ظهور شهرهای هوشمند نشاندهنده یک جهش به جلو در تلاش برای محیطهای شهری پایدار، کارآمد و قابلزندگی است و در مسیر ادغام فناوریهای نظارت، جمعآوری دادهها و تصمیمگیری هوش مصنوعی باید ملاحظات اخلاقی که برای تحقق پتانسیل کامل این نوآوریها موردنیاز است، در خط مقدم اولویتها قرار گیرد.
به گزارش ایمنا، شهرهای هوشمند در مسیر تلاش برای بهبود زندگی شهری بهعنوان رهبران پیشروی بهرهوری، نوآوری و پایداری شناخته میشوند. این مناطق شهری از فناوریهای اطلاعات و ارتباطات (ICT) از جمله هوش مصنوعی (AI)، دستگاههای اینترنت اشیا (IoT) و تجزیهوتحلیل ابردادهها برای بهینهسازی خدمات شهری، کاهش هزینهها و بهبود ارتباط بین شهروندان استفاده میکنند.
با این حال، استفاده از این فناوریها و تلاشهای گسترده برای استخراج معنا از دادههای جمعآوری شده باعث ایجاد نگرانیهای اخلاقی فراوانی درباره حریم شخصی افراد، هویت و اموال آنها بهویژه در حوزه نظارت، جمعآوری دادهها و تصمیمگیریهای هوش مصنوعی میشود.
فناوریهای هوشمندسازی شهرها شامل سیستمعاملهای شهری، اتاقهای کنترل متمرکز، سیستمهای حملونقل هوشمند، شبکههای انرژی هوشمند، کنتورهای هوشمند، شبکههای حسگر، مجموعهای از برنامههای تلفن هوشمند و پلتفرمهای اقتصادی اشتراکگذاری است که جریانهای گستردهای از دادهها را جمعآوری و تولید میکنند تا با اشکال مختلفی از هوش مصنوعی تصمیمگیری و عملکرد خودکار و مستقل در شهرها را ممکن سازند.
در ادامه به بررسی مفاهیم اخلاقی مورد نظر پرداخته میشود و ابعاد اخلاقی مطرح میشود که زیربنای عملکرد شهرهای هوشمند است.
حریم خصوصی در بسیاری از حوزههای قضائی بهویژه دولتهای دموکراتیک که در قوانین ملی و فراملی به طرق مختلف ذکر شده است، بهعنوان یک حق اساسی بشر در نظر گرفته میشود. نحوه درک حریم خصوصی بهعنوان یک مفهوم روزمره و قانونی در فرهنگها و موضوعات مختلف، متفاوت است.
بهطور کلی، بحثهای مربوط به حریم خصوصی مربوط به اقدامات قابلقبول در رابطه با دسترسی و افشای اطلاعات شخصی و حساس در مورد افراد است که میتواند به تعدادی از جنبهها و حوزههای شخصی مرتبط باشد که از آن جمله میتوان به حریم خصوصی هویت (دادههای شخصی و محرمانه)، حریم خصوصی بدنی (ویژگیهای فیزیکی)، حریم خصوصی ارضی (فضای شخصی، اشیا و اموال)، حریم خصوصی مکان و حرکت (رفتار فضایی)، حریم خصوصی ارتباطات (مکالمات و مکاتبات) و حریم خصوصی تراکنشها (پرسوجوها، جستوجوها، خریدها و سایر مبادلات) اشاره کرد.
چنانچه هر یک از این اشکال حریم خصوصی طی اقدامات مربوط به هوشمندسازی شهرها تهدید یا نقض شوند، میتوانند شکل متفاوتی از آسیب را برای افراد جامعه ایجاد کنند.
بافت شهرهای هوشمند از شبکهای متراکم از حسگرها و دوربینها تشکیل شده است که بهدقت دادههای عمومی را برای مدیریت جریان ترافیک، ایمنی و مصرف انرژی جمعآوری میکند. این نظارت فراگیر، در حالی که برای ارتقای مدیریت شهری بسیار کارآمد است، نگرانیهای قابلتوجهی را در مورد حریم خصوصی ایجاد میکند.
پرسش اخلاقی درباره تعادل بین مزایای جمعی نظارت و حق افراد برای حفظ حریم خصوصی است. ارزیابیهای انتقادی، پتانسیل سو استفاده از دادههای نظارتی را نشان میدهد و بیان میکند که نظارت مستمر منجر به احساس نفوذ فراگیر در شهرها میشود که بر آزادی و استقلال شهروندان تأثیر میگذارد.
گفتمان اخلاقی در مورد نظارت در شهرهای هوشمند نیازمند رویکردی شفاف و مبتنی بر رضایت است که در آن شهروندان از دادههای جمعآوریشده و استفاده مورد نظر از آن مطلع باشند. توسعه سیاستهای شدید حفظ حریم خصوصی و اجرای تکنیکهای ناشناسسازی دادهها میتواند نگرانیهای مربوط به حریم خصوصی را کاهش دهد و تضمین کند که زیرساخت نظارت بدون نقض حقوق فردی به هدف خود عمل میکند.
شهرهای هوشمند مبتنی بر مجموعه گستردهای از دادهها، از پیادهروی افراد تا الگوهای مصرف انرژی هستند. این دادهها برای برنامهریزان و سیاستگذاران شهری بسیار ارزشمند است و امکان تصمیمگیری آگاهانه و بهینهسازی خدمات را برای ایشان فراهم میکند.
با این وجود، ملاحظات اخلاقی جمعآوری دادهها فراتر از حریم خصوصی است و مسائل مربوط به مالکیت و رضایت را در بر میگیرد. اینکه دادههای جمعآوری شده در فضاهای عمومی متعلق به چه کسی است و چگونه از افرادی که دادههای آنها جمعآوری میشود میتوان کسب رضایت کرد، موضوعات مهمی است که باید به آنها پرداخته شود.
چارچوب اخلاقی برای جمعآوری دادهها در شهرهای هوشمند نیازمند یک رویکرد مشارکتی است که در آن شهروندان تنها موضوع جمعآوری دادهها نیستند، بلکه مشارکتکنندگان، فعال در فرآیند تصمیمگیری در مورد دادههای خود هستند.
این مشارکت شامل ارتباطات شفاف در مورد شیوههای جمعآوری دادهها و ایجاد سیاستهای مالکیت داده است که حقوق و منافع شهروندان را در اولویت قرار میدهد. علاوه بر این، اتخاذ سیاستهای دادههای باز میتواند دسترسی به دادههای شهر را دموکراتیک کند تا ضمن احترام به حریم خصوصی و رضایت افراد، نوآوری و مشارکت جامعه را تقویت کند.
هوش مصنوعی نقشی اساسی در کارایی عملیاتی شهرهای هوشمند دارد؛ از سیستمهای مدیریت ترافیک که با شرایط بلادرنگ تطبیق میدهد تا تحلیلهای پیشبینیکنندهای که برای پیشگیری از جرم ارائه میدهد. با این حال، واگذاری تصمیمگیری به سیستمهای هوش مصنوعی چالشهای اخلاقی مرتبط با مسئولیتپذیری، سوگیری و انصاف را مطرح میکند.
این نگرانی از پتانسیل الگوریتمهای هوش مصنوعی برای تداوم تعصبات موجود در دادههای آموزشی ناشی میشود که منجر به نتایج تبعیضآمیز در ارائه خدمات و اجرای قانون میشود؛ درحالیکه استفاده اخلاقی از تصمیمگیری هوش مصنوعی در شهرهای هوشمند نیازمند تعهد به شفافیت، مسئولیتپذیری و فراگیری است.
استفاده اخلاقی از تصمیمگیری هوش مصنوعی مستلزم توسعه سیستمهای هوشمند با فرایندهای تصمیمگیری قابل توضیح است که امکان ممیزی و بررسی تصمیمهای الگوریتمی را فراهم میکند. گنجاندن دیدگاههای متنوع در طراحی و اجرای سیستمهای هوش مصنوعی نیز به همان اندازه مهم است تا اطمینان حاصل شود که فناوریهای حاصل کاملاً آگاهانه و برابر هستند و نابرابریهای اجتماعی را تشدید نمیکنند.
تحقق شهرهای هوشمند اخلاقگرا به رویکرد چند گروه ذینفع شامل برنامهریزان شهری، ارائهدهندگان فناوری، شهروندان و اخلاقگرایان بستگی دارد. کلید این تلاش، ایجاد دستورالعملها و استانداردهای اخلاقی برای استقرار فناوری اطلاعات و ارتباطات در محیطهای شهری است. این دستورالعملها باید بر اهمیت حفظ حریم خصوصی، رضایت، شفافیت و فراگیری در هدایت توسعه و اجرای فناوریهای شهر هوشمند تأکید و نظارت داشته باشند.
علاوه بر این، پرورش فرهنگ آگاهی اخلاقی در میان توسعهدهندگان فناوری و مدیران شهری نیز بسیار مهم است که شامل ابتکارات آموزشی و پرورشی است که ابعاد اخلاقی فناوریهای شهر هوشمند را برجسته میکند و ذینفعان را به دانش و ابزارهایی برای هدایت در چشمانداز اخلاقی نوآوری شهری مجهز میکند.
دیدگاه کلی این است که باید اقدامات اخلاقی به شکلی در جریان هوشمندسازی شهرها گنجانده شود، خواه از طریق مقررات مبتنی بر بازار، اصلاحات فناوری، تغییر سیاست، مکانیسمهای حاکمیتی، مداخلات قانونی یا بازنگری اساسیتر در منطق و اهداف شهرهای هوشمند باشد.
شهرهای هوشمند میتوانند با پذیرش رویکردی شفاف، مشارکتی و فراگیر، چالشهای اخلاقی ناشی از این فناوریها را پشت سر بگذارند و اطمینان حاصل کنند که نوآوری شهری باعث پیشرفت منافع عمومی در عین احترام به حقوق و آزادیهای فردی میشود.
نقش اخلاق دیجیتال به عنوان مرتبط با شهرهای هوشمند را میتوان با استفاده از مثالها واضحتر کرد. شهر ملبورن نمونه مثبتی از استفاده از داده است. دادههای مربوط به ترافیک عابر پیاده برای تجزیه و تحلیل رفتار اقتصادی که نشان میدهد مردم چگونه در شهر حرکت میکنند، جمعآوری و پردازش میشوند.
این امر به نوبه خود به عنوان نقطه شروع پیشنهاد برای ایجاد ساختمانهایی است که شامل رستورانها یا فروشگاهها میشود. از دیدگاه اخلاق دیجیتال، این تجزیه و تحلیل مشکلی ندارد زیرا دادهها ناشناس هستند و اجازه نمیدهند هیچ گونه نتیجهگیری در مورد سن، جنس و موارد خصوصی افراد انجام شود.
اما شهر سنگاپور یک مثال منفی ارائه میدهد. به پلیس شهر اجازه دسترسی به دادههای یک اپلیکیشن برای تسریع در ردیابی تماس در طول همهگیری کووید ۱۹ داده شد. با این حال، این دادهها برای اهداف دیگری مانند مبارزه با تروریسم، قتل، و قاچاق مواد مخدر نیز مورد استفاده قرار گرفتند. این تغییر رویکرد به ظاهر مشکلی ندارد اما از نظر اخلاقی نوعی استفاده مجدد بدون اجازه از شهروندان است.