جذابیتهای سینمای آخرالزمانی نه تنها به خاطر تصاویر دیدنی و جلوههای ویژه نفسگیر، بلکه به خاطر موضوعات فلسفی و اجتماعی عمیقی که به آنها میپردازد نیز هست. این فیلمها اغلب سوالاتی درباره بقا، اخلاق، فناوری و ذات انسان مطرح میکنند و در عین حال با ایجاد دنیایی متفاوت و پر از تخیل، فرصتی برای فرار از واقعیت روزمره و تجربهی هیجانات و ترسهای جدید به مخاطبان ارائه میدهند.
به گزارش فرادید، در اینجا شش فیلم برتر آخرالزمانی از سینمای ژاپن را معرفی خواهیم کرد؛ فیلمهایی که در قالبهای گوناگون انیمه، لایواکشن و استاپ موشن ساخته شدهاند.
داستان این انیمۀ سینمایی در سال ۲۰۱۹ اتفاق میافتد. سی و یک سال پس از نابودی در جریان جنگ جهانی سوم، توکیو (که اکنون به نام «نئو-توکیو» شناخته میشود) بازسازی شده و به یک کلانشهر پررونق تبدیل شده است. شوتارو کاندا رهبر یک باند موتورسوار است.
دوست او تتسوئو در یک حادثه زخمی شده و به یک مرکز دولتی فوقسری منتقل میشود. در آنجا او تواناییهای تلهکینتیک (تاثیرگذاری بر اشیاء از راه دور) پیدا میکند، اما تصمیم میگیرد از این قدرتها برای مقاصد شیطانی استفاده کند. حالا کاندا باید در برابر نابودی دوبارۀ توکیو ایتادگی کند.
پس از پایان یک جنگ بزرگ، سیارۀ زمین گرفتار یک بیماری و آلودگی وحشتناک شده است. ژنتیکدانی به نام دکتر آزوما، به دنبال حمایت دولت برای درمان نوین سلولی خود است که ادعا میکند میتواند بدن را جوان کرده و نسل بشر را بازسازی کند. رهبران دولت درخواست پروفسور را رد میکنند.
دکتر آزوما که برای تکمیل کارش مصمم است، پیشنهاد مخفیانهای را از یک گروه نظامی قدرتمند میپذیرد. اما پس از حادثهای در آزمایشگاه دکتر آزوما، نژادی از انسانهای جهشیافته و خطرناک به نام شینزو نینگن ایجاد میشوند. اکنون تنها جنگجویی به نام کشرن، که با بدنی شکستناپذیر دوباره متولد شده است، میتواند مانع از نابودی بشر به دست شینزو نینگن شود.
در دنیای پس از نابودی هستهای، یک استاد هنرهای رزمی مرگبار هوکوتو شینکن، با دو کودک و یک مبارز دیگر متحد میشود تا با ستمگرانی که نامزدش را ربودهاند مبارزه کند.
این فیلم استاپموشن داستانی را در آیندهای دور روایت میکند؛ زمانی که انسانهای باقیمانده توانایی تولید مثل خود را از دست دادهاند و باید برای بقا، راز تولید مثل دوباره را کشف کنند. یک مامور تحقیقاتی به یک شهر زیرزمینی اعزام میشود، جایی که انساننماهای مصنوعی هنوز توانایی باروری دارند. فضاسازی هولانگیز و خیرهکنندۀ این فیلم آن را به یک شاهکار تمام عیار تبدیل کرده است.
ماجرای این فیلم در هزار سال آینده میگذرد؛ رمانی که زمین بر اثر آلودگی و جنگ ویران شده است. در جایی به نام دره باد، نائوشیکا، به عنوان یک شاهزادهخانم زندگی میکند. سرزمین آنها در مرز یک جنگل سمی پر از حشرات خطرناک و بزرگ قرار دارد. در همین حال، دو جنگی تلخ و ویرانگر در آستانۀ وقوع است و دره باد در میانه این جنگ گرفتار شده است. نائوشیکا باید با استفاده از ذهن و قلب خود سرزمینش را نجات بدهد.
در آیندهای نزدیک، پدیدهی احتراق خودبخودی انسانها تمدن بشری را رو به زوال برده و جمعیت زیادی در این آتشسوزیها جان باختهاند. داستان انیمه «پروماره» سالها پس از این واقعه رخ میدهد و در دوران تقابل دو گروه روایت میشود: آتشافروزان (کسانی که با قدرت ذهن خود میتوانند آتش را کنترل کنند) و آتشنشانان. با افزایش سطح ماگما از هستهی زمین به سمت پوسته، سیاره در معرض خطر نابودی قرار گرفته است. این دو گروه باید برای نجات جان انسانها و مهار این بحران به توافق برسند و با یکدیگر همکاری کنند.