رفتار برخی مدیران باشگاهها در هفتههای پایانی لیگ برتر فوتبال به جای اینکه، حواشی را کنترل کند، بر آتش آن میدمد تا فوتبال بیشتر از قبل وارد بحران اخلاقی شود.
به گزارش ایرنا، هفتههای پایانی لیگ برتر سبب شده حواشی و چالشهای فوتبال عریانتر و آشکارتر از هر زمانی رخ نشان بدهد و روی دیگر سکه لیگ که سعی میشد بر آن سرپوش گذاشته شود، جلوی چشم هواداران و تماشاگران قرار بگیرد، بدون اینکه اهالی فوتبال شرمی از بیان رکیکترین فحشها و کنایهها نسبت به یکدیگر داشته باشند.
آخرین مثال آن، فحاشی رکیک مربی استقلال و البته واکنش توهینآمیز مدیرعامل پرسپولیس به این فحاشیها بود که ثابت کرد در فوتبال ایران در و تخته با هم جور شدهاند و هر توهین و بیاخلاقی در سریعترین زمان ممکن با توهین و بیاخلاقی پاسخ داده میشود تا نکند دو طرف از مسابقه فحاشی دو طرف از هم جا بمانند!
رضا درویش، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس در واکنش به فحشهای رکیک مهدی هاشمینسب، مربی استقلال اینطور توهینآمیز واکنش نشان داده بود: «صحبت کردن در این مورد دیگر فایدهای ندارد. به قول معروف همه کار کردم که بچهام یک شب بیرون نماند، اما وقتی ماند، چه یک شب چه هزار شب. وقتی این کارها مداوم است، ریشه در جای دیگر دارد. باید ریشه را حل کرد وگرنه با دارو راه به جایی نمیبریم.»
اوج گرفتن بیاخلاقیها در لیگ در شرایطی است که زمان کمی از صحبتهای توهینآمیز یکی از تماشاگران نسبت به بانوان تماشاگر نمیگذرد. آن صحبتها باعث شد تا از فدراسیون و وزارت ورزش و باشگاهها در مزمت چنین حاشیههایی صحبت کنند و با محکوم کردن آن خواهان برخورد سخت با متخلفان و همچنین فرهنگسازی جهت جلوگیری از تکرار اتفاقهایی از این دست در ورزشگاهها شدند.
با این حال با گذشت تنها یک هفته و مرثیهسرایی در باب اخلاقگرایی و فرهنگسازی روی سکوها، این بار مدیران و مربیان فوتبال بودند که در نقش بوقچیهای سکوها ظاهر شدند و با ادبیاتی شنیع و غیراخلاقی برای همدیگر خط و نشان کشیدند. این در حالی است که یک مربی و یک مدیر به عنوان الگو در یک باشگاه و یک مجموعه ورزشی باید سردمدار ترویج اخلاق و آموزش مسائل فرهنگی در زیرمجموعهشان باشند.
در این بین نقش مدیران با توجه به مسئولیت مدیریتی که در یک باشگاه دارند، در راستای مقابله با حواشی و معضلات اخلاقی سنگینتر است، به همین خاطر انتظار میرود مدیران کتوشلور پوش فوتبال، حواشی را کنترل و برای عدم تکرار آن چارهاندیشی کنند. به خصوص که همان طور که اشاره شد مدیر یک باشگاه به عنوان راس هرم با توجه به انتخابها و برنامهها و رفتاری که دارد، میتواند هم بر آتش بیاخلاقیها بدمد و آتش آن را تندتر کند یا هم با واکنشی اخلاقمدارانه و حرفهای، آب بر روی آتش این حواشی بریزد.
مثال آن مدیرعامل پرسپولیس است که به نظر میرسد بدون توجه به جایگاهی که دارد، همواره جلوی دوربینها عنان از کف میدهد و با ادبیاتی کفسکویی و دور از انتظار از شان و جایگاه یک مدیر، مانند تیفوسیهای دو آتشه فوتبال در مقام پاسخگویی بر میآید و آتش این حواشی غیراخلاقی و غیرفرهنگی فوتبال را شعلهورتر میکند.
وقتی مدیران فوتبال با فراموشی مسئولیتی که بر عهده دارند، لیدر بیاخلاقی میشوند، چطور میتوان از مربی، بازیکن و تماشاگر دو تیم انتظار داشت که رفتار اخلاقمدارانه و دور از تنش و توهینی در مواجهه با رقبا داشته باشند. در این شرایط بدیهی است که سالمسازی جو فوتبال باید از راس هرم باشگاهها یعنی مدیران تیم آغاز شود و با تغییر رویکرد مدیریتی که صورت میگیرد، فضای فوتبال به سمت آرامش و دور از حواشی غیراخلاقی تغییر مسیر دهد.