مأموریت ساخت ساعت ابتدا به چند نابغه اهل هرات سپرده شد، اما چون آنها از عهده ساخت ساعت برنیامدند، آن را به محمدحافظ اصفهانی پیشنهاد کردند. اصفهانی ساعتی میسازد که به قول خودش، دیگران با دیدن آن «حیرت اندر حیرت اندر حیرت» بودند!
به گزارش ایسنا، اگر از ما بخواهند یک مخترع را نام ببریم، شاید ادیسون اولین نامی باشد که به زبان بیاوریم! اما اگر به ما بگویند نام یکی از مخترعان تاریخ اصفهان را بگوییم، چطور!؟ افرادی مثل توماس ادیسون به نمادهایی پر اسم و رسم در دنیای علم و اختراعات بدل شدهاند. در حالی که شهرت دانشمندان و مخترعان لزوماً به معنای خدمت بزرگ آنان به مردم کشورشان یا بشریت نیست.
در دنیای علم و اختراعات، ممکن است افراد به علل و دلایل گوناگونی، از بزرگداشت آنان به دست طرفدارانشان گرفته تا لابیگری و تبلیغات پرخرج از طرف خودشان، به نامداری برسند. در این یادداشت میخواهیم از مخترعی اهل اصفهان بگوییم که نیازهای زمانه خود را شناخت و همسو با آنها به ابداعاتی دست زد؛ مخترعی که علیرغم ساخت مستندی درباره زندگانیاش باز هم نامش مهجور مانده است.
محمدحافظ اصفهانی یکی از اصفهانیهای دورافتاده از شهرش بود که دلبستگی به آن را هرگز از دست نداد. دور از خانه و کاشانهاش است که برای یادکردن از هوش و ذکاوت مردم اصفهان و در موقع صحبت از موفقیت خود در ساخت ساعت مکانیکی به بیتی از کمالالدین اسماعیل اصفهانی اشاره میکند: «یا رب تو به فریادرس آن مسکین را، کش خانه صفاهان بود و مایه هنر.»
اما داستان ساعت مکانیکی، مهمترین اختراع محمدحافظ اصفهانی، از چه قرار است؟ ماجرای ساخت این ساعت در ابتدای کتابی که به قلم خود اصفهانی است، برای خواننده روایت میشود. این کتاب با عنوان «نتیجة الدوله» جزء معدود کتابهای زبان فارسی است که به موضوع علم حیل یا مکانیک نظر دارد، آنهم در روزگاری که ایرانیان در شاخه اخیر حرفی برای گفتن ندارند و در حاشیه هستند. بنا بر همین نکته باید اصفهانی را مخترعی دانست که فراتر از زمانه خویش دست به پژوهش و اختراع میزد.
دادههای ما از اصفهانی بسیار کمتر از شماری از دانشمندان و اهل علم سدههای نخست اسلامی است، مثلاً از زادروز یا محل دفن او اطلاعات دقیقی نداریم. اما بههرحال میدانیم که اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری قمری میزیست. در همین زمان که تیموریان حکومت ایران را در دست دارند، ایلچی یا سفیری از طرف بایزید دوم، سلطان امپراتوری عثمانی، به ایران وارد میشود.
سفیر ساعتی مکانیکی و ۲هزار تنگه در دست دارد و موظف است شهر به شهر ایران را زیر پا بگذارد. او باید ببیند کدام دانشمند ایرانی به ساخت ساعتی مشابه آن موفق میشود تا آن مبلغ و ساعت را با هم هدیه بگیرد. این ساعت با زحمت و سختی بسیار از اروپا به بخشی از قلمرو عثمانی، یعنی ترکیۀ امروزی وارد میشود و سلطان عثمانی بسیار علاقهمند است تا دانشمندان و مخترعان جهان اسلام نمونهای از آن را با پژوهش و امکانات خود و با الگوگیری از آن بسازند.
ساخت ساعت مکانیکی بسیار پیچیده بود و با وجود یک الگو در پیش روی سازندگان به ابتکار و ابداعات مختلف و حتی هنری چون فلزکاری نیاز داشت. حتی ابزار و وسایل تولید ساعت را خود سازنده باید میساخت. سفیر عثمانی سفرش را از شهر تبریز شروع میکند. در هیچ شهر بزرگی به ساختنش موفق نمیشوند تا اینکه فرستادۀ عثمانی سرانجام به هرات میرسد.
هرات، پایتخت تیموریان و مهمترین مرکز علمی و هنری وقت ایران است. در اینجا مأموریت ساخت ساعت ابتدا به چند نابغه بومی داده میشود، اما چون آنها از عهده ساخت ساعت بر نمیآیند، آن را به مخترعی اصفهانی پیشنهاد میکنند که کسی جز محمدحافظ اصفهانی نیست. اصفهانی ساعتی میسازد که به قول خودش، دیگران با دیدن آن «حیرت اندر حیرت اندر حیرت» بودند! یک دانشمند حتی به بستن ساعت سلطان عثمانی پس از گشودن آن موفق نمیشود و دو نفر نیز چون وعده بیجا داده و پول هم گرفته بودند، اما کاری از دستشان برنمیآید، پا به فرار میگذارند.
ساعت مکانیکی فقط یکی از فعالیتهای فنی و خلاقانه اصفهانی است. به گواه گفتههای خودش در کتاب «نتیجة الدوله»، او به نیت ۱۴ معصوم دست به ۱۴ اختراع میزند. انسان ایرانی امروز شاید چنین تصور کند که محمدحافظ اصفهانی شیعه بوده، اما باید در نظر داشت که مشخصکردن مرزهای شیعه و سنی در تاریخ اسلام برای برخی از شخصیتها کار آسانی نیست. با قطعیت نمیتوان از شیعهبودن اصفهانی سخن گفت، زیرا کم نبودند اهل سنتی که به معصومین مورد احترام شیعه ارادت داشتند.
اصفهانی در همین کتابش که بازتابی از علاقه او به شعر فارسی نیز است، به ابداعات و فعالیتهای نوآورانهاش اشاره میکند. در میان آنها، ابزار مرتبط با تعیین زمان جایگاه خاصی دارد. ساعت مکانیکی، معدل الساعة و جام ساعت از آن جملهاند.
جواز عصاری، آسیا، جواز حلاجی یا آبی، قفل اصفهانی، کلیددان دزدگیر، قلمدان و چرخ آب عین یا چرخ چاه خودکار از دیگر اختراعات اصفهانی است. باید این نکته را هم در نظر داشت که شاید آسیا یا قفل برای ما نامی تکراری باشند، اما وقتی جزئیات آنها را در همان اثر بخوانیم، پی میبریم که تفاوتشان با نمونههای قبلی چیست و چرا باید اصفهانی را مخترع آنها دانست.
کتاب خود اصفهانی بهترین مرجع برای آشنایی با اوست. «نتیجة الدوله» دربردارندۀ نکتههای جالبی از فعالیتهای علمی این دانشمند به شمار میآید که از جنبههای زبانشناسی یا در واقع انتخاب اسم برای ابداعاتش یا کاربرد واژگان فارسی در توضیح مسائل علمی و فنی هم جالب توجه است.
شاید خواندن کتابی از قرن دهم هجری قمری برای بسیاری از فارسیزبانان امروزی جاذبه نداشته باشد. بنابراین، برای آشنایی بیشتر با این دانشمند یا در واقع آگاهی از معدود دادههای تاریخی درباره زیست و زمانه اصفهانی میتوان به مستندی در این باره مراجعه کرد. این مستند با مدتزمان ۵۴ دقیقه محصول سال ۱۴۰۲ است و «چیزهایی که زمان با خود برد» نام دارد.
هنرمند اصفهانی، فرهاد بردبار، نویسنده و کارگردان این مستند علمی ـ تاریخی است. «چیزهایی که زمان با خود برد» با بهرهمندی از انیمیشن دو بعدی و سهبعدی بسیار بهتر از تصاویر کتاب «نتیجة الدوله» اختراعات اصفهانی را تجزیه و تحلیل و برای مخاطب تفهیم میکند.
روایت داستانی مستند از زندگی اصفهانی و نیز گفتوگوی علمی با پرویز محبی، پژوهشگر ایرانی ساکن فرانسه که بیشترین تحقیقات را درباره این مخترع انجام داده است، بر اهمیت و کشش فیلم میافزاید.
محبی در بخشی از مستند یادآور میشود که گمنامی اصفهانی در تاریخ به دلیل استثنابودن اوست. مردم زمانهاش و بعد از او نتوانستند به اهمیت اقدامات این مخترع پی ببرند و ساده از کنارش گذشتند. ارزشمندی دیگر این مستند، درنگی است که در تاریخ ورود ساعت به اصفهان دارد، ساعتی که به روایت این مستند اختراعش به انقلاب خاموش مشهور است.
شناخت و بازخوانی زندگی و روزگار دانشمندان ایرانی، مانند محمدحافظ اصفهانی مخترع، اگر بهدوراز از تعصبات و اغراقهای ملی و محلی و با نگاهی واقعبینانه باشد، بدون تردید راهنمای خوبی خواهد بود تا از مسیر آن با تاریخ سرزمین و هویت خویشتن بهدرستی و از نو آشنا شویم؛ شناختن مفید و پرامیدی که هم راوی ضعفهای امروزمان است و هم بارقههای پرنوری است که با آن میتوان در مسیر علم و فناوری گام برداشت.
و اگر از ما بخواهند نام یک مخترع اصفهانی را نام ببریم، یادی هم از محمدحافظ اصفهانی خواهیم کرد! نباید از یاد برد که ادیسون متناسب با نیازهای آن زمان و روزگار بشر غربی دست به کشف و اختراع میزند و کسی چون محمدحافظ اصفهانی نیز به ضروریات و احتیاجات عصر خویش نظر و متناسب با آنها ابزاری را اختراع میکند.
منبع:
اصفهانی، محمدحافظ (۱۳۵۰)، «سه رساله در اختراعات صنعتی ساعت، آسیا و دستگاه روغنکشی، نتیجۀ الدوله»، تصحیح تقی بینش، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.