّ او).
سعید راد که فیزیک و استایل بدنیاش یکی از مهمترین ویژگیهای فردی و بازیگریاش بود و بسیاری از نقشهایی که به او پیشنهاد میشد نیز از همین خصلت و قابلیت برمیآمد به دلیل زمینخوردگی در منزل دچار مصدومیت شد و جراحی هم نتوانست درد او را درمان کند بلکه افزونتر کرد و در نهایت تسلیم مرگ شد. بازیگری خوش قد و قامت که با زمینخوردن و زمینگیر شدن از دنیا رفت.
بازیگری که برای حفظ تناسب اندام در پیری هم دست از ورزش و بدنسازی برنداشت و اهل دود و دَم هم نبود.حتی ورود او به سینما هم از درِ ورزش بود کما اینکه پای او را به سینما و به واسطه ورزش بولینگ در سالهای جوانی، امیر نادری و علیرضا زریندست باز کردند با فیلم «خداحافظ رفیق» - سال 1350- آن هم برای ایفای نقش اصلی.
او شهریور ماه پارسال دچار حادثه شد و به تشخیص پزشک عمل جراحی انجام شد و بعد از یک ماه هم توانست با واکر راه برود اما به گفته دخترش چون پروتز به خوبی در کمر او قرار نگرفته بود، مشکلات بعدی پیش آمد. مراجعه به بیمارستان همان و عمل جراحی دوباره همانا و این بار 8 هفته فیزیوتراپی مداوم اما فیزیوتراپیها هم کارگر نیفتاد و دیگر توانایی راه رفتن را بازنیافت.
بدین ترتیب زندگی بازیگری که با استایل راه رفتن، خود یک روایت دراماتیک بود با زمین خوردنی تراژیک گره خورد تا مرگ او مثل تراژدی یک قهرمان زخمی باشد گرچه او را اغلب در نقش یک ضد قهرمان دوست داشتنی بر پرده سینما می دیدیم.
گرچه بعد از انقلاب او با بازی در نقش یک خلبان در فیلم پرفروش «عقابها» هم در شمایل یک قهرمان ظاهر شد تا پس از سالها مهاجرت اجباری و دوری از سینما در بازگشت به ایران در همکاری با احمد رضا درویش و همبازی شدن با پژمان بازغی و پرویز پرستویی در «دوئل» باز هم در نقش یک قهرمان فیلم جنگی ظاهر شود.
در دوئل دیالوگی بین راد و پرویز پرستویی رد و بدل می شود که ماندگار شده است. سعید راد در نقش اسکندر میپرسد: «اینجا مقامِ مسؤول کیه؟» و پرستویی میگوید: « اینجا مُقام نداره مسؤول منم».
راد بازیگری در سینما را از اوایل دهه ۵۰ و چنان که در بالا اشاره شد با آثاری چون "خداحافظ رفیق" و "فاتحین صحرا" و آغاز کرد.
منش لوطیوار راد در کنار فیزیک بدن و میمیک خاص چهره، وی را خیلی زود به جوان اول سینمای ایران تبدیل کرد بهطوریکه وی در فاصله سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷، در ۳۴ فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداخت و از مه مترین این کارها میتوان به کافر، صادقکرده، تنگنا و سفر سنگ اشاره کرد.
او در سال ۸۲ و در بازگشت به ایران با «دوئل» به سینما بازگشت و خیلی ها گمان میکردند که این یک بازگشت باشکوه و مستمر است اما سینمای ایران و ساز و کارهای آن تغییر کرده بود و با ظهور بازیگران جدید که قدرتمندتر از او بودند، سعید راد نتوانست به آن جایگاه و اعتباری بازگردد که قبل از انقلاب داشت.
یکی از دلایل دیده شدن اودر آن زمان را باید به واسطه نقش دوبله بر روی صدای او دانست چندان که بعدها که با صدای خوددیالوگ میگفت از عیار بازیگری او کاسته شد.
در دو دهه اخیری که به ایران برگشته بود جز چند نقش، پیشنهاد ویژه ای به او نشد حتی کار به جایی کشید که بازی اش در یک سریال نمایش خانگی(دل) با تمسخر مخاطبان همراه شد و خودش هم از بازی در آن نقش ابراز پشیمانی کرده بود.
با این حال برخی نقش هایش مثل نقش تیمسار فلاحی فیلم «چ» ابراهیم حاتمی کیا مورد تحسین مخاطبان و منتقدان قرار گرفت. بازی اش در نقش «رضا شاه» در سریال «در چشم باد» هم به چشم آمد.
سعید راد نه به خاطر بازی ها و نقش های متاخرش که به دلیل کارنامه اش پیش از انقلاب شناخته می شود و به همین دلیل محبوبیت اش را حفظ کرده بود.
از سوی دیگر مانند مرحوم مرتضی احمدی یک پرسپولیسی دوآتشه هم بود و هوادران قرمز به او علاقه ویژه ای داشتند. در میان نقش های که سعید راد بازی کرده بیش از همه بازی او در فیلم تنگنا و در نقش «علی خوشدست» درخشید و دیده شد. حالا علی خوشدست سینمای ایران که به خوش تیپی هم شهره بود در ۸۰ سالگی از دنیا رفته است. یادش گرامی...
زمین خوردن در کهنسالی خیلی وحشتناک است. و متاسفانه بسیار هم اتفاق میافتد.
اشتباهات بیمارستانی هم پرتکرار شده است.
پدر من در کهنسالی در پیاده روهای محوطه یک بیمارستان دولتی بزرگ(که کاملا غیر استاندارد ساخته شده است و دو نفر از بستگان من در همینپیاده رو زمین خورده و دچار شکستگی شده اند) زمین خورد و در همان لحظه MRI شکستگی لگن را نشان داد.
یکی دیگر از بستگان در اسفند ماه سال گذشته در حرم امام رضا اتفاق مشابهی برایش افتاد. سنگ فرش حرم کاملا صیقلی و صاف است و با کوچکترین نم باران و لغزندگی هر کهنسالی را زمین میزند.
از خواندن خبر درگذشت ایشان متأثر شدم. خدایش بیامرزاد!